
برنامهي عمراني ششم، حداقل با دو سناريوي مختلف، شبيهسازي شده است ]11[.
دورهي زماني برآورد الگو مشخص نيست. ولي به نظر ميرسد سالهاي 1338 تا 1354 بوده باشد. از 13 معادلهي موجود، روشن ميشود كه الگو يك الگوي كينزي است و در عين حال، به دوگانگي سنتي و نفتي توجه داشته است. بخش پولي نيز، در الگو در نظر گرفته شده است ]11[.
4-2-8- الگوي آپادانا
آخرين الگوي كلانسنجي كه در پيش از انقلاب اسلامي براي ايران ساخته شد، الگويي تحت نام آپادانا است كه در ارديبهشت 1357، ارائه شده است. اين الگو توسط دو اقتصاددان خارجي به نامهاي جين پير و آ. وربيست در بانك مركزي تنظيم شده است و آقاي نك كاون كيم مشاور UNIDO در وزارت صنايع و معادن ايران نيز از مهر ماه 1355 تا فروردين 1357، در آن مشاركت نزديك داشته است. دكتر حبيب آگهي نيز از نزديك شاهد انجام پروژه بوده است و پيشنهادهاي متعددي در جهت بهبود طرح ارائه كرده است. هزينه انجام طرح، توسط وزارت صنايع و معادن UNIDO و بانك مركزي ايران پرداخت شده است ]11[.
هدف از تنظيم الگو، ارائه پيشبينيهاي كوتاه مدت و ميان مدت براي اجزاي تشكيل دهندهي تقاضاي كل و تحليلي سياستهاي اقتصادي بوده است. قصد اوليه در ساخت آپادانا توسعه بخشيدن به الگويي به نام OMAR بود كه توسط اقتصادداني به نام براون براي ايران در وزارت اقتصاد به سال 1351 ساخته شد و آخرين تجديد نظر آن در سال 1356 به انجام رسيد. الگوي تنظيم شده توسط براون يك الگوي ساده شده چند بخشي است كه بر اساس پيوند بين جدول داده – ستانده و مجموعهاي از توابع تقاضاي اقتصاد كلان واحدها بنا نهاده شده است. الگوي OMAR شامل چهار بخش نفت (o)، صنايع و معادن (M)، كشاورزي (A) و بقيه صنايع و خدمات (P) است. اين الگو، بين بخشهاي دولتي، شهري و روستايي تمايز قائل ميشود و از عمدهترين متغيرهاي برونزاي آن درآمدهاي نفتي، مخارج مصرفي دولت و مخارج سرمايهگذاري دولتي را ميتوان نام برد. لازم به توضيح است كه ضريبهاي مربوط به معدلههاي رفتاري الگوي OMARبرآورد نشده است، بلكه به صورت منطقي تعيين شدهاند. از اين رو، در الگوي آپادانا، ابتدا معادلههاي رفتاري تقاضاي اقتصاد كلان تنظيم شده و مورد برآورد، قرار گرفته است با اين اميد كه در تحقيقات بعدي، آن را به يك جدول داده ـ ستانده مي توان پيوند داد و يك الگوي جزيينگر چند بخشي از نوع الگوي براون به دست آورد]11[.
الگوي آپادانا مجموعاً از 34 معادله تشكيل شده است كه در اين ميان، 25 معادله، رفتاري و بقيه اتحاد است. آمار دورهي زماني سالهاي 13387 تا 1354 براي تخمين ضريبهاي الگو مورد استفاده قرار گرفته است. هر يك از معادلههاي رفتاري الگو به روشهاي مختلف از جمله حداقل مربعات معمولي و خود رگرسكننده، ميانگين آورده شده و از ميانگين متحرك و حداكثر راستنمايي براي همبستگي پياپي مرتبه اول در جمله اخلال و مرتبه دوم در جمله اخلال برآورده شده و از ميان آنها بهترين برآورد با در نظر گرفتن ملاكهاي آماري و عملكرد آن در مرحله شبيهسازي انتخاب شده است. الگو داراي 34 متغير درونزا و 19 متغير برونزا است و براي پويا كردن الگو از متغيرهاي با وقفهي درونزا استفاده شده است. شبيهسازيهايي نيز به كمك الگو انجام گرفته است كه تنها محدودهي زماني مورد استفاده در برآورد الگو را در بر مي گيرد ]11[.
4-2-9- الگوي آق اولي و سيروس ساسانپور
پس از انقلاب اسلامي در سال 1361، الگوي كلانسنجي توسط دو محقق اقتصاددان به نامهاي بيژن آق اولي و سيروس ساسانپور در صندوق بينالمللي پول تنظيم شد. هدف اصلي از تنظيم اين الگو بررسي اثر افزايش قيمت نفت بر اقتصاد ايران بوده است. الگوي تنظيم شده يك الگوي كلي است و تنها مواردي را در بر مي گيرد كه جهت تجزيه و تحليل در راستاي هدف مورد نظر به آن نياز بوده است]11[.
اين الگو، از شش معادلهي رفتاري و سه اتحاد تشكيل شده است و داراي 9 متغير درونزا و 4 متغير برونزا است. آمار دورهي زماني سالهاي 1339 كه شامل 18 مشاهده است براي تخمين ضريبهاي الگو مورد استفاده قرار گرفته است كه اين الگو به روش حداقل مربعات معمولي برآورده شده است ]11[.
با استفاده از ضريبهاي تخمين شده، الگو براي سالهاي 1339 تا 1356، به صورت پويا شبيهسازي شده است تا قابل اعتماد بودن الگو مشخص شود. سپس براي بررسي اثر افزايش قيمت نفت در سالهاي 1352 تا 1353 بر اقتصاد، دوباره الگو با دو سناريو، شبيهسازي شده است ]11[.
يكي با اين فرض كه قيمت نفت با نرخ ثابتي (42%) در طول سالهاي 1352 تا 1356 افزايش پيدا كند و ديگري با اين فرض كه قيمت نفت در طول سالهاي 1339 تا 1356 با نرخ ثابت (17%) افزايش پيدا ميكند.
نتايج شبيهسازي، نشان ميدهد كه افزايش قيمت نفت اثر قابل توجهي بر اقتصاد ايران داشته است ]11[.
4-2-10- مدل برنامه اول توسعه
اولين الگو كه به طور رسمي جهت استفاده در برنامهريزي اقتصادي پس از انقلاب اسلامي تهيه و مورد استفاده قرار گرفت، الگوي كلان برنامهي اول توسعه اقتصادي – اجتماعي – فرهنگي جمهوري اسلامي ايران بود كه توسط دفتر اقتصاد كلان سازمان برنامه و بودجه انجام گرفته است. اين الگو از مدلهاي اصطلاحاً سه شكافي بوده كه در آن، سه تعادل اصلي يعني 1- تعادل سرمايهگذاري – پسانداز، 2- تعادل تراز پرداختهاي خارجي، 3- تعادل بودجه دولت، مورد بررسي قرار گرفته است. كار تدوين اين الگو از سال 1356 آغاز شد. با گذشت دو سال، پس از انجام آزمونهاي لازم و تجزيه و تحليلهاي مختلف، الگو در سال 1367 تهيه شد و در جهت پيشبيني ارقام كلي (تا سطح بخشها) مورد استفادهي سازمان برنامه و بودجه قرار گرفت. براي برآورد ضريبهاي الگو از آمار دورهي زماني سالهاي 1338 تا 1364 كه شامل 27 مشاهده است، استفاده شده است. روش مورد استفاده در تخمين ضريبهاي الگو، ابتدا روش حداقل مربعات معمولي بوده است، ولي در فرآيند تجديد نظر الگو از روش حداقل مربعات دو مرحلهاي (2SLS) نيز استفاده شده است. الگو از 150معادله تشكيل شده است كه در اين ميان 85 معادله رفتاري و 65 اتحاد وجود دارد. علت وجودي بسياري از روابط اتحادي در الگو، صرفاً براي تبديل كميت متغيرها از ثابت به جاري و يا از ارزي به ريالي است]12[.
علت وجودي بسياري از الگو شامل 150 متغير درونزا و 38 متغير برونزا است. در اغلب موارد متغيرهاي وابسته به صورت با وقفه در توابع مختلف رفتاري ظاهر شدهاند ]12[.
شايان ذكر است كه مدل فوق داراي سه زير مدل يا مدل جانبي است كه عبارتند از: مدل تقاضاي محصولات كشاورزي، مدل انرژي و مدل ارزي. در مدل انرژي، سرمايهگذاريهاي بخش نفت و گاز، توليد، صادرات و درآمد نفت هم چنين هزينههاي عمراني بخش نفت، به عنوان متغيرهاي برونزا تعريف شدهاند ]12[.
در اصلاحي كه بعداً بر روي اين الگو انجام گرفت، الگو به صورت 65 معادله شامل 40معادلهي رفتاري و 13 اتحاد و 12 شاخص، 65 متغير درونزا، 11 متغير برونزا و 27 متغير درونزاي تاخيري تصحيح شد. اين معادلات به صورت سيستم معادلات هم زمام به روش حداقل مربعات معمولي برآورد گرديده است ]13[.
4-2-11- الگوي بانك جهاني براي اقتصاد ايران
يكي ديگر از الگوهاي كلانسنجي كه براي ايران ساخته شده است، الگويي است كه توسط بانك جهاني در سال 1370 تدوين شده است ولي متأسفانه بدليل محرمانه بودن ارائهي آن ميسر نيست ]11[.
4-2-12- الگوي وزارت اقتصاد و دارايي (نو فرستي و عرب مازار)(1)
يكي ديگر از الگوهاي كلانسنجي ايران الگويي است كه توسط نو فرستي و عرب مازار در معاونت امور اقتصادي وزارت امور اقتصادي و دارايي در سال 1373 تدوين نمودهاند. الگوي فوق داراي 36 معادله شامل 18 معادلهي رفتاري و 17 معادلهي اتحادي و همچنين 45 متغير درونزا و 5 متغير برونزا است. دادههاي مورد استفاده در الگو بيشتر آمار دورهي زماني سالهاي 1338 تا 1366 و ضرايب الگو به روش OLSبرآورد گرديدهاند و همچنين براي سنجش قدرت توزيع دهندگي مدل، پيشيني به صورت دروننمونهاي صورت گرفته است. معادلههاي ساختاري و رابط تعريفي الگو در شش بخش: توليد، مخارج مصرفي و سرمايهگذاري، درآمدهاي دولت، سطح عمومي قيمتها، پول و بخش خارجي تدوين شده است ]11[.
بخش توليد به بررسي ارزش افزوده چهار بخش عمدهي اقتصادي كه عبارتند از: كشاورزي، صنايع و معادن، نفت و خدمات ميپردازد. براي هر بخش، يك تابع توليد ارائه شده است كه رابطهي بين توليد و عاملهاي توليد را مشخص ميكند. بخش مخارج از دو قسمت عمدهي مخارج مصرفي و مخارج سرمايهگذاري تشكيل يافته است. مخارج مصرفي به نوبهي خود به سه قسمت مخارج مصرفي خانوارهاي شهري، مخارج مصرفي خانوارهاي روستايي و مخارج دولت تفكيك شده است. هم چنين مخارج سرمايهگذاري به بخشهاي كشاورزي، صنايع و معادن، نفت و خدمات تقسيم شده است. براي هر يك از موارد ياد شده، يك تابع رفتاري در الگو در نظر گرفته شده است. در بخش درآمدهاي دولت، درآمدها به چهار قسمت: درآمدهاي نفتي دولت، درآمد دولت از محل مالياتهاي غير مستقيم و ساير درآمدهاي دولت تفكيك شده است و براي هر يك معادلههاي ساختاري تدوين شده است. بخش قيمتها از سه معادله ساختاري براي شاخص ضمني قيمت توليد ناخالص ملي، شاخص قيمت كالاها مبادله نشده و شاخص قيمت كالاها و خدمات مصرفي در مناطق شهري تشكيل شده است ]11[.
شكاف اول، بين عرضه و تقاضاي كل كه عامل متعادلساز آن، سرمايهگذاري در موجودي است كه خود تاثيرپذير از سطح عمومي قيمتها است. همانطور كه ملاحظه ميشود شكاف مورد نظر بر خلاف باورهاي كلاسيك در زمينهي نظريهي شكافها است، زيرا در اغلب متون اقتصادي، شكاف بين پسانداز و سرمايهگذاري كل، شكاف اول معرفي ميشود. اما از آنجا كه الگوي فوق مبناي حركتش از طرف عرضه و فرض بر اين است كه قيمتها در بازار كالا تعيين ميشوند و سرمايهگذاري و پسانداز هر دو تابعي از سطح ارزش افزوده و يا توليد ناخالص بخشهاي مختلف اقتصادي هستند، بنابراين از شكاف بين عرضه و تقاضاي كل به عنوان شكاف اول ياد شده است]11[.
شكاف دوم، بين عايديها و مخارج بخش عمومي وجود دارد كه پارامتر كسري بودجه نمايانگر آن است كه حجم اين كسري به شدت بر سطح عمومي قيمتها و حتي عايديها و مخارج انتظاري بخش دولت تاثير ميگذارد. شكاف سوم، بين صادرات و واردات وجود دارد كه در قسمت دوم طرح (1375) مورد بررسي قرار گرفته است. به هر حال سطح عمومي قيمتها به شدت تحت تأثير تورم وارداتي نشان داده شده است. به ويژه اين كه بخش بزرگي از توليد داخلي را كالاهاي غير قابل مبادله تشكيل مي دهند بنابراين اثر تغيير در سطح عمومي قيمتها را در سه شكاف مي توان مشاهده كرد]11[.
يكي از ويژگي هاي مهم الگوي فوق، آثار سياستگذاري آن است كه آن را در قالب اثر سياستهاي پولي انبساطي و يا انقباضي و همچنين سياستهاي مالي انبساطي و يا انقباضي ميتوان مشاهده كرد و يا آثار افزايش و يا كاهش مخارج بخش عمومي را بر اقتصاد در چارچوب برنامه آزادسازي اقتصادي مشخص كرد ]11[.
4-2-13- مدل برنامهي دوم توسعه
دومين الگويي كه جهت استفاده در برنامهريزي اقتصادي پس از انقلاب اسلامي تهيه شده و مورد استفاده قرار گرفت الگوي اقتصادسنجي كلان برنامهي دوم توسعهي اقتصادي – اجتماعي – فرهنگي جمهوري اسلامي ايران است كه در سال 1372 تدوين گرديده است. اين الگو توسط سازمان برنامه و بودجه طراحي شده كه با توجه به تجربيات بدست آمده از برنامه اول به منظور افزايش ضرايب اطمينان نسبت به برآوردها و پيشبينيها از دو قسمت تشكيل شده است:
در بخش اول با توجه به محدوديتهاي اساسي نظام اقتصادي كشور، توابع توليد، مصرف خصوصي و دولتي، سرمايهگذاري، صادرات و واردات برآورد گرديده است. البته چند مدل جانبي توزيع بخشي سرمايهگذاري، اشتغال و توليد نيز طراحي شده است. در كليه برآوردها و محاسبات از اطلاعات سالهاي 11 – 1353 استفاده شده است. بخش دوم، يك
