
باشد. در اين صورت ميتوانند به فکر فقرا باشند و در برنامهريزيهاي خود رفع فقر را به طور اساسي مطمع نظر قرار دهند. علاوه بر اين که اجازه دادن به مسئولان که به مال اندوزي و چپاول بيتالمال بپردازند خود زمينه ايجاد يک طبقه ثروتمند بيدرد که هم قدرت سياسي را در دست دارند و هم قدرت اقتصادي را فراهم ميسازد بديهي است رفتار چنين طبقهاي در گسترش فقر تأثير غير قابل انکاري دارد. ايشان خودشان را نيز از باقي مردم جدا ندانسته و ميفرمودند:
دَخَلْتُ بِلَادَکُمْ بِأَشْمَالِي هَذِهِ وَ رَحْلَتِي وَ رَاحِلَتِي هَا هِي فَإِنْ أَنَا خَرَجْتُ مِنْ بِلَادِکُمْ بِغيرِ مَا دَخَلْتُ فَإِنَّنِي مِنَ الْخَائِنِين (ابن شهر آشوب، 1379 ق، ج 2، ص 98)
“به سرزمين شما با اندک چيزي درآمدم، و سفر و اسباب سفر من اينهاست، پس اگر با بيش از آنچه با خود آورده بودم، از اين سرزمين بيرون روم، به يقين من از خيانتکارانم.”
ه) کوتاهي در گرد آوري اموال عمومي و رساندن آن به دست مردم
اميرالمؤمنين (ع) در شرح وظايف حاکم جامعه اسلامي فرمودند:
… وَ يُجمَعُ بِهِ (رَئيسُ المُجتَمَع) الفَيءَ (عبده، 1391، ج 1، ص 87)
“… به وسيله او (رئيس جامعه)، غنائم (و اموال عمومي) جمع آوري ميگردد (تا به موارد و صاحبان آنها رسانده شود).”
أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّ لِي عَلَيْکُمْ حَقّاً وَ لَکُمْ عَلَي حَقٌّ فَأَمَّا حَقُّکُمْ عَلَي فَالنَّصِيحَةُ لَکُمْ وَ تَوْفِيرُ فَيْئِکُم (عبده، 1391، ج 1، ص 80)
“اي مردم! مرا بر شما حقّي است، و شما را بر من حقّي؛ حقّ شما بر من آن است که خيرخواه شما باشم، و غنيمت (اموال متعلّق به) شما را افزايش دهم.”
طبق فرمايشات حضرت (ع) يکي از وظايف حاکم جامعه اسلامي که در کاهش فقر مردم هم نقش بسزايي دارد، جمع آوري اموال عمومي و رساندن به دست مردم است. پرواضح است که کوتاهي و سهل انگاري در اين وظيفه بر فقر جامعه ميافزايد.
3-1-3-3- فقدان تخصّص و عدم استفاده بهينه از منابع
خداوند متعال در آيه 80 سوره انبياء ميفرمايد:
?وَ عَلَّمْناهُ صَنْعَةَ لَبُوسٍ لَکُمْ، لِتُحْصِنَکُمْ مِنْ بَأْسِکُمْ …? (انبياء: 80)
“به او (داود) صنعت زره سازي را براي شما آموختيم، تا حفظ کند شما را در جنگ با يک ديگر …”
اين آيه به ما ميآموزد که پيامبر خدا- که رئيس کشور ديني است- صنعتگري سازنده است. و فايده صنعت وي تنها به خود او باز نميگردد، بلکه سود اجتماعي دارد و به مردمان ديگر نيز ميرسد، و زرهي که پيامبر صنعتگر ميسازد، براي امّت او فايدهاي بزرگ دارد و آنان را از شرّ دشمن در جنگ محافظت ميکند. پس جامعه زنده در حال رشد همواره نيازمند است به تقويت صنايع، و تشويق صنعتگران، و گشودن راههاي اکتشافات صنعتي، و توجّه کامل به استفاده از فنون جديد، و تأکيد بيگذشت بر ضرورت حضور تخصّص در همه امور و کارها و کارشناسيها و اجراها.
در همين زمينه موليالموحدين علي (ع) ميفرمايند:
قِوَامُ الْعَيْشِ حُسْنُ التَّقْدِيرِ وَ مِلَاکهُ حُسْنُ التَّدْبِير (تميمي، 1366، ص 503)
“مايه سامان يابي زندگي، برنامهريزي درست، و ملاک آن (زندگي ساماندار)، تدبير کارشناسانه است.”
الْعَاقِلُ مَنْ أَحْسَنَ صَنَائِعَهُ وَ وَضَعَ سَعْيَهُ فِي مَوَاضِعِه (تميمي، 1366، ص 42)
“خردمند کسي است که ساختههاي خود را نيکو بسازد، و کوشش خود را در جاهايي که لازم است به کار اندازد.”
مَنْ وَجَدَ مَاءً وَ تُرَاباً ثُمَّ افْتَقَرَ فَأَبْعَدَهُ اللَّه (مجلسي، 1403 ق، ج 1، ص 24)
“هر کس آب و زميني داشته باشد (و نکوشد و کشت نکند) و فقير و نيازمند گردد، از رحمت خدا دور باد.”
بنابراين اگر مسئولين حکومت از اين موضوع غفلت ورزيده و جامعه را به سمتي هدايت نکنند که نيروي کار جوان مهارتهاي لازم و حرفههاي گوناگون را نياموزند و يا از استعدادها و تواناييهاي موجود استفاده بهينه نکنند، بازدهي اقتصادي جامعه پايين آورده و امتيازي بزرگ جهت کاهش فقر را از دست دادهاند.
براي روشنتر شدن اهميت اين موضوع به احاديثي از ساير اهلبيت عصمت و طهارت (ع) نيز اشاره ميشود:
پيامبر اکرم (ص) در خطاب به ابن مسعود فرمودند:
يَا ابْنَ مَسْعُودٍ إِذَا عَمِلْتَ عَمَلًا فَاعْمَلْ بِعلمٍ وَ عَقْلٍ وَ إِيَّاک وَ أَنْ تَعْمَلَ عَمَلًا بِغيرِ تَدَبُّر وَ عِلْمٍ فَإِنَّهُ جَلَّ جَلَالُهُ يَقُول: ?وَ لا تَکُونُوا کَالَّتِي نَقَضَتْ غَزلَها مِنْ بَعْدِ قُوَّةٍ أَنْکاثاً?(نحل: 93) (طبرسي، 1370، ص 538)
“اي پسر مسعود! هنگامي که به انجام دادن کاري ميپردازي، با دانش و خرد به کار برخيز؛ و از آن بپرهيز که ناسنجيده و بدون اطلاع به کاري دست زني، که خداوند جليل ميفرمايد: ?وَ لا تَکُونُوا کَالَّتِي نَقَضَتْ غَزلَها مِنْ بَعْدِ قُوَّةٍ أَنْکاثاً? (نحل: 93)”
امام صادق (ع) در اين باره ميفرمايند:
جَعَلَ أَسْبَابَ أَرْزَاقِهِمْ فِي ضُرُوبِ الْأَعْمَالِ وَ أَنْوَاعِ الصِّنَاعَاتِ- وَ ذَلِک أَدْوَمُ فِي الْبَقَاءِ وَ أَصَحُّ فِي التَّدْبِيرِ (طبرسي، 1403 ق، ج 2، ص 84)
“راه روزي مردمان را در کارهاي گوناگون و صنعتهاي متفاوت قرار داد. و اين چگونگي (نظام زندگي را) دوامي بيشتر ميدهد، و موجب تدبيري درستتر ميشود.”
مَا يُخَلِّفُ الرَّجُلُ بَعدهُ شَيْئاً أَشَدَّ عَلَيْهِ مِنَ الْمَالِ الصَّامِتِ قَالَ قُلْتُ لَهُ کَيْفَ يَصْنَعُ قَالَ يَضَعُهُ فِي الْحَائِطِ وَ الْبُسْتَانِ وَ الدَّار (مجلسي، 1403 ق، ج 12، ص 44)
“آدمي پس از خود چيزي بر جاي نميگذارد که براي او سختتر از مال صامت (بيکار) باشد.” (راوي حديث) ميگويد: پرسيدم، يعني چگونه مالي؟ فرمود: “مالي که درون ديوار و باغ و خانه پنهان ميکند (و به کسي نميدهد و به کاري نميزند)”.
3-1-3-4- سوء تدبير و بيدقتي
الف) سپردن کارها به دست کم خردان و غير متخصّصان (سوء تدبير در برنامهريزي و تقسيم کار)
اگر در جامعهاي افرادي که کارها را دست ميگيرند و عهده دار مسئوليتهاي مهم ميشوند، تخصص و مهارت لازم جهت انجام کارها را نداشته باشند- اگر چه افراد صالحي هم باشند- کارها به صورت بهينه انجام نشده و جامعه به حداکثر بازدهي خود نميرسد. به عبارت ديگر تدبير غلط در تقسيم کار بين افراد جامعه، ثروت بالقوهاي که ميتوانست توليد کند و از فقر مردم بکاهد را کاهش ميدهد.
اميرالمؤمنين (ع) در اين زمينه ميفرمايند:
أَيُّهَا النَّاس! …لَا خَيْرَ فِي دُنْيَا لَا تَدَبُّرَ فِيهَا (مجلسي، 1403 ق، ج 1، ص 5)
“اي مردم! … در دنيايي (معيشتي، جامعهاي، مديريتي) که تدبيري در آن نباشد، خيري نيست.”
لَا مَالَ أَعْوَدُ مِنَ الْعَقْلِ … وَ لَا عَقْلَ کَالتَّدْبِير (عبده، 1391، ج 3، ص 177)
“هيچ مالي سودمندتر از عقل نيست … و هيچ عقلي چون تدبير نيست.”
حُسْنُ التَّدْبِيرِ يُنْمِي قَلِيلَ الْمَالِ وَ سُوءُ التَّدْبِيرِ يُفْنِي کَثِيرَه (تميمي، 1366، ص 167)
“برنامهريزي درست (اقتصادي) مال اندک را افزايش ميدهد، و برنامهريزي نادرست مال فراوان را نابود ميکند.”
لَکِنْ أَسَفاً يَعْتَرِينِي وَ حُزْناً يُخَامِرُنِي مِنْ أَنْ يَلِي أَمْرَ هَذِهِ الْأُمَّةِ سُفَهَاؤُهَا وَ فُجَّارُهَا فَيَتَّخِذُوا مَالَ اللَّهِ دُوَلًا وَ عِبَادَ اللَّهِ خَوَلًا وَ الصَّالِحِينَ حَرْباً وَ الْفَاسِقِينَ حِزْبا (عبده، 1391، ج 3، ص 131)
“از اين اندوهناکم که بيخردان و تبهکاران اين امّت امر آنان را به دست گيرند، و مال خدا را دست به دست گردانند، و بندگان او را برده خود (و نزديکان خود) سازند، و با صالحان بستيزند، و از فاسدان براي خود جمعيت تشکيل دهند.”
عَشَرَةٌ يُفَتِّنُونَ أَنْفُسَهُمْ وَ غَيْرَهُمْ … وَ عَالِمٌ غَيْرُ مُرِيدٍ لِلصَّلَاحِ وَ مُرِيدٌ لِلصَّلَاحِ وَ لَيْسَ بِعالم (ابنبابويه، 1376،ج 2، ص 437)
“ده کساند که خود و ديگران را دچار گرفتاري ميسازند … و اصلاحطلبي که عالم نيست (و از تعاليم دست اوّل دين، و مصالح راستين مسلمين، و طبيعت واقعي انسان، و حقايق ثابت اجتماع ناآگاه است).”
ايشان در نامهاي به کارمندان جمع آوري زکات و تحصيلداران اموال عمومي مينويسند:
لَا تَأْمَنَنَ عَلَيْهَا إِلَّا مَنْ تَثِقُ بِدِينِهِ رَافِقاً بِمَالِ الْمُسْلِمِينَ حَتَّي يُوَصِّلَهُ إِلَي وَلِيِّهِمْ فَيَقْسِمَهُ بَيْنَهُمْ وَ لَا تُوَکِّلْ بِهَا إِلَّا نَاصِحاً شَفِيقاً وَ أَمِيناً حَفِيظا (عبده، 1391، ج 3، ص 28)
“اموال مردم را به دست کساني بسپاريد که به دينداري آنها اعتماد داشته باشيد، و بدانيد که اموال مسلمانان را با رفق (و سلامت) ميآورند و به دست ولي ايشان ميرسانند، تا او ميان همه تقسيم کند؛ و اين اموال را به دست کساني مسپاريد مگر آنکه خيرخواه و مهربان و امين و مراقب باشند.”
اين مطلب در آيات و روايات ساير معصومين (ع) نيز به چشم ميخورد؛ خداوند متعال در قرآن کريم ميفرمايند:
?وَ لا تُؤْتُوا السُّفَهاءَ أَمْوالَکُمُ الَّتِي جَعَلَ اللَّهُ لَکُمْ قِياماً … ? (نساء: 5)
“اموال خويش را- که خداوند مايه سازمانيابي زندگي شما قرار داده است- به دست سفيهان مدهيد…”
پيامبر (ص) فرمودند:
مَنْ عَمِلَ عَلي غَيْرِ عِلْمٍ کَانَ مَا يُفْسِدُهُ أَکْثَرَ مِمَّا يُصْلِحُه (ابن شعبه، 1363، ص 39)
“هر کس که بدون دانش (مهارت و تخصّص) به کاري دست زند، بيش از اينکه آن کار را درست انجام دهد، خراب ميکند.”
امام باقر (ع) – در تفسير آيه ?وَ أْتُوا الْبُيُوتَ مِنْ أَبْوابِها? (بقره: 189) فرمودند:
ائْتُوا الْأُمُورَ مِنْ وَجهِها (عياشي، 1380 ق، ج 1، ص 86)
“از در هر خانه به آن درآييد (نه از ديوار يا بيراهه)، فرمود: يعني به هر کاري از راه خود وارد شويد.”
امام صادق (ع) نيز در اين باره ميفرمايند:
إِنَ مِنْ فَنَاءِ الْإِسْلَامِ وَ فَنَاءِ الْمُسْلِمِينَ- أَنْ تَصِيرَ الْأَمْوَالُ فِي أَيْدِي مَنْ لَا يَعْرِفُ فِيهَا الْحَقَّ وَ لَا يَصْنَعُ فِيهَا الْمَعْرُوفَ (مجلسي، 1403 ق، ج 11، ص 521)
“از جمله عوامل نابودي اسلام و نابودي مسلمانان، آن است که اموال در اختيار کساني قرار گيرد که حق را در آنها تشخيص نميدهند، و با آنها به انجام دادن کار نيک نميپردازند.”
مَا أُبَالِي إِلَي مَنِ ائْتَمَنْتُ خَائِناً أَوْ مُضَيِّعا (ابن شعبه، 1363، ص 270)
“تفاوتي نميبينم ميان اينکه کار را به دست خائن بسپارم تا ناوارد.”
اين حديث، حديثي است شگفتيزا، بيدارکننده و نقش آفرين در حرکتهاي سازندگي، به ويژه در کشورهاي در حال توسعه.
امام معصوم (ع) عالم به علم اعطايي الهي (علم صحيح)، داناي اسرار فعل و انفعالهاي تکويني، بينا به چگونگيهاي مثبت و منفي حرکات انساني- فردي و اجتماعي- کانون تجلّي معارف خالص وحياني، مخزن رازهاي احکام رباني (واجب، حرام، مستحب، مکروه …)، قائم بالذّات در مديريت قرآني مجامع بشري، به صراحت و صراحت ميفرمايد: “غير متخصّص” با “خائن” مساوي است، و نتيجه کار هر دو يکي است (ضايع شدن کار و تباه گشتن هدف و پايمال سازي نقشه و برنامه و تلاش و هزينه)، و فرق نميکند که کاري، شغلي و “پستي” (فردي، اجتماعي، سياسي، قضايي، اقتصادي، تربيتي، هنري، دفاعي و …) را به غير متخصّص و کار ناشناس و فاقد مهارت بسپاريد يا به خائن، اگر چه غير متخصّص، زاهد زمان باشد- تا چه رسد به اين و آن- زهد مقولهاي است مقدّس، کارداني نيز مقولهاي است مقدّس و ضروري.
اين پندار نيز بسيار واهي است که کار را ميپذيريم و در اثناي آن فوت و فن را ياد ميگيريم. اين بدان ميماند که کسي خود را در دل دريا اندازد، و در کوهههاي هراسناک و مرگبار امواج کوه پيکر بيفکند، به اميد آنکه شنا آموزد؛ پس بايد نيروي کاردان و متخصص تربيت کرد-و البته متعهّد به ارزشهاي والا- اگر به تعاليمي که در اين بارهها رسيده است- و تجربه ملموس نيز گواه آنهاست- گوش فرا ندهيم، زير آوار بس سنگين زيانهاي گوناگون اين غفلت خرد ميشويم.
