
عملی مهم در ناهمسانی واریانس این است که چگونه میتوان دریافت که ناهمسانی در یک حالت خاص موجود است. روشهای متعددی برای کشف ناهمسانی واریانس ارائهشده است که عبارتاند از : روش ترسیمی، آزمون پارک، آزمون والد تعدیل شده، آزمون گلچستر، آزمون گلوفلد-کوانت، آزمون بارتلت، آزمون بروچ- پاگان، آزمون پیک، آزمون همسانی عمومی وایت، آزمون لوین (گجراتی و دامور، 1378).
3-6-8- خودهمبستگی
یکی از مفروضاتی که در رگرسیون مدنظر قرار میگیرد، استقلال خطاها (تفاوت بین مقادیر واقعی و مقادیر پیشبینیشده توسط معادله رگرسیون) از یکدیگر است. درصورتیکه فرضیه استقلال خطاها رد شود و خطاها با یکدیگر همبستگی داشته باشند امکان بهرهمندی از رگرسیون وجود ندارد (مؤمنی و قیومی،1391). برای تشخیص وجود خودهمبستگی میتوان از آزمون وولدریج، روشهای ترسیمی، آزمون دوربین _ واتسون و LM استفاده نمود.
3-6-9- آزمون مانایی
بهمنظور اطمینان از نتایج تحقیق و ساختگی نبودن روابط موجود در رگرسیون و معنیدار بودن متغیرها، اقدام به انجام آزمون مانایی و محاسبه ریشه واحد متغیرهای تحقیق در مدل GLS میگردد. آزمون مزبور با استفاده از نرمافزار Eviews 6 و روشهای آزمون لوین، لین و چو102 (2002)، آزمون ایم، پسران و شین (2003)، آزمون ریشه واحد فیشر – دیکی فولر تعمیمیافته و آزمون ریشه واحد فیشر – فیلیپس پرون (1999) و چویی انجام میشود (مشکی و دهدار،1390).
اين آزمونها اصطلاحاً آزمونهای ريشه واحد پانل ناميده میشوند، ازلحاظ تئوري آنها آزمونهاي ريشه واحد سريهاي چندگانه هستند كه براي ساختارهاي اطلاعات پانل بكار رفتهاند. در اين آزمونها روند بررسي مانايي همگي به يك صورت است و با رد H0 عدم مانايي رد میشود و بيانگر مانايي متغيّر است. بنابراين با رد فرضيه H0 نامانايي يا ريشه واحد رد میشود و مانايي پذيرفته میشود. كه يا در سطح و يا با يك تفاضل و يا با دو تفاضل مانا میشود كه براي تشخيص اين قسمت به Prob آن توجه میشود كه بايستي از 5 درصد کوچکتر باشد (شاهچراو همکارش،1390).
3-6-10- آزمون دوربین واتسون
این آزمون از مشهورترین آزمونها جهت تشخیص خودهمبستگی است. زمانی که آماره دوربین واتسون در حدود 1.5 تا 2.5 باشد، معرف آن است که خودهمبستگی وجود ندارد، ولی مقادیر بالاتر یا کمتر از 1.5 تا 2.5 معرف آن است که جملات خطا بهصورت تصادفی اتفاق نمیافتند و بنابراین، نتایج غیرواقعی است (داگلاس، 1998).
3-7- معرفی مدل
بنابراین با توجه به موضوع اين پژوهش يعني “بررسی اثرات شاخص حاکمیت شرکتی بر هزینه سرمایه در شرکتهای پذیرفتهشده در بورس اوراق بهادار تهران” و آمار موجود و مهمترین عوامل مؤثر بر هزینه سرمایه، در این رساله سه تابع زیر موردبررسی قرار میگیرند:
IMPLIED-CoC = F (GOV-SCORE, Size, LEV, INTCOV) (3-17)
CoDEBT = F (GOV-SCORE, Size, LEV, INTCOV) (3-18)
WACC= F (GOV-SCORE, Size, LEV, INTCOV) (3-19)
كه در آنها:
= IMPLIED-CoC هزینهی حقوق صاحبان سهام
= WACC میانگین موزون هزینه سرمایه103
= CoDEBT هزینهی بدهی
GOV-SCORE = شاخص حاکمیت شرکتی
Size = اندازه شرکت
LEV = اهرم مالی
INTCOV = نسبت سود عملیاتی شرکت به هزینهی بهره
3-7-1-متغیرهای وابسته
برای محاسبه متغيرهاي توضيحدهنده هزینه سرمایه بهعنوان متغيرهاي وابسته، در این رساله، سه شاخص مالی بهعنوان نماینده اندازهگیریها هزینه سرمایه انتخابشدهاند که عبارتاند از:
الف- هزینهی حقوق صاحبان سهام (IMPLIED-CoC):
هزينه حقوق صاحبان سهام عادي بهعنوان متغيـر وابسته اين تحقيق اسـت. مـدل مـورد اسـتفاده بـراي محاسبه هزينه حقوق صـاحبان سـهام عـادي در ايـن تحقيق مدل رشد گوردون است. در ايـن مـدل هزينـه حقـوق صاحبان سهام عادي با استفاده از رابطـه زير محاسـبه ميشود:
K_e=D_1/P_0 +g (3-20)
كه در اين رابطــه:
K_e : نرخ بازده مورد انتظار سهامداران عادي (هزینه سرمایه سهام عادی)
D_1 : سود نقدي پرداختي هر سهم در پایان سال مالی
P_0 : قيمت هر سهم در ابتدای سال مالی (مهرانی و همکاران،1392)
G : نرخ رشد که معادل میانگین هندسی نرخ رشد فروش است
عامل دوم تعیینکننده هزینه حقوق صاحبان سهام در مدل گوردون، نرخ رشد است. هنگام استفاده از این مدل، یا فرض اینکه سود سهام با نرخ ثابت رشد میکند، برای محاسبه نرخ رشد معمولاً از نرخ رشد سود سهام استفاده میشود؛ اما ازآنجاکه شرکتهای ایرانی از سیاست تقسیم سود معین و ثابتی پیروی نمیکنند، به همین دلیل نرخ رشد سود تقسیمی برای استفاده در مدل گوردون چندان قابلاتکا نیست. در کل، نرخ رشد فروش در مقایسه با نرخ رشد سود پایدارتر و قابل پیشبینی تر است که ناشی از تأثیرپذیری اندک آن از رویههای حسابداری در مقایسه با سود میباشد. شواهد نشان میدهد که رشد تاریخی فروش بسیار مفیدتر از رشد تاریخی سود برای استفاده در پیشبینیهاست (داموداران104، 2002). بر همین اساس، در این تحقیق برای اندازهگیری نرخ رشد، از نرخ رشد فروش استفادهشده است. برای این منظور، نرخ رشد با استفاده از میانگین هندسی فروش، طی سالهای زمانی انجام تحقیق محاسبه خواهد شد (ثقفی و بولو، 1388).
g〖=(s_92/s_87 )〗_(5 -1)^1 (3-21)
بهطوري كه:
g: نرخ رشد
s_92: مبلغ فروش در سال 1392
s_87: مبلغ فروش در سال 1387 (ثقفی و بولو،1388)
ب- میانگین موزون هزینه سرمایه (WACC):
به محاسبه هزینه سرمایه بانک بر اساس وزن هر یک از اقلام تشکیلدهنده آن (حقوق صاحبان سهام و بدهیها) در ترازنامه گویند. هزینه انواع سرمایه ازجمله سهام عادی، سهام ممتاز، اوراق قرضه و بدهیهای بلندمدت در محاسبات هزینه سرمایه لحاظ خواهد شد و همانطور که اشاره شد درجه تأثیرگذاری هر یک از آنها به مقدار وزن آنها به جمع کل سرمایه است. در محاسبات ارزیابی دارایی نرخ میانگین موزون هزینه سرمایه معمولاً بهعنوان نرخ تنزیل مورد استفاده قرار میگیرد. میانگین موزون هزینه سرمایه مساوی است با وزن هر یک از اقلام سرمایه ضربدر نرخ هزینه آن:
WACC=E/V×R_E+D/V×R_D×(1-T_C) (3-22)
Re: نرخ هزینه حقوق صاحبان سهام (Return of Equity)
Rd: نرخ هزینه بدهی (Cost of Debt)
E: ارزش بازار حقوق صاحبان سهام (Market value of the firm’s equity)
D: ارزش بازار بدهی شرکت (Market value of firm’s debt)
Tc: نرخ مالیات شرکت (22.5%)
V = E + D
بهطور خلاصه میانگین هزینه موزون سرمایه معادل مبلغی است که شرکت باید برای تأمین مالی خود از منابع مختلف (یا آورده نقدی صاحبان شرکت و یا تسهیلات دریافتی) پرداخت نماید. شایانذکر است که میانگین موزون هزینه سرمایه حداقل نرخ سود مورد انتظار شرکت نیز میباشد چراکه سود حاصله کمتر از آن پاسخگوی هزینه منابع نهاد نخواهد بود و شرکت متعاقباً متضرر خواهد بود.
ج- هزینهی بدهی (CoDEBT):
در پژوهش مورد بررسی از نسبت هزینه بدهی، بهعنوان متغیر وابسته استفادهشده است. بر اي محاسبه آن، میتوان از تقسیم جمع هزینههاي تـأمین مـالی سـالیانه (هزینـه بهره) به متوسط مجموع بدهیها (بدهی بلندمدت و کوتاهمدت) استفاده کرد.
3-7-2- متغیرهای مستقل و كنترلي
الف- شاخص حاکمیت شرکتی (GOV-SCORE): شاخص حاكميت شركتي، شاخصي است كه بهوسیلهی آن ميزان رعايت استانداردهاي مربوط به حاكميت شركتي بهوسیلهی شركتها نشان داده ميشود. در كشورهاي مختلف سازمانهای مختلفي اين رتبهبندی را انجام میدهند؛ اما در كشور ما نهاد خاصي براي اين كار وجود ندارد. بنابراين، نرخ حاكميت شركتي، بر اساس چکلیستی كه به هشت طبقه افشا، اخلاق تجاري، آموزش، رعايت الزامات قانوني، حسابرسي، مالكيت، ساختار هیئتمدیره، مديريت داراییها و نقدينگي تقسیمشده بود، محاسبه شده است. اين شاخص از چکلیست محاسبهي شاخص حاكميت شركتي براساس استانداردهاي ISS و تحقيق گري و گونزالز (2008) در قالب 8 طبقه 21 سؤال بر مبناي مطالعه ملکیان و دریایی (1390) استخراجشده است.105 هر پاسخ مثبت یک نمره به شاخص حاکمیت شرکتها اضافه میکند. بهاینترتیب رتبه حاکمیت شرکتی هر شرکت تعیین خواهد شد که از صفر تا بیستویک خواهد بود. شرکتهای با رتبه بالاتر دارای حاکمیت باکیفیت بهتر میباشند. (بدليل نبود سازماني مانند خدمات سهامداران نهادي(ISS)، كه اطلاعات مربوط به نرخ حاكميت شركتي را در اختيار ما قرار دهد، به محاسبه نرخ حاكميت شركتي در شرکتهای نمونه پرداختيم. براي اين منظور از چك ليست استاندارد تهيه شده توسط سازمان خدمات سهامداران نهادي، كه بر اساس دسترسي به اطلاعات، در مورد شرکتهای ايراني تعديل شده است، استفاده كرديم. نحوهي كار، تطبيق استانداردهای حاكميت شركتي با گزارشهای مالي و یادداشتهای همراه و گزارشهای مديريت بوده است).
ب- اندازه شرکت (Size):
اندازه شرکت بهعنوان جايگزين محیط اطلاعاتی شرکت در نظر گرفتهشده است. هرچه اندازه شرکت بزرگتر باشد، شرکت از اعتبار بیشتری برخوردار خواهد بود. شرکتهای بزرگ به دلیل تنوع بخشی بیشتر، سرمایهگذاری در داراییهای مختلف، امکان استفاده از منابع مالی متنوع و افشای منظم اطلاعات، ريسک کمتری دارند. (ثقفی و بولو، 1388) و در نتیجه، بازده مورد انتظار سهامداران و هزینه سرمایه آنها کمتر است، انتظار داریم اندازه شرکت نیز روی هزینه سرمایه تأثیر منفی داشته باشد. برای کنترل اثر اين متغیر بر هزينه سرمايه از لگاريتم طبیعی مجموع داراییها استفادهشده است
ج- اهرم مالی (LEV): این نسبت، رابطه منابع مالی مورداستفاده واحد تجاری را از لحاظ بدهیها یا حقوق صاحبان سهام تعیین و ارزیابی میکند و درواقع نحوه ترکیب آنها را بررسی مینماید. این نسبت بهصورت کل بدهی بهکل دارایی محاسبه میشود.
د- نسبت سود عملیاتی شرکت به هزینهی بهره (INTCOV): ضریب یا کسری است که صورت آن عواید حاصل از سرمایهگذاری (قبل از کسر بهره و مالیات) یک دوره و مخرج آن بهره پرداختی در دوره مزبور است. این ضریب نشان میدهد که یک واحد تجارتی تا چه حدودی قادر به تأمین هزینه وامهای دریافتی آن از محل عواید جاری است. در واقع نسبتی است، برای تعیین اینکه شرکت میتواند بهره بدهیهای پرداخت نشدهاش را، پرداخت کند، استفاده میشود. این نسبت از طریق تقسیم سود قبل از بهره و مالیات یا درآمد قبل از بهره، مالیات و استهلاک، در یک دوره زمانی، به هزینه بهره شرکت در همان تاریخ بدست میآید.
(3-23)
نسبت پوشش هزینه بهره = سود قبل از کسر بهره و مالیات / هزینه بهره
هر چه مقدار پوشش هزینه بهره کمتر باشد؛ شرکت بیشتر زیر بار مسئولیت هزینه بهره میرود. هنگامی که نرخ پوشش بهره کمتر از 1.5 باشد؛ توانایی شرکت در مقابله با هزینه بهره زیر سؤال میرود. نرخ پوشش بهره زیر یک نشان میدهد، شرکت نتوانسته است درآمد مناسبی را در جهت جبران هزینه بهره کسب کند.
بنابراين در این پژوهش بهمنظور آزمون فرضیه اول (بین شاخص حاکمیت شرکتی و هزینه حقوق صاحبان سهام رابطه معنیداری وجود دارد.) از مدل شماره (1) که به شرح زیر تصریح شده است استفاده میکنیم (تران،2014).
〖IMPLIED_COC〗_(i,t)=β_0+β_1 〖GOV_SCORE〗_(i,t)+β_2 〖SIZE〗_(i,t)+β_3 〖LEV〗_(i,t)+β_4 INTCOV+ε_(i,t) (1)مدل
و برای آزمون فرضیه دوم پژوهش يعني اين فرض كه “بین شاخص حاکمیت شرکتی و هزینه بدهی رابطه معنیداری وجود دارد. ” از مدل شماره (2) که به شرح زیر تصریحشده است استفادهشده است.
〖CODEBT〗_(i,t)=β_0+β_1 〖GOV_SCORE〗_(i,t)+β_2 〖SIZE〗_(i,t)+β_3
