
يک روز کار داوطلبانه در کنار هم حاصل ميشود، قرار دارد
6- موقعيت اجتماعي، پيوندهاي همسايگي يک سر طيف سرمايهاجتماعي مبتني بر مکان را آشکار کرده، در صورتيکه گروههاي اينترنتي آن سر ديگر مبتني بر کارکرد آن را مشخص ميکند (Putnam, 2000).
هر سه نظريه پرداز با اين نکته موافقند که سرمايه اجتماعي نميتواند در خارج از زمينه اجتماعي وسيعتر جامعه وجود داشته باشد، بورديو بر روي طبقه و تقسيم طبقاتي يا حوزههاي اجتماعي وسيعتر، کلمن بر دامنهاي از موضوعات يعني از خانوادهها تا سازمانهاي رسمي و پوتنام بر روي مناطق وسيع تأکيد ميکند. در مورد ديگري که اين سه فرد قابل مقايسه ميباشند، نقش مثبت و کارکردي است که سرمايه اجتماعي ميتواند داشته باشد و نتايجي که از وجود آن براي افراد و گروهها حاصل ميشود، منتهي بورديو و کلمن هر دو بر افزايش پيدا کردن پايگاه اجتماعي افراد و موقعيت اقتصادي آنها تأکيد ميکنند در حاليکه پوتنام بر تأثيرات سرمايهاجتماعي بر افراد تمرکز نکرده بلکه او توجه مستقيمش را به مقياس منطقه اي معطوف کرده، جاييکه سرمايه اجتماعي بوجود آمدن نهادهاي دموکراتيک سرعت ميبخشد.
يکي ديگر از موضوعاتي که اين سه فرد بر آن تأکيد دارند، رسيدن به اهداف جامعه ميباشد. از نظر بورديو هدف مربوط به خرده گروهها يا افراد(رسيدن به سرمايه اقتصادي) بوده، کلمن هدف را افزايش سرمايه انساني براي افراد و در نتيجه آن موفقيت اقتصادي و اجتماعي آنها ميداند، در حاليکه هدف در سرمايهاجتماعي براي پوتنام تأسيس نهادهاي دموکراتيک و رسيدن به دموكراسي و توسعه اقتصادي است.
4- سرمايه اجتماعي از ديدگاه آپهوف
آپهوف براي مفهومي کردن و ساختن يک چهارچوب مفهومي از سرمايه اجتماعي آن را به دو طبقه مرتبط به هم از پديدهها تقسيم ميكند: ساختاري و شناختي(Uphoff, 2002). آپهوف سرمايه اجتماعي در شکل ساختاريش را با شکلهاي گوناگون سازمان اجتماعي پيوند ميزند، مواردي مانند نقشها، قواعد، روشهاي قبلي يا رسوم و رويهها و به همراه دامنه وسيعي از شبکههايي که به همکاري يا تعاون و خصوصاً کنش جمعي دو طرفه سودمند کمک ميکنند. ايدههاي ناشي از طبقهبندي شناحتي زمينه را براي مردم جهت کنش دو طرفه سودمند فراهم ميکند. هنجارها، ارزشها، نگرشها، و باورهايي که سازنده سرمايه اجتماعي شناختي ميباشند مواردي هستند که رفتار مبتني بر همکاري و تعاون را منطقي و قابل احترام ميکنند.
آپهوف منابع و ظهور سرمايه اجتماعي ساختاري را در نقشها، قواعد، شبكه ها، ديگر روابط بين شخصي، شيوه ها و رسوم و براي سرمايه اجتماعي شناختي در هنجارها، ارزشها، نگرشها و باورها ميداند و قلمرو سرمايه اجتماعي ساختاري را در سازمان هاي اجتماعي و سرمايه اجتماعي شناختي را در فرهنگ مدني عنوان ميكند. همچنين عنوان ميكند كه عوامل پويا در سرمايه اجتماعي ساختاري روابط افقي و عمودي و در سرمايه اجتماعي شناختي اعتماد، انسجام، تعاون و خيرخواهي است (Uphoff, 2002).
5- سرمايه اجتماعي از ديدگاه فرانسیس فوکویاما
فرانسیس فوکویاما نظریه پرداز دیگر این حوزه در تعریف این مفهوم بیشتر بر هنجارها و ارزشهاي غیررسمی تکیه کرده و آنرا اینگونه تعریف می کند: سرمایه اجتماعی را به سادگی می توان به عنوان وجود مجموعه معینی از هنجارها یا ارزشهاي غیر رسمی تعریف کرد که اعضاي گروهی که همکاري وتعاون میانشان مجاز است در آن سهیم هستند .این هنجارها در سیستم اجتماعی موجب ارتقاي سطح همکاري اعضاي جامعه و کاهش سطح هزینه هاي تبادلات و ارتباطات می گردد .
هنجارهایی که تولید سرمایه می کنند اساساً باید شامل سجایایی از قبیل صداقت، اداي تعهدات و مفاهیمی نظیرجامعه مدنی و ارتباطات دو جانبه باشند(فوکویاما،10:1379). بر اساس این تعریف، نهادهاي اجتماعی نیز داراي ارتباط مفهومی نزدیک با سرمایه اجتماعی می گردند. به این ترتیب در دیدگاه این جامعه شناس آمریکایی، سرمایه اجتماعی موجب می شود تا همکاري و تعامل میان اعضاي گروه هاي اجتماعی به سهولت انجام گیرد(Fukuyama,2009).
2-2-5- کاربرد سرمايه اجتماعي برای جامعه
مطابق نظریات مطرح شده، سرمایه اجتماعی عنصري مطلوب براي انجام همکاریهاي درون گروهی است و هر چه میزان آن بالاتر باشد، دستیابی گروه به اهداف خود با هزینه کمتري انجام می گیرد .اگر در گروهی به سبب نبود ویژگی هایی مانند اعتماد و مشارکت، سرمایه اجتماعی به اندازه کافی فراهم نباشد، هزینه هاي همکاري افزایش خواهد یافت و تحقق عملکرد بستگی به برقراري نظامهاي نظارتی و کنترل پر هزینه خواهد داشت. در مقابل، وجود سرمایه اجتماعی به میزان کافی و مناسب سبب برقراري انسجام و اعتماد متقابل شده و هزینه هاي تعاملات و همکاری هاي گروهی کاهش یافته و در نتیجه عملکرد گروه بهبود می یابد؛ پس هر چه سرمایه اجتماعی در گروه بیشتر، هزینه همکاري و تعامل کمتر و در نتیجه عملکرد و دستیابی به اهداف بیشتر و هر چه سرمایه اجتماعی در گروه کمتر، هزینه همکاري و تعامل بیشتر و دستیابی به اهداف کمتر. تفاوت سرمایه اجتماعی با دیگر سرمایه ها مانند سرمایه مادي و سرمایه فیزیکی این است که این شکل از سرمایه حاصل روابط و تعاملات اجتماعی مبتنی بر اعتماد و مشارکت اعضاي گروههاي اجتماعی است و به شکل عینی و فیزیکی وجود ندارد. تفاوت دیگر از نظرکلمن اینست که؛ سرمایه اجتماعی هر چه بیشتر مصرف شود، افزایش خواهد یافت و در صورت عدم مصرف رو به کاهش و نابودي خواهد گذارد(آریان پور،1387).
آیا سازمانهاي غیردولتی مولد سرمایه اجتماعی هستند؟
فرضیه اصلی ادبیات توسعه اجتماعی آنست که سازمانهاي غیردولتی4 به مثابه حاملان اصلی سرمایه اجتماعی، بالقوه می توانند ظرفیت چشمگیري براي ارتقاء سطح توسعه اجتماعی از خود بروز دهند(ایمانی جاجرمی،48:1381).
تنوع فعالیت هاي سازمان هاي غیردولتی بسیار زیاد است. آنها در اموري مانند فعالیت هاي امدادي، رفاهی، مذهبی و خیریه، خدماتی، مبارزه با خشونت، دفاع از حقوق بشر، توسعه، علم وتکنولوژي، هنر، حرفه ها، مطبوعات، زنان، جوانان، پناهندگان و مهاجران،سالخوردگان و محرومین در جنبش و تلاش هستند. در کنار این برداشت می توان هیأتهاي محلی5 را نیز در زمره سازمانهاي غیردولتی تلقی کرد.
اوفه و فوش دو معیار وضعیت عضویت و نحوه تعیین اهداف را به عنوان ملاکهاي اصلی تمییز سازمان ها از نظر تولید سرمایه اجتماعی طرح کرده اند .پس اگر تشکلهاي غیردولتی، سازمانهایی باشند که عضویت
در آنها داوطلبانه و اختیاري باشد، این ویژگی آنها را از نهادها و گروه هایی که عضویت در آنها اکتسابی و بر اساس خون و نسب صورت می گیرد، مجزا می کند. البته ملاك عضویت به تنهایی براي آنکه یک تشکل غیردولتی مولد سرمایه اجتماعی باشد کافی نیست، زیرا سازمان هایی هستند مانند ادارات دولتی و شرکت ها که فرد بنا به اختیار و میل خود عضوي از آنها تلقی می گردد. این گونه سازمانها ویژگی هایی مانند روابط سلسله مراتبی، اهداف مشخص و رسمی و پرداخت دستمزد معین و معمولاً منظم به اعضاء دارند. این ویژگیها سبب می شود که کنشها و تعاملات صورت گرفته در این سازمانها شکلی رسمی و تا اندازه اي اجباري به خود بگیرد. همچنین اکثریت اعضاي این سازمانها در تعیین اهداف سازمان نقشی ندارند و آنها موظف به دنباله روي از اهدافی هستند که از پیش تعیین شده و معمولاً شکل رسمی و قانونی دارد .بنابراین یکی دیگر از ویژگی هاي مولد سرمایه اجتماعی سازمان هاي غیردولتی اینست که تعیین اهداف سازمان در آنها بر اساس تعامل و اشتراك فکر در میان اعضایی که روابط افقی با یکدیگر دارند صورت می گیرد(آریان پور،1387). به طور خلاصه هنگامی می توان سازمان هاي غیردولتی را مولد سرمایه اجتماعی دانست که از
ویژگی هاي زیر برخوردار باشند:
الف- عضویت در آنها داوطلبانه و اختیاري باشد.
ب- تعیین اهداف در آنها بر اساس مشورت و همفکري میان اعضاء صورت گیرد.
پ- اعضاي آنها روابط افقی و مبتنی بر برابري حقوق با یکدیگر داشته باشند.
ت- آنها کمترین وابستگی را به نهادهاي صاحب و اعمال کننده قدرت سیاسی در جامعه یعنی دولت داشته باشند.
ث- آنها براي کسب سود و منفعت فعالیت نمی کنند, بلکه اهدافی غیرانتفاعی مانند کمک به فقرا، آموزش، توجه به محیط زیست و ایجاد ائتلاف میان گروههاي کوچک مردم دارند.
ج- آنها میان دولت ومردم درشکل توسعه اي یا میان حامیان وگروههاي هدف درشکل سنتی به عنوان یک میانجی یاواسطه عمل می کنند(آریان پور،1387).
به این ترتیب آن دسته از سازمان هاي غیردولتی که فاقد ویژگی هاي فوق باشند، فاقد توانایی تولید سرمایه محسوب می شوند .این عناصر در گروهی پدیدار شده و قوام می یابند که روابط میان اعضاء به شکلی افقی باشد. سازمانی مبتنی بر تعاملات رسمی که نیاز به کنترل و نظارت بر رفتار اعضاء دارد و هزینه هاي قابل توجهی صرف این کار می کند یا سازمانی که در آن اعضاء نقشی در تعیین اهداف و شرکت در فرآیندهاي تصمیم گیري نداشته و روابط عمودي میان اعضاءبرقرار باشد، هر دو نشانگر گروهی هستند که موجودي سرمایه اجتماعی پایینی دارند، سرمایه اجتماعی عاملی است که موجب کاهش هزینه هاي تعاملات جمعی و تسهیل همکاري می گردد. این موضوعی است که باید مورد توجه تمامی سازمانهایی باشد که براي پیشبرد امر توسعه فعالیت می کنند. ایجاد سرمایه اجتماعی و کاهش هزینه هاي عمل جمعی و جلب مشارکت مردم صرفاً از طریق متشکل کردن مردم صورت نمی پذیرد .به عبارت دیگر ویژگی ممیز و مثبت سازمانهاي غیردولتی که می تواننددر تحقق توسعه نقش داشته باشند عضویت داوطلبانه مشارکت جویانه مبتنی بر اصل شهروندي است. مهمترین ویژگی هاي سازمانهاي غیردولتی عواملی چون؛داوطلبانه بودن و تعامل اعضاء براي تعیین اهداف است و از مهمترین عناصر مولد سرمایه اجتماعی در سازمان هاي مدنی هستند.
2-2-6- ارتباط نظري بين سرمايه اجتماعي و رفاه
اهميت به سرمايه اجتماعي در برنامهريزي براي رفاه، اهميت به يك سياست مردم باور است كه خود يك تحول در جهت توسعه رفاه اجتماعات محل به شمار ميرود و قادر است از نظر اجتماعي با ايجاد همبستگي اجتماعي، از نظر فرهنگي با ايجاد تعهد اخلاقي، از نظر اقتصادي با كاهش هزينهها و از نظر سياسي با ترويج شكلي جديد از سياستگذاري با مشاركت مردم در جهت ارتقاي رفاه اجتماعي مؤثر باشد.
برخي از پيش فرضهايي كه سرمايهاجتماعي را به عنوان يكي از عوامل مهم در برنامهريزي براي بالا بردن رفاه اجتماعي تلقي ميكند، عبارتند از:
1- اجتماع خود يكي از منابع تأمينكننده خدمات رفاه اجتماعي است؛
2- نيروهاي محلي منبعي جديد براي مديريت رفاه اجتماعي هستند؛
3- رفاه هر فرد در گرو حس مسئوليت اجتماعي ساير افراد در اجتماعي محلي است؛
4- رفتار مردم را ميتوان به منظور بالا بردن رفاه اجتماعات محلي جهت داد؛
5- مردم ميتوانند با همكاري هم تصميماتي بگيرند كه شرايط مادي و اجتماعي محيط زندگي آنها را به نحو مطلوبي تغيير دهد(شريفيان ثاني، 1382).
دو ديدگاه متفاوت رابطه بين سرمايهاجتماعي و رفاه را توضيح ميدهد:
الف) برخي صاحبنظران معتقدند تأمين اجتماعي دولتي از طريق بازار كار يا حمايت از خانوادهها، انگيزه جامعه مدني، گروهها، خانوادهها و افراد را براي حمايت از خود كاهش ميدهد و بدين ترتيب تاثير نامطلوبي بر سرمايهاجتماعي دارد.
ب) رفع نابرابري و حل مشكلات گروههايي كه در معرض خطراتي قرار دارند كه جوامع سرمايهداري مبتني بر بازار ايجاد كردهاند، تنها از طريق دولتي با برد جهاني امكانپذير است.
بر مبناي اين فرضيات نظام رفاهي كالايي همگاني و نظاميدموكراتيك است كه در آن افراد حق دارند به نظام رفاه اجتماعي كمك نكنند، موفقيت نظام رفاه در واقع از لحاظ ساختاري تا حد زيادي به روابط اجتماعي افقي (هنجارها و شبكهها) موجود در جامعه وابسته است(تاجبخش، 1384).
بنابراين، در مورد
