
تعريف چشمانداز سازمان در سطح اول آغاز ميشود. سپس اين چشمانداز به اهداف عملياتي واحدهاي کاري ترجمه ميشود. در سطح دوم معيارهاي کوتاهمدت -مانند “جريان نقدي” و “سوددهي”- و بلندمدت -مانند رشد بازار و موقعيت بازاري- در زمينة بازار و عملکرد مالي براي واحدهاي تجاري تعريف ميگردند. سطح سوم -سيستم عملياتي- در حقيقت قصد دارد فاصلة بين سطح بالاي سازمان و معيارهاي عملکرد روزمرة سازمان -مانند “رضايت مشتري” و “بهرهوري”- را از بين ببرد. در نهايت معيارهايي در ۴ دستة کيفيت، تحويل، سيکل کاري و بهرهوري براي بررسي عملکرد روزمرة مراکز کاري و دپارتمانها تعريف ميگردند. قدرت اصلي هرم عملکرد در تلاش آن براي ايجاد يکپارچگي بين اهداف سازمان و شاخصهاي عملياتي است. با اين حال اين چارچوب نه مکانيزمي براي تعيين شاخصهاي عملکردي ارائه داده است و نه در مورد مفهوم بهبود مستمر حرفي براي گفتن دارد.
2-2-6-8-مدل تعالي سازمان76
مدل تعالي و سرآمدي سازماني نه معيار دارد، پنج معيار آن توانمندسازها و چهار معيار ديگر نتايج هستند.
توانمندسازها: شامل رهبري، خط مشي و راهبرد، کارکنان، شرکا و منابع و فرآيندها.
نتايج: شامل نتايج مشتريان، نتايج کارکنان، نتايج جامعه و نتايج کليدي عملکرد.
معيارهاي توانمندساز، آنچه را سازمان انجام ميدهد، پوشش ميدهند و معيارهاي نتايج آنچه را سازمان به دست ميآورد. نتايج بر اثر اجراي توانمندسازها به دست ميآيند و توانمندسازها با گرفتن بازخورد از نتايج بهبود مييابند. نوآوري و يادگيري کمک ميکنند تا توانمندسازها بهبود يافته و بهبود توانمندسازها بهبود نتايج را به دنبال خواهد داشت (رياحي، 1383: 13).
2-2-6-9 کارت امتيازي متعادل77
در دهه نود ميلادي رابرت کاپلان78 و ديويد نورتون79 روشي را تحت عنوان «روش امتيازي متوازن» جهت سنجش و ارزيابي عملکرد سازمان ابداع کردند که در آن علاوه بر شاخصهاي مالي، شاخصهاي غير مالي سازمان را نيز مورد سنجش و ارزيابي قرار ميداد که اين مدل با استقبال شديدي مواجه شد و به عنوان يک متدولوژي يا ابزار مديريت استراتژيک برگزيده شد (ايران زاده، برقي، 1388: 68).
به اين ترتيب کاپلان و نورتون اعلام کردند که براي انجام يک ارزيابي کامل از عملکرد سازمان ميبايست اين عملکرد از چهر ديد يا منظر80 مورد ارزيابي قرار گيرد.
1- منظر مالي81
2- منظر مشتري82
3- منظر فرآيندهاي داخلي83
4 – منظر يادگيري و رشد84 (کاپلان، نورتون، 1387: 14 ).
2-3- صنايع کاشی و سراميک استان قزوين
صنعت كاشي و سراميك از پيشينه تاريخي زيادي در كشور برخوردار بوده و نمونههاي بهكار رفته در آثار و ابنيه تاريخي مويد آن است. صنعت كاشي و سراميك با توجه به نقش مهمي كه در بالا رفتن سطح بهداشت جامعه داشته و همچنين برخورداري از مزيتهاي فراوان توليدي از جمله مواد اوليه، سوخت، انرژي، نيروي انساني و غيره طي سالهاي اخير از اهميت ويژهاي برخوردار و رشد فراواني را در گروه صنعت كاني غيرفلزي به خود اختصاص داده است.
وجود منابع غني و سرشار معدني و كانيهاي غيرفلزي باعث شده كه بسياري سرمايهگذاريهاي جديد به صنايع كاني غيرفلزي گرايش يابند. توليد كاشي و سراميك نيز از جمله صنايعي است كه به علت سهم بالاي منابع داخلي در قيمت تمام شده آنها از جايگاه ويژهاي برخوردار شده و از طرف ديگر سوخت ارزان كه از فاكتورهاي بسيار مهم در توليد اقتصادي اين محصول است نيز عامل ديگري است كه توليد كاشي و سراميك را توجيه ميكند.
تغيير فرهنگ مصرف و استفاده از مصالح مرغوب و مناسب در ساختمانسازي، مشاركت دولت در ساخت و سازهاي گسترده براي قشر بدون مسكن و ممنوعيت ورود آن باعث شد كه توليد كاشي و سراميك بهنحو چشمگيري توسعه يابد و براساس آمارهاي موجود در سال 1386 ميزان توليد بالغ بر 190 ميليون مترمربع بوده است كه با توجه به آمارهاي موجود مجموع ظرفيت نصب شده با احتساب كاهش ظرفيتهاي قديمي و همچنين پارهاي از مشكلات اقتصادي حاكم بر صنعت كاشي به حدود 290 ميليون مترمربع رسيده است. درصد بهرهبرداري از ظرفيت حدود 80 درصد است.
طبق استعلام از اداره صنایع و معادن استان قزوین 8 واحد صنعتی فعال کاشی و سرامیک فعالیت میکنند. تعداد افرادی که در این واحدهای صنعتی مشغول به کار هستند 3100 نفر میباشند. عمده این صنایع در شهرک صنعتی البرز استان قزوین قرار دارند. در سال 1391 صنایع کاشی و سرامیک استان قزوین در بین واحدهای نمونه صادراتی قرار گرفتند.
بر اساس آمار هاي اعلام شده از سوي گمرك ايران در طي شش ماهه نخست سال 91 صادرات كشور 16033 ميليون دلار كالا (غير از خدمات فني و مهندسي) به وزن 32378 هزار تن بوده است. بدين ترتيب استان قزوين از نظر وزني حدود 0.6 درصد و از نظر ارزشي حدود 1.1 درصد صادرات غيرنفتي كشور را به خود اختصاص داده است.
که در این میان سهم صنایع كاشي و سراميك 12.8 ميليون دلار، بوده است.
عمده كشورهاي هدف كالاهاي صادراتي استان كشورهاي عراق، تركيه، هند، افغانستان، امارات، سوريه، پاكستان، آذربايجان، تركمنستان مي باشند.
2-4 – پيشينه پژوهش
2-4 -1 پژوهشات انجام شده داخل کشور
1.حبیب ابراهیم پور، جمشید صالحی صدقیانی، حسن خلیلی (1390)، پژوهش ی تحت عنوان “بررسی رابطه کارآفرینی سازمانی و عملکرد تجاری شرکت پتروشیمی تبریز” انجام دادهاند. در این پژوهش کارآفرینی سازمانی از چهار بعد نوآوری، ریسک پذیری، پیشگامی و رقابت تهاجمی مورد بررسی قرار گرفته است. با توجه به تأثیر کارآفرینی سازمانی بر عملکرد سازمانها و استفاده از آن به عنوان مزیت رقابتی، در این پژوهش به بررسی ارتباط بین این دو پرداخته شده است. این پژوهش از نوع کاربردی بوده و برای تجزیه و تحلیل داده ها و آزمون فرضیه های پژوهش از آزمون ضریب همبستگی استفاده شده است. جامعه آماری مدیران میانی شرکت پتروشیمی تبریز بوده و تعداد نمونه آماری 50 نفر بوده است. نتیجه پژوهش نشان میدهد که بین مؤلفه های کارآفرینی سازمانی شامل نوآوری، ریسک پذیری، پیشگامی و رقابت تهاجمی با عملکرد تجاری رابطه مثبت و معنیداری وجود دارد و در نهایت پیشنهادهایی برای توسعه کارآفرینی سازمانی و بهبود عملکرد تجاری ارائه شده است.
2. مهدي كريمي (1390)، پژوهش ی تحت عنوان “ارزيابي نقش كارآفريني سازماني در عملكرد سازماني (مطالعه موردي: شركت هولدينگ كشت وصنعت بين المللي ري) ” انجام داده است. این پژوهش ارزيابي نقش كارآفريني سازماني در عملكرد سازماني در شركت هولدينگ كشت و صنعت بينالمللي ري به صورت مطالعه موردي است. گرايش كارآفرينانه (با ابعاد نوآوري، پيشگامي، پذيرش ريسك) و مديريت كارآفرينانه (با ابعاد گرايش استراتژيك، گرايش منابع، ساختار مديريت، فلسفه پاداش، فرهنگ) ابعاد كارآفريني سازماني و عملكرد كلي، حفظ كارمندان كليدي، آوردن محصولات با كيفيت، ارتقاء عملكرد داخلي، جمعآوري و استفاده از دانش و مديريت تغييرات ابعاد عملكرد سازماني معرفي شده و همبستگي متقابل اين مولفهها اندازهگيري شده است. تحليلهاي آماري بر دادههاي گردآوري شده متشكل از مديران عالي، مياني و عملياتي، مشخص ميكند كارآفريني سازماني همبستگي مثبت و معناداري با عملكرد سازماني دارد. گرايش كارآفرينانه و مديريت كارآفرينانه در شكلگيري كارآفريني سازماني و ازطرف ديگر كارآفريني سازماني بر عملكرد سازماني تاثير مثبت دارد. براساس آزمونهاي ميانگين ميتوان اظهار داشت، كارآفريني سازماني در شركت مورد مطالعه وجود نداشته و از سوي ديگر عملكرد سازماني، در حد متوسط ميباشد.
3. مهدي حاج محمد حسيني (1388)، “بررسي ارتباط بين ابعاد كارآفريني سازماني و عملكرد شركت”
در اين پژوهش ، تعميمپذيري اثرات ابعاد كارآفريني سازماني در مدل پرفسور ينگيو وانگ در چهاربعد ريسك پذيري تجارت جديد، نوآوري، خود بهبودي و پيشدستي، بر عملكرد تجاري در شركت صنعت يدك مطالعه شده است. اين پژوهش با استفاده از روش نمونهگيري تصادفي طبقه بندي شده در جامعه آماري بالغ بر 88 نفر كارشناس صورت گرفته است. در تحليل اطلاعات و آزمون فرضيات از روشهاي تحليل عامل استنباطي و همچنين توصيفي استفاده شده است، بهگونهاي كه براي بررسي نرمال بودن متغيرها از آزمون كولموگروف – اسميرنوف و براي آزمون فرضيات از روش آزمون همبستگي اسپيرمن، كروسكال – واليس ، من- ويتني و براي رتبه بندي آنها از آزمون فريدمن استفاده شده است. نتايج بدست آمده نشان میدهد كه رابطه معناداري بين كارآفريني سازماني و عملكرد تجاري وجود دارد و ميزان ضريب همبستگي بين دو متغير قوي و داراي علامت مثبت است و همچنين رابطه معنا داري بين ابعاد كارآفريني سازماني در چهار بُعد مذكور با عملكرد تجاري وجود دارد و در نتيجه فرضيه اصلي و چهار فرضيه مشتق شده از آن تأييد گرديد و همچنين با توجه به نتيجه حاصل از آزمون رتبه بندي فريدمن، اولويت عوامل كارآفريني به ترتيب ؛ نوآوري، پيش دستي ، ريسك پذيري تجارت جديد و خود بهبودي تعيين گرديد.
4 . حميده السادات حسيني (1386) پژوهش ی تحت عنوان “بررسي رابطه بين گرايش به کارآفريني و عملکرد کسب و کارهاي کوچک در شهرستان يزد” انجام داده است.در اين پژوهش سعي شده به بررسي رابطه بين گرايش به کارآفريني و عملکرد در کسب و کارهاي کوچک شهر يزد پرداخته شود. هدف اين پژوهش تعيين رابطه بين پيشتازي، رقابت جسورانه، ريسک پذيري، استقلال گرايي، نوآوري و توفيق گرايي با عملکرد ميباشد.اين پژوهش از نوع توصيفي – پيمايشي ميباشد و جامعه آماري اين پژوهش را کليه کسب و کارهاي کوچک موجود در شهر يزد تشکيل ميدهند. جهت جمعآوري داده ها و دادهها از روش کتابخانهاي و پرسشنامه استفاده شده است. فرضيات پژوهش که حاکي از وجود رابطه بين شاخصهاي گرايش به کارآفريني و عملکرد است، با استفاده از آزمون t مورد بررسي قرار گرفتند و همه فرضيهها در سطح اطمينان 95 درصد مورد تأييد قرار گرفتند. به عبارت ديگر بين پيشتازي، رقابت جسورانه، ريسک پذيري، نوآوري و توفيق طلبي با عملکرد رابطه وجود دارد. علاوه بر آزمون t، جهت تکميل نتايج پژوهش از آزمون هاي ديگري از قبيل: همبستگي، تحليل رگرسيون، ANOVA، توکي، t زوج شده و t هتلينگ استفاده شده است. به طور کلي نتيجه اي که از اين پژوهش به دست آمد اين بود که بين گرايش به کارآفريني و عملکرد کسب و کارهاي کوچک رابطه وجود دارد.
2-4 -2 پژوهشات انجام شده خارج از کشور
1. آتا ازدمیسی85 (2011)، پژوهش ی تحت عنوان “کارآفرینی سازمانی و فرآیند استراتژی: عملکرد مبتنی بر پژوهش در بازار استانبول” انجام داده است.
در این مطالعه، کارآفرینی سازمانی به عنوان یکی از مهمترین عوامل فرایند توسعه پایدار در زمینه فرایند استراتژی بررسی شده است. کارآفرینی سازمانی با عادات این شرکتها در مورد فرایند تصمیمگیری مرتبط است. تمرکز زدایی در این فرایند، ایجاد کننده یک ساختار ارگانیک است که کارکنان میتوانند ابتکار عمل را به دست بگیرند. فرایند کارآفرینی از صاحبان کسب و کار و یا رهبران به کل شرکت گسترش مییابد. اثر کارآفرینی سازمانی و فرایندهای استراتژیهای مختلف بر عملکرد در این مطالعه مورد بررسی قرار گرفته است. این پژوهش در بین شرکتهای صنعتی استانبول که اعضای اتاق صنایع استانبول بودند انجام گرفته است. پژوهش از نوع پژوهش های توصیفی است.
نتایج نشان میدهد که تنها بعد موثر از کارآفرینی سازمانی بر عملکرد ” ریسک پذیری تجارت جدید ” است. این بعد دارای اثر مثبت بر عملکرد است. همچنین به عنوان یک میانجی بین سبک رهبری استراتژیک و عملکرد است. نتایج نشان میدهد که ایجاد کسب و کار جدید در درون سازمان موجود، مفیدترین جنبش برای موفقیت کوتاه مدت و بلند مدت در بازار استانبول است.
2. آکتان و بولوت86 (2008)، پژوهش ی تحت عنوان “اثرات کارآفرنی سازمانی بر عملکرد مالی در بازارهای نوظهور” انجام دادهاند. این پژوهش بین 312 شرکت فعال در ترکیه انجام گرفته است.
