
مطابق مطالب فوق در صورتی که دارندة اختراع تکمیلی درخواست صدور مجوز اجباری جهت بهرهبرداری از اختراع اصلی را نموده باشد دارندة اختراع اصلی نیز میتواند مطابق بند 2 قسمت ح مادة 17 درخواست صدور پروانه اجباری جهت بهرهبرداری از اختراع تکمیلی را نماید واِلا در صورتی که برای دارنده اختراع تکمیلی پروانه اجباری صادر نشده باشد دارندة اختراع اصلی نیز چنین حقی نخواهد داشت. و احتمال دارد از طریق دیگر بتواند پروانه اجباری را تحصیل نماید.
برخلاف اختراع اصلی که دو حق علی حده به دارندة آن اعطا میکند (1- استفادة 2- منع دیگران) به نظر میرسد دارندة اختراع تکمیلی صرفا یک حق دارد و آن حق منع دیگران است و جهت استفاده میبایست موافقت دارندة اختراع اصلی را جلب نماید و در صورت نقض اختراع مکمل به نظر میرسد که دو نفر مدعی باشند یکی دارنده اختراع تکمیلی و دیگری دارنده اختراع اصلی که هر یک مستقلا میتوانند اقامه دعوی و درخواست خسارت نمایند. در کنوانسیون پاریس اختراع الحاقی نیز پیشبینی شده است که در تعریف آن گفته شده این نوع ورقه اختراع، برای اضافاتی که در اختراع ثبت شده قبلی صورت گرفته صادر میگردد و برخلاف اختراع تکمیلی، نیاز نیست که موجب بهبود اختراع قبلی شود.67
بند دهم: نقض قریبالوقوع
نظر به اینکه مطابق مادة 61 قانون ثبت اختراعات، علایم تجاری و طرحهای صنعتی سال 1386 اعمال مندرج در مادة 15، اگر بدون موافقت مالک حق اختراع ارتکاب شود قابل مجازات میباشد و نظر به اینکه در بند (ب) مادة 15 اعمالی که ممکن است منجر به تعهدی به حق مخترع شود قابل شکایت به دادگاه اعلام شده به نظر میرسد شروع به جرم یا همان نقض قریبالوقوع قابل مجازات باشد.
مطابق مادة 122 قانون مجازات اسالمی مصوب 1/2/1391 «هر کس قصد ارتکاب جرمی کرده و شروع به اجرای آن نماید، لکن به واسطه عاملی خارج از ارادة او قصدش مطلق بماند قابل مجازات خواهد بود.» و مطابق مادة 123 همان قانون «مجرد ارتکاب جرم و یا عملیات و اقداماتی که فقط مقدمه جرم است و ارتباط مستقیم با وقوع جرم ندارد، شروع به جرم نیست و از این حیث قابل مجازات نمیباشد.»
تمیز و تشخیص افعالی که شروع به اجرای جرم به شمار میرود از اقداماتی که فقط مقدمه جرم بوده و ارتباط مستقیم با وقوع جرم ندارد همیشه آسان نیست. نظریه عینی و ذهنی از جمله نظریههای است که جهت تمیز اعمال مقدماتی از شروع به اجرا بیان شده است. مطابق نظریه عینی شروع به اجرا از زمانی تحقق مییابد که فاعل یکی از افعالی را که در تعریف قانونی جرم آمده است، چه به عنوان عنصر تشکیلدهنده و چه به عنوان کیفیت مشدد جرم مرتکب شود. به این ترتیب، سایر اعمالی که در تعریف قانونی جرم نیامده است، بنابراین نظریه در شمار اعمال مقدماتی است. برای مثال در صورتی که اختراع فرآورده باشد واردات آن منحصرا میبایست توسط مالک یا با موافقت ایشان انجام شود و اگر کالائی در گمرک باشد و در حال وارد شدن به کشور باشد و مالک حق اختراع از این موضوع مطلع و اقامه دعوی نماید به نظر میرسد، ورود کالا از مبای به گمرگ شروع به اجرا تلقی و مطابق مادة 123 قانون مجازات اسلامی قابل مجازات میباشد.
مطابق نظریه ذهنی، شروع به اجرا توسل به افعالی است که مبین ارادة قطعی و تصمیم جازم فاعل بر ارتکاب جرم باشد. به بیان دیگر، هر فعلی که مرتکب اراده کرده باشد که فورا به مقصود برسد شروع به اجرای جرم تلقی میگردد و نظریه سومی نیز پیشنهاد شده که ترکیبی از نظریه عینی و نظریه معطوف به وضع روانی مرتکب است. بنابراین نظریه برای تمیز اعمال مقدماتی از شروع به اجرا باید میان افعال «متقن»68 و «مشکک69» فرق گذاشت. شروع به اجرا عملی است که بدون ابهام، مجرم قصد سوء مرتکب است و با جرم پیوندی آشکار و نزدیک دارد. حال آنکه اعمال مقدماتی مبهم و قابل تفسیر است.70 برای مثال اگر خرید مواد اولیه صرفاً و منحصراً جهت ساخت موضوع گواهی حق اختراع کاربرد داشته باشد و کاربرد دیگری از آن متصور نباشد به نظر میرسد شروع به اجرا تلقی و نقض قریب الوقوع باشد و مطاق مادة 61 قانون ثبت اختراع قانون مجازات لکن اگر مواد اولیه خریداری شده قابل استفاده برای دیگر موارد نیز باشد از جمله برای ساخت موضوع گواهینامه اختراع نیز کاربرد داشته باشد در این صورت نقض قریبالوقوع نخواهد بود و قابل مجازات نیست.
مطابق مطالب فوق صرفاً شروع به اجرا که قطعاً منجر به نقض حق اختراع خواهد شد نقض قریبالوقوع تلقی و قابل مجازات است و صرف اعمال مقدماتی که ارتباط مستقیم با نقض ندارد جرم نیست و قابل مجازات نخواهد بود.
هر چند جرم محال و عقیم را مانند شروع به جرم قابل مجازات میدانند لکن تفاوت شروع به جرم و جرم محال آن است که اولاً: در جرم محال، مانع موفقیت متهم، مانعی سلبی است، اما در شروع به جرم این مانع ایجابی و وجودی است ثانیاً در جرم محال، متهم آنچه را که میتوانست و میخواست، بدون مزاحمت و ممانعت عامل دیگری انجام داده است و ناکامی او مستند به ضعف رفتاری خود او است، در حالی که در جرم شروع به جرم، متهم آنچه را که میخواست، به علت مزاحمت خارجی نتوانست که انجام دهد و ناکامی وی مستند به عمل او نیست.
تفاوت جرم عقیم با شروع جرم آن است که اولا: همچنبن جرم محال مانع در تحقق جرم عقیم، مانعی سلبی و عدمی است اما مانع تحقق در شروع به جرم، مانعی ایجابی و وجودی است ثانیاً: در جرم عقیم، متهم عملیات اجرایی را تا جایی پیش برده که هیچ امیدی برای انصراف ارادی وی از تلاش جهت تحقق جرم اصلی، باقی نمیماند، اما اقدامات متهم در شروع به جرم، تا جایی پیش رفته است که امید بازگشتگ قصد و انصراف ارادی وی از تعقیب جرم اصلی وجود دارد.71
مطابق مادة 124 قانون مجازات اسلامی اگر کسی شروع به جرم نماید و به ارادة خود آن را ترک کند به اتهام شروع به جرم تعقیب نمیشود مگر اینکه مقدار اعمالی که انجام داده باشد جرم مستقل تلقی شود و مطابق مادة 122 قانون مجازات اسلامی اگر به واسطه عامل خارجی ارادة و قصد او معلق بماند (جرم معلق) شروع به جرم محسوب و مطابق تبصره همان ماده اگر ارتکاب جرم غیرممکن باشد (جرم محال) در حکم شروع به جرم میباشد و به مجازات آن محکوم میشود.
آخرین کلام اینکه، چون مجازات مندرج در مادة 61 قانون ثبت اختراعات، علایم تجاری و طرحهای صنعتی سال 1386 حسب مادة 19 قانون مجازات اسلامی مجازات درجة هفت تلقی میشود و نظر به اینکه مطابق مادة 122جرائمی که مجازات آنها درجه هفت باشد قابل مجازات نمیباشد لذا به نظر میرسد شروع به جرم نقض حق اختراع قابل مجازات نباشد. هر چند قابل منع میباشد و در خصوص جبران خسارت دارنده حق اختراع امکان مراجعه به مرتکب نقض قریبالوقوع را خواهد داشت.
بند یازدهم: مفهوم علم در نقض حق اختراع
گفته شد که مطابق مادة 60 قانون ثبت اختراعات، علایم تجاری و طرحهای صنعتی سال 1386 هر فعالیتی که در چهارچوب حق اختراع بدون رضایت دارنده حق اختراع صورت گیردت نقض تلقی میشود و از طرفی مطابق مادة 61 قانون ثبت اختراعات، علایم تجاری و طرحهای صنعتی سال 1386 اگر این نقض عالماً و عامداً رخ بدهد شخص قابل مجازات خواد بود مطابق تعریف ارائه شده در مادة 60 از نقض، علم و عمد در تحقق نقض تأثیری ندارد صرفا اگر نقض با علم و عمد رخ بدهد فرد قابل مجازات خواهد بود.
در تقصیر هر چند خسارت واقع شده بدون علم و عمد فرد مقصّر واقع میشود و فرد مقصّر عمدا قصد ورود خسارت را ندارد و علم به این موضع را نیز ندارد که بیاحتیاطی وی منجر به زیان خواهد شد لکن تقصیر (بیاحتیاطی) عالماً و عامداً رخ میدهد برای مثال رانندة جوان علم دارد که حداکثر سرعت 120 کیلومتر بر ثانیه است و عمداً سرعت خویش را از حداکثر مجاز بیشتر میکند لکن علم و عمد ندارد که سرعت غیرمجاز وی منجر به ورود خسارت به شخص خواهد شد.
گفته شد که نقض عالماً و عامدا جرم است سؤال اینجاست که آیا نقض غیرعالما و غیرعامدا نیز قابل تحقق است؟ برای فهم موضوع میبایست منظور قانونگذر از علم و عمد مذکور در مادة 61 قانون ثبت اختراعات، علایم تجاری و طرحهای صنعتی سال 1386 مورد بررسی واقع شود. از جمله مصداقهائی که برای کلمه علم ذکر شده در مادة 61 میتوان تصور کرد این است که، ناقض مطلع باشد حق اختراع ثبت شده و مطابق قانون صرفاً دارندة حق میتواندن از آن بهرهبرداری کند.
سؤالی که مطرح میشود این است که علم و آگاهی افراد جامعه نسبت به حق اختراع ثبت شده مفروض است یا اینکه علم و آگاهی این اشخاص میبایست اثبات شود صرفنظر از اینکه علم نسبت به قانون مفروض است. به نظر میرسد چون طریق مفروض اطلاعرسانی در قانون از طریق آگهی حق اختراع در روزنامه رسمی پیشبینی شده است لذا هر حق اختراعی که در روزنامه رسمی به عنوان حق اختراع آگهی شد مفروض است که افراد جامعه از مفاد آن مطلع هستند لذا ادعای عدم اطلاع از ناقض و عدم علم او به ثبت حق اختراع قابل پذیرش نخواهد بود. بنابراین به نظر میرسد امکان تصور نقض حق اختراع بدون علم ناقض قابل پیشبینی نیست چون از جمله ارکان نقض حق اختراع ثبت اختراع میباشد و از جمله تشریفات ثبت آگهی اختراع در روزنامه رسمی میباشد با آگهی مفروض است که همه افراد جامعه از آن مطلع هستند بنابراین با این تصور ذکر کلمة عامداً در مادة 61 قانون ثبت اختراعات، علایم تجاری و طرحهای صنعتی سال 1386 به نظر غیرمفید و اضافی میآید. بنابراین نقض غیرعالمانه قابل تصور نیست.
مصداق بعدی که برای علم قابل تصور است اینکه ناقض علم به نقض داشته باشد علم به این داشته باشد که با اقدام خود در یک جریان نقض حق اختراع داخل میشود. فرض شود فردی اقدام به نگهداری کالائی جهت عرضه مینماید هنگام تحصیل کالا میبایست مطلع باشد که این کالا موضوع نقض حق اختراع میباشد و اثبات این دو موضوع جهت تعقیب کیفری ناقض به عهدة دارنده حق اختراع میباشد.
بنابراین اگر فردی در جریان نقض حق اختراع شرکت داشته باشد لکن علم به نقض حق بودن این فعالیت نداشته باشد صرفاً عمل وی نقض مدنی محسوب و مسئولیت مدنی به علت نقض حق خواهد داشت. و از نظر کیفری قابل تعقیب نخواد بود. نتیجه اینکه منظور از علم مندرج در مادة 61 قانون ثبت اختراعات، علایم تجاری و طرحهای صنعتی سال 1386 علم به ثبت حق اختراع و جرم بودن نقص آن نیست بلکه علم به نفس نقض میباشد. فرد میبایست علم به ارتکاب فعل در جریان نقض حق اختراع داشته باشد.
بنددوازدهم: مفهوم عمد در نقض حق اختراع
به اعتقاد غالب حقوقدانان وجود یک عمل مادی که قانون آن را جرم شناخته است برای احراز مجرمیت بزهکار و مجازات وی کافی نیست. بزهکار باید از نظر روانی بر ارتکاب جرم انجام یافته قصد مجرمانه و عمد داشته باشد. در حقوق جزا «قصد مجرمانه» را میتوان میل و خواستن قطعی و منجز به انجام عمل و یا ترک عملی دانست که قانون آن را نهی کرده است. البته در اینجا میل، خواستن و یا اراده باید در شرایط متعارف یک انسان عاقل، مختار و واجد رشد جسمی و روانی مطرح گردد، زیرا زوال عقل و اختیار و یا عدم رشد موجب میود که تمایل یا ارادة بر ارتکاب جرم مخدوش گردیده و مسئولیت کیفری مجرم غالباً از میان برود و یا به مسئولیت جزائی تخفیف یافته تبدیل شود.
در مقاصد قصد مجرمانه یا ارتکاب عمدی جرم خطای جزائی و یا جرائم غیرعمدی واقع میشود که خطای جزائی عبارت است از: رفتار مبتنی بر بیاحتیاطی، بیمبالاتی، غفلت و سهلانگاری که نتیجه آن اعمال مجازات برای مرتکب آن است و بیشتر در جرائم غیرعمدی قابل تصور میباشد هر چند در جرائم عمدی نیز میتوان از نوعی خطای جزای عمدی بحث کرد.72
در خصوص نقض صرفاً عمل عمدی که منجر به نقض حق اختراع شود جرم تلقی و قابل مجازات است مجرم میبایست قصد مجرمانه جهت ارتکاب نقض حق اختراع داشته باشد و ارتکاب نقض در شرایط خطائی و غیرعمدی جرم تلقی نمیشود و صرفاً از نظر حقوق ناقض مسئولیت مدنی دارد البته با جمع همة ارکان مسئولیت مدنی، سؤالی که اینجا به ذهن
