
) فهرست موضوعي استخراج شده و تا جاييكه امكان دارد مسائل فرهنگي و اجتماعي به عنوان نمونه براي تحليل انتخاب ميشوند. همان طور كه قبلاً گفته شد تفكيك مسائل اجتماعي و فرهنگي از مسائل اقتصادي و سياسي سخت و مشكل است. بر همين اساس، هر چند تاكيد بر مسائل اجتماعي و فرهنگي است اما مسائل سياسي و اقتصادي نيز تحليل ميشوند.
ج- اما براي چه و چرا گفته است و ديدگاه نظارتي آن چيست: هدف، شناخت مقاصد كلام امام در اين مسائل است.
بنابراين، روش تحقيق يك روش تحليلي است و بر اساس اهداف و سؤالات به موضوع تحقيق پرداخته ميشود.
1-2.نظارت،اهمیت و جایگاهآن
مقدمه
هدف اين تحقيق مطالعه پيرامون نظارت حكومت در حوزه مسايل فرهنگي و اجتماعي با بهرهگيري از آموزههاي امام علي عليهالسلام در نهجالبلاغه است. بر همين اساس نخست بايستي نظارت، ابعاد مختلف نظارت و جايگاه نظارت توضيح داده شود تا بتوان ديد دقيقتري به مسئله نظارت در مسائل مختلف داشت. ذكر اين نكته ضروري است كه نظارت در سطوح خُرد و كلان وجوه مختلفي دارد و در سطح كلان (در چارچوب حيات اجتماعي و در سطح جامعه) از پيچيدگي و تنوع بيشتري برخوردار است و دستكم شامل مواردي مانند؛ نظارت حكومت بر مردم، نظارت حكومت بر حكومت، نظارت مردم بر حكومت و نظارت مردم بر مردم ميباشد كه اهميت زيادي دارد؛ بنابراين در اين قسمت از تحقيق، نخست به مفهوم لغوي و اصطلاحي نظارت پرداخته ميشود، سپس رابطه نظارت با مفهوم كنترل اجتماعي، جايگاه نظارت درنظريه سيستمها، انواع نظارت، انواع نظارت برمبناي ناظران حاكميتي، انواع نظارت به اعتبارناظر توضيح داده ميشود و در نهايت، نظارت برمبناي انديشه و تفكراسلامي و پيشينه نظارت در اسلام مطرح ميشود.
1-2-1. اهمیت نظارت وجایگاه آن
«نظارت» ابزاري ضروري برايكنترل مسير حركت هر جامعهاي به سوي اهداف از پيش تعيين شده است؛ بلكه اصولاً ابزاري ضروري برايكنترل هر حركت و هر مسيري است. حتي در حوزه اخلاق فردي، منظور از محاسبه و مراقبه در واقع همين خودكنترلييا نظارت بر عملكرد خود است. البته شرط مهم كارايي اين ابزار اين است كه شخص ناظر، با رويكرد عادلانه و منصفانه به امر نظارت بپردازد. حتي در حوزه اخلاق فرديكه بدان اشاره شد نيز نبودِ رويكرد منصفانه ميتواند همه چيز را در راستاي منافع فرد مورد تجزيه و تحليل قرار دهد و نهايتاً توجيهگر عملكرد او باشد. آيات 103 و 104 سوره مباركه كهف ميفرمايد:
«قُلْ هَلْ نُنَبِّئُكم بِالاخْسَرِينَ أَعْمَـالاً * الَّذِينَ ضَلَّ سَعْيهُمْ فِي الْحَيو’ةِ الدُّنْيا وَ هُمْ يحْسَبُونَ أَنَّهُمْ يحْسِنُونَ صُنْعًا»
يعني بگو (اي پيامبر) آيا شما را آگاه كنم به آن كسانيكه اعمالشان زيان بارتر است؟ آنان كساني هستند كه سعي و كوشش آنها در راه تحصيل زندگاني پائينتر و پستتر هدر رفته است، در حاليكه خودشان ميپندارند كه از جهت كار و كردار، نيكو عمل ميكنند. ملاحظه ميشود كه اگر نگاه صحيح و به دور از غرض و آلودگي وجود نداشته باشد، حتي ممكن است كه انسان تلاش حقيرانه خود براي به دست آوردن منافع حقيرتر و كاميابي بيشتر از حيات پست دنيايي را بهترين عملكرد خود بپندارد و لاجرم در زمره زيانكارترين افراد قرار گيرد!
اما در خصوص «نظارت» در حوزه امور اجتماعي و در سطح كلان جامعه، اهميت رويكرد منصفانه و عادلانه از اين هم مهمتر است زيرا اگر نظارت در بستر صحيحي ساماندهي نشود و سازوكارهاي منطقي و قانوني بر آن حاكم نباشد، خود ميتواند به عاملي براي انحراف از مصالح عمومي تبديل شده و حتي زمينه را براي ايجاد فضاي خفقان و استبداد هيأت حاكمه فراهم آورد.
در حقيقت، حاكم و طبقه حاكمه ميتوانند با مبنا قرار دادن منافع خود – و نه منافع عمومي– نظارت را فقط در چارچوب رفتار و اعمال مردم به كار ببندند و خود را از شمول نظارت و كنترل استثنا كنند و حتي در مورد نظارت بر مردم هم با انواع دستهبنديها (مثل شهروند درجه يك و درجه دو و يا خودي و غيرخودي و …) رويكردي غيرعادلانه و تبعيضآميز اتخاذ كنند و در واقع از نظارت به عنوان اهرم فشار بر كسانيكه ميخواهد فعاليت آنها را محدود سازد، استفاده كند.
با اين توضيح مختصر به خوبي ميتوان به اهميت دستيابي به مباني و معيارهاي ثابت، همهجانبه و معقول براي نظارت اجتماعي پي برد. از سويي تجربه تاريخي جوامع انساني نشان ميدهد كه مصون ماندن آنها از رويكردهاي تبعيضآميز و جانبدارانه و بعضاً مستبدانه بسيار دشوار و حتي نشدني است و به رغم دستاوردهاي بزرگيكه در سايه تلاشها و آزمون و خطاهاي فراوان در راستاي حاكميت قانون حاصل شده است باز هم فاصله زيادي تا شرايط مطلوب وجود دارد.
در چنين شرايطي، نگاهي اجمالي به سخنان، رويكردها و سيره عملي اميرالمؤمنين عليهالسلام در زمينه حاكميت قانون و از جمله ابزارهاي نظارتي، آدمي را در برابر مترقيترين رهنمودها و راهكارها قرار ميدهد و او را به تعظيم در برابر اين يگانه عالم واميدارد. بدين قرار مراجعه به اين سيره هم بهلحاظ آگاهي از اين رهنمودها – براي همه حاكمان – مفيد است و هم به لحاظ بهكار بستن آنها– براي حاكمان و مسؤولان نطام اسلامي- ضروري است؛ بنايراين با توجه به اهميت و جايگاه امر نظارت در جامعه و نقش آن در قوام وتعالي اجتماعي و تحقق كاركرد حكومت ها، پرداختن به اين مبحث را ضروري ميسازد و از آنجا كه حكومت در جمهوري اسلامي ايران بر پايه مكتب اسلام است و انقلاب اسلامي ايران جنس فرهنگي و اجتماعي دارد، لذا براي پرداختن به اين مقوله بايد از تعاليم اسلامي الگو برداري شود.
حكومت 5 ساله امير المومنين (ع) پس از حكومت پيامبر اكرم (ص)بهترين نمومه حكومت ايده آل اسلامي است، در نتيجه پرداختن به چگونگي امر نظارت در حكومت آن حضرت به عنوان عملكردي از يككارگزار ديني، جهت الهام گرفتن حاكميت امروز اهميت پيدا ميكند. شيوه حكومت و نظارت از ديدگاه امام علي (ع)، درنهجالبلاغه بيشتر نمود پيدا ميكند؛ لذا بررسي متن نهجالبلاغه به عنوان يكي از متون راهنما و هدايتگر در مسائل فرهنگي و اجتماعي مهم است.در نتيجه پرداختن به مسئله نظارت در مسائل اجتماعي و فرهنگي بر حسب ديدگاه آن حضرت در نهجالبلاغه، جهت الهام گرفتن و هدايتگري در حاكميت امروز، ضروري و لازم است و ميتواندمنشأ خيرات گردد.
1-2-2. مفهوم لغوي و اصطلاحي نظارت
در اين اينجا معنا و مفهوم واژه «نظارت» از حيث لغوي و اصطلاحي در فرهنگهاي لغت به شرح ذيل مورد بحث و بررسي قرار ميگيرد.
1-2-3.معناي لغوي
در معجم المقايس اللغه آمده است كه «نظارت»، از ماده «نظر» به معناى نظر افكندن و تأمل و دقت در امرى است. «نظر» به عنوان تأمل در چيزى و معاينه كردن آن نيز معنا مىشود. (بن فارس، 1411) در اقرب الموارد نيز آمده است: «النظاره»، كلمهاى است كه عجم آن را به كار مىبرد و منظور از آن پاكيزه نمودن باغ و بستان است. (شرتوني، 1385) بنابراين، نظارت همان مراقبت و كنترل يك چيز از آفت و بيمارى است. در لغتنامه دهخدا، در ذيل واژه نظارت چنين آمده است: نظارت،از ماده نظر است و به معناي نگريستن در چيزي با تأمل، مراقبت و در تحت نظر و ديدهباني داشتن كاري ميباشد. (دهخدا، 1386) دكتر محمد معين نيز واژه نظارت را در فرهنگ فارسي خود چنين معني كرده است: نگريستن،ديدن،مراقبت در انجام كاري. (معين، 1388)با توجه به تعاريفيكه از واژه نظارت شد، ميتوان رابطه ميان نظر و نظارت را، رابطه عموم و خصوص مطلق دانست. بدين معنا كه واژه «نظر»، واژهاي عامتر و واژه «نظارت» واژهاي خاصتر است، به طوريكه در هر نظارتي، نظر وجود دارد ولي هر نظري نظارت نيست. همچنين بر اساس تعاريف بيان شده ميتوان نظارت را معادل نظر افكندن و تأمل و دقت در امرى، مراقبت و كنترل امر و يا كاري، تحت نظر و ديدهباني، نگريستن و ديدن در نظر گرفت.
1-2-4. معناي اصطلاحي
اما در تعريف مصطلح، «نظارت» به مجموعه عملياتي گفته ميشود كه طي آن ميزان تطابق عملكرد اشخاص با قوانين و مقررات سنجيده ميشود تا از اين طريق نسبت به مطابقت نتايج عملكرد با هدفهاي مطلوب اطمينان حاصل گردد.
افزون براين، نظارت يكي از اركان مهم مديريت است و از منظر علم مديريت به معناي مراقبت و زير نظر داشتن و ديدهباني كار است كه يكي از وظايف اصلي مدير به حساب ميآيد. در واقع آگاهي از اجراي دقيق برنامهها و اطمينان از حركت سازمان در راستاي دستيابي به هدفهاي اصلي آن در صورتي امكانپذير خواهد بود كه نظامي دقيق و جامع براي نظارت و كنترل وجود داشته باشد.( رضائيان ؛ اصول مديريت؛/238)
بنابراين در مديريت هر سازمان، «نظارت» فرآيندي اساسي است كه از طريق آن ميتوان به حداكثر كارايي و اثربخشي در راستاي اهداف سازمان دست يافت و به صحت پيشبينيهاي صورت گرفته در مورد برنامهها پي برد.1 بر همين اساس در سطح سازماني، نظارت از اركان اصلي و عناصر حياتي مديريت سالم و كارآمد بهشمار ميرود چراكه اطمينان يافتن از اجراي دقيق برنامهها و حركت سازمان در راستاي دستيابي به اهداف از پيش تعيين شده، جز از طريق رصد دائمي فرايندهاي جاري امكانپذير نيست.( خدمتي، انواع كنترل و نظارت /105) در حقيقت، فرايند منظم و برنامهريزيشده نظارت است كه سازمان را در تطابق عملكردها با اهداف مطلوب ياري ميدهد و امكان تشخيص ايرادات و انحرافات احتمالي را فراهم ميآورد. (رضائيان، اصول مديريت/ 79)
از اين منظر، هيچ برنامهاي بدون وجود عنصر «نظارت» بهدرستي اجرا نميشود و نظارت نيز بدون وجود برنامه مفهوم و معني پيدا نميكند. برنامه نظارتي معمولا طي چهار مرحله زير انجام ميگيرد:
• مرحله اول: تعيين معيار (استاندارد) يا رابطه برايكنترل
• مرحله دوم: مقايسه نتايج عملكردها با معيارها و استانداردهاي تعيين شده
• مرحله سوم: تشخيص ميزان انحرافات و تحليل علل بروز آنها
• مرحله چهارم: اقدامات اصلاحي و تنظيم و اجراي برنامهها و عمليات معطوف به آن
هنري فايول از پيشگامان علم مديريت، عناصر اصلي علم يا فن مديريت را در پنج مورد خلاصه كرده است كه عبارتند از: تنظيم برنامه، ساماندهي، فرماندهي، هماهنگي، كنترل و نظارت
وي معتقد است كنترل و نظارت، اصلي منطقي است كه چهار اصل ديگر را كامل ميكند و عبارت از بازديد و رسيدگي به اجراي فرامين و دستورهاي داده شده به اعضاي سازماني است تا از اين راه، گزارش عملكرد آنها به شيوه صحيح دريافت گردد. (برقعي/51-50)
براي وجود و استمرار فرايند كنترل صحيح، بايد اين فرايند سريع و دقيق باشد تا همه امور مربوط را در كوتاهترين زمان رسيدگيكرده و نارساييها را به سرعت تشخيص دهد. به اين ترتيب ارزيابيكارايي و كارآمدي هر سازمان و كيفيت انجام امور با كنترل و نظارت سنجش ميشود.
با توجه به تعاريف اصطلاحي مطرح شده ميتوان گفت كه نظارت از اركان و عناصر حياتي حكومت، سيستم و مديريت سالم و كارآمد است و به فرآيندي اساسي و مجموعه عملياتي منظم و برنامهريزيشده اشاره ميكند كه هر سيستم، حكومت و سازماني براي دستيابي به اهداف اصلي خود به كار ميگيرد.
1-2-5. رابطه نظارت و كنترل اجتماعي
«نظارت» همچنين از منظر جامعهشناسي و به طور مشخص علوم سياسي نيز بسيار پراهميت است و از اين منظر بيشتر با مفهوم «كنترل اجتماعي» معنا ميشود.
مفهوم «كنترل اجتماعي» به مجموعه شيوهها و تدابير و ابزارهايي اطلاق ميشود كه يك جامعه يا يك گروه در تحقق هدفها و هدايت افرادش براي رعايت قوانين، آداب، شعائر، هنجارها و ارزشهاي پذيرفته خود به كار ميگيرد. اين كنترل به دو صورت انجام ميگيرد: نخست كنترل رسمي اجتماعي، كه به معناي وادار كردن انسانها به قبول هنجارها و رعايت آنها در عمل است؛ و ابزار اين نحوه از كنترل اجتماعي، قوانين و مقررات است و ضمانت اجراي آن نيز بر عهده قوه قهريه و قواي انتظامي و يا گروههاي مختلف جامعه است. و راه دوم، نظارت و كنترل غيررسمي است كه از طريق اقناع و با نفوذ به انديشه افراد و دگرگونسازي جهانبيني آنان
