
بدنه عريض و طويل واژگان الهياتي مقايسه كند.
خصلت دلبخواهي مقولات هايدگر و زيادهگوييهاي زباني او: والتر كافمن با تحليل تقابل بين دو مقوله اصلي و محوري در هستي و زمان يعني وجود خودینه و وجود ناخودینه، تلاش ميكند تا نكته مهمي را درباره دستگاه مقولات هايدگر و كل رويه تفكر او آشكار كند. هايدگر كه در تحليل ويژگيهاي وجود خودینه در برابر وجود ناخودینه مديون كتاب دو عصر (عصر حاضر)14 و بيماري به سوي مرگ15 كییركگور است، در بررسي موشكافانه امر خودینه كاهلي و ناتمامي جالب توجهي را بروز ميدهد. هر چند كه تمركز او در بحث از وجود ناخودینه به بسط سه ويژگي ابهام و وراجي و كنجكاوي اختصاص يافته است، كل آنچه درباره وجود خودینه ميآيد در عزم راسخ و مصمميت خلاصه شده است. آنچه در وجود خودینه در انديشهی کییرکگور و پس از او هايدگر خانه كرده است، ايمان و سرسپردگي و تسليمي است كه زمينهساز تماميت يافتن وجود دازاين است. اما به زعم كافمن، نه کییرکگور و نه هايدگر هيچ يك به تسليمها و ايمانهاي غيراصيل توجهي نداشتهاند. هايدگر بر خلاف سارتر و بدون توجه به آن همه آموزهها و هشدارهاي نيچه از آسيبشناسي تسليم و ايمان و عزم راسخ غفلت كرده است. همين بيتوجهي هايدگر به ابعاد گوناگون واژگان و مفاهيماش موجب شده كه كافمن چنين نتيجهگيري كند كه «اين از قلم انداختن عمدي و سرنوشتساز، نوعي دلبخواهي مقولات وي و كل رويه و منش او را عرضه ميدارد… در مجموع، قياس هايدگر ميان دو حالت وجود انساني فوقالعاده غيرماهرانه و از مهارت به دور بود.» (ص315). اين نكته از آن جهت اهميتي اساسي مييابد كه دستگاه پرطمطراق مقولات هايدگر يكي از نيروهاي اصلي وثاقت و پيشروي تفكر او در نيمه دوم قرن بيستم بوده است. نشان دادن نوعي عنصر دلبخواهي و ناتماميت اين اصطلاحات ميتواند چهره كاملا متفاوتي را از هايدگر ترسيم نمايد؛ چهرهاي كه درشتگوييهاي مفهومي و زباني هايدگر را نوعي دغلبازي و فريبكاري ميشناسد و نه تلاش براي يافتن راهي جديد به سوي تفكر از خلال تحت فشار گذاشتن مفاهيم زباني، چيزي كه گويا هايدگر تا پايان عمر، خودش را وقف آن كرده بود.
كافمن انتقادش را به دلبخواهي بودن مقولات تفكر و واژههاي مصنوعي هايدگر منحصر نميكند و با اشاره به علاقه هايدگر به «در ميان آوردن بحثي بيحاصل و بيپايان درباره كلمات» او را به زيادهگويي و وراجي در كلام متهم ميكند و ريشهشناسيهاي طويل هايدگري را بيربط به معضلات فلسفي ميداند. تمركز وسواسگونه هايدگر بر روي زبان چه در دوره اول فكرياش در كتاب هستي و زمان و چه در دوره متأخر و علاقهی مفرطش به تفكر پيشاسقراطي و تاريخ هستي هيچ يك نميتواند گواهي بر كارآمدي و فايدهمندي و معناداري حقيقي زبان و بيان تفكر او باشد. بلكه در دیدگاه كافمن همه اين توجهات هايدگري به اصطلاحپردازيهاي فلسفي و بحث درباره واژهها و ريشهشناسي آنها نسبت به اصل معضلات فلسفي نوعي حاشيهروي است يا در تعبيري تندتر جارزدن دروغينِ وثاقت و دقتي است كه آثار هايدگر خالي از آن است.
سبك نوشتاري آيينهاي براي كشف ذهن متفكر: كافمن در انتقاد به هايدگر حتي از بررسي ظواهر و اندازه كتاب و تكرار مطالب و جملات هم فروگذار نميكند و مينويسد «اگر هر نكتهاي در كتاب هستي و زمان فقط دو بار تكرار ميشد و اگر طراحي حروفچيني كلمات براي تأكيدهاي به كار رفته هر يك فقط به دو بار تقليل مييافت، كتاب از لحاظ حجم كمتر از نصفي ميشد كه اينك در دست است. حتي به سادگي ميتوانست به كمتر از يكصد صفحه تقليل يابد بيآنكه حتي يك فكر و يك انديشه از آن كم شود يا فراموش گردد. اما اگر چنين ميشد براي نقد و انتقاد آسان ميگشت.» (همان، ص319). علاوه بر اين با توجه دقيق درباره خصلتها و ويژگيهاي سبك زبان و تفكر هايدگر اين سئوال را در كار ميآورد كه چرا هايدگر نيمه نخست هستي و زمان را زماني چاپ كرد كه هنوز قادر نبود از عهده آخرين ثلث نيمه اول كتاب و كل نيمه دوم برآيد، و تظاهر به چيزي ميكند كه هميشه در دست تدوين است؟ پاسخ كافمن به اين پرسش بر اساس گفتههاي خود هايدگر بسيار روشن و سرراست است. هايدگر هستي و زمان را براي اين نوشت كه به كرسي فلسفه دست پيدا كند. از همين رو اثر او همچون پديدارشناسي هگل و نقد عقل نظري كانت با شتابي نامعمول براي آفريدن چنين آثاري نوشته شده است و همين شتاب زمينهساز كلام و زبان مغشوش و مبهم هايدگر در اين اثر است؛ آنچنانكه كافمن اشاره ميكند اين زبان مغشوش ناشي از ذهن آشفته متفكر است و نه امري عارضي و تصادفي، اين اغتشاش و ابهام در بطن مباحث هايدگر ريشه كرده است. به بيان ديگر سبك نوشتاري و زباني هر كسي آينهی ذهن اوست و از همين رو اغتشاش و ابهام زباني هايدگر آشكارا از ذهن و انديشهی او با ما سخن ميگويد.
این مختصر آراء منتقدان تفکر هایدگر بویژه منتقدان شیوهی بکارگیری زبان بدست هایدگر بود. آراء منتقدان و طرفداران او طیفی بسیار گسترده را شامل میشود – همانند فیلسوفان بزرگ دیگر – ولی به نظر میرسد این نظرات چه در جانبداری از او و چه در انتقاد از او به دو دلیل راه به سوی افراط میپیمایند. یکی ادعای بزرگ هایدگر مبنی بر اینکه فلسفه دوهزار و پانصد سال به بیراهه رفته و بجای آشکار کردن هستی آن را پنهانتر نموده است، که خود این انتقاد شدید از کل تاریخ فلسفه طبیعتاً پاسخهای تندتر منتقدان را دربر داشته است. همچنین تفاسیر عجیب و بدیع هایدگر از فلاسفه بزرگ که به گفتهی خودش از نگاه او به سخنان ناگفتهی هر فیلسوف بزرگ سرچشمه میگیرد باعث برانگیخته شدن انتقادات زیادی علیه او شده است. دیگر دلیل بسیار مهم رابطهی پیچیده و حل نشدهی هایدگر با نازیسم است که انتقادات زیادی را به همهی بخشهای تفکر او وارد ساخته است. در واقع منتقدان نازیسم، هایدگر را نماینده و مبلغ این تفکر دانستند و برای مبارزه با نازیسم به انتقادات معمولاً افراطی از تفکر او پرداختند. نگارنده به دلیل قلت دانش از اظهار نظر دربارهی درستی و نادرستی این مدح و ذمها خودداری میکند و البته بر این نکته تاکید دارد که همین انتقادها و پشتیبانیهای تند و آتشین نشاندهندهی اهمیت این تفکر است.
فهرست منابع
آدورنو، تئودور. (1385). زبان اصالت. ترجمه سیاووش جمادی. انتشارات ققنوس.
احمدی، بابک. (1383). هایدگر و تاریخ هستی. نشر مرکز.
راتال، مارک. (1388). چگونه هایدگر بخوانیم. ترجمه مهدی نصر. انتشارات رخداد نو.
رورتی، ریچارد. (1385). پیشامد، بازی و همبستگی. ترجمه پیام یزدانجو. نشر مرکز.
کافمن، والتر. (1388). نیچه، هایدگر و بوبر. ترجمه فریدالدین رادمهر. نشر چشمه.
کلارک، تیموتی. (1388). هایدگر. ترجمه پویا ایمانی. نشر مرکز.
لاوسن، هیلاری. (1386). خوداندیشی پسامدرن. ترجمه سینا رؤیایی. انتشارات مروارید.
هایدگر، مارتین. (1389). هستی و زمان. ترجمه عبدالکریم رشیدیان نشر نی.
نیکفر، محمدرضا. (1387). «دربارهی صنعتگری در ترجمه». نگاه نو. 61-65
یانگ، جولیان. (1384). فلسفه هنر هایدگر. ترجمه امیر مازیار. انتشارات گام نو.
Collins, Jeff. (1998). Introducing Heidegger. Thriplow, Cambridge: Icon Books.
Derrida, Jacques. (1982). Margins of philosophy. trans. Alan bass, Chicago: university of Chicago press.
Friedman, Michael. (2002). Overcoming metaphysics: Carnap and Heidegger in H.Dreyfus, Heidegger reexamined, V4, Rutledge.
Glicksman, Marjorie. (1938). Note on philosophy of Heidegger. in The Journal of Philosophy
Vol. 35, No. 4, pp. 93-104. The Ohayo State University press.
Heidegger, Martin. (1966). Discourse on thinking. trans. John M. Anderson and E. Hans Freund, New York: Harper & Row.
___. (1971a). On the way to language [1957]. trans. Peter D. Hertz, San Francisco, CA.: Harper & Row.
___. (1971b). Poetry, language, thought. trans. Albert Hofstadter, New York: Harper & Row.
___. (1972). On time and being. trans. John Stambaugh, New York: Harper & Row.
___. (1983). Hebel-Friend of the house. trans. Broce v.Foltz and Michael Heim. contemporary German philosophy 3, pp. 89-101
___. (1993). (with Eugen Fink) Heraclitus seminars. trans. Charles H. Seibert, Evanston, I11.: Northwestern university press.
___. (1996). Holderlin’s hymn ‘the Ister’. trans. William McNeil and Julia Davis, Bloomington: Indiana university press.
___. (2000a). Elucidations of Holderlin’s poetry, trans. Keith Holler, Amherst, NY: Humanity books.
___. (2000b). Introduction to metaphysics. trans. Gregory Fried and Richard Polt, New Haven: Yale university press.
___. (2001) Being & Time. trans. John Macquarrie and Edward Robinson, Blackwell
Macquarrie, John. (1992). Heidegger’s language and problems of translation’ in Ch.Maccan, Martin Heidegger critical assessments, V3, Rutledge.
Philips, Herman. (1998). Heidegger’s philosophy of being. Princeton.
Richardson, William J. (2003). Heidegger: Through Phenomenology to thought (Perspectives in Continental Philosophy). NY: Fordham University Press.
Rorty, Richard. (1993). Wittgenstein, Heidegger, and reification of language in C.B.Guingnon, Cambridge companion to Heidegger, Cambridge.
Russell, Bertrand. (1989). Wisdom of the West. Bloomsbury books.
Ryle, Gilbet. (1984). The Concept of Mind. University of Chicago press.
Searle, John. (2000). The limits of phenomenology. in Heidegger, coping, and cognitive science, edt. Mark Wrathal and Jeff Malpas, Cambridge, MIT press.
Waismann, Friedrich. Wittgenstein and the Vienna Circle. (1979). Conversations Recorded by Friedrich Waismann. Basil Blackwell, Oxford.
تقدیر و سپاس
میخواهم به دین خود اعتراف کنم. ویلیام اینوود (1993-1918) که مرا به آموختن زبان یونانی باستان برانگیخت، مدتها پیش از آنکه اهمیت آن را برای فهم فلسفه آلمانی دریابم. همکارانم در کالج ترینیتی که با اعطای فرصت مطالعاتی امکان به پایان رساندن این کتاب را به من دادند و کمک بسیار به من رساندند و مرا بسیار تشویق کردند. با پیشکش این کتاب به همسرم، کریستینا سوروینو اینوود، سپاس خویش را از پشتیبانی و مشورت همیشگیاش ابراز میکنم.
راهنمای مخففها
I Vol. l: Fruhe Schrifien, ed. F.-W. von Herrmann (1978), containing writings from 1912-16.
XV Vol. 15: Seminare, ed. C. Ochwadt (1986), containing seminars from 1951-73/partially translated in M. Heidegger and E. Fink, Heraclitus Seminar, tr. CH . Seibert (Evanston: Northwestern University Press, 1993)
XVII Vol.17: Einführung in die phänomenologische Forschung, ed. F.-W. von Herrmann (1994), lectures of 1923-4
XIX Vol. l9: Platon: Sophistes, ed. I.Schüssler (1992), lectures of 1924-5/Plato’s ‘Sophist’, tr. R. Rojcewicz and A. Schuwer (Bloomington: Indiana University Press, 1997)
XX Vol. 20: Prolegomena zur Geschichte des Zeitbegriffs, ed. P. Jaeger (1979: 2nd ed. 1988), lectures of 1925/Hütory of the Concept ofTime: Prolegomena, tr. T. Kisiel (Bloomington: Indiana University Press, 1985)
XXI Vol. 21: Logik. Die Frage nach der Wahrheit, ed. W. Biemel (1976), lectures of 1925-6/Logic: The Question of Truth, tr. T. Sheehan and R. Lilly (Bloomington: Indiana University Press, forthcoming)
XXII Vol. 22: Die Grundbegriffe der antiken Philosophie, ed. F.-K. Blust (1993), lectures of 1926
XXIV Vol. 24: Z)i« Grundprobleme
