
نمونه بيان ميدارند که از دنيا به دو جامهاي کهنه بسنده کردهاند:
أَلَا وَ إِنَّ إِمَامَکمْ قَدِ اکتَفَي مِنْ دُنْياهُ بِطِمْرَيهِ وَ مِنْ طُعْمِهِ بِقُرْصَيهِ … لَا حُزْتُ مِنْ أَرْضِهَا شِبْراً وَ لَا أَخَذْتُ مِنْهُ إِلَّا کقُوتِ أَتَانٍ دَبِرَةٍ وَ لَهِي فِي عَينِي أَوْهَي وَ أَوْهَنُ مِنْ عَفْصَةٍ مَقِرَة (صبحي صالح، 1414 ق، ص 417)
“آگاه باش که پيشواي شما، از دنياي خود به دو جامه کهنه و از طعام آن به دو قرص نان بسنده کرده است… يک وجب از زمين آن را حيازت نکردم و جز به اندازه قوت جانداري مجروح که غذايش شود از قوت آن بر نگرفتم. اين دنيا در چشم من از دانه تلخ ناچيزي که به کار و دباغي در آيد، پستتر و خوارتر است.”
سيره علي (ع) بيشتر برگزيدن فقر و ترک تجمّلات دنيا بود. ابو رجاء ميگويد: سادگي زندگي حضرت علي (ع) در حد شعار يا براي مصرف اجتماعي و زهد فروشي نبوده است و بلکه به فرموده امام باقر (ع):
وَ لَقَدْ وُلِّي النَّاسَ خَمْسَ سِنِينَ فَمَا وَضَعَ آجُرَّةً عَلَي آجُرَّةٍ وَ لَا لَبِنَةً عَلَي لَبِنَةٍ وَ لَا أَقْطَعَ قَطِيعَةً وَ لَا أَوْرَثَ بَيضَاءَ وَ لَا حَمْرَاء (کليني، 1407 ق، ج 8، ص 130)
“حضرت امير (ع) مدت پنج سال حکومت داشت در اين مدت آجري بر آجر يا خشتي بر خشت ننهاد و هيچ تيولي را به کسي اختصاص نداد و هيچ طلا و نقرهاي را به ارث باقي نگذاشت.”
بکر بن عيسي ميگويد: علي (ع) ميفرمود:
يا أهلَ الکوفِة إذا أنا خَرَجتُ مِن عِندِکم بِغَيرِ راحِلَتي وَ رَحلِي وَ غُلامِي فُلانٌ فَأنَا خائِنٌ (ابن ابي الحديد، 1404 ق، ج 2، ص 200)
“اي کوفيان! اگر از پيش شما بيرون رفتم به جز با مرکب، بار سفر و غلامم، پس من خيانتپيشهام!”
و اين روش حکومت در طول تاريخ براي همه حاکمان مدعي دينداري و يا مدعي حکومت ديني الگويي کامل است که تبعيت از آن حاکمان را با قشر محروم جامعه همراه کرده و فشار هزينهها و سختيهاي زندگي بر آنان کمتر و قابل تحمل ميکند.
ج) جديت و اهتمام به کار و تلاش
يکي از ويژگيها و ارزشهاي رفتاري امام علي (ع)، برخورداري از وجدان کاري نيرومند است. همانطور که در فصل پيش اشاره شد، يکي از مهمترين عوامل گسترش فقر بيکاري و تنبلي است؛ و بالعکس روحيه کار و وجدان کاري لازمه پيشرفت و رشد اقتصاد است. اميرالمؤمنين (ع) پس از توصيههاي مکرر به کار و تلاش خودشان هم لحظهاي بيکار نبودند و با اين روش زندگي دنبال نکردن لوازم معيشت را در سيره عمليشان هم مذمت کردند.
يکي از رفتارهاي شگفتانگيز امام در اين زمينه، که نهايت وجدان کاري او را نشان ميدهد، رفتار او در جريان جنگ خيبر است. در مقطعي از اين جنگ امام (ع) به دليل بيماري شديد چشم قادر به حضور در ميدان نبرد نبود. ولي قدرت وجدان کاري در چنين حالتي هم اجازه بيکاري و آسايش به او نداد. وقتي که اصحاب در جستجوي وي بر آمدند او را مشاهده نمودند که در همان حالت چشم درد به آسياب رفته و مشغول آسياب کردن شده است. (احمد حنبل، 1403 ق)
امام (ع) براي اينکه از وقت موجود بيشترين استفاده را برده و لحظهاي از آن را هدر ندهد، کارهاي خود را بر اساس يک برنامه دقيق تنظيم کرده و براي هر کدام از آنها وقت مشخصي قرار داده بود. امام باقر (ع) در بيان برنامه کاري حضرت (ع) ميفرمايند:
کانَ عَلي ع إذَا صَلَّي الفَجرَ لَم يزَل مَعقِبَاً إلي أن تَطلع الشَّمس فإذَا طَلَعِت اجتَمَعَ إلَيهِ الفُقَراءُ وَ المَساکينُ وَ غَيرُهُم مِنَ النّاسِ فَيعلَمُهُم الفِقهَ وَ القُرآنَ وَ کانَ لَهُ وَقتٌ يقَوُمُ فيهِ مِن مجَلِسِهِ (ابن ابي الحديد، 1404 ق، ج 4، ص 109)
“(برنامه کار) علي (ع) چنين بود که؛ هنگاميکه نماز صبح را به جا ميآورد، پيوسته مشغول تعقيبات نماز بود تا اينکه خورشيد طلوع کند، زماني که خورشيد طلوع ميکرد، فقيران و بينوايان و ساير مردم نزد او جمع ميشدند و به آنها فقه و قرآن ميآموخت و براي او وقت مشخصي بود که از اين جلسه بر ميخاست.”
روايات سيره حضرت (ع) نشان ميدهد که جديت امام (ع) در کار به گونهاي است که از لحظه لحظه اوقات خود بهره ميگيرد و هيچ فرصتي و لو اندک را براي ارائه يک کار مفيد از دست نميدهد.
د) رعايت عدالت و دوري از ظلم
رعايت عدالت لازمه تحقق نظام اقتصادي اسلامي سالم و دور از اختلاف طبقاتي است. نگاه به سيره حضرت (ع) جايگاه عدالت را در زندگي شخصي ايشان نشان ميدهد.
در احقاق الحق نقل شده:
امير مؤمنان، شبي وارد بيتالمال شد و تقسيم اموال را مينوشت. طلحه و زبير بر او وارد شدند. حضرت (ع) چراغي را که به بيتالمال تعلق داشت و در برابرش بود، خاموش کرد و فرمود تا چراغي از خانهاش آوردند. (الحسيني، 1380)
عبدالرحمان بن ابي بکر ميگويد:
علي بن ابيطالب (ع) از بيتالمال ما (بصره)، چيزي برنداشت تا زماني که از ما جدا شد، جز پوستيني پست، يا لباسي سياه از منطقه دارابگرد [در شيراز]. (ابن عساکر، 1415 ق)
روايات بسياري گوياي عدالت علي (ع) در زندگي شخصياش است که ما به ذکر دو روايت اکتفا کرديم. در اين جا توجه به اين مطلب ضروري است که، امام (ع) در توزيع بيتالمال، هيچ تفاوتي بين خويشاوند و بيگانه قائل نبود و با همگان به مساوات رفتار مينمود. تأمل در رفتار حکيمانه امام (ع) در اين دو زمينه انسان را به اين مسأله مهم رهنمون ميسازد که اسلام عدالت اقتصادي و وحدت اجتماعي را با چه روشي دنبال ميکند. امام انسانيت با اين رفتار به همگان ميآموزد که اسلام چگونه هم به منافع اجتماعي ميانديشد و هم گرايشهاي فطري افراد و علقههاي عاطفي و پيوندهاي نسبي آنها را در نظر ميگيرد. امام (ع) با سيره پاک خود، جايگاه هر يک از اين دو موضوع را به خوبي نشان داده است.
تبعيت از اين صفت امام (ع) جامعه را به سمت ايجاد نظام عادلانه پيش برده و فسادهاي مالي را از جامعه دور ميکند. پس از اين امر که اقتصاد به يک سلامت نسبي ميرسد و ميزان فقر در جامعه کاهش مييابد.
ه) شرکت در خيرات مالي و دستگيري از نيازمندان
همانطور در اين فصل اشاره کرديم، دستگيري از نيازمندان به وسيله بودجهاي که از پرداخت مستحبات و خيرات مالي مردم جمع ميشود يکي از راهکارهاي مبارزه با فقر است. اميرالمؤمنين (ع) نيز در زندگي شخصيشان در اين زمينه کوتاهي نکردند و در ايام دارايي و ناداري در خيرات مالي شرکت ميکردند. اهتمام حضرت (ع) به اين امر را در دو بخش انفاقها و اوقاف بررسي ميکنيم:
ه-1- انفاقهاي حضرت (ع)
کمک مالي به نيازمندان، خصوصاً کساني مانند ايتام و خانوادههاي بيسرپرست و از کارافتادگان که دستشان از تمامي راههاي کسب درآمد کوتاه شده است، در شيوه تخصيص درآمد امام داراي اولين اولويت است. ترتيب اين اولويت در رفتار امام از موقعيت ممتاز ايشان در ايمان به خدا و روز جزا و پيمودن مراحل عالي تکامل وجودي، ريشه گرفته است. مقدم داشتن رفع نيازهاي ديگران بر نيازهاي خود در سراسر تاريخ زندگاني امام (ع) مشهود است. حضرت (ع) نه تنها در روزگار ثروتمندي سالهاي پاياني عمر بلکه از همان سالهاي تنگدستي اوايل هجرت به اين صفت والاي انساني شناخته شده بود. به گونهاي که آيات متعددي از قرآن کريم در شأن ايثار و انفاق ايشان نازل گرديد.
از جمله اين آيات، آيهاي مشهور به “آيه ايثار57” است. اين آيه هنگامي نازل شد که امام (ع)، گرسنهاي را که بر پيامبر وارد شده بود، به منزل خود برد و اهلبيت آن حضرت (ع) غذاي خود را، که تنها غذاي موجود در خانه بود، بدو دادند و خود گرسنه خوابيدند. (العروسي، 1412 ق)
“آيه ولايت58” نيز هنگامي نازل گرديد که علي (ع) در حال رکوع، انگشتري خويش را به نيازمندي انفاق ميکند. (طباطبايي، 1394 ق)
روزي اميرالمؤمنين (ع) چهار درهم داشت، درهمي را شبانه و درهمي در روز، يک درهم آشکارا و يک درهم در نهان انفاق کرد و آيه 274 سوره بقره59 در مدح ايشان نازل گرديد. (العياشي، 1380 ق)
محمد بن الصمه از طريق پدرش از عموي خود نقل ميکند:
“شبي در مدينه مردي را ديدم، که مشکي بر دوش و قدحي در دست گرفته بود و ميگفت: اي خداي من، که صاحب اختيار و آفريدگار و پناه دهنده مؤمناني، قرباني امشب مرا بپذير، به چيزي جز آنچه در اين قدح دارم و آنچه بر دوش کشيدهام به شبانگاه در نيامدهام، و تو خود ميداني که من عليرغم شدت گرسنگي و نيازي که به اين مشک داشتم، به خاطر هديه به پيشگاهت آن را از خود دريغ داشتم، پروردگار من! پس روي مرا بر نگردان و دعايم را بپذير! بدو نزديک شدم، تا آن که او را شناختم، او علي بن ابيطالب بود، به سراغ مردي رفت و اطعامش نمود.” (مجلسي، 1403 ق)
اينگونهايات و روايات رفتار انفاق آميز امام را در شرايطي که خود ايشان نيز در زمره نيازمندان قرار داشت، نشان ميدهند. ملاحظه رفتار امام در شرايط تمکن مالي نيز نشان دهنده تداوم همين وضعيت است. حکايات در نقل شيوه کمکهاي مالي امام (ع) بسيار زياد است، لذا جهت اختصار از ذکر همه آنها پرهيز کرده و به همين مقدار اکتفا ميکنيم.
نکتهاي که در تحليل اين بخش از سيره اقتصادي امام (ع) لازم به تذکر است اين است که مصرف شخصي ايشان همواره در کمترين مقدار ممکن و انفاقشان به بيشترين مقدار بوده است. چنين رفتاري براي جايگاه رفيع امام (ع) در هدايت و اصلاح گرايشهاي طبيعي و خود محور انسان، کاملاً مناسب و زيبنده است.
ه-2- اوقاف60 حضرت (ع)
وقف، يکي از راهبردهاي مترقي اسلام براي تأمين نيازهاي عمومي به ويژه نيازهاي اقشار آسيبپذير است؛ سنت وقف، در زمان رسول خدا (ص)، با راهنماييهاي گفتاري و رفتاري ايشان به خوبي در رفتار مسلمانان جاي گرفته بود. به گونهاي که گفتهاند: “هيچ يک از اصحاب ايشان نبود که چيزي را وقف نکرده باشد.” (ابن شبه، 1403 ق)
مولاي متقيان هم، تمامي املاکي را که به برکت بازوان پرتوانش آباد ساخته بود، وقف نيازمندان نمود و در حالي به ملاقات پروردگار شتافت که از اموال دنيا چيزي به جز 700 درهمي که از سهم بيتالمال خويش براي مايحتاج خانوادهاش کنار گذاشته بود نداشت. (ابن حيون، 1385 ق)
در روايتي آمده هنگامي که علي (ع) با ضربات طاقتفرساي خود، آب گوارا را در صحراي ينبع جاري ساخت، مردم، با مشاهده اين آب گرانبها که مانند گردن شتر از زمين ميجوشيد، گفتند: وارثان علي را بشارت دهيد! اما او وارثان اين ملک را چنين بشارت دارد:
بَشِّرُوا الوارِثَ، ثُمَّ تَصَدَّقَ بِهَا عَلَي الفُقَراءِ وَ المَساکينَ وَ ابنَ السَّبيلِ وَ في سَبيلِ اللِّه القَرِيبَ وَ البَعيدَ فِي السِّلمِ وَ الحَربَ لِيومِ تَبيضُّ وُجُوهُ وَ تَسوَدُّ وُجُوهُ لِيصرِفَ اللّهَ بِها وَجهي عَنِ النّارِ وَ لِيصرِفَ النّارُ عَن وَجهِي (طوسي، 1318 ق، ج 9، ص 148)
“وارثان را بشارت ده! همه را بر نيازمندان و بينوايان و در راه خداوند براي واماندگان دور و نزديک، در صلح و جنگ، وقف نمود تا به روزي که در آن، چهرههايي به سفيدي و چهرههايي ديگر به سياهي ميروند، خداوند متعال مرا از آتش باز دارد و رويم را از آن در امان دارد!”
امام (ع) در مورد ساير املاک نيز رفتاري مشابه اين داشتهاند. يکي از موارد مشهور موقوفات او چاههاي “ابونيزر” و “بغيبغه” است. ابونيزر پس از گزارش کيفيت حفر اين چاهها ميگويد: پس از آنکه آب اين چاهها مانند گردن شتر فوران نمود، حضرت (ع) به سرعت بيرون آمد و فرمود: “گواهي ميدهم که اين آب وقف است” (ابن شهر آشوب، بيتا)
اهتمام فوقالعاده اميرالمؤمنين (ع) به سنت وقف، با توجه به درايت و حکمت بينظير ايشان، حاکي از اهميت اين سنت در مکتب اقتصادي اسلام است؛ و با توجه به اين رويکرد امام (ع) شايسته است که وقف به عنوان يک نهاد مؤثر اقتصادي مورد توجه قرار گيرد. ويژگي عمده وقف به اين است که کارکردهاي اقتصادي آن تا حدود زيادي متفاوت از کارکردهاي دو بخش مرسوم اقتصاد؛ بخش خصوصي و بخش عمومي است. زيرا وقف به لحاظ ارتباط موارد مصرف آن با تأمين نيازهاي عمومي، مشابه نهادهاي بخش عمومي است. ولي از اين جهت که منابع مالي و
