
4-13- ضرایب تی خروجی تحلیل عاملی مرتبه دوم برای سازه ویژگیهای فردی 160
شکل 4-14- خروجی تحلیل عاملی مرتبه دوم برای سازه ویژگیهای سازمانی 161
شکل 4-15- ضرایب تی خروجی تحلیل عاملی مرتبه دوم برای سازه ویژگیهای سازمانی 161
شکل 4-16- خروجی تحلیل عاملی مرتبه دوم برای سازه محدودیتها 162
شکل 4-17- ضرایب تی خروجی تحلیل عاملی مرتبه دوم برای سازه محدودیتها 162
شکل 4-18- خروجی تحلیل عاملی مرتبه دوم برای سازه شرایط محیطی 164
شکل 4-19- ضرایب تی خروجی تحلیل عاملی مرتبه دوم برای سازه شرایط محیطی 164
شکل 4-20- خروجی تحلیل عاملی مرتبه دوم برای سازه خرد 166
شکل 4-21- ضرایب تی خروجی تحلیل عاملی مرتبه دوم برای سازه خرد 166
شکل 4-22- خروجی تحلیل عاملی مرتبه دوم برای سازه کلان 167
شکل 4-23- ضرایب تی خروجی تحلیل عاملی مرتبه دوم برای سازه کلان 168
شکل 4-24- خروجی تحلیل عاملی مرتبه دوم برای سازه ارتقای افراد 169
شکل 4-25- ضرایب تی خروجی تحلیل عاملی مرتبه دوم برای سازه ارتقای افراد 169
شکل 4-26- خروجی تحلیل عاملی مرتبه دوم برای سازه پیامدهای محیطی 171
شکل 4-27- ضرایب تی خروجی تحلیل عاملی مرتبه دوم برای سازه پیامدهای محیطی 171
شکل 4-28- خروجی تحلیل عاملی مرتبه دوم برای سازه رفتارهای اخلاقی 172
شکل 4-29- ضرایب تی خروجی تحلیل عاملی مرتبه دوم برای سازه رفتارهای اخلاقی 173
شکل 4-30- خروجی تحلیل عاملی مرتبه دوم برای سازه عملکرد اخلاقی 174
شکل 4-31- ضرایب تی خروجی تحلیل عاملی مرتبه دوم برای سازه عملکرداخلاقی 175
شکل 4-32- مدل آزمون شده پژوهش 177
شکل 4-33- مدل آزمون شده پژوه ش بعد ازحذف مسیرمحدودیتها به راهبردکلان 178
شکل 4-34- ضرایب تی مدل آزمون شده پژوهش 178
شکل5-1- مقوله های اصلی و ارتباط بین آنها درالگوی اخلاق حرفه ای مدیران آموزشی بارویکرداسلامی–ایرانی 187
شکل 5-2- مدل مفهومی پژوهش 195
1-1- مقدمه
چه بسیاراست آموزه های مدیریت و رهبری که از زبان بیگا نگان بازگو میکنیم و چون نیک بنگریم ریشه در گفتار و کردار آشنایان دارد. جامعه ما میراث دار سه گنج پنهان در اخلاق حرفهای است: میراث اخلاقی ایران باستان، میراث غنی اخلاق حرفهای در آموزههای اسلامی و نیز میراث اخلاق حرفهای در تمدن اسلامی. اگر چه امروزه، واژه حرفه مفهوم، تنوع و گستره وسیعی یافته است، شناخت این سه گنج جایگاه راهبردی اخلاق حرفهای در فرهنگ و دین ما را نشان می دهد(قراملکی،1388). آدمی از آغاز تا پایان زندگی خویش به طور فطری ارزشهــــای اخلاقی را درک می کند و به آنهـــا گرایش دارد و به همین رو پژوهش های اخلاقی همواره یکی از مهمترین دغدغههای اندیشمندان بوده است و بررسی نقش باورها و عقاید دینی، ارزشی و اخلاقی در عرصه کسب و کار و اقتصاد یکی از مهمترین موضوعات مطرح در دنیای کسب و کار امروزی است (عنابستانی و سعیدی،1393).
روایت بسیار معروف نبوی “انی بعثت لاتمم مکارم الاخلاق”1 حکایت از اهمیت اخلاق در جهت گیری دعوت حضرت محمد«ص» دارد و از اخلاق به عنوان معجزه دوم نبوی یاد شده است. آیات متعددی در قرآن کریم بر رعایت اخلاق در حرفه تأکید دارد. در سوره هود (آیات 86-84) رسالت حضرت شعیب در دعوت به خدا و ایفای مکیال و میزان و اجتناب از کم فروشی دانسته شده است. در اخلاق حرفهای رعایت حقوق دیگران مبنای تعامل حرفهای است و رساله حقوق امام سجاد (ع) به بهترین وجه این حقوق را تبیین نموده است. مباحث فراوانی در اخلاق به طور کلی و اخلاق رهبری، مدیریت و مناصب ویژه به طور خاص در نهج البلاغه مطرح گردیده است. امیرالمومنین علی (ع)در مواضع مختلف مدیران را از واکنش هیجانی نهی میکنند و در توصیه به مالک اشتر میفرمایند: بادغرورت، جوشش خشمت، تجاوز دستتت و تندی زبانت را در اختیار خودگیر. . . 2 آثار مکتوب و مستند از تمدن ایرانی بر تأکید ایرانیان بر رعایت اصول اخلاقی در کار حکایت دارد از جمله اخلاق مشاغل نزد پیشدادیان و کیانیان، ارزشهای اخلاقی نزد ساسانیان، عادلانه بودن دستمزد در دوران هخامنشیان و اخلاق حرفه مندی و پیشه وری درایران باستان. کتابهای بسیاری هم در دوره تمدن اسلامی در آداب حرف و مشاغل نگارش یافتهاند مانند مکاسب شیخ انصاری. زکریای رازی نمونه بارزدانشمندی است که توجه خاصی به رعایت اخلاق درحرفه خود داشته است تا آنجا که مبانی اخلاقی این دانشمند درکتاب رسائل فلسفی او درسال 1935 توسط پل کراوس کشف وبه زبانهای مختلف چاپ گردید(قراملکی،1391).
هرچه زندگی انسان پیچیدهتر و ازحالت ابتدایی و بسیط خارج میگردد، مسئله اخلاق هم شکل گستردهتر و پیچیدهتری به خود میگیرد و تعریف اخلاقی روابط انسانها درجامعه مشکلتر میشود و تشخیص مصادیق اخلاقی از غیراخلاقی دشوارتر میگردد. امروزه کمتر فعالیتی از فعالیتهای روزمره بشری را میتوان نام برد که به عنوان یکی از شاخههای اخلاق کاربردی یا حرفهای، بررسی نشده باشد یا نتوان از آن در اخلاق بحث کرد(شریفی،1388). درجهان صنعتی از دهههای اخیر در دانش مدیریت به ویژه مدیریتی که در محافل دانشگاهی و اجرایی آمریکایی به میان آمد مفهوم “اخلاق حرفهای” به عنوان یک اصل در همه بخشهای مدیریت مطرح شد. در واقع دو بحث مطرح بود: یکی مسئولیتهای اجرایی مدیران و دیگری اخلاق حرفهای مدیران. متأسفانه در کتابهایی که به زبان فارسی ترجمه میشدند، اغلب مترجمان این بحثها را حذف میکردند(قراملکی،1386). از طرف دیگر بسیاری گمان میکنند بین اخلاقی بودن و برنده بودن یا سود بردن باید یکی را انتخاب کنند و لذا اخلاق را محدودیتی میپندارند که مانع موفقیت آنها می شود وحتی برخی همچون پرفسور هنری آدامز3 استاد دانشگاه هاروارد معتقدند « معنویات یک تجملگران و خصوصی است.» (ماکسول، 1388).
اما رویکرد جهانی به وضع میثاقها و مقررات گوناگون اخلاقی و اهتمام جدی به تأسیس و تقویت نهادها و سازمانهای متنوع مدنی و اخلاقی در سالهای اخیر حاکی از توجه دوباره جوامع انسانی متأخر به کارگشایی اخلاق و منش انسانی در پویاییهای مناسبات جمعی و بیانگر اراده فراگیر به شکلگیری روند علمی و توسعه یابنده تلاشهای اخلاقگرا در سطوح ملی و بینالمللی است. اهتمام به ضرورتهایی چون بهبود سلامت محیط انسانی، آموزش فرهنگی و اخلاقی، توجه به تلفیق اخلاق و مسئولیت، تأکید بر حفظ حرمت و کرامت انسان، گرایش به عدالت و برابری، ترویج تلقی از اخلاق به مثابه عامل انگیزشی تقویت توان فردی و پیوند روحیه جمعی و سازمانی، تأکید بر حقوق مردم در تنظیم مناسبات حرفهای، رهبری خدمتگزار، رهبری سطح پنجم و …از جمله شاخصهای اهمیت نقش اخلاق حرفهای در سطوح مدیریت است.(قراملکی،1388).
1-2- بیان مسئله
مدیریت در سازمانهای امروز دیگر به قدرت فیزیکی و نیروی تحکم آمیز وابسته نیست، بلکه تا حدود زیادی به نیروی تفکر، اندیشه، شناخت و اولویتهای اخلاق حرفهای وابسته است. رهبری و مدیریت تنها با آگاهیهای عمومی و تخصصی و نیز مهارتها و تجربهها در اجرای آموختهها به سامان نمی رسد. عنصر دیگری که در این میدان نقش آفرینی می کند، همانا اخلاق است (واثقی، 1375). به اعتقاد جوزفسون4، اخلاقگرای آمریکایی قرن بیستم و بیست و یکم، دلیل توجه به اخلاق دو نشانه بارز است: اول نقش مهم و پرمعنای رفتار اخلاقی در حفظ و بقای یک جامعه مدنی و دوم، وجود تعدادی پرشمار از نمونههای ضداخلاقی (اسفندیاری، 1386). موضوعاتی همچون انصاف، تصمیم گیری درخصوص اینکه چه چیزی درست یا غلط است، مشخص نمودن عملیات و مقرراتی که رفتارمسئولانه بین افرادوگروهها راتائیدمیکند درحوزه اخلاقیات قراردارند(ارم واشتون5،2003). به نظر دفت6 اخلاقیات ارتباط نزدیک وتنگاتنگی با ارزشها دارندوبه عنوان ابزاری نگریسته میشوندکه ارزشها را به عمل تبدیل میکنند. اخلاق، یعنی رعایت اصول معنوی وارزشهایی که بررفتارشخص یاگروه حاکم است، مبنی براینکه درست چیست ونادرست کدام است؟ (رحمان سرشت،1384).
امروزه مديران به اين نتيجه دست يافتهاند كه فقط با قوانين و مقررات نميتوان کارکنان و سازمانها را اداره كرد. اجرای صرف قانون نیازمند کنترل بیرونی است که نتیجه کمیدر دستیابی به اهداف سازمانی دارد. در كنار آنها علاوه بر کنترل و نظارتهای قانونی و مقرراتی(کنترل بیرونی)، کنترلها و نظارتهای درونی برای اداره بهتر کارکنان ضرورت دارد (انصاری،1386). در این میان اخلاق حرفهای نقش راهبردی در موفقیت معطوف به آینده سازمان و تأثیرات مهمی در سازمان دارد که از جمله میتوان به پیشبینیپذیر کردن سازمان اشاره نمود. از دیگر نتایج رسیدن به خود کنترلی است. برای اینکه بتوانیم از کنترلهای بیرونی به سمت کنترلهای درونی حرکت کنیم یکی از مهمترین ابزارهای کار اخلاق است(قراملکی،1386).
عصر و دوران امروز دنیای پیچیدهای از دانش و فناوری و فنون و ابزارهای مختلفی است که دانش مدیریت نیز از آن مجزا نمیباشد. در این میان هر روزه در عرصه دانش مدیریت شاهد مطالعات، نظریهها و فنون نوینی هستیم که هر یک در تلاش هستند تا راهکارهای تازهای را در جهت بهبود عملکرد مدیریت و اثربخشی بیشتر سازمانها فراهم سازند. اکثر این عرصهها و حوزهها، ریشه در اصول اقتصادی و سیاسی داشته و بیشتر جنبه سودآوری و منافع سازمانی دارند. اما حقیقت آن است که در دهههای اخیر جنبه دیگری از وظایف سازمانی نقش پراهمیتی یافته است و آن، مسئولیت اجتماعی و اخلاقی سازمان است. اخلاق، میتواند نقش پراهمیتی در بهبود روند فعالیتهای سازمان ایفا کند (امیرکبیری و داروئیان، 1390).
اخلاق حرفهای برای همه افراد اهمیت دارد، اما برای مدیران به چند دلیل اهمیت ویژهای دارد. یک دلیل آشکار این است که رفتار مدیر معیار یا ارزشی برای کارکنان و سازمان محسوب میشود. دلیل دیگر این است که رفتار مدیران به شدت زیر نگاههای موشکافانه کارکنان قرار دارد و چون امروزه مردم به اطلاعات دسترسی بیشتری دارند، بنابراین رفتار نامناسب به سرعت شناخته و منتشر خواهد شد. در نتیجه، شهرتی که یک سازمان یا یک فرد ممکن است طی سالها کار و ممارست به دست آورده باشد، امکان دارد در ظرف چند دقیقه به کلی از بین برود (مولانا، 1387).
اعظمیان بیدگلی(1388) که مؤلفههای اخلاقی مدیریت در نظام اسلامی را با هدف بررسی لوازم و نیازمندیهای اخلاقی مدیران در این نظام، مورد بررسی قرار داده است، نتیجه میگیرد اخلاق در کنار دانش و مهارت از مهمترین ابزارهای کار مدیریت است چرا که اگر مدیر بترسد، متزلزل باشد، فاقد استقامت و پشتکار باشد، شتابزده و عجول باشد، نفوذپذیر باشد، مستبد و متکبر باشد و از رأفت و رحمت نسبت به زیردستان و همکاران بیبهره باشد، از سازمانبخشی مطلوب و ایجاد هماهنگی بین اجزای مختلف تحت مدیریت خویش عاجز خواهند ماند.
ازگلی (1384)، در پژوهشی با بررسی هدف رهبری یعنی اثر بخشی به جستجوی معیارهای موفقیت رهبران می پردازد و نشان می دهد که موفقیت رهبران در صورتی که با اخلاق و صداقت همراه نباشد، پایداری و اعتبار خود را به مرور از دست میدهد. به اعتقاد وی اگر بپذیریم که حداقل یکی از رویکردهای رهبری، رویکرداخلاقی است که درمقابل رویکرد غیراخلاقی قرار میگیرد، باید بتوانیم تفاوتهای این دو رویکرد را در ابعاد هدف، ابزار وآثارهریک به روشنی نشان دهیم. بدیهی است برای ترسیم وشفافسازی هریک از این ابعاد،باید معیارهای مشخصی در جهت تعیین میزان کمی و کیفی اثر بخشی اقدامات رهبران ارائه کرد . تجلی حدود این اثر بخشی در ابعاد و میزان نفوذ رهبران در پیروان و پایداری این نفوذ بازتاب می یابد. هنگامی که اثربخشی7، هدف رهبری میشود به این معنی است که رهبران تنها به دنبال انجام دادن کار به گونهای صحیح نیستند بلکه آنها میخواهند کارهای صحیح را به نحو صحیح انجام دهند و این مستلزم اخلاقگرایی در رهبران و مدیران است و نشانههای فراوانی از بهبود بهرهوری
