
خالق فطرت انسانی نازل شده است.
2.امام انسان را موجودی مختار و انتخابگر است و آزاد است تا در برابر رهنمودهای و گرایشات فطری که داعی به کمال و خیر است،منقاد و هدایتپذیر باشد و در نتیجه به کمال و تعالی برسد و یا با پشت کردن به آنها دچار انحطاط شده و از مقام عالی انسانیت سقوط کند.
3.امام صفات کمال و جنود عقل و رذایل اخلاقی با جنود جهل،مخمر در طینت انسان است،اولی به صورت بالذات و دومی به صورت بالعرض و انسان خود مختار است که هر کدام را میخواهد به فعلیت برساند.
4.امام برای نفس انسان قوایی مثل(غضبیه،شهویه، واهمه) را معرفی کرده که سعادت و کمال انسان را منوط به اعتدال در قوا و تحت سلطه درآوردن این قوا برای قوه عقل وشرع است و با اعتدال در قوا فضایل نفسانی مانند شجاعت،عفت، و حکمت برای انسان کسب میشود.
5.امام معتقدند که خداوند با ودیعه نهادن فطرت در نهاد انسان اورا رها نکرده است بلکه کتب آسمانی و پیامبران را برای هدایت و خروج فطرت انسان از ظلمت و حجاب حیوانی و تحقق انسانیت انسان فرستاده است و سعادت انسان را در اطاعت و پیروی از دستورات شریعت میدانند.
6.امام خمینی موانع شکوفایی استعدادهای فطری انسان را شامل جهل به معنای سلطه قوه واهمه بر نفس انسان که مانع از هدایتگری انسان در اعمال و رفتارش به وسیله عقل است همچنین عامل دیگر حب نفس و حب دنیا است که انسان در اثر علاقه به به طبیعت و تقدم رشد قوای عقلانی او نور فطرتش در حجاب قرار میگیرد در مقابل حب به خداوند را منشأ انقطاع از خود و غیر خدا و توجه و خلوص در اعمال برای خداوند و تقرب به او میدانند.
7.امام به اصل تغییرپذیری انسان به وسیله داشتن قدرت اراده و اختیار در کسب فضایل و رذایل و سعادت و شقاوت باور دارند و افعال نیکو و افعال فضیلتمندانه را کاملا نتیجه تکرار اعمال و افعال متناسب با ملکات نفسانی دانسته اند.
8. امام ارائه نظام اخلاقی کارآمد و کامل که مشتمل بر تربیت همه ابعاد وجودی انسان و نیز نسخه اصلاح امراض نفسانی باشد را شریعت بیان کردهاند چرا که عقل را در ادراک ربط ملک و ملکوت انسان و تأثیر صور مُلکی در باطن نفس عاجز دانستهاند.
9.امام خمینی ایمان به معنای باور و اعتقاد قلبی را ضامن سعادت انسان معرفی کردهاند به طوری که اگر انسان به خدا و دستورات شریعت و پایبندی به آن ایمان داشته باشد از لغزش و فساد در امان است ،اما فقدان ایمان در قلب را برای انسان ریشه مفاسد اخلاقیای همچون حسد بیان کرده،زیرا حسد را جز نتیجه بیایمانی به عادل بودن خداوند نمیدانند.
10.از نظر امام هر عملی که در ملک بدن واقع میشود دارای یک اثری در باطن نفس است چه آن عمل خوب یا بد باشد.ایشان اعمال عبادی ظاهری را مؤثر در خضوع و تابعیت قوای طبیعی برای قوای عقلی و جنبه ملکوت نفس دانسته که سبب تهذیب باطن و نورانیت و صفای قلب و به تبع آن نیکویی اخلاق انسان میدانند،زیرا در نظر امام ظاهر و باطن انسان کاملا مرتبط به هم هستند به عنوان مثال روزه و حج که مربوط به ظاهر بدن هستند در تقویت اراده انسان و قوای ملکوتی او تأثیرگذارند و به سیر صعودی تکامل انسان سرعت میبخشند.
نتیجهگیری
1.حیطهی وجودی انسان به میزان شناختش از خویشتن گسترش مییابد،از این رو شناخت انسان یکی از علل اساسی تحول انسانها است.در واقع سبب اصلی خودسازی انسان برداشتی است که وی از هستی خود دارد.امام خمینی در نگرش فلسفی به انسان او را موجودی ذومراتب و دارای ابعاد متعدد دانسته که حقیقت او به نفس ناطقهاش است. و نفس را دارای مراتب مُلکی،برزخی و غیبی معرفی کرده که هر مرتبه قوای مربوط به خود را داراست.امام کمال و سعادت را به عنوان غایت نفس ناطقه در بعد نظری رسیدن نفس ناطقه از مرتبه هیولانی به مرتبه عقل بالفعل بیان کرده و در بعد عملی اعتدال قوای حیوانی شهویه،غضبیه و واهمه و تحت سلطه درآمدن این قوا برای عقل بیان کردهاند.
2.در نگرش عرفانی امام به انسان،حقیقت انسان به قلب او است و قلب را شامل دو وجهه ظلمانی و نورانی دانستهاند که با وجهه ظلمانی به عالم طبیعت توجه دارد و با و جهه نورانیش به عالم ملکوت مرتبط و توجه دارد.به طوری که قلب انسان را منشأ هدایت او دانسته که اگر قلب انسان اصلاح شود همه چیز انسان اصلاح خواهد شد.
3.از نظر امام ظاهر و باطن انسان و مراتب نفس او در نهایت ارتباط هستند به طوری که احکام و آثار هر یک به دیگری هم قابل سرایت است و در هر مرتبه اثر متناسب با آن مرتبه را میگذارد.از این رو امام معتقدند که برای رسیدن انسان به کمال و سعادت حقیقی باید به همه مراتب و ابعاد انسان توجه شود چرا که مهمل گذاشتن یک مرتبه سبب نقص در کمال خواهد بود.
4.از نظر امام سرشت همه افراد بشر بر فطرت الهی خلق شده است و در این مورد هیچ تفاوتی میان افراد بشر وجود ندارد.فطرت انسان ذاتا متمایل به کمال و سعادت است و مبدأ و منشأ خیر است و از نقص و شر گریزان است،زیرا خداوند فطرت آدمی را بر نقشه کمال و جمال مطلق تخمیر نموده است.نفس انسان در آغاز خلقت چیزی جز استعداد محض نیست و عاری از هرگونه فعلیت است و منظور از تخمیر انسان به فطرت الهی همان استعداد و لیاقت فطری است و این استعداد فطری که در همه افراد بشر به طور مساوی و یکسان وجود دارد،نوری ذاتی است که امکان رسیدن به هر مقامی را برای انسان فراهم میکند.
5.اساس سعادت انسان در شکوفا کردن استعدادهای فطری و تعدیل قوا و غرایز است.در واقع امام سعادت واقعی را در گرو رشد هماهنگ و متعادل همه استعدادهای فطری و مراتب و نشئات وجودی و قوای ظاهری و باطنی انسان میدانند.از نظر ایشان سعادت و شقاوت هردو اکتسابیاند و مهمترین عامل در اکتساب این دو اراده و اختیار انسان است و نیز معتقدند که نفس آدمی تا وقتی که در دار طبیعت به سر میبرد قابلیت هر نوع تغییر اساسی در جهت سعادت یا شقاوت را دارد.
6.اخلاق از نظر امام عبارت از ملکه نفسانی است که باعث میشود افعال خاص از انسان به سادگی و بدون فکر و تأمل صادر شود.خُلق نیکو یعنی صفات نفسانی پایدار نیکو و خُلق بد یعنی صفات نفسانی پایدار بد.خلق نیکو فضیلت است و خلق بد رذیلت است و ملکه شدن خلق نیکو نیازمند به تکرار عمل متناسب با آن صفت و خلق است.ملکاتی که منشأ افعال نیک هستند فضیلت و ملکاتی که منشأ افعال بد هستند رذیلت نامیده میشوند.که فضایل موجب کمال و سعادت انسان و نیکی دنیا و آخرت او هستند و رذایل انسان را از کمال واقعی دور میکنند و دنیا و آخرت او را تباه میسازند.فضایل اخلاقی شامل حکمت، عفت،شجاعت و عدالت است که امام این فضایل را ثمره اعتدال و دوری از افراط و تفریط قوای عاقله،شهویه و غضبیه میداند. عدالت نیز دستاورد اعتدال در سه قوه قبل است.
7.از نظر امام انسان برای رسیدن به کمال و سعادت نیاز به تربیت همه جانبه دارد و از آنجایی که تربیت انسان مبتنی بر شناخت کامل و همه جانبه از ابعاد وجودی انسان و تواناییهای او است و از نظر امام فقط خداوند که خالق انسان است آگاهی و علم کامل به انسان و زوایای وجودش را داراست،پس برنامه تربیت و انسانسازی انسان نیز همان دستورات و تعالیم انبیاء است که از طرف خداوند برای هدایت و تکامل انسان فرستاده شده است.
8.امام معتقدند که انسان باید در بعد اخلاقی به جایی برسد که اخلاق در وجود او ملکه شود و با به دست آوردن فضایل و مکارم اخلاق از قید شهوات و تمایلات نفسانی رها شده و عشق به خدا و اطاعت الهی در وجود او رسوخ کند.
9.راه سعادت انسان در مهار کردن قوای سهگانه(شهوت،غضب،شیطنت) به وسیلهی تزکیه نفس و حاکمیت عقل و دستورات شرع است.البته از نظر امام انسان کاملا موجودی آزاد و مختار است که با داشتن عزم و اراده و برخورداری از فطرت الهی میتواند در مسیر کمال انسان قدم بردارد و یا به تبعیت از قوای نفسانی و خروج از حد اعتدال در استفاده از قوای سهگانه خویش،برخلاف فطرت حرکت کند و به سوی انحطاط پیش رود.
10.امام در مباحث اخلاقی معیار به دست میدهند و اخلاقی را معتبر میدانند که در چارچوب شریعت باشد به طوری که اگر انسان بخواهد به درجات و مراحل اخلاقی برسد باید از طریق شریعت باشد.در عین حال امام به روش عرفانی سیروسلوکی و تزکیه نیز توجه نمودهاند،اما جریانهای ساختگی ریاضتهای صوفی گرانه را نفی کرده و طریقت را جز از راه شریعت و متعامل با آن نمیداند.بنابراین امام در مباحث اخلاقی خویش بیشتر به روش هنجاری توجه دارد و در مباحث اخلاقی معیارهای اساسی را مطرح میکنند که مهمترین معیار شریعت است و در اندیشه امام عمل اخلاقیای دارای ارزش است که از پشتوانه دین برخوردار باشد.از نظر ایشان سیر و سلوک و تهذیب اخلاق دریچه ورود به سایر ابعاد وجودی انسان است.
11.در اخلاق امام صرفا سخن از یک سلسله فضایل اخلاقی مصطلح نیست که روح انسان به آن مزین شود ،بلکه سخن از حرکتی است که انسان باید طی کند و از منزل خودیت و انانیت بیرون بیاید و به سوی مقصد قرب الهی و خلوص کامل قدم بردارد.امام در روش اخلاقی خویش به همه ابعاد وجودی انسان توجه داشته است.
12.امام در روش اخلاقیاش در پی درمان ظاهری دردهای باطنی نفس نیستند،بلکه درصدد یافتن ریشه مفاسد و انحرافهای اخلاقی و ناهنجاریها هستند به همین دلیل پیوسته به حب نفس و خودخواهی که اُم الرذایل است هشدار داده و آن را سرمنشأ همه لغزشهای انسان معرفی کردهاند و حب دنیا را به عنوان عامل دوم فساد و ناشی از حب نفس دانستهاند.
13.از نظر امام انسان اگر رفتار و اعمالش طبق نظام شریعت باشد ملکاتی که از آن اعمال حاصل میشود،صورتی را در نفس وی تشکیل میدهند که صورت طبیعت او میشود به عنوان مثال کسی که وظایف عبادی و مناسک ظاهری از قبیل نماز را مطابق دستور شرع انجام میدهد تأثیری در قلب و روحش واقع میشود که خُلق و عقایدش را به کمال میرساند و نماز و آدابش ملکه تواضع و خضوع را در او ایجاد میکند.
14.امام معیار سعادتمند بودن را در نزدیکی و قرب به سرچشمه وجود دانسته و شقاوت را در دوری از وجود مطلق بیان کردهاند براین اساس ایشان عملی را اخلاقی میدانند که انسان را به قرب خداوند برساند هم چنین عملی را که قوای مُلکی انسان را تحت سلطه عقل در آورد،آن عمل افضل است.
15.نیت از منظر امام یک فعل قلبی است و به منزلهی قلب و روح عمل است همچنان که انسان اگر قلب فاسد داشته باشد دیگر از زمره انسانهای سالم خارج میباشد،عمل انسان هم اگر نیت فاسد داشته باشد چنین حکمی را دارد.
16.اسباب و عوامل رسیدن به کمال و سعادت را که امام در آثار عرفانی و اخلاقی خود به آن اشاره کردهاند را میتوان به دو دسته عوامل درونی و عوامل بیرونی تقسیم کرد که مهمترین عوامل درونی عبارتند از:عقل،اراده،استعداد،فطرت،ایمان،تقوا،اخلاق پسندیده و مهمترین عوامل بیرونی عبارتنداز:دستورات و تعلیمات پیامبران،اعمال عبادی مثل روزه،نماز و..
فهرست منابع
