
طبیعی، فصل 4 به تغییر ارزشی بین نسلی و فصل پنجم به «تغییر ارزشها در طول زمان» پرداخته است. در فصل 6، «فردگرایی، و ارزشهای ابراز وجود و فضایل مدنی» و در فصول 7 و 8 «روابط علّی میان ارزشها و نهادهای دموکراتیک» در چارچوب نظریه توسعه انسانی مورد بررسی قرار میگیرد. فصول 9 و 10 بر اهمیت مسائل نظری و روش شناختی در مطالعه دموکراتیک شدن و تغییر ارزشی مرتبط تأکید دارد. فصل 11، «عناصر فرهنگ مدنی حامی دموکراسی»، فصل 12، «برابری جنسیتی، ارزشهای رهانیده و دموکراسی» و فصل 13 بر « توسعه انسانی در یک دیدگاه گسترده و فراگیر» اختصاص دارد.
کتاب مزبور از جمله آثاری است که به دقت و با ارائه مستندات و آمار نشانگر ضرورت رویکرد به توسعه انسانی و فرهنگ سیاسی در فرآیند توسعه و به ویژه توسعه سیاسی است.
ـ بدیع، برتراند (1379) توسعه سیاسی، ترجمه احمد نقیبزاده، تهران: نشر قوس
برتراند بدیع جامعهشناسی ایرانیتبار فرانسه در این اثر، اهمیت رگههای تاریخ را در هر تحول اجتماعی و سیاسی گوشزد میکند بیآنکه به احیاء تاریخیگری بپردازد. و به نوعی منحصر به فرد و به گونهای کامل به تشریح پایههای معرفتشناسی و مفروضههای ایدئولوژیک و نسبتهای ذهنی در نظریهپردازی توسعه سیاسی میپردازد که مبانی این آثار و گرایشهای «مکتب توسعهگرا» را تشکیل میدهد. کتاب در 3 بخش تنظیم شده است. بخش اول نظریههای کلاسیک توسعهگرایی را مورد بحث قرار میدهد و در بخش دوم به تحلیل سه نمونه برجسته: نهادگرایی هانتینگتون، کارکردگرایی نوپردازی شده اپتر و نمونه مرکز ـ پیرامون میپردازد. بخش سوم با عنوان بازگشت به تاریخ به نقد نظریههای توسعه سیاسی پرداخته، در یک نتیجهگیری کلی، ضمن «لزوم توجه به زندگی سیاسی»، توسعه سیاسی کلاسیک را امری پایانیافته تلقی نموده و بر فرآیندهای «شناختشناسی» برای تبیین توسعه سیاسی مناسب در جامعه تأکید میکند. کتاب مزبور حاوی این نکته مهم است که هیچ نمونه خارجی یا نسخه وارداتی الزاماً به توسعه نمیانجامد و برعکس راهحلی داخلی بر پایه سنن و فرهنگ و تاریخ هر سرزمین، از کفایت بیشتری برخوردار است.
امّا، در ایران نیز مطالعه و پژوهش در زمینه مفهوم «توسعه و نوسازی» و توسعه اقتصادی قدمت چندین دهه دارد و برخی مفاهیم و ساختارهای سیاسی مدرن نیز پس از مشروعیت در ایران مطرح و نهادینه شده است. ولی اصطلاح «توسعه سیاسی» بیشتر در سه دهه اخیر نشر یافته که در ابتدا عمدتاً ناظر بر تعاریف و ساخت و تحلیلهای پیرامون الگوهای غربی و با رویکردی آکادمیک بوده و سپس به تدریج به سمت نقد و تحلیل نظریههای توسعه سیاسی و اشکالات آنها، و سپس با توجه به تأثیرات انقلاب اسلامی و ضرورت مفهومسازی درونی به سوی نظریهپردازیهای بومی با اتکاء به آموزههای اسلامی و نظریات امام خمینی و اندیشمندان اسلامی جهتگیری ضمنی و محدودی داشته است. به عنوان نمونه به چند مورد اشاره شود:
ـ قوام، عبدالعلی (1382)، چالشهای توسعه سیاسی. تهران: نشر قومس
این کتاب در 12 گفتار تنظیم شده است. در ابتدا به چالش رهیافتها در مطالعات توسعه سیاسی و در گفتار دوم به توسعهنیافتگی تئوری توسعه سیاسی پرداخته شده است. شاخصهای مهم توسعه سیاسی که عبارتند از «مشارکت سیاسی» و «تحولات ساختاری» در گفتارهای سوم تا پنجم مورد بررسی قرار گرفته و چالشهای هرکدام مطرح گردیده است. در گفتار ششم، فرهنگ سیاسی به مثابه الگویی برای تجزیه و تحلیل فرآیند توسعه سیاسی و با توجه به نظریات کسانی همچون اینگلهارت در فرضیه جدید فراماتریالیسماش تبیین گردیده است. در گفتارهای هفتم و هشتم، چالشهای برنامهریزی و دموکراسی و همچنین اصلاح و انقلاب مورد بررسی قرار گرفته و آنگاه در گفتار نهم، موانع تحقق جامعه مدنی – به عنوان نمونهي توسعه سیاسی – مورد تجزیه و تحلیل واقع شده است. بوروکراسی در دموکراسی و چالشهای فراروی توسعه سیاسی در عصر جهانی شدن و در هزاره سوم مضامین گفتارهای دهم تا دوازدهم را تشکیل میدهد. در مجموع، کتاب مزبور تا حد قابل توجهی، مضامین و درونمایه چالشهای مختلف نظری، اجرایی و عمومی توسعه سیاسی را در دوره جدید بازگو مینماید.
ـ غربی، سید هادی و لشکری، علیرضا (1383) توسعه در آینه تحولات، تهران: انتشارات سمت
این کتاب یکی از نمونههای آثاری است که به درونکاوی موضوع «توسعه» و بن مایه آن يعني تحولات مبانی فکری مغرب زمین، میپردازد. و ویژگی آن را میتوان در نگاه تاریخی به توسعه غرب دانست. کتاب در 5 فصل تنظیم شده است: در فصل اول، چیستی توسعه و در فصل دوم: تحول در مبانی فکری مغرب زمین از قرون وسطی تا دوره کنونی و شکلگیری انسان تکساحتی و خود بنياد را مطرح میکند. در فصل سوم، تحولات اجتماعی غرب از انقلاب صنعتی و شهرنشینی گرفته تا دیوانسالاری جدید و موقعیت خانواده مورد بررسی قرار گرفته و در فصل چهارم تحولات سیاسی و تشکیل دولت ـ ملتها و تدوین قوانین اساسی و شکلگیری نظام لیبرال دموکراسی؛ و سرانجام در فصل پنجم تحولات فنی و پیدایش نظام اقتصادی جهانی به ویژه در قرن بیستم مورد بررسی و ارزیابی قرار گرفته است.
گستردگی مطالب و چند بعدی بودن بررسیها در کتاب حاضر، این امکان را برای خواننده فراهم میکند که درکی کلی و نسبتاً جامع در مورد پدیده توسعهیافتگی بیابد.
در طول دو دهه گذشته به تدریج بحث مطابقت آموزههای اسلامی و موضوع «توسعه سیاسی» مورد توجه قرار گرفته و زمینه بهتری برای مفهومسازی درونی برای آن فراهم شده است. از جمله اين اين موارد است:
ـ موثقی، سید احمد (1391) نوسازی و توسعه سیاسی، تهران: نشر میزان
از نظر نویسنده کتاب حاضر، اقتدار، مشروعیت، عقلانیت و انباشت در کنار هم برای ایجاد یک دولت ملی و مدرن و جامعهای توسعه یافته ضرورت دارند. کتاب در دو بخش و هفت فصل تنظیم گردیده است که در پایان بخشهایی از آن نتیجهگیری شده است و طی آن نویسنده اثر که استاد دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران است، بر آن است که ضمن طرح و بررسی تعاریف و مفاهیم و آراء و نظریات نویسندگان و صاحبنظران در ادبیات نوسازی و توسعه سیاسی، جابهجا و حتی به طور مستقل، به مقایسه و بررسی قابلیت انطباق یا عدم انطباق آنها با مفاهیم و آموزههای دینی و تعالیم عالیه اسلام پرداخته و به نحوی علمی و عینی و کاربردی، درصدد گرهگشایی و حل و رفع تنگناهای نظری و بحران موجود در این موضوع بپردازد. بخش اول کتاب در سه فصل: «بستر تاریخی و جامعهشناختی و شکلگیری پروتستانیزم و مدرنیته در غرب» و «اصول و مؤلفههای مدرنیته در مقایسه با آموزههای اسلام» و سپس «اسلام و توسعه» در حوزههای اقتصاد و سیاست به ارائه مطلب پرداخته است. در بخش دوم که شامل 4 فصل است: تاریخچه و مفاهیم و مبانی نظری مبحث توسعه سیاسی و نظریههای مهم فرهنگی، بحرانها، کارکردگرایی ساختاری و انتخاب عقلانی مورد بررسی قرار گرفته و در فصل ششم نظریه توسعه سیاسی و نشر دموکراسی و در فصل هفتم گروههای نوساز و نخبگان و طبقات مورد بحث قرار گرفتهاند. کتاب حاضر به عنوان نتایج سالها تدریس و مطالعه نویسنده آن قابل توجه است.
در کنار آثار عرضه شده مستقل، همایشها و سخنرانیها و ارائه مقالات متعددی نیز در ارتباط با «توسعه» و «اسلام» و نظریات امام خمینی شکل گرفته است که از جمله آنها، «همایش اسلام و توسعه» است که مقالات عرضه شده در آن بصورت مجموعه مقالات توسط نهاد نمایندگی رهبری در دانشگاهها منتشر شده است از جمله آنها مجموعه مقالات دومین همایش «اسلام و توسعه» است.
ـ اسلام و توسعه (مجموعه مقالات دومین همایش اسلام و توسعه)، به اهتمام نهاد رهبری در دانشگاه شهید بهشتی، قم: دفتر نشر معارف، 1382.
کتاب حاضر شامل 18 مقاله است که در چهار فصل: «اسلام و توسعه» (6 مقاله) و «حضرت امام (ره) و مفهوم و نقش توسعه در ایران» (4 مقاله: مفهوم توسعه و راهبردهای آن از دیدگاه امام خمینی نوشته (سیدحسین میرمعزی)، اصول و مبانی توسعه در اندیشه امام خمینی نوشته علیرضا عندلیب، «نقش دولت در توسعه از دیدگاه امام خمینی اثر ناصر جهانیان، مذهب و نوسازی در ایران: مطالعه موردی موضع امام خمینی نوشته یحیی فوزی)، «کاربرد توسعه در اقتصاد و بهرهوری» (3 مقاله) و «راهبردهای توسعه در اسلام و ایران» (5 مقاله) تنظیم شده است.
اثر حاضر از حیث تنوع مقالات و به ویژه رویکرد آن به دیدگاههای امام خمینی درباره مفهوم و نقش توسعه قابل توجه است.
البته پیش از این نیز در قالب مفهوم «جامعه مدنی» و تحقق آن در انقلاب اسلامی ایران همایشی در وزارت امورخارجه با محوریت سازمان مدارک فرهنگی انقلاب اسلامی ایران در 11 و 12 بهمن 1376 شکل گرفته بود که نتایج آن در 4 محور مفاهیم: مفاهیم و مؤلفهها، دین، قانون و جامعه مدنی در ایران از زاویه جامعه مدنی به توسعه سیاسی نگریسته و نهایتاً در 52 مقاله برگزیده از جمله، 2 مقاله: «جامعه مدنی ـ اسلامی از دیدگاه امام خمینی» (نوشته مینا رأفت) و «جامعه مدنی در اندیشه سیاسی امام خمینی (اثر احیا حسینی)» و در مجموع به شرح زیر منتشر شده است:
ـ تحقق جامعه مدنی در انقلاب اسلامی ایران (1376)، سازمان مدارک فرهنگی انقلاب اسلامی، تهران.
از طرح نامههایی که به صورت مستقیم به موضوع ارتباط «اسلام و توسعه» پرداخته است. میتوان به کتاب زیر اشاره کرد:
ـ اختر شهر، علی (1386)، اسلام و توسعه، تهران: انتشارات پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی
اثر مزبور براساس نقد نظریات توسعه و نوسازی غربی، و اعتقاد به این امر که توسعه در ابعاد مختلف آن (سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی) تا زمانی که ریشه در فرهنگ و باورهای یک جامعه نداشته باشد، راه به جایی نخواهد بود، تنظیم گردیده است. فصل اول کتاب به موضوع مفاهیم و کلیات موضوع توسعه در اسلام و منابع اصلی آن یعنی قرآن و روایات و همچنین مفاهیم و ابعاد و توسعه در غرب اختصاص داشته و فصل دوم به مبانی توسعه در اسلام و غرب و تحلیل مبانی هستیشناسی، انسانشناسی و جامعهشناسی هر دو پرداخته که از این حیث در راستای تحقیق حاضر محسوب میگردد. فصل سوم: نظریههای توسعه در اندیشه اسلامی، به ویژه اهداف غایی و میانی توسعه از نظر امام خمینی (ره) و همچنین اصول راهبردی توسعه مورد نظر ایشان شامل: برپایی حکومت اسلامی، نقش دولت، مشارکت مردم، خودباوری و استقلال فکری و تعاون و همفکری دولت و مردم و حاکمیت مستضعفین و سپس شاخصهای توسعه از نظر ایشان پرداخته شده است. فصل چهارم به بررسی نظریههای توسعه در اندیشه غرب، و فصل پنجم به مقایسه توسعه در اسلام و غرب و نتایج آن به ویژه انعکاساش در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران پرداخته است. در خاتمه نیز پس از نتیجهگیری، به آسیبشناسی توسعه در اسلام اشاره شده است.
کتاب مزبور از حیث تمرکز اصلی بر دیدگاه های اسلامی و به ویژه نظریات امام خمینی (ره) حائز توجه و اهمیت است.
همچنين در راستای نگرش به جمهوری اسلامی ایران به عنوان نمونه دولت مدرن اسلامی و برای تحقق توسعه سیاسی در دوره جدید نمونه کتاب زیر مورد توجه بوده است:
ترابی، یوسف (1389) اجماع نظر نخبگان سیاسی و توسعه در جمهوری اسلامی ایران، تهران: انتشارات دانشگاه امام صادق (ع)
این کتاب به صورت تحلیلی به بررسی نقش اساسی اجماع نظر نخبگان سیاسی جمهوری اسلامی ایران در توسعه ملی میپردازد. پژوهشگر این اثر با تعمق و شیوهای نوین و به صورت تحلیل محتوا به بررسی ابعاد و اجماع نظری، اختلافات و تعارضهای نخبگان کشور از ابتدای پیروزی انقلاب تا سال 1384 پرداخته و کوشیده تأثیر آن را در برنامههای توسعه ملی و سیاستگذاریهای مربوط به توسعه بررسی و تحقیق نماید. فصل چهارم این کتاب بر مبنای بررسی اجماع و اختلاف نخبگان سیاسی و توسعه سیاسی ایران به موضوع این تحقیق نزدیک شده و سپس در فصل ششم با ارائه سازوکارهای حل تعارض میان نخبگان سیاسی در جمهوری اسلامی ایران با توجه به نظریات امام خمینی (ره) و سازوکارهای حل تعارض، به نمونههای برجسته
