
تاکید دارد هدف از این پشنهاد وتاثیر نظر و آرای تعیین کننده زنان وتدبیر آنان برای رعایت حقوق انسانی از جهت دخالت دادن هر چه بیشتر زنان درامور تصمیم سازی و جهات دهی توسعه ملی و ارزشهای اجتماعی و اختصاص بهینه منافع با مردان بوده است.53
با این حال در حال حاضر در سازمان ملل متحد بیش از 40 پست مدیریت وجود دارد که تنهاکمتر از ده نفر زن در مدیریتها دیده ميشود.54
علاوه بر آنچه در غرب عنوان شاخصههای مربوط به پیشرفت زنان معرفی ميشود و فقط حضور ظاهری آنان در بعضی از متناسب و زارتی و مجالس قانونگذاری است در این جوامع زنان طی گذرا از بعضی از مراحل پستهای مدرن را در بعضی از حوزههای قدرت به نوعی تجربه ميکنند وبه تدریج در ميیابند که اقتدار اجتماعی و هویت و سیاسی شکل عینی وحقیقی ندارد.55
ج. حق آزادی عقیده و بیان
آزادی از لوازم تکامل و حیات بشری میباشد. ممکن است یک موجود زنده امنیت داشته باشد و عوامل رشد او نیز فراهم باشد ولی در برابر رشد او مانعی باشد.
حق آزادی از اصلی ترین و بنیادی ترین حقوق بشر و در زمره حقوق مدنی و سیاسی میباشد که در بسیاری از اسناد بینالمللی مورد تأکید قرار گرفته است. یکی از حقوق اساسی انسان، آزادی بیان است. مقصود از آزادی بیان، آزادی بیان حقایق و دفاع از حق تبیین واقعیات و سخنان سودمند و به هنجار است. چه در قلمروی مادی باشد چه در قلمروی معنوی و چه با زبان و چه با قلم.56
در خصوص آزادی بیان این نکته مهم و ضروری به نظر میرسد که اگرچه عدم مداخله دولت برای این امر لازم است ولی کافی به نظر نميرسد، زیرا برخی اعتقاد بر این دارد که حقوق حمایت شده تحت میثاق بینالملل حقوق مدنی و سیاسی جنبه سلبی و منفی دارد و از حقوق دولتها به شمار میرود.
البته این امر از لحاظ حقوق صحیح نیست بلکه این امر دارای جنبه ایجابی و مثبت نیز میباشد و دولتها ملزم به کارگیری تمام روشهای لازم برای تحقق این حقوق ميباشند. در بسیاری از کشورها آزادی بیان به عنوان یک حقوق اساسی پذیرفته شده است. بطور مثال قانون اساسی ایتالیا در خصوص آزادی عقیده در اصل نوزدهم گفته «هر فردی حق دارد آشکارا و آزادانه عقاید مذهبی خود را به هر مشکلی اعم از انفرادی یا جمعی اظهار نموده در مورد آن تبلیغ بپردازد در مراسم مذهبی خود را به صورت فردی یا جمعی انجام دهد، مشروط بر اینکه شعایر آن مغایر با اخلاق حسنه نباشد57. و نیز اصل بیست و یکم مطرح ميسازد «هر فردی حق دارد عقاید خود را به صورت گفتار، نوشتار، یا هر وسیله دیگری ابراز کند».58
جان استوارت میل در کتاب خویش نوشته است که آزادی بیان در مصادیق مهم آزادی انسانها میباشد و در واقع اولین قلمرو اصلی آزادی یعنی آزادی عقیده و وجدان و آزادی فکری واندیشه است.59
حق آزادی بیان در اسناد بینالمللی جهانی منطقه ای حقوق بشر
1) منشور سازمان ملل متحدتنها به صوت کلی و حفظ در برخی از مواد به حمایت از حقوق بشر و آزادی اساسی و وظیفه اساسی دولتها اشاره نموده است. بند ج ماده 76 منشور مقرر ميدارد «تشویق، احترام به حقوق بشر و آزادیهای اساسی برای همه تدوین تمایز اهمیت نژاد، جنبش، زبان یا مذهب و تشویق شناسایی این معنی که ملل جهان به یکدیگر نیازمند هستند.»
همچنین در بند ب ماده 13 منشور به کمک و تحقق حقوق بشر و آزادیهای اساسی برای همه بدون تبعیض از حیث نژاد جنس، زبان، مذهب، توسط مجمع عمومی دولتها توصیه شده است.
در بند 3 ماده 1 منشور تحت عنوان اهداف سازمان ملل متحد نیز پیشبرد و تشویق احترام به حقوق بشر و آزادیهای اساسی برای همگان بدون تمایز حیث نژاد جنس، زبان، مذهب مورد تأکید قرار گرفته است.
اعلامیه حقوق بشر: در ماده 19 اعلامیه حقوق بشر مقرری دارد:
«هر کس حق آزادی عقیده و بیان دارد و حق مزبور شامل آن است که از داشتن عقاید خود بیم و اضطرابی نداشته باشد در کسب اطلاعات و انکار و در اخذ انتشار آن به تمام وسایل ممکن و بدون ملاحظات مرزی آزادی باشد.
در میثاق بینالملل حقوق سیاسی نیز در بند 2 ماده 19 این میثاق اشاره شده است. «هر کس از حق آزادی عقیده و بیان بدون هیچ گونه مداخله ای برخودار میباشد. این حق مشتمل بر آزادی جستجو، دریافت در رساندن اطلاعات واندیشه از هر نوع خواه شفاهی، کتبی، چاپ یا به هر صورت هنری، یا به هر وسیله ای فارغ از ملاحظات مرزی میباشد.
پس با بررسی این اسناد بینالملل در ميیابیم که حق آزادی بیان زنها نه تنهابه معنای سخن گفتن بلکه در مصادیق گوناگونی مانند حق دسترسی به اطلاعات و تکنولوژی و حق آزادی بیان نیز شامل آثار ادبی و هنری و آزادی مطبوعات و تبلیغات تجاری نیز ميشود.
نکته بسیار مهم این است که در اکثر اسناد بینالمللی در مورد آزادی بیان تأکید شده است و تأکید بر این دارد که همه افراد بدون در نظر گرفتن جنس حق آزادی بیان دارند پس زنان نیز چون مردان از این حق اساسی بهره مند میباشد و تمامی اسناد بینالمللی این حق را برای زنان نیز مانند مردان قائل شدهاند و محدودیتهایی که برای این حق اعمال ميشود. فقط توسط قانون ميتواند صورت بگیرد.
آزادی بیان در کنوانسیون
کنوانسیون رفع تبیعیض علیه زنان به حق آزادی عقیده و بیان تصریح نکرده است. اما در ماده 3 میگوید «دولتهای عضو باید در تمام زمینه ای سیاسی، اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی کلیه اقدامات مناسب از جمله وضع قانون هایی برای تضمین توسعه و پیشرفت کامل زنان با هدف ضمانت بهره مندی آنان از حقوق بشر و آزادیهای اساسی بر مبنای مساوال با مردان به عمل آوردند.
همانطور که ميدانیم از اساسی ترین آزادیهای هر انسان، آزادی عقیده و بیان است پس کنوانسیون نیز به طور ضمنی این حق یعنی حق آزادی بیان را برای زنان قائل حق شرکت زنان در سازمانهای غیر دولتی (NGO)
سازمانهای غیردولتی به عنوان سازمانهای داوطلبانه به صورت غیر انتفاعی با هدف خدمتگزاری و به صورت انسان دوستانه، خلاء بین نخبگان و توده مردم که همواره مورد توجه دانشمندان علوم سیاسی، مدیریت و جامعه شناسی بوده است پر ميکنند و موجب موفقیت در رشد اقتصادی، فرهنگی، سیاسی و اجتماعی و. … ميشود.
از پیامدهای انقلاب صنعتی در سده هجدهم، ایجاد سازمانهای غیردولتی تأثیرات اقتصادی و اجتماعی آن در ارتباط با حقوق کارگران و رابطه آن با کارفرمایان بوده است.
به طور کلی رشد فزاینده سازمانهای غیردولتی، پس از جنگ جهانی دوم با تشکیل سازمان ملل و ارگان تابعه آن نسبت داد. از سازمانهای غیردولتی در جامعه بینالملل ميتوان جامعه ضد بردگی سازمان بینالملل کار، کمیته بینالمللی صلیب سرخ نام برد.60
سازمانهای غیردولتی به طور کلی به گروهی از افراد هم اطلاق ميشود که به صورت دواطلبانه بدون وابستگی به دولت با تشکیلات و سازماندهی شخصی در جهت اهداف و موضوعات معینی فعالیت مينمایند و هدف آنها ميتواند پیرامون موضوعات اجتماعی، سیاسی، فرهنگی، آموزشی و یا امور خیریه باشد.61
فعالیتهای سازمانهای غیردولتی رابطه مستقیمی با نیازهای عمومی جامعه دارد. این سازمانها مخصوص زنان نیست، بلکه یکی از دغدغههای آن حل مشکلات و حمایت از زنان میباشد. موضوع فعالیتهای سازمانهای غیردولتی به چهار دسته تقسیم ميشود: 1- فعالیت فرهنگی 2- فعالیتهای اجتماعی 3- فعالیتهای خیریه ای 4-فعالیتهای تخصصی صنفی 62
فواید NGO زنان
بیشترین فایده ای که این نوع سازمانها دارند، جلوگیری از تمرکزگرایی و تمرکز و تجمع قدرت در دست دولت است.
هنگامی که مشارکت مردم در تشکلها و سازمان و نهادهای غیردولتی نهادینه شود، بخشی از نقشی که ضرورتی به ایفای آن از جانب دولت نمیباشد، اما به دلیل فقدان یا کمبود با غیرفعال بودن سازمانهای مردمی بر دوش دولت افتاده است ميتواند به این سازمانها و نهادها منتقل شود.
وجود سازمانهای غیردولتی و بر بخشی از نیازهای جامعه، ميتواند نیازهای معنوی افراد از قبیل نیاز به مشارکت در زندگی اجتماعی و نیز میل به مفید و فعال بودن را ارضا ميکند.
در کنار سایر نهادها و موسسات، سازمانهای غیردولتی زنان نیز ميتوانند به علت گستردگی نوع فعالیت، به عنوان وسیله ای برای پاسخگویی به نیازهای امروز جامعه زنان کشور و نیز به عنوان ساز و کاری در جهت افزایش حضور و مشارکت زنان در عرصههای مختلف و بهره مندی از توانمندیهای و قابلیتها و استعدادهای زنان و همچنین، بررسی مسائل و مشکلات آنان و ارائه ساز وکارهای عملی میباشد.63
حق زن در سازمانهای غیردولتی در کنوانسیون رفع کلیه اشکال تبعیض علیه زنان بند ج از ماده هفتم کنوانسیون مسئله حضور زنان در سازمانها و انجمنهای غیردولتی مورد تأکید قرار داده است و خواستار شرکت آزاد زنان در این سازمانها و انجمنها آمده است.
بند ج عبارت است از شرکت در سازمانها و انجمنهای غیردولتی مرتبط با حیات سیاسی و اجتماعی کشور.
د. حق شرکت در تشکلات سیاسی
شکل تشکل یعنی شکل پذیری و در اصطلاح علم سیاست و اجتماعی «تشکل عبارت از میثاقی است که براساس آن افراد متعدد با داشتن علایق و آرمانهای مشترک، فعالیت خود را به طور مستمر اتخاذ کنند بدون آنکه هدف منفعت طلبانه اقتصادی داشته باشد.
تشکل انواع فراوانی دارد و برحسب ضرورتها و نیازهای مختلف و موقعیتهای زمانی و مکانی و فرهنگ و اهداف و منافع مورد نظر و موارد دیگر با هم متفاوتند.64
تشکل انواع مختلف 1) حزب 2) اجتماع 3) گروه 4) انجمن دارد.
تشکلات در نظام بینالملل
آزادیهای گروهی از جمله حقوقی مدنی و سیاسی است که در متون بینالملل مورد توجه قرار گرفته است.
1- بند نخست ماده 20 اعلامیه جهانی حقوق بشر با اعلام این که «هر کس حق دارد آزادانه مجامع و جمعیتهای مسالمت آمیز تشکیل دهد » در بند دوم با اضافه کردن عبادت «هیچ کس را نميتوان مجبور به شرکت در اجتماعی کرد» وسعت و اعتبار قوی تر به این اصل اساسی بخشیده است تا بدین وسیله راه را بر روی هر نوع فشار خارجی بر این اصل اساسی ببندد.
یکی از مقولههای آزادی گروهی را در بند 4 ماده 23 این اعلامیه مشاهده ميکنیم که اعلام ميدارد «هر کس حق دارد برای دفاع از منافع خود با دیگران اتحادیه تشکیل دهد و اتحادیه نیز شرکت کند.65
حضور زنان در تشکلها
تشکلها در نظام سیاسی جوامع از جایگاه ویژه ای برخوردارند و یکی از مهمترین عرصههای حضور سیاسی زنان غربی فعالیت در تشکلها میباشد.
جایگاه تشکلات زنان در کنوانسیون
کنوانسیون رفع کلیه اشکال تبیعض علیه زنان به حق تشکلات به صورت جداگانه نپرداخته بلکه آن را در ذیل ماده 7 و به عنوان یکی از مصادیق حق مشارکت سیاسی زنان و همراه با سازمانهای غیردولتی قرار داده است. در بند سوم ماده 7 کنوانسیون آمده است. «دول عضو برای رفع تبعیض از زنان در حیات سیاسی و اجتماعی کشور، کلیه اقدامات مقتضی را به عمل خواهد آورد. به ویژه حقوق زیر را در شرایط مساوی با مردان برای زنان تضمین خواهند کرد:
الف- رأی دادن در کلیه انتخابات و همه پرسیهای عمومی و داشتن شرایط نامزدی در همه اجتماعات منتخب عمومی
ب- مشارکت در یقین سیاسی دولت و اجرای آن و انتصاب به سمتهای دولتی و انجام کلیه مسئولیتهای دولتی در تمام سطوح
ج- شرکت در سازمانها و انجمنهای غیر دولتی مرتبط با حیات سیاسی و اجتماعی کشور 66
شده است.
یافتههای فصل حقوق سیاسی و مدنی زنان
حقوق مدنی و سیاسی زنان از اصلی ترین حقوق بشر میباشد که مهم ترین مسئله میان افراد جامعه است. توجه جدی به حقوق مدنی و سیاسی را ميتوان از تبعات جهانی شدن حقوق زنان دانست حقوق اساسی زنان مانند حق کرامت و حق حیات و نیز حقوق سیاسی و آزادی آنان را باید از ارزشهای عام حقوق بشر دانست که هر انسانی باید از آن برخودار باشد و جهانی شدن حقوق زنان سبب گردیده که این حقوق اساسی که در طول تاریخ مورد غفلت واقع گردیدهاند، احیا گردد. جهانی شدن به زنان فرصت ميبخشد که فضایی برای رشد زمینههای سیاسی فراهم شود.
بخش سوم :حقوق اقتصادی
حقوق اقتصادی
پیش از قرن بیستم در حقوق اروپایی زن استقلال مالی در برابر شوهر نداشت و پس از
