
اندازهاي تجاري آتي شركت و همچنين استراتژيهاي تجاري آن، از طريق ارتباط مستقيم بين مديران و شركتهاي مالك عمده سهام به طور انحصاري در اختيار قرار مي گيرد. اين انتقال اطلاعات اغلب از طريق كانال هايي همانند اعضاي مشترك هيات مديره در اختيار شركتهاي سهامدار قرار مي گيرد و از اين طريق اكثر شركتهاي سرمايه گذار به اين اطلاعات دسترسي پيدا ميكنند. لذا رواج مالكيت شركتها توسط شركتهاي ديگر ميتواند نقش اساسي در كاهش ميزان عدم تقارن اطلاعات بين مديران و سرمايهگذاران برون شركتي و در نتيجه كارايي بازار سرمايه در مورد اطلاعات آنها داشته باشد(جهانخاني و عبده تبريزي،1372)، در مورد ويژگي بازاركارا بيان ميدارند: افراد مطلع در بازار وجود دارند و اين افراد با اطلاعاتي كه دارند بازار را به كارايي ميرسانند. اما آنها نميتوانند از اطلاعات و دانش افزونشان نتايج بهتر و سود بيشتري بدست آورند. در اين محيط فرد متخصص تر و آگاه تر از فرد عامي سود بيشتري نمي برد و افراد ناوارد در بازار كارا مغبون نميشوند. قيمت بازار طوري تعيين ميشود كه منعكس كننده تمام اطلاعات خوب و بد است.
در بازار كارا، تعديل قيمتها به سرعت انجام مي شود. در اين بازار افراد زيادي حضور دارند كه اطلاعات را دريافت و ارزيابي و ارزش آن را پيدا ميكنند و به فوريت اقدام به خريد و فروش ميكنند. اقدام فوري آنها باعث ميشود كه اطلاعات موجود دقيقاً و به سرعت روي قيمتها انعكاس يابد.
يكي از معيارهاي سنجش كارايي بازار، تعيين نوع اطلاعاتي است كه در قيمت اوراق بهادار منعكس است كه عبده و جهانخاني سه سطح به شرح زير براي آن مطرح نموده اند:
2-4-1-1 شكل ضعيف
در اين سطح از كارايي، قيمت هاي اوراق بهادار فقط اطلاعاتي را منعكس مي نمايند كه با قيمتهاي گذشته ارتباط دارد و از توالي تاريخي قيمتها حاصل ميشود. اين اطلاعات بلافاصله در قيمتهاي جاري منعكس ميشوند. در اين حالت فرض ميشود قيمت اوراق بهادار فقط منعكس كننده اطلاعات تاريخي است. پس شكل ضعيف كارايي مي گويد كه با مطالعه روند تاريخي قيمت سهام، قادر نيستيم آينده را پيشبيني نماييم و قيمت سهام روند خاصي ندارد.
2-4-2-2 شكل نيمه قوي
در اين سطح از فرضيه، قيمت سهام منعكس كننده همه اطلاعات عام و منتشر شدهاست. در اينجا اطلاعات عام محدود به قيمت هاي گذشته نيست و در برگيرنده هر اطلاعي درباره عملكرد شركت و مشخصات صنعتي است كه آن شركت در آن فعاليت مي كند. در بازار كارا در شكل نيمه قوي قيمت بلافاصله با ورود اطلاعات جديد متاثر مي شود. چنين كارايي كمك بزرگي به سرمايهگذاران مي نمايد. به ويژه آنهايي كه حضوري كافي در بورس ندارند و نيز براي كساني كه شناختي همه جانبه از امور مالي ندارند.
2-4-1-3 شكل قوي
دراين حالت فرض آن است كه تمام اطلاعات مربوط و موجود اعم از اطلاعات محرمانه و در دسترس عموم در قيمت اوراق بهادار انعكاس دارد. قيمت اوراق بهادار حتي منعكس كننده تمام اطلاعات محرمانه جاري و تاريخي است. در اين سطح كارايي كه گسترده ترين مفهوم كارايي است، اگر اتفاقي در شركت بيفتد ديگر نميشود گفت كه فقط مدير عامل آن را ميداند و ديگران از آن بي اطلاعند. در اين زمينه قيمت سهام شركت مورد نظر بلافاصله نسبت به اين اتفاق عكس العمل نشان ميدهد. زيرا همه اطلاعات محرمانه هم سريعاً به بازار منتقل ميشود و اطلاعات محرمانه افشا نشدهاي در شركت وجود ندارد.
در چنين وضعيتي، مفروض است كه سيستمهاي كنترل داخلي شركت به قدري قوي است كه كسي نميتواند اطلاعات محرمانه يا اطلاعات خاصي داشته باشد. وقتي مثلاً مدير عامل يا هيات مديره از امري با خبر ميشوند، بلافاصله بقيه نيز از آن باخبر ميشوند و چون همه خبر دارند، قيمت به سرعت متاثر ميشود، و بنابر اين اطلاعات به ظاهر محرمانه ديگر ارزش چنداني براي آن مدير عامل و ساير مديران عالي رتبه ندارد. اين نوع كارايي حتي در بورس هاي بسيار معتبر هم واقعيت ندارد.زير بناي فرضيات بازار كارا رقابت براي اطلاعات است(واتز وزيمرمن 1986، 332)33.
رقابت، سرمايهگذاران و تحليل گران مالي را به سوي بدست آوردن اطلاعات مرتبط با شركت از بسياري از منابع غير از گزارشات حسابداري شركت و حتي خارج از خود شركت سوق ميدهد. براي مثال تحليل گران اطلاعات، توليد هفتگي شركتها را بدست آورده و با مديريت مصاحبه ميكنند. تحليل گران همچنين با رقباي شركت در مورد فروش و با اعتبار دهندگان در مورد وضعيت اعتباري شركت مصاحبه ميكنند. به طور ميانگين در يك بازار كارا كه قيمت هاي سهام بر اساس نرخ مورد انتظار بازار تعديل شده باشد، اين قيمتها برآورد صحيحي از ارزش آتي سهام هستند. از اين رو اگر سود حسابداري به طور تجربي به قيمت سهام يا تغييرات قيمت سهام ارتباط دارد، اين سودها مي توانند شاخص مناسبي از ارزش يا تغييرات در ارزش سهام باشند. هر چند اين سودها با استفاده از يك مفهوم از سود محاسبه نشده باشند.
مفاهيم بازار كارا به طور واضح با اين فرضيه كه گزارشات حسابداري تنها منبع اطلاعات هستند، متناقض هستند. گروهي از محققين در طي تحقيقات درزمينه كارايي بازار سرمايه به برداشت اشتباهي رسيدهاند. آنان بر خلاف گروههاي ديگري كه معتقدند بررسي در زمينه كارايي فقط از طريق تجزيه و تحليل آماري امكان پذير است، نظراتي را ارائه دادهاند كه سبب شكسته شدن حريم مباني شدهاست كه سال ها مبناي اينگونه بررسيها را تشكيل داده است و نظرات اين گروه برداشتي غلط از كارايي و مفهوم آن ميباشد. اين اشتباهات شامل تصورات اشتباه در ماهيت كارايي، تصورات اشتباه در شواهد وجود كارايي و برداشت هاي غلط از مفهوم كارايي مي باشد (فدايي نژاد 1373، 22 ).
2-4-2 عدم تقارن اطلاعاتی و دامنه قیمت پیشنهادی خرید و فروش سهام
تحقیقات تجربی که اخیراً صورت گرفته است ، تاثیر اعلان سود بر رفتار دامنه قیمت پیشنهادی خرید و فروش سهام را به صورت کلی مورد توجه قرار داده اند. بر طبق مطالعاتی که اوشمن و مورس34 (1983) بر روی 25 شرکت انجام دادند به تغییر دامنه قیمت پیشنهادی خرید و فروش سهام در زمان اعلان سود پیبردند. ویکنتاش و چیانگ35 (1986) نیز تغییرات مهمی را در دامنه قیمت پیشنهادی خرید و فروش سهام پس از اعلان سود ،تنها زمانی که هیچ اطلاعات مهمی از جانب شرکت در ظرف 30 روز قبل از اعلان سود منتشر نشده باشد مشاهده نمودند.
پاتل36 (1991) مدعی شد که پس از اعلان سود، دامنه قیمت پیشنهادی خرید و فروش سهام افزایش مییابد. لی، مک لاو ردی37 (1993) با استفاده از اطلاعات بین روزی شواهدی را ارائه نمودند که بر مبنای آن دامنه قیمت پیشنهادی خرید و فروش سهام در دوره پس از اعلان سود به مدت یک روز دارای وسعت بیشتری میباشد و قبل از اعلان سود شاهد کاهش قیمت پیشنهادی بودند.
کرینسکی ولی38 (1996) در یافتند که اعلان سود عدم تقارن اطلاعاتی را در بازار افزایش میدهد.بر طبق مدل عدم تقارن اطلاعاتی که کاپلند و گالی39 (1983) و میلورام و گلشتن40 (1985) ارائه نمودند، در بازار
میتوان دو نوع معامله گر را متصور شد:
(الف )معامله گران نقد41 (ب)معامله گران مطلع
معامله گران مطلع به این خاطر اقدام به انجام معامله می کنند که دارای اطلاعات محرمانه ای هستند که در قیمتهامنعکس نشدهاست.
در حالي كه معامله گران نقد(سرمايه گذارن غيرمطلع) تنها به دليل دارا بودن نقدينگي به انجام مبادله اقدام ميكنند. البته اين مدل ها بر روابط بين تفاوت قيمت خريد و فروش و افراد مطلع در بازار اشاره دارند. بازارسازها از انجام معامله با افراد مطلع دچار زيان ميشوند و اين زيان را از طريق گسترش دامنه قيمت پيشنهادي خريد و فروش سهام جبران ميكنند. بر اساس اين مدل عدم تقارن اطلاعاتي در بازار منجر به افزايش دامنه قيمت هاي پيشنهادي ميشود.
در مدل كيم و ورچيا42 ( ١٩٩٤) برخي افراد مطلع در بازار از قبيل سهامداران عمده، اطلاعات عمومي (مانند اعلان سود) را به سمت اطلاعات محرمانه سوق ميدهند .بديهي است كه اين افراد داراي مزيت اطلاعاتي نسبت به سايرين هستند و از اين رو قادرند تا ارزيابي بهتري نسبت به عملكرد موسسه از طريق اعلان سود داشته باشند. البته تمركز اصلي آن ها بر چگونگي تاثير عدم تقارن اطلاعاتي در مبادلات افر اد مطلع پيرامون زمان اعلان سود است. از نظر آنان اعلان سود منجر به افزايش حجم مبادله و گسترش عدم تقارن اطلاعاتي مي شود. كيم و ورچيا اثرات اين اعلان ها را به دو صورت بيان ميكنند: اول اين كه، اعلان هاي سود زمينه را براي معامل اي برابر و يكسان در بازار فرا هم مي كند زيرا منجر به انتشار اطلاعات براي همه افراد حاضر در بازار ميشود و بدين ترتيب بايد شاهد افزايش عدم تقارن اطلاعاتي در روزهاي قبل از اعلان سود باشيم. دوم اين كه، بازار متشكل از افرادي است كه توانايي هاي متفاوتي در پردازش اطلاعات دارند. طبق اين ديدگاه عدم تقارن اطلاعاتي نبايد قبل از اعلان سود افزايش يابد بلكه بايد در يك سطح صعودي در پي اعلان سود باقي بماند. زيرا، برخي از معامله گران قادر به پردازش بهتر اطلاعات هستند و اين پردازش اطلاعات است كه موجب افزايش حجم مبادلات در يك محيط داراي نقدينگي كم ترمي شود، نه عدم تقارن اطلاعاتي. در اين زمان معامله گران غير مطلع به دليل افزايش دامنه قيمت پيشنهادي خريد و فروش سهام از انجام مبادله خودداري ميكنند.
كايل43(١٩٨٥) ايزلي و اوهارو44 (١٩٩٢) در يافته هاي خود پي بردند هنگامي كه عدم تقارن اطلاعاتي افزايش يابد شاهد افزايش حجم مبادلات نيز خواهيم بود.
دمسكي و فلتهام45(1994) و مك نيكولاس و ترومن46 (١٩٩٤) بر اهميت تمركز بر فعاليت بازار اوراق بهادار در دوره قبل از اعلان سود علاوه بر دوره پس از اعلان سود اشاره دارند. به نظر مك نيكولاس و ترومن سرمايه گذاراني كه داراي افق سرمايه گذاري كوتاه مدتي هستند جستجوي اطلاعات محرمانه را قبل از اعلان سود افزايش 1605 ميدهند. اين امر بدين معناست كه قبل از اعلان سود، سطح بالايي از عدم تقارن اطلاعاتي را شاهد خواهيم بود.
اسكينر47 (١٩٩١) در تحقيق خود افزايش قابل ملاحظه اي را در دامنه قيمت پيشنهادي خريد و فروش سهام پيرامون زمان اعلان سود مشاهد نکرد. يان48 (١٩٩٨) به وجود عواملي اشاره مي كند كه طبق آن، حركت هاي مهمي را در قيمت سهام پيرامون زمان اعلان سود مشاهده كرد كه ميتواند معامله گران را به گردآوري اطلاعات بيشتر ترغيب كند. وي دريافت كه هم تغييرپذيري سود و هم واكنش بازار نسبت به سود غيرمنتظره رابطه مثبتي با تغييرات در دامنه قيمت پيشنهادي خريد و فروش سهام قبل از اعلان سود دارد. از اين رو دامنه قيمت پيشنهادي در روز قبل، روز اعلان و روز پس از اعلان داراي روندي افزايشي است.
اكر49 (٢٠٠٢) وجود تفاوت اندك در دامنه قيمت پيشنهادي خريد و فروش سهام و افزايش حجم معاملات را پيرامون زمان اعلان سود گزارش كرده است.
لي بي و همکاران 50 (٢٠٠٣) با بررسي شركتهاي فعال در بورس تورنتو دريافتند كه قبل از اعلان سود دامنه قيمت پيشنهادي خريد و فروش سها م افزايش پيدا كرده است. ويل51(٢٠٠٤) با بررسي شركتهاي فعال در بورس يورونكست پاريس، وسعت دامنه قيمت. پيشنهادي خريد و فروش سهام را در زمان اعلان سود مشاهده كرد.
2-4-3 پیامدهای عدم تقارن اطلاعاتي در بازار سرمایه
طبق دیدگاه سنتی حسابداری، سرمایهگذاران کوچک (عموماً کم اطلاع) نیاز به حمایت دارند. این دیدگاه احتمالاً از این واقعیت ناشی شدهاست که در بازار سرمایه نابرابری وجود دارد، ولی نیاز به مقررات جهت تعدیل چنین نابرابریهایی، معمولاً با عباراتی مبهم، ساده و پدرمآبانه بیان شدهاست. همچنین گفته شدهاست سرمایهگذاران کوچک تحت سلطه افراد دارای اطلاعات محرمانه (درون سازمانیها) میباشند. این دلیل که وضع مقررات به منظور مصون بودن سرمایهگذاران کوچک در مقابل خطرات دزدی و کلاهبرداری است، قانعکننده نیست. به طوری که بیان نمودن دلیل مذکور به عنوان لزوم وجود مقررات، به طور چشمگیری علاقه محققین حسابداری و اقتصاد
