
اجتماعی و انسانی، وضعیت موجود آموزش عالی با کارکردهای مطلوب مقایسه و با تجزیه و تحلیل ناکارآمدیهای آن، این پیشنهاد مطرح شده است که سامانۀ مورد بحث، به ویژه در مقولۀ علوم انسانی و اجتماعی، نیازمند بازنگری اساسی و تجدید ساختار است. اولویتدهی به رشتههای انسانی و اجتماعی همراه با طی فرآیندهای نهادینهسازی به منظور تحقق کارکردهای آموزش عالی کارآمد و اثربخش، میتواند همچنین به تحقق اهداف موردنظر در چشمانداز بيست ساله و سیاستهای توسعۀ کشور یاری رساند (قدیمی، 1392: 19). بازنگری و جستجو درپژوهشهای دانشگاهی و طرحهای تحقیقاتی انجام گرفته در کشور نشان میدهد، که تحقیقات زیادی در مورد آموزش عالی و افزایش حضور زنان در آن صورت گرفته است، اما در این تحقیق علاوه بر پرداختن به نگرش به آموزش عالی با استفاده از دو نظریه انگیزشی، دو متغیر به عنوان متغیر مستقل و اثرگذار بر آن مورد ارزیابی قرار میگیرد تا عوامل گرایش زنان به آموزش عالی مشخص شود. البته لازم به ذکر است، پژوهشی که به رابطۀ هویت نقش جنسیتی در گرایش به آموزش عالی بپردازد، صورت نگرفته است.
باقریخواه و همکاران (1390) به بررسی وضعيت پذيرش دانشجو در نظام آموزش عالي ايران از ديدگاه دانشجويان دانشگاههاي دولتي شهر تهران، اعضاي هيأت علمي سازمان سنجش آموزش كشور و مسئولان ذيربط آموزش عالي، پرداختند. هدف از انجام اين تحقيق سنجش و مقايسه ديدگاه سه جامعه فوق، نسبت به شيوه ها وعوامل وضع موجود (شيوه آزمون متمركز، شيوه آزمون فراگير و عوامل معدل كتبي، نمره علمي، سهميه ها و جنسيت) و ساير شيوه ها و عوامل مؤثر (شيوه آزمون غير متمركز، عوامل سوابق تحصيلي، هوش و استعداد تحصيلي) است. روش تحقيق از نوع توصيفي، پيمايشي و نمونه آماري براساس جدول مورگان و نيز انتساب متناسب براي دانشجويان سه دانشگاه صنعتي شريف، دانشگاه شهید بهشتی و دانشگاه علامهطباطبایی به تعداد 346 نفر میباشد. همچنین تمامی اعضای هیأت علمی و مسئولین ذیربط آموزش عالی نیز در نظر گرفته شدهاند. يافتههاي تحقيق نشان ميدهد اكثريت دانشجويان با شيوه برگزاري آزمون (متمركز، فراگير) موافق بوده واعضاي هيأت علمي و مسئولين نيز با شيوه آزمون متمركز موافق و با شيوه آزمون فراگير مخالف ميباشند. همچنين تفاوتي بين ديدگاه دانشجويان، اعضاي هيأت علمي و مسئولين نسبت به شيوه آزمون متمركز، شيوه آزمون فراگير و معدل كتبي، نمره علمي، سهميهها وپذيرش جنسيت وجود ندارد. از طرف ديگر براساس نتايج بدست آمده از تفاوت ديدگاه سه جامعه ميتوان گفت كه اعضاي هيأت علمي و مسئولان نسبت به شيوه آزمون غيرمتمركز ديدگاهي يكسان دارند ولي دانشجويان نسبت به شيوه آزمون غيرمتمركز با دو جامعه ديگر ديدگاهي متفاوت دارند. براساس ديدگاه اعضاي هيأت علمي و دانشجويان در پاسخ به سؤالات مربوط به سهميهها، مشخص است كه وجود برخي سهميهها موجب بروز مشكلات عديدهاي از جمله ناراحتي و رنجش دانشجويان، عدم هماهنگي آنها در كلاسهاي درس و … است، لذا ادغام اين سهميهها با هم يا اعمال آنها به صورت ظرفيتي اضافي در آزمون سراسري موجب رفع مشكلات و نگرانيها خواهد بود. از طرف ديگر سه جامعۀ مسئولان، اعضاي هيأت علمي و دانشجويان به تركيبي از آزمون متمركز و سوابق تحصيلي در آزمون سراسري تأكيد داشتهاند (باقریخواه و همکاران، 1390: 111).
صالحیعمران و همکاران (1390) در تحقیقی تحت عنوان بررسی عوامل و انگیزههای پیدایش و گسترش دانشگاهها و مؤسسات عالی غیردولتی- غیرانتفاعی در ایران پرداختهاند. در این تحقیق، با استفاده از دادههای تجربی حاصل از پیمایش، علل و انگیزههای پیدایش و گسترش آموزش عالی غیرانتفاعی در ایران بررسی شده است. جامعه آماري تحقیق، مؤسسان دانشگاههاي غیرانتفاعی در ایران و دانشجویان شاغل به تحصیل در دانشگاههاي غیرانتفاعی استان مازندران بودهاند. نتایج تحقیق ضمن تأیید نتایج برخی پژوهشهاي میدانی گذشته و نظریههاي به خدمت گرفته، حاکی از آن است که مهمترین عوامل و انگیزههاي گسترش آموزش عالی غیرانتفاعی یا خصوصی در ایران عبارتاند از فشارهاي اجتماعی، نیازهاي حرفهاي و اقتصادي جامعه، نابرابري بین عرضه و تقاضاي آموزش عالی، تقاضامحور شدن آموزش عالی، گوناگونی تقاضا، عقلانی شدن تقاضاها وغیره (صالحیعمران و همکاران، 1389: 83).
در تحقیقی، احمدرضا روشن (1387) به بررسی چگونگی توزیع فرصتهای آموزش عالی در بین دانشجویان چهار دانشگاه دولتی و بزرگ کشور پرداخته است. این تحقیق به صورت میدانی، و جامعۀ آماری آن کلیۀ دانشجویان دوره روزانه دانشگاههای تهران، صنعتیشریف، شهیدبهشتی و علامه طباطبایی بوده که ازمیان آنها 511 نفر به طور تصادفی انتخاب شدند و ویژگیهای مورد نظر از طریق پرسشنامه جمعآوری شد. یافتههای این تحقیق نشان داد که در نمونۀ مورد بررسی 5 درصد از دانشجویان دارای پیگاه اجتماعی- اقتصادی بالا، 20 درصد از دانشجویان دارای پایگاه اجتماعی- اقتصادی متوسط روبه بالا، 28 درصد از دانشجویان دارای پایگاه اجتماعی- اقتصادی متوسط رو به پایین و 48 درصد از دانشجویان دارای پایگاه اجتماعی- اقتصادی پایین هستند (روشن، 1387: 285).
مهرنوش پازاگادی (1388) در پژوهشی تحت عنوان زنان در عرصۀ آموزش عالی، تأکید کرده که زنان به عنوان بخش عمدة جمعيت كشور، در توليد، توزيع، انتشار دانش و فناوري نه تنها نقش بسزائي دارند، بلكه به علت نقش تربيتي در پرورش افراد جامعه توجه به توانمندي آنان در عرصه هاي علم و فناوري اعم از آموزش، پژوهش و امور اجرائي از مهم ترين اركان برنامة توسعه در جوامع محسوب ميشوند . در اين مقاله سعي شده است براساس شرح وظايف هيئت نظارت و ارزيابي فرهنگي و علمي شوراي عالي انقلاب فرهنگي با ارائة تصويري روشن از وضعيت زنان جامعة ايراني – اسلا مي در عرصه آموزش عا لي و علم و فناوري ، وضع موجود را مورد بررسي قرار داده و با ارائة راهكارها و پيشنهادها براي بهبود شاخصهای مرتبط با زنان، چشمانداز مناسبتری را برای برنامهریزان و دستاندرکاران ترسیم نماید. روش تحقيق، روش پيمايشی و ابزار جمع آوری داده ها پرسش نامه محقق ساخته بود. برای تحليل داده ها از رگرسيون چندگانه لوجستيك استفاده شده است. يافته ها نشان داد که در پرتو حضور سرمايه اجتماعی و سرمايه اقتصادی، سرمايه فرهنگی سهم مثبت و معناداری بر احتمال قبولی و نمره كسب شده داوطلبان دارد (پازارگادی، 1388: 45).
نوغانی (1386) در پژوهشی به تأثير نابرابری سرمايه فرهنگی بر موفقيت تحصيلی دانش آموزان پيش دانشگاهی در دست يابی به آموزش عالی پرداخت. تحليل جامعه شناختی موفقيت در دست يابی به آموزش عالی با تاكيد بر نقش سرمايه فرهنگی هدف اصلی پژوهش وی را تشكيل داد. فرضيه اصلی به دنبال بررسی نقش سرمايه فرهنگی بر احتمال قبولی و نمره كسب شده داوطلبان آزمون سراسری ورود به دانشگاه با استفاده از متغيرهای سرمايه اجتماعی، سرمايه اقتصادی و پيشينه تحصيلی بود. جامعه آماری دانش آموزان دختر و پسر مدارس دولتی و غيردولتی دوره پيش دانشگاهی استان خراسان و حجم نمونه مورد نظر 1667 نفر بوده است. روش تحقيق، روش پيمايشی و ابزار جمع آوری داده ها پرسش نامه محقق ساخته بود. برای تحليل داده ها از رگرسيون چندگانه لوجستيك استفاده شده است. يافته ها نشان داد که در پرتو حضور سرمايه اجتماعی و سرمايه اقتصادی، سرمايه فرهنگی سهم مثبت و معناداری بر احتمال قبولی و نمره كسب شده داوطلبان دارد (نوغانی، 1386: 71).
معصومه قارون (1381) در پژوهشی به برآورد تقاضای اجتماعی آموزش عالی در ایران در دورۀ 88-1380 پرداخت. یکی از رویکردهای برنامه ریزی توسعه آموزش عالی پاسخگویی به تقاضای اجتماعی آموزش عالی است. این مهم، خود، ضرورت شناخت و براورد حجم تقاضای اجتماعی را در سالهای آتی مطرح می کند. این مقاله که بر گرفته از یک طرح پژوهشی است سعی کرده است حتی المقدور به این مسأله بپردازد و برآوردهایی از تقاضای آموزش عالی در دوره 88-1380 به تفکیک جنسیت، گروه های آزمایشی، دوره های مختلف و گروه های سنی مختلف ارائه کند و به شناختی در مورد چگونگی تأثیر متغیرهای اقتصادی اجتماعی بر تقاضای آموزش عالی نائل آید. برای این منظور، ابتدا با استفاده از ارقام به دست آمده از شاخصهای گذار تحصیلی در آموزش عمومی و متوسطه، جداول جریان دانش آموزان (گروههای همسن و سال) تشکیل و تعداد دانش آموزان سال آخر متوسطه واز آنجا تقاضای اجتماعی آموزش عالی برآورد گردید. در گام دوم، تقاضای اجتماعی آموزش عالی با استفاده از محاسبه نرخ مشارکت در آموزش عالی به تفکیک گروه سنی و پیش بینی تحولات آن در آینده برآورد شد. در مرحلۀ سوم، باتشکیل معادلات رگرسیونی توصیف کننده تغییرات تقاضای اجتماعی آموزش عالی، تأثیر چند متغیر اقتصادی اجتماعی شناسایی شدند و از الگوهای به دست آمده برای برآورد تقاضا در سالهای آتی استفاده گردید. اهم نتایج به دست آمده حاکی از آنند که به دلیل کاهش نرخ مشارکت مردان در آموزش عالی، که درگروه های اصلی جمعیتی رخ داده است و تداوم نرخ ثبت نام ناخالص زنان در مقایسه با مردان، در سالهای آتی نیز سهم زنان در کل متقاضیان آموزش عالی رو به افزایش و سهم مردان رو به کاهش خواهد بود. علاوه بر کاهش سهم مردان در کل تقاضای اجتماعی، سهم آنان در پذیرفته شدگان نیز کاهش یافته است و این پدیده همراه با این واقعیت که نرخ حضور زنان در بازار کار نسبت به مردان کمتر است، می تواند آثار نامطلوبی بر ذخیره دانش نیروی انسانی فعال کل اقتصاد در آینده داشته باشد. شواهد آماری نشان می دهند که کاهش تمایل به ادامه تحصیل در بین پسران از نظام قبل از دانشگاه نشأت می گیرد. همچنین شواهد به دست آمده از روند تحولات جمعیتی در آینده نیز حاکی از آنند که ترکیب سنی متقاضیان آموزش عالی در سالهای آتی، سهم بیشتری از تقاضای آموزش عالی را تقاضای تأمین نشده سالهای قبل تشکیل خواهد داد و در این مجموعه، سهم گروه آزمایشی علوم انسانی بیشتر خواهد بود. برآورد های نهایی نشان می دهند که روند افزایش تقاضای اجتماعی زنان با سال 1378 ادامه، ولی تقاضای اجتماعی مردان حداکثر تا سال 1383 افزایش و پس از آن کاهش خواهند یافت. نتایج تحلیل الگوی تأثیر گذاری متغیر های اقتصادی اجتماعی بر تقاضای اجتماعی زنان و مردان برای آموزش عالی حکایت از آن دارند که متغیرهای مربوط به بازار کار دارای بیشترین تأثیر هستند. ضمن این که متقاضیان آموزش عالی چشم انداز آتی اقتصادی را بیشتر در جهت تحدید فرصت های شغلی پیش بینی می کنند و همین عامل موجب می شود که تقاضای مردان برای آموزش عالی کاهش یابد (قارون، 1381: 72-71).
2-11-2 تحقیقات خارجی
امروزه در اکثر کشورهای دنیا نقش های جنسیتی عمیقاً تغییر پیدا کرده و در راستای افزایش مشارکت زنان در کلیۀ امور اجتماعی از جمله آموزش عالی پیش می رود.
در مطالعه دیگری که توسط پام ماراس146 (2007) انجام گرفت، به بررسی نگرش دانشآموزان نسبت به آموزش عالی پرداخته شد. این تحقیق به روش طولی بر روی 3570 دانشآموز 18- 13 ساله در لندن صورت گرفت. دانش آموزان مخصوصاً پرسشنامة طراحی شدة نگرش به تحصیلات بالاتر را تکمیل کردند و اطلاعاتی در مورد فعالیتهای توسعۀ مشارکتی که در آن مشارکت داشتند را فراهم نمودند. دادهها در مورد موفقیت آکادمیک دانش آموزان و زمینههای اجتماعی آنها بود. از نظر جنس و گروه، اختلاف معنیداری در فعالیتهای توسعۀ مشارکتی و مخصوصاً با هدفِ افزایشِ مشارکتِ اجتماعیِ دانشآموزانِ محروم در تحصیلات بالاتر وجود داشت. همچنین یافتهها در رابطه با تئوری هویت اجتماعی و مفهوم خودانگاره حاکی از آن است که استراتژی مشارکت در آموزش عالی را افزایش میدهند (ماراس، 2007: 69).
نتایج پژوهش زازمن (2005) که با هدف مشخص ساختن واکنش دانشجویان کالج به الزامات خاص دورههای تحصیلی (به عنوان مثال سیاست مراقبت سختگیرانه) و شناسایی درجهای که آنها در رفتارهای مرتبط با عملکرد بالای تحصیلی درگیر میشوند به انجام رسید مشخص ساخت که دانشجویان دختر در این
