
ردیابی كلاهبرداری و تقلب و پولشویی(جاوید، 1388).
2-5-5 ارزش تسهیم اطلاعات بر نحوه استفاده از اطلاعات:
همچنین کارشناسان و تحلیلگران میتوانند با استفاده از امکانات ساده، فعالیتهای خود را بهبود بخشند و به نتایج بهتری دست پیدا کنند. در واقع هوش تجاری بر مبنای یک هدف ساده پیادهسازی میشود: «بهبود کارایی با ایجاد بستر مناسب برای تصمیمسازی در سازمان». هنگامی که دیدگاه مدیران نسبت به دادههای سازمانی کامل و جامع است، میتوان به تصمیمات اتخاذ شده اطمینان کامل داشت و مطمئن بود این تصمیمات سازمان را در شرایط رقابتی حفظ میکند و همچنین اهداف تعریف شده سازمان به دست خواهد آمد(حقیقت و رضایی، 1390).
شکل 2-1 داده کاوی هوش تجاری(حقیقت و رضایی، 1390).
هوش تجاری، نه به عنوان یک محصول و نه به عنوان یک سیستم، بلکه به عنوان یک معماری و رویکردی جدید مورد نظر است که البته شامل مجموعهای از برنامههای کاربردی و تحلیلی است که به استناد پایگاههای داده عملیاتی و تحلیلی به اخذ تصمیم و کمک به تصمیمگیری برای فعالیتهای هوشمند تجاری و کسب و کار میپردازند. در یک راه حل هوش تجاری ارائه شده برای یک سازمان، افراد مختلفی در بخشهای مختلف درگیر میشوند: این افراد باید از نرمافزارهای کاربردی و تکنولوژیهای مختلف در مراحل متفاوت شامل جمعآوری، ذخیرهسازی و تجزیه و تحلیل اطلاعات و ارائه نتایج به دست آمده، استفاده کنند. اجزا و عناصر اصلی یک سیستم هوش تجاری شامل موارد زیراست:
– استخراج، انتقال و بارگذاری
– انبار داده
– دادهکاوی
– نرمافزارهای گزارشگیری
– سیستم تصمیمیار هوشمند
– عامل هوشمند
– سیستم مدیریت دانش
– سیستم ارتباط با مشتری(حقیقت و رضایی، 1390).
یک سیستم هوش تجاری بر اساس استاندارد، ویژگیهای خاصی دارد. استاندارد شامل ویژگیهای وظیفهمندی، قابلیت استفاده، قابلیت اطمینان، کارایی و قابلیت پشتیبانی است، بر اساس موارد اعلام شده توسط موسسه گارتنر این ویژگیها را میتوان به صورت زیر درسیستمهای هوش تجاری تعمیم داد:
الف: وظیفهمندی: یک سیستم هوش تجاری بر اساس این ویژگی باید بتواند موارد زیر را پاسخ دهد:
بودجهبندی، برنامهریزی، نظارت، پیشگویی، یکپارچهسازی، گزارشات مالی، کارت امتیاز، داشبورد، گزارشات عمقی، گزارشات عمقی تا سطح دانهبندی اطلاعات، تحلیل، تعریف پرس و جو توسط کاربر، گزارشگیری زمانی و دورهای و تحلیلهای «چه میشد، اگر قابلیت استفاده: برای پشتیبانی از این ویژگی باید امکانات زیر را داشته باشد:
– کاربر بتواند به دادهها در حد جزییات و سطوح خلاصه سازی شده دسترسی داشته باشد
– کاربر بتواند محیط گرافیکی خودش را ایجاد کند
– امکان ارایه گزارشات به صورتهای مختلف ازجمله گراف، جدول، نقشه، سند و…
– امکان نمایش گرافیکی دادهها و بصریسازی روابط بین اطلاعات تجاری و اطلاعات موقعیتی جغرافیایی (مثلاً تحلیلهای جغرافیایی شعب سراسر کشور).
ب: قابلیت اطمینان: سیستم هوش تجاری باید بتواند بدون در نظر گرفتن سختافزار و تعداد کاربران یک دسترسی قابل اعتماد فراهم کند. با از دست رفتن قسمتی از دادهها سیستم باید بتواند تخمین درستی از مقادیر از دست رفته انجام دهد تا نرمافزار هوش تجاری بتواند به درستی به کار خود ادامه دهد(حقیقت و رضایی، 1390).
پ: کارایی: برای اینکه یک سیستم هوش تجاری بتواند به درستی و به طور کارا عملیات مورد نظر خود را انجام دهد باید بتواند از یک سری ابزارها استفاده کند. این ابزارها شامل انبار داده، معماری دو لایه و سه لایه و ابر داده هستند(حقیقت و رضایی، 1390).
شکل 2-3 کارایی ابزارهای هوش تجاری(حقیقت و رضایی، 1390).
ت: قابلیت پشتیبانی: سیستم ارایه شده توسط یک فروشنده باید به صورت کامل پشتیبانی شود. پشتیبانی خوب یک سیستم و ارایه نسخههای جدید توسط ارایهدهنده و نیز ارایه مطالب آموزشی مفید در ارتباط با نرمافزار یکی از ویژگیهای یک سیستم هوش تجاری است(حقیقت و رضایی، 1390).
2-5-6 نحوه استفاده از اطلاعات بر استقرار سیستم هوش تجاری در بانک:
نتيجه پياده سازي و استقرار سيستم هاي BI در سازمانها را ميتوان در موضوعات کلي زير دسته بندي نمود:
1- کنترل دائم شاخصها:
براي سازمانها، ادراک و يکپارچهسازي دادهها در تمامي سطوح بزرگترين چالش مديريتي به شمار ميآيد و تدوين مقياسهاي اندازهگيري، به روز نگه داشتن، مقايسه و تمرکز بر آنها در سازمان، مشکلي هميشگي است که با ورود سيستم هوشمندي کسب و کار ( و استقرار انبار داده هاي موضوعي)، به اکثر اين مشکلات خاتمه داده ميشود. داشبوردها در مشاهده شاخصهاي حياتي به تمامي سطوح سازمان ياري ميرسانند و به کاربر امکان دنبال کردن جايگاه هاي سازمان توسط شاخصها را ميدهند. با دنبال کردن شاخصهاي متعدد و مورد نظر و تحليل روندها ميتوان درک بهتر از اينکه سازمان و حوزه هاي مرتبط چگونه عمل مي کند، کسب کرد(انصاری و دیگران، 1389).
2- مشاهده سلامت عملکردي سازمان در يک نگاه:
داشبوردها با ارائه مقياسها و شاخصهاي حياتي سازمان بهصورت ديداري و در نمودارها و گيج هاي مختلف، امکان درک وضعيت هاي عملکردي را تنها در يک نگاه فراهم ميسازند و تصويري از سلامت واحدهاي مختلف در يک صفحه با يک نگاه را ارائه ميدهند(عضنفری و دیگران، 1387).
3- تشخيص مشکلات بالقوه پيش از تبديل شدن به بحران
داشبوردها با ارائه اطلاعات بهموقع براي افراد مربوط، امکان تشخيص وقوع مشکلات بالقوه سازمان را براي مديران فراهم ميكند، تا قبل از تبديل شدن مشکلات به بحران تشخيص داده شوند. داشبوردهاي سازماني با قابليت کندوکاو و کليک کردن بر هر مورد، ميتوانند جزئيات و نمودارهاي بيشتري را ارائه کنند و به دادههاي زيرين و تاريخچه آن دسترسي پيدا كنند و ريشه ضعفها و مسائل را نشان دهند(اسکندری و مولوی، 1388).
4- کاهش زمان و هزينه در جستجو براي اطلاعات مورد نياز :
داشبوردهاي سازماني روشي يگانه براي دسترسي به دادههاي متنوع از پايگاههاي متفاوت در سطح سازمان و تبديل آن به يک فرمت قابل درک را ارائه ميدهند. داشبوردها با جمعكردن تمامي اطلاعات و شاخصها و مقياسهاي مربوط و حياتي براي کاربر در يک صفحه و تشخيص آنها در يک نگاه، باعث صرفهجويي در زمان و هزينه جستجوي اطلاعات در گزارشها ميشوند(اردشیری، 1388).
5- کمک به اتخاذ تصميمات شفاف تر:
قابليت مشاهده شاخصهاي حياتي عملکرد استخراج شده از دادههاي به هنگام، به همراه پي بردن به موارد حياتي و مشکلات بالقوه و اطلاع از وضعيت سازمان با يک نگاه، همگي در تصميم گيريهاي شفافتر، به مديران و ساير تصميمگيرندگان ياري ميرسانند و از آنجا که در تمامي واحدهاي سازمان براساس اطلاعات مشترک تصميمگيري ميشود، سازمان به عنوان يک مجموعه کاراتر عمل ميكند و اهداف و استراتژيهاي سازمان با تغيير شرايط تغيير ميكند. با وجود داشبوردها، تمامي دادهها و شاخصهاي حياتي عملکرد به روز شده و انعطاف لازم براي واکنش به تغييرات نيز فراهم ميشود. مشاهده دادهها و شاخصهاي عملکرد از طريق داشبوردها اين امکان را ارائه ميدهد كه کارکنان همراه با مديران براي رسيدن به اهداف همراستاتر شوند(نجفی، 1383).
6- همراستايي عمليات سازمان با استراتژي آن:
داشبوردها به سازمان در همراستايي روز به روز عمليات با استراتژي کمک ميكنند و عمليات اثربخش را با ارائه شاخصهاي مربوط در هر سطح سازمان اطمينان ميبخشند(انصاری و دیگران، 1389).
7- به روز بودن اطلاعات:
با بهرهگيري از داشبوردها، سازمان به بهرهگيري از دادههايي که زمان مصرف آنها گذشته، خاتمه ميدهد و با يک کليک آنها را به روز ميكند و يا خود داشبورد با استفاده از هوشمندي، مرتباً خود را به روز ميكند. براي مديران در تمامي لحظات مسئله فرهنگ نيز از اهميت بسيار برخوردار است. براي اثر بخشتر بودن استفاده از داشبوردهاي سازماني، مديران اجرايي بايستي اين تکنولوژي را وارد کارهاي روزمره و تصميم گيريهاي خود كنند تا فرهنگ استفاده از اين تکنولوژي با ارزش در کل سازمان ايجاد شود(محقر و دیگران، 1387).
8- عملکرد به قياس تعهد
با بهرهگيري از داشبوردها، مي توان بين ميزان تعهد هريک از بخش ها و ارگانهاي يک سازمان وميزان عملکرد آنها درجه بندي و آنرا در بازه زماني مشخص درصد دهي کرد(پرهیزگار و دیگران، 1388).
9- آينده نگري و آينده نگاري سازماني و موضوعي
با بهره گيري از محيط هاي تحليلي در راهکارهاي هوش تجاري مي توان به آینده نگري و آينده نگاري سازماني و يا موضوعي دست يافت. آينده نگري به در پی پیش بینی و کشف آینده و دیدن آنچه در آینده رخ خواهد داد، می باشد و آينده نگاري دنبال ساخت آینده مطلوب براي سازمان يا موضوع مورد نظر مي باشد. مي توان راهکارهاي هوشمندي کسب و کار را بعنوان زير ساخت آينده پژوهي سازماني تعريف نمود. بقا و پیشرفت صنعت بانکداری و خدمات مالی در سایه یک محیط تراکنشی و مبادلهای امن میسر است. در مواجهه با اقتصاد نامطمئن جهانی، مقررات سختگیرانه و توقع مشتریان، متخصصان بانکی ناگزیر از به کارگیری راهکار توسعه استراتژی حفظ اعتماد مشتریان موجود و به دست آوردن مشتریان جدید هستند. جهت موفقیت در امر بانکداری و سرمایهگذاری مالی، بانکها باید مشتریان سودآور را شناسایی و حمایت کنند. همچنین در بهبود وضعیت عملیات در سطح کاربران بکوشند و با نظارت بر هوش کسب و کار عملگرا به درک و بهبود عملکرد نمونه کارها با ابزارهای هوش تجاری بپردازند. هوش تجاری واقعی (BI) میتواند امکان رشد و اطمینان از موفقیت در سرمایهگذاری بانک را پشتیبانی کند. هوش تجاری مجموعه تواناییها، تکنولوژیها، ابزارها و راهکارهایی است که به درک بهتر مدیران از شرایط کسب و کار کمک میکند. ابزارهای هوش تجاری، دیدگاههایی از شرایط گذشته، حال و آینده را در اختیار افراد قرار میدهد. با پیادهسازی راهکارهای هوش تجاری فاصله موجود بین مدیران میانی و مدیران ارشد و حتی کاربران نهایی از دیدگاه ارتباط اطلاعاتی از میان خواهد رفت و اطلاعات مورد نیاز مدیران در هر سطح، در لحظه و با کیفیت بالا در اختیار آنها قرار خواهد گرفت(پیرایش و علی پور، 1391)
1-6 مدل مفهومی پژوهش:
نمودار 1-1 مدل مفهومی پژوهش (منبع:آلیس و دیگران، 2014)
7-1 تحلیل مدل:
امروزه، بانك ها بر بسياري از سيستم ها به منظوري راه اندازي كسب و كارخود متكي هستند: برنامهريزي منابع كسب و كار ERP، سيستم هاي هسته اي، مديريت روابط مشتري CRM، مديريت منابع انساني HRM مديريت زنجيره تامين SCM نقاط فروش POS كالسنترها نقاط تماس آنلاين مشتريان و تجارت الكترونيك و غیره. هريك از اين سيستم ها اطلاعات انبوهي را در رابطه با مشتريان، دادوستدها، سپرده گذاري ها، تسهيلات و وام ها، موجودي منابع مالي و منابع انساني توليد مي كنند. متاسفانه، به دليل جدا بودن بسياري از سيستم ها و ناسازگاري آنها اين داده ها نمي توانند بطور موثري در تصميم گيري ها مورد استفاده قرار گيرند. در این مدل چگونگي يك كاسه كردن اين اطلاعات و تبديل آنها به اطلاعات قابل استفاده براي تصميم گيران سازماني- اطلاعات در مورد ترجيحات و وفاداري مشتريان، الگوهاي خريد، عملكرد سازمان هاي ذينفع، كلاهبرداري هاي بالقوه، پيوستگي محصول، و پيش بيني هاي مالي و موجودي منابع- با استفاده از سيستم هاي هوش تجاري در صنعت بانكداري مورد بررسي قرار گرفته و مزيت ها و فوايد آن به منظور كسب مزيت رقابتي بيان مي شود.
8-1 نتیجیه گیری کلی:
هوش تجاري شامل ابزارها، تكنولوژيها و فرايندهاي تبديل دادهها به اطلاعات و تبديل اطلاعات به دانش مورد نياز براي بهينه سازي تصميم گيري در سازمان است. امروزه با اطمينان كامل مي توان ادعا كرد كه استفاده از راه حل هوش تجاري مي تواند قدرت رقابت پذيري يك سازمان را افزايش دهد و آن را از ديگر سازمانها متمايز نمايد(انصاری و دیگران، 1389). اين راه حل اين امكان را به سازما نها مي دهد تا با به كارگيري اطلاعات موجود از مزاياي رقابتي و
