
و و رفع شک و شبهه در باره گزینهها در حد کافی، به نحوی که بتوان از میان گزینهها، انتخاب منطقی را برگزید. این تعریف بر گردآوری اطلاعات و اتخاذ تصمیم در مرحله بعد تاکید دارد. به این نکته بایدتوجه شود که عدم اطمینان را میتوان کاهش داد و نمیتوان به صورت کلی آنرا حذف کرد. تعداد کمی از تصمیمات را میتوان با اطمینان قاطع اتخاذ کرد زیرا جمع آوری اطلاعات در مورد همه گزینهها بندرت امکان پذیر است. بنابراین هر تصمیمیبا مقداری مخاطره همراه است. وقتی عدم اطمینان وجود نداشته باشد اتخاذ تصمیم با در نظر گرفتن یک الگوریتم یا انجام چند مرحله ساده، عملی است. (علاقه بند، 1378)
مفاهیم و تعاریف در تصمیمگیری
در مکتوبات مربوط به تصمیمگیری و در این نوشته واژه و کلماتی به کار میرود که نیاز به تعریف دارد که این واژهها به صورت خلاصه به شرح زیر میباشند:
۱) اطلاعات: اطلاعات به معلومات و دادههای مربوط به تصمیم اطلاق میشود که بر گزینهها اثر دارد. نکته درخور توجه در این تعریف آن است که مراد اطلاعات اساسی و مهم مورد نظر است و بیان «اطلاعات بیشتر، بهتر است » صحیح نمیباشد. اطلاعات زیاد حقیقتا علاوه بر ایجاد وقفه در تصمیمگیری، کیفیت تصمیم را پائین می آورد.
۲) گزینهها: گزینه به مفهوم امکانها و روشهای محتمل است.گزینهها میتوانند توسط فرد تصمیمگیرنده تعیین شوند یا حتی توسعه و تکامل داده شود. صرف جستجو برای گزینههایی که از قبل وجود داشتهاند، منتج به اتخاذ تصمیمات کم اثر خواهد شد.
۳) معیار: معیار خصوصیات و نیازهای مرتبط با هر گزینه است که بایستی دارای حد لازم باشد. معمولا گزینهها به چگونگی دارا بودن هر معیار ربط دارند. معیار میتوان استاندارد مورد نظر که گزینهها بر مبنای آن مورد سنجش قرار میگیرند نیز تعریف کرد.
۴) اهداف: اهداف آن چیزی است که می خواهیم در آینده اتفاق افتد یا روی دهد. بعضی افراد ابتدا تعداد زیادی گزینه در نظر میگیرند سپس از خود می پرسند حالا کدام را باید برگزید ؟ بدون آنکه از قبل در مورد اهداف و مقاصد کلی فکری کرده باشند. در حالیکه ابتدا باید اهداف و جایگاه آینده را مشخص کرد و گزینه مناسب را درجهت تحقق هدف خاص انتخاب کرد.
۵) ارزش: ارزش به چگونگی نتیجه مشخص مورد نظر ارتباط دارد، ارزش گزینهها میتواند ؛ مبلغ، حد رضایت یا سایر منافع باشد.
۶) ترجیحات: ترجیحات در فلسفه فکری و سلسله مراتب ذهنی فرد تصمیمگیر انعکاس می یابد. میتوان گفت ترجیحات ارزش خاص مورد نظر فرد تصمیمگیر است و ارزشهای فردی ترجیحات را دیکته میکنند. فردی ممکن است تصمیماتش را با متانت، آرامش، بدون سر و صدا و جنجال آفرینی بگیرد ولی فردی دیگری برعکس اقدام نماید.
۷) کیفیت تصمیم: کیفیت تصمیم به به خوب یا بد بودن تصمیم توجه دارد. تصمیم خوب تصمیمیرا گویند که بر مبنای اصول منطقی، با توجه به اطلاعات در دسترس اتخاذ شده و بازتاب دهنده ترجیحات تصمیمگیرنده باشد.
۸) پذیرش: آنهائی که باید تصمیم گرفته شده را به اجرا درآورند بایستی هم از نظر فکری و هم از جنبه احساسی آنرا بپذیرند. پذیرش تصمیم عامل حساسی است زیرا گاهی اوقات پارهای از تصمیمات با معیارهای کیفی در تضاد واقع میشود.
انواع تصمیمگیری
تصمیمگیری فردی مبانی مختلف وجود دارد ولی در این نوشته به سه مبنای کلی اشاره میشود:
۱) تصمیم در باره چه. در این حالت به صورت بله / خیر، انتخاب این یا آن تصمیم گرفته میشود که باید قبل از فرایند بررسی و انتخاب گزینههای اتفاق بیافتد. تلویزیون بخریم یا نه ؟ امسال تابستان سفر برویم یا خیر ؟ در این شیوه تصمیمات با سنجیدن دلایل له و علیه، اتخاذ میگردد.
۲) تصمیم در باره کدام. در این روش و بر اساس این مبنا، تصمیمات با انتخاب یک یا بیشتر گزینه از میان چند راه حل ممکن اتخاذ میشود. انتخاب گزینه بر مبنای سنجیدن آن گزینه با معیارهای از پیش تعیین شده روی میدهد.
۳) تصمیمات شرطی. در این روش تصمیمی اتخاذ میشود ولی تا زمان تحقق بعضی شرایط اقدام اساسی انجام نمیشود. برای مثال، تصمیم به خرید خودرو گرفته میشود ولی به شرط آنکه خودرو با قیمت مناسب پیدا شود.
زمان، توان، قیمت، در دسترس بودن، فرصت داشتن، تشویق یا تائید دیگران از عوامل هستند که بر روند اتخاذ تصمیم اثر مستقیم میگذارند. بعضی تصمیمات تصادفی اظهار نمیشوند و حتی از قبل در ضمیر ناخودگاه فرد وجود دارد. این نوع تصمیمات وقتی اتخاذ میشود که شخص بخواهد از فرصت استفاده کند و در این حالت به سمت تفکر نمیرود. خرید اجناسی که خیلی ارزان به نظر برسد و یا تصمیم در باره ورزش و تفریح، از جمله این نوع تصمیمگیریها است. (الوانی، 1378)
عوامل اتخاذ تصمیم
تصمیمگیری رویدادی نیست که در یک لحظه و یا در یک نقطه اتفاق افتد یا یکباره ظهور یابد بلکه تصمیمگیری روندی غیر خطی و چرخشی دارد. گزینههای قابل تصور بر معیارهای در نظر گرفته شده، اثر میگذارند و بالعکس معیارهای از پیش تعیین شده بر گزینههایی که مشخص شده است، تاثیر متقابل دارد.
بهر حال هر تصمیمیکه اتخاذ میگردد از چند عامل یا اجزاء تشکیل که میتوان به شرح زیر برشمرد:
محیط و فضای تصمیم
هر تصمیمیدر فضای خاص تصمیمگیری اتخاذ میشود، که جمع آوری اطلاعات، گزینهها، ارزشها و ترجیحات مطرح در زمان تصمیم از مشخصههای آن است. محیط و فضای ایده آل برای تصمیمگیری فضائی است که در آن همه اطلاعات ممکن، تمام نکات دقیق، و هر نوع گزینه محتمل موجود باشد. به هر حال، هم اطلاعات و هم گزینهها عامل فشار بر اخذ تصمیم است زیرا زمان و سعی و تلاش برای گردآوری اطلاعات و طرح و بررسی گزینهها دارای محدودیت است. (علاقه بند، 1378)
اثرات حجم اطلاعات بر تصمیمگیری
بعضی افراد عادت دارند بهنگام اخذ تصمیم مقدار زیادی اطلاعات جمع آوری نمایند تا بتوانند تصمیم مناسب اتخاذ نمایند. وقتی حجم زیادی از اطلاعات گرآوری شود آنگاه ممکن است چند موضوع دیگر پیش آید.
۱) در اتخاذ تصمیم تاخیر روی دهد چون برای جمع آوری اطلاعات بیشتر و تحلیل آنها، زمان بیشتری نیاز است.
۲) اطلاعات اضافی و بیش از اندازه جمع گردد، در چنین وضعیتی، با وجود اطلاعات زیاد توانائی واقعی فرد تصمیمگیری کاهش می یابد زیرا اطلاعات زیاد قابل اداره و ارزیابی دقیق نیست. مسئله مهم که با وجود اطلاعات اضافی و زیاد بوجود می آید فراموشی است. وقتی اطلاعات زیادی به حافظه انتقال یابد معمولا اطلاعات وارد شده قبلی به تدریج فراموش میشود.
۳) کاربرد گزینشی اطلاعات روی میدهد. یعنی فرد تصمیمگیر از میان اطلاعات موجود تنها به اطلاعاتی اکتفا میکند که تصمیم از قبل نتیجه گیری شده وی را تائید و پشتیبانی نماید.
۴) فرسودگی ذهنی روی میدهد، این امر موجب کندی در کار یا کیفیت ضعیف کار میگردد.
۵) همچنین در حالتی که فرد تصمیمگیر از تصمیمگیری خسته شده باشد، فرسودگی در تصمیم روی میدهد. یعنی اغلب نتایج سریع حاصل میشود، تصمیم دقیق نیست و یا حتی تصمیم ناقص اتخاذ میگردد و به طور کلی تصمیمی اتخاذ نمیشود.
جریان یا بستر تصمیم: یک تصور غلط رایج آن است که هر تصمیم، مستقل و جدا از سایر تصمیمات اتخاذ شود. بعبارت دیگر، اطلاعات گردآوری میشود، گزینهها جستجو میگردد و انتخاب برگزیده میشود بدون آنکه به موارد گذشته توجه شود. ولی در حقیقت هر تصمیم بر محتوا و بستر تصمیمات گذشته استوار است. معمولا برای توضیح ابن مطلب از استعاره بستر یا رودخانه تصمیم استفاده میگردد. بستر یا جریان تصمیمگیری، اتخاذ تصمیم جدید را در احاطه خود دارد و برآن تاثیر میگذارد، ممکن است تصمیمیکه در کذشته گرفته شده مقدمهای برای تصمیم اخیر باشد و بر تصمیم هم اثر امکان پذیری و هم اثر محدود کننده دارد. بسیاری از تصمیمات بعدی بدنبال این تصمیم جریان پیدا میکنند. (علاقه بند، 1378)
تصمیم سازی
در سطح سازمانی و حتی در سطح خانواده، بعضی مدیران یا سرپرست خانوار، تصور میکنند که تصمیمات توسط آنها گرفته میشود. ولی در اغلب موارد تصمیمگیری بدین ترتیب نیست، چون بعضی تصمیمات بعد از طی یک روند، به نتیجه میرسد و در طی این روند است که تصمیم ساخته و پرداخته میشود و مدیر فقط تائید نهائی را انجام میدهد.
بطور مثال، برای انتخاب فروشنده یا پیمانکار در اغلب شرکتها و سازمانها، مناقصه برگزار میشود و طی روند مناقصه پیشنهادهائی از مناقصه گران دریافت و پس از بررسی فنی و تائید پیشنهاد فنی توسط مشاور فنی یا مهندسی، بررسی پیشنهادهای بازرگانی و مالی توسط کارشناسان و احتمالا اعضاء کمیسیون مناقصه، برنده نهائی تعیین و در نهایت، معامله یا عقد قرارداد به تائید مدیر عامل میرسد. ملاحظه میشود که در این روند کسان دیگری غیر از مدیر عامل زمینه اتخاذ تصمیم را آماده و تصمیم سازی میکنند. در موارد زیاد دیگری نیز به همین ترتیب اقدام میگردد.
شجاعت در تصمیمگیری
در بعضی سازمانها وشرکتها، کارکنان ممکن است مدیری را مدیر شجاع و با شهامت در تصمیمگیری بدانند. راستی چگونه مدیرانی قادرند تصمیمات مناسب و به موقع بگیرند ؟ برای آنکه فردی بتواند با شهامت و استواری تصمیم بگیرد، چه خصوصیتی بایدداشته باشد و یا چه شرایط باید مهیا باشد. موارد زیر بعضی عوامل عملی و عینی برای کسانی است که آگاهانه و شجاعانه تصمیم میگیرند.
۱) شناخت کامل سازمان و تشکیلات و وظایف واحدها، شناخت مناسب در باره مدیران وآگاهی از کامل از قابلیتها و توانائیهای آنها.
۲) داشتن دیدکامل نسبت به استراتژی، اهداف بلند مدت و کوتاه مدت سازمان.
۳) آگاهی نسبت به وضعیت درآمد و هزینههای جاری سازمان
۴) شناخت کامل فرایندها، رویهها، دستورالعملها جاری در سازمان
۵) داشتن تجربه کافی در باره موضوعی که باید در باره آن تصمیم گرفت و یا آگاهی از نظر کارشناسان مربوطه
۶) خود را بجای متقاضی، مشتری و ارباب رجوع قرار دادن و نگاه از دیدگاه آنها به موضوع.
۷) بررسی کامل قضیه تا آنجائی که امکان پذیر است و خودداری از شتاب و عجله بیجا در تصمیمگیری.
۸) دارا بودن قدرت و توان تجزیه و تحلیل صحیح مشکلات و مسائل.
۹) ذهنیت باز داشتن و آماده شنیدن نظرات دیگران بودن و دوری از پیش داوری در باره قضایا.
۱۰) مسئولیت پذیری و اتخاذ تصمیم با قاطعیت و بدون تردید یا تزلزل.
بعضی مدیران اعتقاد دارند که تصمیم غلط گرفتن بهتر از تصمیم نگرفتن یا تردید کردن در هنگام تصمیم است چون زمان و موقعیت به سرعت در حال تغییر و دگرگونی است و اگر مدیری دچار تزلزل فکری گردد معلوم نیست که فردا بتواند راحت از دیروز تصمیم بگیرد.اگر مدیری دارای خصوصیات ذکر شده نباشد آنگاه تصمیمگیری با تاخیر مواجه شده و باعث اتلاف وقت و هزینه برای سازمان و همچنین نارضایتی ارباب رجوع خواهدشد. به عنوان نمونه، نگارنده خود شاهد بوده است که در یکی از شرکتهای بزرگ پیمانکاری کشور، درخواست آزاد نمودن ضمانتنامه بانکی پیش پرداخت یک فروشنده که کالای موضوع قراردادش را تحویل داده و مبلغ پیش پرداخت کاملا مستهلک شده بود، حدود دو ماه بر روی میز مدیر طرح، مدیر پروژه، مدیر تدارکات، مدیر قرارداد، مدیر امور مالی سرگردان بودکه با نوشتن یک جمله ساده « امور مالی طبق قرارداد اقدام نمائید »، توسط هر یک از مدیران پیش گفته بر روی درخواست فروشنده، موضوع خاتمه می یافت. اینگونه مسائل و قضایای مشابه آن، به دلیل ناآگاهی و عدم شناخت کامل فرایندها، کمیتجربه کاری، ترس بیجا از مسئولیت، روشن و شفاف نبودن وظایف روی میدهد(.رضایی، 1390)
مبانی نظری خشنودگی شغلی
مفهوم رضایت شغلی
در سال 1935، رابرتهاپاك، رضايت شغلي را در ارتباط با عوامل روانشناختي و فيزيولوژيكي و اجتماعي تعريف كرد. يعني جهت رسيدن مشاغل به رضايت لازم است شاغل از نظر رواني، جسماني و اجتماعي ارضاء شود. در سال 1964، ويكتور و روم. رضايت شغلي را به عنوان تمايلات رواني فرد نسبت به نقشي كه شاغل در شغل خود ايفا مي كند، تعريف كرد، يعني شاغل خود را در سازمان مفيد مي يابد
