
و سیستماتیک دانش برای حداکثرکردن اثربخشی و بازدهی داراییهای دانشی سازمان تعریف شده است (واعظی:1385).
تبديل داده به اطلاعات و سپس به دانش، محور اصلي مديريت دانش است (افرازه 1384؛ آدرين1380) و با اين فرضيه اساسي آغاز ميشود كه گردآوري داده تحت تأثير ارزشهاي اصلي سازمان (واحد يا تيم) قرار دارد و دادهها از طريق برخي فرايندهاي تعامل انساني و فناوري اطلاعات به عنوان اطلاعات معنا مييابند. سپس از طريق فرايندهاي موجود در زمينه (محيط)، تجمع دادهها، معنا دادن (به اطلاعات)، تركيب، تفكر و تأمل، به دانش مرتبط با تصميم گيري در سازمان تبديل ميشود.
تعريف ساده از مديريت دانش عبارت است از: برانگيختن افراد به تسهيم دانش خود با ديگران (زعفرانیان، 1387) تعريف جامع و قابل قبولتري از مديريت دانش توسط پت ريش ارائه شده است كه عبارت است از: مديريت دانش، كسب دانش درست، براي افراد مناسب، در زمان صحيح و مكان مناسب است، به گونهاي كه آنان بتوانند براي دست يابي به اهداف سازمان، بهترين استفاده را از دانش ببرند (مركز كيفيت و بهره وري آمريكا، 1996).
در تعریفی دیگر، مدیریت دانش را آگاهی از دانش موجود در سازمان، خلق، تسهیم و انتقال دانش، استفاده از دانش موجود، کسب دانش جدید و ذخیره و انباشت آن تعریف میکنند که این اقدامات در فرآیند یادگیری سازمانی و با توجه به فرهنگ و استراتژی سازمانها صورت میگیرد (Hanisch et al, 2009).
خلق دانش به معنای فراهم کردن قابلیتی در کل سازمان است که به کمک آن بتوان دانش جدیدی ایجاد و سپس آن را در سرتاسر سازمان پخش کرد (Nonaka & Takeuchi, 1995).
توجه پشت سر هم به مدیریت دانش (KM) در دانشگاهها طی چند سال گذشته، و افزایش اهمیت داراییهای دانش در بازارهای رقابتی امروز به عنوان دامنه بسیار مهم برای محققان دانشگاهی است. افزایش شدید در تعداد نشریات در حوزه KM است و تعداد زیادی از طرحهای عملی در زمینه KM و ایجاد کردهاند. واضح است، که امروزه در عصر دانش، سرمایه فکری و داراییهای نامشهود نقش عمدهای در حفظ مزیت رقابتی دارند.
اگر چه این بحث با توجه به زمینه توسعه داده است وجود دارد، آن را فراتر از اختلاف این است که مدیریت دانش است که هنوز در مراحل ابتدایی خود به تحول چشمگیر بر اساس سهم از انواع زیادی از رشتهها مانند اقتصاد، مدیریت، منابع انسانی، فناوری اطلاعات، فلسفه، روانشناسی و جامعه شناسی برخی استدلال میکنند که در این حوزه ادبیات رنج می برد از مفاهیم مبهم و گسترده است و از تعریف بد مفاهیم دیگران اضافه کردن که است هیچ موضع روشنی در مورد قانون مشخص و ضروری در این زمینه که از مناطق دیگر مربوط به مانند مدیریت تکنولوژی متفاوت میکند چیست، و مدیریت سازمانهای یادگیرنده وجود دارد و یا سرمایههای فکری است در نتیجه، ما در حال حاضر صورت بسیار گسترده است و ناهمگن واصل که به نظر میرسد هر جا گزیننده از تعاریف متفاوت و متناقض، مفاهیم، مدلها، روشها و چارچوبهای است علاوه بر این، ادعای آزمایشی از دانشمندان مختلف در حوزه مدیریت دانش، شهادت میدهد که تعداد زیادی از شکافها در این ادبیات است که تاکنون کشف نشدهاند وجود دارد. بنابراین، بررسی سیستماتیک، مفهومی غنی و جامع دراین زمینه ضروری به نظر میرسد که به توسعه بیشتر به عنوان یک رشته مدیریت تاسیس شده است (Rezazade at all 2009).
دانش میتواند هم یه صورت نهان و هم آشکار و یا هر دو موجود باشد که این دو نوع متفاوت است که آیا این دانش هنوز مدون است. دانش همچنین میتواند توسط کارگران دانش انجام شد، جاسازی شده در محصولات و یا اسناد، و میتواند در سطوح مختلف تجزیه و تحلیل (از فردی به درون سازمانی) در بر داشت. فرآیندهای که در مدیریت دانش جاسازی شده اجازه میدهد سازمانها برای رسیدن به اهداف خود آنها را مورد بررسی قرار دهند. در زیر به لیستی از فعالیتهای مدیریت دانش اولیه که از ادبیات موجود بیرون آمدن است اشاره میشود:
ارزیابی دانش: شامل ارزیابی نیازهای در حال توسعه استراتژی دانش و استراتژی مدیریت دانش، و شناسایی منابع و مکانیسمهای دیگر از فعالیتهای پی در پی است
کسب دانش/ جذب: آیا تلاش در راستای دستیابی به دانش موجود که در خارج از شرکت میباشد مهم هستند.
ایجاد دانش/ پردازش/ توسعه/ تحول: تولید دانش جدید است که هر دو در خارج از شرکت است در دسترس نیست، و یا کارآمد قابل دسترسی است
ذخیره دانش/ بازیابی: تدوین دانش در اشکال مختلف با ابزار و تکنیکهای فن آوریهای مختلف نرم افزار آن را با دوامتر و موثرتر قابل استفاده مجدد میکند.
به اشتراک گذاری دانش/ توزیع/ گردش/ انتقال: قرار دادن دانش در دسترس برای واحدهای مختلف، گروه و یا فردی در درون شرکت
استفاده از دانش/ نرم افزار: ایجاد ارزش در وسیعترین معنای آن بر اساس دانش موجود در شرکت.
فراموش کردن فعال دانش: تلاش برای پاک کردن از دانش کهنه شده به دور از دانش پایه و سازمان در راه هدفمند و فعال روند اجرایی مدیریت دانش: فعالیتهای که خود هر یک از فرآیندهای فوق است، اما شامل فعالیتهایی است که تاثیر مستقیم بر روی آنها، مانند تشخیص KM، ارزیابی مدیریت دانش، برنامه ریزی مدیریت دانش، ساختمان توانایی و مدیریت دانش است (Rezazade at all 2009).
جدول 2 – 1 مطالب مربوط به ابعاد(Rezazade at all 2009)
ابعاد
زیرشاخه ها
مطالب مربوط به ابعاد
1. فرم
الف: ضمنی ب: صریح ج: هر دو
2. سطح تجمع
الف: فردی ب: در سطح گروه ج: دپارتمان
د: سازمانی ه:درون سازمانی
3. بعد قانونی
الف: منابع انسانی ب: تکنولوژی (ICT)
ج: سازمانی
4. ابعاد فرایند
الف: ارزیابی ب: ایجاد پ:جذب
ت:ذخیره سازی و بازیابی ث:اشتراک گذاری
ح: استفاده خ: فراموشی فعال چ: مدیریت دانش دولتی
ابعاد به رویکرد مدیریت
5. سبک مدیریت
الف: مکانیکی ب: ارگانیکی
6. تمرکز و توجه
الف: نگاه به درون (منابع موجود)
ب: نگاه به بیرون (فرصت طلبی)
7. انجام فعالیتهای مدیریت دانش
الف: هزینه ب: زمان پ: کیفیت ت: حوزه
ابعاد مربوط به بافت مدیریت دانش
8. نوع سازمان
الف: خصوصی ب: عمومی
9. اندازه سازمان
الف: کوچک و متوسط ب: بزرگ
مدیریت دانش همچنین شامل مدیریت از محققان، کارشناسان، و فرایندهای نوآوری به عنوان یک فرآیند سازماندهی و مدیریت و نرم افزار را قادر میسازد.مدیریت دانش موثر نیاز به یک فرهنگ است که در آن دانش و اطلاعات از ارزش بالایی برخوردار است و دانش فرایندهای خاص (مانند ایجاد دانش، شناسایی، سازماندهی، ذخیره سازی، به اشتراک گذاری، و بهرهبرداری) بخشی جدایی ناپذیر از فرآیندهای کسب و کار شرکت است. علاوه بر این، محبوبیت مدیریت دانش در حال افزایش است در بسیاری از سازمانها و ارائه فرصتها و چالشهای مراکز علمی رو به گسترش میباشد (Akhavan et al 2009).
2 – 3 مدیریت دانش و تدوین دانش
مشکلات مشابه در استفاده از زبان برای انتقال حسی از دانش که ادبیات مدیریت دانش بسیار مورد توصیه قرار گرفته است. برای مثال داونپورت و پراساک به اهمیت انتقال دانش توصیه میکنند و به گفتگو در مورد دانش و استفاده مجد، در حالی که پروست و همکاران. (2002) استفاده از مدت توزیع دانش را مورد بحث قرار میدهند. این شرایط رضایت بخش است، چرا که آنها این مفهوم را میرسانند که فعالیتهای اصلی مدیریت دانش سازمان است که برای بسته بندی کردن دانش به عنوان اطلاعات در جهت حرکت از استفاده از واژههایی را منجر میشود که ما از دیدن دانش که چگونه به عنوان افراد، در یک چارچوب سازمانی و دانش ما تعامل با دانش دیگران بدانند و یاد بگیرند. بر اساس چنین دیدگاهی، جنبش دانش ممکن است بیشتر ملاحظه به عنوان جنبش از مردم تصور شود. بنابراین طول میکشد تا نمای عملی از دانش به عنوان ارسال اطلاعات که در سطح فردی مدیریت، به دقت اجتناب پیامدهای ناشی از واژههایی مانند انتقال و توزیع بوجود آید.
تعدادی از مفسران اشاره کردهاند که در چگونه این دوگانگی آشکار مردم در مورد دانش صحبت کنند و مدیریت آن: یک رویکرد دانش رفتار – یا بیشتر به طور قابل توجهی شناخت – به عنوان یک فرایند انسانی است که بین مردم در شبکههای اجتماعی رخ میدهد. به عنوان چشم انداز جامعه یکی دیگر از چشم انداز رفتار دانش به عنوان یک شی، متعلق و اطراف آن به تصویب رسید، مشخص شناخته شود و یا چشم انداز و یا به عنوان داشتن معرفت شناسی. بنابراین هانسن و همکاران (1999). استدلال میکنند که روشهای عملی برای مدیریت دانش گسترده تمایل به تمرکز بر روی هر یک از روابط بین مردم، و یا در روابط بین مردم و اطلاعات نمود پیدا میکند. این که آیا روشهای مدیریت دانش در درون سازمان متمرکز است عمدتا در تسهیل روابط بین مردم، و یا روابط بین مردم و اطلاعات است، یک دوگانگی کاذب است در صورتی که قصد این است که اثر جنبش دانش: کار در یک چارچوب سازمانی به ناچار شامل جریان دانش بین مردم، اغلب نیاز به استفاده از اطلاعات است. البته این امکان وجود دارد که دانش میتواند بدون تدوین، به عنوان مثال، در جذب هنجارهای فرهنگی و روزمره در یک سازمان و یا همانطور که در روش استاد و شاگرد به یادگیری مهارتهای صنایع دستی میباشد. با این حال، ما هنوز هم در سردرگمی چگونه به صحبت در مورد این حس جنبش دانش است که سازمانها در حال تلاش برای تولید در زمینه مدیریت دانش باقی مانده اند (Matthew Hall,2006).
2 – 4 اکتساب دانش8
عبارت از فرآیند مارپیچی تعاملها بین دانش نهان و آشکار که در چهارمرحله تبدیل به وجود میآید:
1. اجتماعی سازی
2. بیرونیسازی
3. ترکیب
4. درونی سازی (Nonaka & Takeuchi; 1995) یادگیری سازمانی متشکل از مجموعهای از تعاملات بین انطباق های فردی و گروهی و انطباق در سطح سازمانی است.
2 – 5 تسهیل و انتقال دانش9:
تسهیم و اشتراک دانش به صورت دو کنش در نظر گرفته میشود: 1) انتقال (فرستادن یا عرضه دانش به یک گیرنده بالقوه) 2) جذب دانش توسط آن فرد یا گروه (Nonaka & Takeuchi; 1995).
2 – 6 کاربری دانش10
شامل فعالیتهایی در زمینه ایجاد دانش جدید از دانش موجود (مثلاً کشف علائق درونی مشتریان از روی رفتار آنها) و به کارگیری دانش فعلی (در زمینههایی مثل کسب مشتریان جدید و ابقای مشتریان فعلی) (Liu et al, 2010).
2 – 7 ذخیره (انباشت) دانش11
فرآیندی که طی آن مواردی از تجربههای سازمانی که ارزش مراقبت و محافظت دارند، تعیین، شناسائی، و سپس در قالب حافظه سازمانی انبار میشوند (Ravindran, 2009).
2 – 8 اهمیت مدیریت دانش
کسب و کار در هزاره سوم دارای شرایط ویژهای است. رقابت بین بنگاههای اقتصادی هر روز فشردهتر شده و نرخ نوآوری رو به افزایش است. رقابت بین بنگاههای اقتصادی باعث شده است که تا آنها به منظور کاهش هزینهها، تعداد نیروی انسانی خود- که منابع ارزشمند دانش محسوب میشوند- را کاهش دهند. کاهش تعداد نیروی انسانی، سازمانها را بر آن داشته است تا نسبت به صریح کردن دانش ضمنی موجود نزد کارکنان اقدام کنند. در دنیای امروزی کسب و کار، بخش اعظمی از کارها و فعالیتهای ما مبتنی بر اطلاعات هستند و زمان کمتری برای کسب تجربه و بهدست آوردن دانش در دسترس است. در این شرایط سازمانها بر اساس میزان دانش خود با یکدیگر به رقابت میپردازند. محصولات و خدمات سازمانها هر روز پیچیدهتر شده و سهم اطلاعات در آنها بیشتر میشود. در این میان مدیریت دانش با در اختیار داشتن ابزارهای لازم، فرصت خوبی برای ایجاد بهبود در عملکرد منابع انسانی و همچنین مزایای رقابتی ایجاد میکند. امروزه تمامی سازمانهای کوچک و بزرگ نیازمند پیادهسازی مدیریت دانش در خود هستند تا از گردونه رقابت عقب نمانند. انعطافپذیری و عکسالعمل سریع در برابر شرایط متغیر محیطی، استفاده بهتر از منابع انسانی و دانش موجود نزد آنها و همچنین اتخاذ تصمیمات بهتر، دستاوردهای مدیریت دانش برای سازمانهای امروزی است (نوروزیان، 1386).
2 – 9 الزامات سیستمهای مدیریت دانش
به طور کلی، سیستمهای مدیریت دانش
