
(دلشادتهرانی، 1389).
2-4-10-6- نظارت
بدون نظارت، بازرسی و پیگیری مسئولیتهای کارگزاران و کارکنان، اخلاق اداری پا نمیگیرد و دوام نمییابد. بنابراین لازم است که این امر به بهترین صورت و سیرت سازماندهی شود تا بستر مناسب اخلاقی اداری فراهم گردد.امام علی (ع) در این باره به مالک اشتر چنین ميآموزد:
پس در کارهای کارگزارانت وارسی کن، و ارباب راستی و وفا را بر آنان مراقب ساز، که بازرسی نهانی در کارشان، آنان را به امانتداری و نرمیبا مردمان وادار میسازد (نامه 53).
2-4-10-7- ارزشیابی وقدردانی
ارزش نهادن به کارخوب وعملکردمثبت کارگزاران وقدردانی درست از ایشان،انگیزه خیر وصلاح و خدمتگزاری را درآنان تحکیم میکند.امام علی(ع)چنین می فرماید:
مبادا که نکوکار و بدکار درنزدت یکسان باشندکه آن رغبت نکوکار را در نیکی کم کند و بد کردار را به بدی وادار نماید85.
2-4-11- اصول اخلاق حرفهای از منظر نهج البلاغه
باتوجه به بیانات حضرت امیر می توان اصول زیر را برشمرد:
2-4-11-1- اصل مسئولیتپذیری
اصل مسئولیتپذیری میآموزد که هرکس در هر مرتبهای که باشد، نسبت به تمام امور و کارهای مربوط به خود مسئول و پاسخگوست. هیچ کارگزاری نمیتواند هرگونه که خواست با مردم رفتار نماید و خود را نیز پاسخگو نداند. حضرت امیردر نامهای اداری به کارگزار خود در بصره چنین نوشته است:
پس، ابوالعباس! خدایت بیامرزد در آنچه بر زبان و دست تو جاری گردد، خوب باشد یا بد، کار به مدارا کن که من و تو در آن شریک خواهیم بود (نامه 18) .
امام (ع) خود را در همة اعمال و رفتار کارگزاران و کارکنانش شریک معرفی میکند و به هیچ وجه مسئولیت امور را به گردن دیگران نمیافکند و نميفرماید که اگرانحرافی در امور اداری پیش آمد، آنان خود مسئولند و من هیچ مسئولیتی ندارم، بلکه برعکس آن حضرت خود را مسئول معرفی میکند، زیرا وی سبب بعید است و کارگزاران و کارکنانش سبب قریب (ابن هیثم،1362) .
2-4-11-2- اصل خدمتگزاری
فلسفه وجودی نظام اداری، خدمتگزاری به مردمان است، و همة کارگزاران و کارکنان در تمام مراتب، خادمان مردمند. این امر به عنوان یک اصل در نظام اداری مطرح است و مادام که چنین احساسی وجود داشته باشد، کارگزاران و کارکنان نظام اداری با مردم رفتار مالکانه و فرمانفرمایانه نخواهند داشت، بلکه جایگاه و موقعیت خود را نعمتی میدانند که وسیلة خدمت به مردمان است.
2-4-11-3- اصل امانتداری
امام علی (ع) از کارگزاران و کارکنان نظام اداری خود میخواست که کار و مسئولیت را امانت بدانند و در مناسبات و روابط خود امانتداری نمایند :
همانا کاری که به عهدة توست، طعمهای برایت نیست، بلکه امانتی است برگردنت. (نامه 5). در آموزشهای امام علی(ع) امانت والاترین چیز و امانت داری برترین کار معرفی شده است. از این رو نخستین شرط اتصاف به اخلاق اداری، اما نت داری است.
«رأسُ الإسلامِ الأمانه.»رأس مسلمانی امانتداری است86.
2-4-11-4- اصل انضباط کاری
انضباطِ کاری یعنی سامانپذیری، اراستگی، نظم و ترتیب87، و پرهیز از هرگونه سستی و بیسامانی در کار.تواناترین مدیران و کارگزاران و کارکنان در یک مجموعة اداری که اصل انضباطِ کاری بر آن حاکم نیست، توفیقی کسب نخواهند کرد و جز اتلاف نیرو بهرهای نخواهند برد.از جمله سفارشات امیر المومنین (ع) آمده است:
«کار هر روز را در همان روز انجام ده، زیرا هر روز کاری مخصوص به خود دارد.» (نامه 53)
همچنین لازمة انضباطِ کاری پرهیز از شتابزدگی و نیز سستی در امور است.
«بپرهیز از شتاب در کارهایی که هنگام انجام دادن آن نرسیده، یا سستی در آن چون انجام دادنش ممکن گردیده.» (همان).
هرگونه سستی و بینظمیدر امور موجب تضییع حقوق است.
«آنکه زمام خود را به دست سستی سپارد، حقوق خود را خوار دارد» (حکمت 239)
2-4-11-5- اصل پیگیری
امیرمؤمنان(ع) در فرمانها و دستورالعملهای حکومتی و اداری خود، کارگزارانش را به پیگیری امور سفارش نموده و از آنان خواسته است که در خدمتگزاری مردمان پیگیرانه عمل کنند و در دستورالعملی چنین فرموده است:
«حاجت کسی را روا ناکرده مگذارید و کسی را از آنچه مطلوب اوست، بازمدارید.» (نامه 51).
2-4-11-6- اصل رفقورزی
در دیدگاه امیرمؤمنان(ع) رفقورزی بهترین وسیلة توفیق در امور است و در اخلاق اداری نقشی راهگشا و اساسی دارد. «اذا ملکت فارفُق88» هرگاه زمامدار شدی، باید مدارا نمایی و رفقورزی.
2-4-11-7- اصل نفی خودکامگی
خودکامگی آدمی را به سرکشی و تعدی میکشاند و این امر بسیار خطرآفرین است زیرا به محض ظهور آن، حقوق مردمان زیر پا گذاشته میشود و حرمت و کرامتشان شکسته میگردد، امام (ع) چنین میفرماید:
«مبادا بگویی که من اکنون بر آنان مسلطم، از من فرمان دادن است و از ایشان اطاعت کردن، زیرا این کار دل را سیاه و تباه میسازد و دین را پژمرده و بیآبرو نماید و نعمت را زایل و بلا و آفت را نزدیک گرداند89.» (اقتباس از دلشادتهرانی،1389).
2-4-12- اصول اخلاق رهبری نورث هاوس
نورث هاوس (2004)، اصول پنجگانه اخلاق رهبری را در قالب گزارههایی به شرح زیر توصیف مینماید:
1. رهبران اخلاقمدار به دیگران احترام میگذارند و از احترام گذاشتن به کسی به عنوان ابزاری برای دستیابی هدفی دیگر بهره نمی گیرند. شکل عملی احترام به افراد در سازمان با همدلی، هم احساسی و گوش دادن است که به صورت سعه صدر داشتن در مقابل دیدگاههای متفاوت تجلی مییابد.
2. رهبران اخلاقمدار خدمتگزار دیگرانند: این اصل مصداقی از نوع دوستی است. میتوان خدمات نوع دوستانه را با شاخصهایی مانند توانمندسازی، تیمسازی،رفتارهای شهروندی و حفاظت از کارکنان ارزشیابی کرد.
3. رهبران اخلاق مدار عادل هستند: در جایی که قرار است با افراد مختلف به گونههای متفاوت رفتار شود، باید دلایل رفتار متمایز،روشن و معقول و مبتنی بر ارزشهای اخلاقی مستحکم باشد. رعایت انصاف مستلزم آگاهی کامل نسبت به موقعیتها و افراد میباشد و نیازمند تلاش پیگیر است.
4. رهبران اخلاقمدار صادق هستند. اولین پیامد صادق بودن کسب اعتماد است. وقتی رهبران صادق نیستند، دیگران آنها را غیرقابل اتکا ارزیابی میکنند و میزان احترام کاهش مییابد.
5. رهبران اخلاقمدار جمعگرا هستند. چنین رویکردی از بروز فضای خودکامگی در سازمان پیشگیری میکنند.
2-4-13- آموزههای اخلاقی و مدیریتی سعدی
بسیاری از آثار شعرا و اندیشمندان ایرانی مملو از نکات اخلاقی است که نمونه بارز آن سعدی است که در این قسمت برخی آموزههای مدیریتی آن به نقل از رجبی( 1392) بیان میشود وبا مطا لب مقتضی بسط داده خواهد شد.
جدول 2-2- آموزههای اخلاقی ومدیریتی سعد ی
موضوع
مصادیق
تأکید بر منابع انسانی
رعیت درخت است اگر پروری بـه کـام دل دوستان برخَوری90
او معتقد است که با نرمی و اخلاق نیک میتوان حتی دشمن را رام کرد و از او دوستی ساخت.
بـه نـرمی ز دشـمن تـوان کـرد دوست چو با دوست سختی کنی، دشمن اوست91
خودشناسی
هر که گردن به دعوی افرازد خویشتن را به گردن اندازد92
عدل
“ایزد، تعالی و تقدس، خطه پاک شیراز را به هیبت حاکمان عادل و همت عالمان عامل تا زمان قیامت در امان سلامت نگهدارد93”
رضایت کارکنان
مراعات دهقان کن از بهر خویش که مزدور خوشدل کند کار بیش94
قناعت و اجتناب از آزمندی
همای بر همه مرغان از آن شرف دارد که اسـتخوان خـورد و جـانور نیازار95
تحمل ابهام:
سـر پر غرور از تـحمل تهی حرامش بود تاج شاهنشهی96
بخشش خطاهای دیگران:
مـتـاب ای پـارسا روی از گنه کـار بـه بـخـشایـندگی در وی نظر کن
اگـر مـن نـاجـوانـمردم بـه کردار تو بر من چون جوانمردان گذر کن97
انتقاد پذیری
نصیحت که خالی بود از غرض چو داروی تلخ است دفع مرض98
تعدیل و شکل دادن به رفتار زیر دستان
دلـاور کـه باری تهور نمود بباید به مقدارش اندر فزود99
چو خشـم آیدت بر گناه کسی تأمل کُنَش در عقوبت بسی
که سهل است لعل بدخشان شکست شکسته نشاید دگر بار بست100
از او تا هنرها یقینت نشددر ایوان شاهی قرینت نشد
کنون تا یقینت نگردد گناه به گفتار دشمن گزندش مخواه101
حفظ زبان
دو چیز طیره عقل است، دم فرو بستن به وقت گفتن و گفتن به وقت خاموشی102
و پس از آن می افزاید:
“اندیشه کردن که چه گویم، به از پشیمانی خوردن که چرا گفتم” (گلستان، صفحه37).
پرهیز از تزویر و ریا و خودنمایی
بکَن خرقه نام و ناموس و زرق که عاجز بود مردِ با جامه غرق103
رازداری و حفظ اطلاعات محرمانه
جـواهر بـه گنـجیـنه داران سپارولـی راز را خـویشتـن پـاس دار104
تکریم پیشینیان
بـزرگش نـخوانند اهل خرد که نام بزرگان به زشتی برد105
توجه به زیر دستان
“بزرگی را پرسیدم از سیرتِ اِخوانِ صفا، گفت کمینه آن که مرادِ خاطرِ یاران بر مصالح خویش مقدم دارند”106
و این اشاره نیز از اوست:
“و بدان که ملوک از بهر پاس رعیت اند، نه رعیت از بهر طاعت ملوک” (گلستان، صفحه123)
پیشگامی در کارها
ملک زاده ای است که چون دشمن حمله کرد و وی متوجه شد که لشکریان از کثرت افراد دشمن هراس دارند و به زودی خواهند گریخت، اسلحه به دست به نیروهای خودی گفت:
“ای مردان، بکوشید یا جامه زنان بپوشید” و خود به قلب دشمن زد. در نتیجه “سواران را به گفته او تهور زیادت گشت و به یک بار حمله آوردند. شنیدم که هم در آن روز بر دشمن ظفر یافتند” (گلستان، صفحه55).
صبر و بردباری
مـنشین ترش از گـردش ایام که صبر گرچه تلخ است ولیکن بر شیرین دارد107
انتقادپذیری
متکلم را تا کسی عیب نگیرد، سخنش صلاح نپذیرد.
خودشناسی به مفهوم آن است که مدیر به نقاط قوت و ضعف خود آگاه باشد تا به استناد این وقوف بتواند حسب مورد و لزوم نقاط قوت را در خودش تقویت کند و در جهت رفع یا تعدیل نقاط ضعف خود بکوشد، چرا که اگر مدیران در سیر به طرف خودشناسی به مرحله ای نرسیده باشند که ظرفیتهای بدنی و ذهنی خویش را بشناسند، مرتکب اشتباه خواهند شد و عواقب این اشتباهات هم دامن خودشان و هم اعضای سازمان را خواهد گرفت و در نهایت به زیان جامعه خواهد بود. به همین دلیل، نوشته اند که هر چه کسی خودش را بهتر و دقیق تر در آیینه نگاه و ذهنیت دیگران ببیند و بشناسد، خودشناسی او عمیق تر میشود و احتمال اشتباهاتش کمتر خواهد شد. طبعا این حکم کلی در مورد همه انسانها، از جمله مدیران صادق است (سرمد،1389).
عدل نقطه مقابل ظلم است. بنابر این، مدیر عادل کسی است که در تقسیم کار بین کارکنان، در نظارت بر کارها، در اعطای پاداش یا اعمال تنبیه، در موافقت با مرخصی کارکنان، در فرستادن کارکنان به دورههای آموزشی یا مأموریت، در تأمین رفاه کارکنان، و خلاصه در تمام اموری که به کارکنان سازمان مربوط میشود، بین آنان تبعیض قائل نشود؛ ضمن اینکه لازم است وظایفی را که به هرکس می سپارد منطقی و معقول باشد؛ زیرا «در مدیریت علمی میان مدیر و کارکنان به طور تقریب نوعی تقسیم برابر و عادلانه کار و مسئولیت وجود دارد» (تیلور108، ترجمه طوسی،1370).
ازجلوههای مثبت عدالت میتوان موارد زیر را برشمرد:
– رفع ظلم یکی از مظاهر عدل است.
– انجام کارهای عمرانی و نواختن رعیت و لشکر جلوه ای دیگر از عدالت است.
– حفظ امنیت و ایجاد آسایش یکی دیگر از نتایج مثبت عدالت است.
– یکی از مهمترین مسایلی که مورد توجه متفکران سیاسی و مصلحان قرار می گرفت، شخصیت کارگزاران منتخب و اعمالشان بود. آنها انتخاب کارگزار عادل را از نشانههای عدل شاه میدانستند.
از جلوههای دیگر عدالت، اجرای دقیق قوانین است (ظهیری ناو و پاک مهر، 1387).درخصوص رضایت کارکنان مطالعات نشان داده است سازمانهایی که کارکنان راضی تری دارند، نسبت به سازمانهایی که کارکنان آنها رضایت کمتری دارند، تولیدشان بیشتر است، یعنی برای ارائه کار بهتر و بیشتر، خوشدل بودن یکی از شرایط اساسی است و این موضوع نیز مورد توجه سعدی
