
عنوان رحمت و بخشش و طلب نمايان ميشود و دعبل خزاعي(وفات 246 هـ) به اهل بيت(ع) متوسل ميشود و ميگويد:
1- شَفيعيِ فيِ الْقيامةِ عِندَ رَبِي
2- وَ سِبطَا احمدُ، وَ بَنو بنَْيهِ
مُحَّمدُ وَالْوصَّيُ مِعَ الْبَتُول
اُولئکِ سادَتي آلُ الرَّسولٍ
(دعبل خزاعي؛ 1417: 128)
ترجمه
1- شفيع من در روز قيامت نزد پروردگارم، محمد و علي و فاطمه.
2- و دو نوه احمد و فرزندان فرزند او (فاطمه س) که خاندان رسول هستند بزرگان و سروران من هستند.
شفاعت يکي از معاني طلب ياري از خداوند در دعاست که شاعر براي طلب عفو و بخشش در قيامت به آن پناه ميبرد، و آن به دليل جايگاه اهل البيت (ع) به عنوان شفيعان در نزد خداوند است که هيچ پناهگاهي براي شاعر جز آن وجود ندارد.
و احيانا طلب عفو و بخشش و عطوفت مينمايد که از آن جمله قول حماد عجرد (وفات161 هـ) است که از مهدي طلب عفو و مهرباني ميکند.زماني که او را در لانهي مرغها به دليل مستي زنداني کرده بود:
1- أَميرَالْمُومنينَ فَدْ تُکَ نَفْسي
2- أَقادُ إلي السُجُونِ بِغَيِر ذَنبٍ
عَلامَ حَبَسْتَنيِ وَ خَرَقْتَ سَاجِيَ
کَأني بَعَضَ عمُالِ الْخَراجِ
(حماد عجرد؛ 2001:72)
ترجمه
1- اي امير مؤمنان جانم را فدايت کردم، چرا مرا زنداني کردي و ساجم را پاره پاره کردي .
2- مرا بدون گناه به زندان فرستادي گويي که من يکي از کارگزاران باج گير هستم.
همانطور که ابوالعتاهيه(وفات 211 هـ) برايهارون الرشيد طلب سلامتي ميکند وهارون الرشيد زماني که او را به دليل امتناع از شعر گفتن زنداني کرده بود دلش به حالش ميسوزد:
1- يا رَشيدَ الْاَمْر! أرْشِدنِي اِلي
2- لا أَراک اللهُ سُوء أبداً
3- أَعِنِ الخائِفَ، وَ أَرَحَمْ صَوْتَهُ،
وَجْهٍ نَجْحِي، لا عَدِمْتَ الرَّشَدَا
مَا رَأَتْ مِثْلَکَ عَيْنٌ أحَداً
رافِعاً نَحْوکَ، يَدْعُوک، يَداً
(ابوالعتاهيه؛ 1427: 138)
ترجمه
1- اي راهنماي در کارها مرا به خلاص يافتن از اين وضعيت راهنمايي کن، پيوسته بر هدايت باشي.
2- خداوند هيچ گاه براي تو بدي پيش نياورد هيچ چشمي، کسي را مانند تو نديده است.
3- ياري کن شخصترسان و به صداي ناله او رحم کن در حالي که دستهايش را به سوي تو دراز کرده و تو را (به کمک خويش) ميخواند.
شاعر در دعاي خود با اشتياق براي ريشهاي کردن معنا در وجود تلاش ميکند.زيرا اسم علم (رشيد) را به کار ميبرد تا فعل (ارشدني) را از آن مشتق کند و تصور خود را از خليفه اين گونه ارائه دهد که او راهنماي به سمت رشد و هدايت است. دعا در متن با صيغه نفي (لا عدمت الرشدا) آمده است زيرا ظلم و بي عدالتي و گمراهي را از او نفي کرده است(لا اَرَاکَ اللهُ سُوءَ اَبَداً) و در مصراع آخر رو به او ميکند تا در مشکلش به او کمک کند و به او رحم کند. شاعر ميخواهد با آوردنترکيبات و تعابيري که در رشد تأثيرگذار است او را تحت تأثيرخود قرار دهد و سرانجام رشيد را با اين کار خوشحال ميکند. (طباطبا علوي؛ 2005: 120) گفتهاند: زماني که رشيد اين ابيات را شنيد گفت: خداوند پدرش را بيامرزد اگر او را ميديدم هرگز او را زنداني نميکردم من فقط به اين دليل او را زنداني کردم که او را نميديدم و فورا دستور داد تا او را آزاد کنند.عکس العمل شاعر هم اين بود که گفت:
1- إنَّما أَنْتَ رَحْمَةً وَ سَلامَةً،
زادَکَ اللهُ غِبْطَةً و َ کَرامَةً
(همان؛ 361)
ترجمه
1- به راستي که تو فقط رحمت و سلامت هستي خداوند به کرامت و درجات تو بيفزايد.
شاعر براي خليفه با لفظ “غبطه” دعا ميکند و آن دارا بودن حالت نيکو و دوام و خوشحالي و خير است اما کرامت همان شرافت در ميان مخلوقات است و گفتهاند که آن عبارت از: گذشت کردن از خطاي خطا کار ميباشد، به همين دليل در وصف خداوند متعال گفتهاند که او کريم است و معناي آن ” چشم پوشي از خطاهاي بندگانش ميباشد”. (ابوالحسن؛ 2001: 89)
و از طرفي شاعر، باهوش و با درايت است ودر به کار گيري عبارات دعايي و الفاظ مدح و ثنا، ممدوح را با الفاظ (رحمت و سلامت) مورد خطاب قرار ميدهد تا وي را تحت تأثير قرار دهد.
4-1-04 دعاي شاعران در حق افراد خانواده
از جمله اداب دعا، دعا کردن در حق افراد خانواده خصوصا دعاي خير براي پدر و مادر است.
قرآن کريم سفارش ويژهاي در رابطه با احترام و توجه جدي نسبت به پدر و مادر و دعاي خير براي آنها دارد تا جايي که بعد از توصيه سفارش پدر و مادر در شکرگذاري نعمت وجود آنان را بعد از شکرگذاري از خويش قرار ميدهد و ميفرمايند: ?وَوَصَّيْنَا الْإِنسَانَ بِوَالِدَيْهِ حَمَلَتْهُ أُمُّهُ وَهْنًا عَلَى وَهْنٍ وَفِصَالُهُ فِي عَامَيْنِ أَنِ اشْكُرْ لِي وَلِوَالِدَيْكَ إِلَيَّ الْمَصِيرُ? (لقمان/14) و در بيان ديگري توصيه به نيکي به پدر و مادر دارد و ميفرمايند: ?وَ إِذْ أَخَذْنا ميثاقَ بَني إِسْرائيلَ لا تَعْبُدُونَ إِلاَّ اللَّهَ وَ بِالْوالِدَيْنِ إِحْساناً…?(بقره/83)
دعا براي پدر و مادر، درخواست سلامتي و تندرستي و طول عمر در دنيا و رحمت و مغفرت بعد از مرگ است.البته ثواب دعا براي برادر، خواهر و يا دوست نيز کمتر از پدر و مادر نيست و حتي اسلام توصيه به دعا براي برادران ديني هم نموده است.
شاعران، روابط خانوادگي و اجتماعي خود را با دعا در شعر خود مملو از درد و رنج به تصوير کشيده و نيز افرادي که در رفتن به سراي آخرت بر آنها پيشي گرفتهاند، ياد کردهاند. (ابو الخير؛2006: 238)
دعا براي محيط اجتماعي و مسلمانان به شکل کلي يک عمل ديني است که وابستگي انسان به جامعهاش را محقق ميسازد و حمايت دروني(اعتماد به نفسش) را افزايش ميدهد و به او احساس آرامش و رضايت ميدهد. و از اينجاست که دعا داراي يک جايگاه پويا در رشد احساسات عشق، محبت، نيکي و شکوفايي روح ميگردد که انسان در زندگي خود بينياز از آن نيست.
4-1-4-01 دعاي شاعران براي مادر
تصوير مادر در نزد شاعران با تصوير پدر مرتبط است اگر مادر بر پدر مقدم شده است نتيجهي تأثيرپذيري آنها از ارزشها و عادات رايج و همچنين بي احساسي و بي عاطفگي نسبي پدر در مقايسه با مادر است، چون پدر کانون امنيت فرزندان و مادر کانون عاطفه و محبت فرزندان است.
از نظر اسلام مادر در نزد افراد داراي جايگاه ويژهاي است و آموزههاي دين اسلام بر قدر و ارزش مادر تأکيد فراوان دارد تا جايي که نبي مکرم اسلام (ص) بهشت را زير پاي مادران ميداند سراسر وجود مادر سرشار از عاطفه است. مادر سرچشمه محبت و اطمينان است بنابراين انسان به هنگام ناراحتي در برابر مشکلات به او پناه ميبرد و اين همان چيزي است که علي بن جهم (وفات 249 هـ) که زمان جواني توسط پدرش و با پيشنهاد معلمش زنداني شده بود، به مادرش متوسل شد و با او چنين درد دل نمود:
1-يا اُمَّتَا أفدِيکَ مِنْ اُمٍ
2- قَدْ سُرَحَ الصَّبيانِ کُلَّهمُ
أشْکُو اِليکِ فَظاظةَ (الجهم)
وَ بَقيِتُ محصُوراً بِلا جُرمِ
(علي بن جهم؛ 1959: 180)
ترجمه
1- اي مادر عزيزم فدايت شوم شکايت، خشونت و تند خوئي جهم را نزد تو ميآورم.
2- همه بچهها رها و آزاد هستند و من بيگناه دربند (زندان) ماندهام.
تصوير ساده دعايي که شاعر آن را به صورت ندا و درخواست از مادرش به کار ميبرد، از آن در جهت دفع سنگدلي پدرش استفاده ميکند که بيانگر درد و رنج شاعر و عدم آرامش و خوشنودي اوست.
مادر سرچشمه و منبع محبت و عشق و فداکاري است، پس صيغه دعا (فدايت شوم) بيانگر ميزان وابستگي شاعر به مادرش و احساس نياز روحي به او است بنابراين آرزو ميکندکه خودش را فداي او کند، فدا يعني فداکاري انسان و فدا کردن تمامي داشتهها و معناي دعا را بيان ميکند. (ابن منظور؛ 1408: 10/205) و لفظ (خشونت جهم) يک تصوير مقابل عطوفت مادر است.
شاعر ميان اين دو تصوير را جمع کرده است: تصوير مادر که جنبهي مثبت زندگي اوست و تصوير پدر که جنبه منفي زندگي او است، را بيان ميکند. بارهاي عاطفي مثبت و منفي مادر و پدر يک تضاد عاطفي است که در جان شاعر رسوخ مينمايد.
دعا يک نوع بيان است که در حالت دلواپسي و عدم احساس امنيت بر زبان جاري ميشود و نتيجهي آن ممانعت از اين دلواپسي و يک نوع آرامش روحي و رواني را به دنبال دارد.
4-1-4-02 دعاي شاعران براي پدر
پدر تشکيل دهندهي رکن دوم خانواده است که مسئوليتهاي بزرگي را بر عهده دارد، او منبع امنيت و حفاظت وتربيت است، شاعران رو به سوي خدا ميگذارند و براي پدر و مادر در جهت سلامتي و تندرستي در زندگي و رحمت و بخشش بعد از مرگ آنان دعا ميکنند. شاعر اسحاق موصلي(وفات 235 هـ) در رثاي پدرش چنين ميگويد:
1-أقولُ لَهُ لَما وَقَفْتُ بِقَبْرهِ
2- أيا قَبْرَ اِبراهيَم حُييِتَ حُفْرَةً
عَلَيکَ سَلاُم اللهِ يا صاحِبَ الْقَبر
وَ لا زِلَتْ تُسقَي الْغَيثَ مِنْ سُبلِ الْقطرِ
(اسحاق موصلي؛ 1970: 130)
ترجمه
1-زماني که بر سر مزارش ميايستم به او ميگويم:اي صاحب قبر سلام و درود خداوند بر تو باد.
2- اي قبر ابراهيم پيوسته زنده باشي که همواره از طريق راههاي باران، ابرها سيراب ميگروي.
همانا خداوند متعال انسان را در زندگي و مرگش گرامي داشته است?وَ لَقَدْ كَرَّمْنا بَني آدَمَ وَ…? (اسراء /70) و لذا سلام کردن به مردگان را همچون سلام کردن به زندگان قرار داده است. و در آموزههاي دين اسلام علاوه بر زيارت اهل قبور آداب سلام دادن و طلب سلامتي براي آنان نيز داريم.
اگر دعاي سلامتي براي زندگان به معناي سلامتي آنها از آفتها و مريضيها و بلاها ميباشد، پس دعا براي سلامتي مردگان، ضروري است يعني اين که خداوند آنها را حفظ کند و از عذاب درون قبر و عذاب جهنم آنها را نجات دهد.. شاعر به وسيلهي دعا به خداوند متعال پناه ميبرد تا آرامش را به صاحب قبر (پدرش) عطا کند و او را حفظ کند و در قبر از او حمايت نمايد. راغب اصفهاني بر اين باور است که دعا با “درود خداوند بر شما باد” براي مردگان به معناي “سلامتي و دروني بر آنها است”، اما در حقيقت همان همان درخواست از خداوند متعال براي آنها است که از عذاب قبر و جهنم سالم بمانند. (راغب اصفهاني؛ 2004: 422)
ملاحظه ميشود که شاعر در دعايش بيان نکرده است که: (اي پدرم) بلکه او را فقط با لفظ (اي صاحب قبر) مورد خطاب قرار داده است تا نوعي ترس را به وسيلهي لفظ قبر به نمايش گذارد و لفظ قبر در شعر وي به صراحت سه بار تکرار شده است و يک بار هم از لفظ (حفره) استفاده کرده است تا يک تکان دروني ايجاد کند که بيانگرترس از فاجعه مرگ و احساس غربت، و تنهايي مسلط بر افکار شاعر است. (عبد الحميد ناجي؛ 1984: 93 -92) شاعر فقط براي پدرش دعا نميکند بلکه براي قبر نيز دعا ميکند (حفرهاي که اباد کردهاي) و براي قبرش خواهان سيراب شدن است (و همواره با آب باران سيراب شوي) و در حقيقت دعا براي قبر، همان ، دعا براي صاحب قبرمحسوب ميشود.
4-1-4-03 دعاي شاعران براي برادر
داشتن برادر يک نياز فردي و يک ضرورت اجتماعي براي انسان در ميان مردم است و از مهمترين حقوق برادري دعا براي آنها است و گريه و زاري در برابر خداوند متعال براي اين که آنها را در دنيا و آخرت از بلاياي دنيوي و اخروي مصون و محفوظ نگه دارد.
شاعران، به ذکر برادرانشان در اشعارشان پرداختهاند و خواهان تندرستي و سلامتي براي آنها در دنيا و رحمت و بخشش الهي در قيامت شدهاند.
مثلا سيد حميري(وفات 178 هـ) به رثاي برادرش ميپردازد و ميگويد:
1-يا بْنَ امُيِ فدتُکِ نَفْسيِ وَ ماليِ
2- وَ لَعُمْري لَئِنْ تَرکْتُک مَيتاً
3- لَو شيکاَ اَلْقاکَ حَياَ صَحيحاً
کُنتِ رُکنيِ وَ مفزعِي و جَهاليِ
رَهْنَ رَمسٍ ضَنُکٍ عَلَيک مُهالٍ
سامِعاً مُبْصِراً عَلي خَيرِ حالِ
(سيد حميري؛ 1420: 159)
ترجمه
1- اي فرزند مادرم! جان و مالم به قربانت، تو پايه و اساس و جايگاه ناله و زاري و پايگاه ناداني من بودي.
2- قسم به جان خودم که
