
است اَختر زیتون».
نیکوی در این شعر از عناصر پیرامونی نیز سود جسته است. او از هجده فرایندی که در شعرش آورده برای یازده فرایند عنصر پیرامونی ذکر کرده است. علاوه بر این در شعرش از عناصر مکانی مانند «از هر سو»، «میان زمین» و …، عناصر زمانی مانند «در زمستان»، «چار فصل بهار» و … و عناصر تکرار مانند «دوباره»، «باز» و … استفاده کرده است.
فرایندها، مشارکین فرایند و عناصر پیرامونی شعر مادر زیتون در جدول (3-27) ذکر شده است.
جدول 3-27- فرایندهای ساخت تعدّی در شعر مادر زیتون
فعل فرایند
مشارکین فرایند
عناصر پیرامونی
میشکافند/ مادی
خاک مجنون را، ریشههای شناور زیتون
ــــ
به سخره میگیرند/ مادی
شاخههای تناور زیتون، آسمان را
ــــ
ند (هستند)/ رابطهای
بادهای رسالت، رهسپار
از هرسو
دور میگیرند/ مادی
نزول شکوفههای بهار
در مَدار پیمبَر زیتون
است/ رابطهای
آن (زیتون: محذوف)، شکوفهباران
در زمستان
مینشیند/ رفتاری
(مادر زیتون)
به بار، در سرخی
سبز کند/ مادی
زمین را، ریشة سرخ کشور زیتون
دوباره
میپیچد/ مادی
ضربههای شکستنیّ تبر
باز، در گوش باد
شدند/ رابطهای
ضربههایی کمرشکن، حرفِ آخر زیتون
جملگی
نخواهد بود/ وجودی
توان، تیغهها را
ــــ
زمین بزنند/ رفتاری
(آنها: محذوف)، یک شاخه را
ــــ
میتپد/ مادی
قلب او
میان زمین
است(محذوف)/ رابطهای
آسمان، قلب دیگر زیتون
ــــ
میشکفد/ مادی
(او: محذوف)
چارفصل بهار، پی در پی
برسد/ مادی
آیههای مطهرّ زیتون
که به گوش جهانیان
در آغوش گرفته/ رفتاری
قلب مادرانة خاک، ریشهها را
از ازل
شده است/ رابطهای
آسمان، سایة سرش
ــــ
است/ رابطهای
بلند، اختر زیتون
ــــ
3-1-28- میزگردِ سرخ
کاخ سفید و دایرهای سرخ در غروب
گلخندِ کودکان هیاهو تباه شد
چشمان مادران به خونگریه آشنا
آموزگار، بغضِ خودش را خلاصه کرد
پرسید: «جز خدا به که باید پناه برد
زیتون سبز دست تمنا گشوده است
دستان ندبهخوان درختان سبز نیز
سنگ و تفنگ و حنجرهای سرخ در غروب
با جیغهای دلهرهای سرخ در غروب
در ناکجای منظرهای سرخ در غروب
زل زد به قاب پنجرهای سرخ در غروب
وقتی نشسته دلهرهای سرخ در غروب…»
در وسعت محاصرهای سرخ در غروب
هر روز رو به تبصرهای سرخ در غروب…
(همان: 61-62)
نگاهی به شعر میزگرد سرخ نشان میدهد که نیکوی از چهارده فرایند در این شعر سود جسته است که از این تعداد، سه فرایند مادی، دو فرایند رفتاری، چهار فرایند رابطهای، چهار فرایند وجودی و یک فرایند کلامی است. در این شعر فرایندهای ذهنی مشاهده نمیشود و این نشان میدهد که او به فرایندهایی از نوع فکر کردن و احساس کردن توجهی نداشته است. بسامد بالای فرایندهای رابطهای و وجودی در این شعر به چشم میخورد که فرایندهای رابطهای به هویت داشتن و ویژگی و صفتی دلالت دارند و فرایندهای وجودی رخ دادن چیزی را بیان میکنند. نیکوی در این شعر به کاربرد فرایندهای رفتاری نیز علاقه نشان میدهد. قرار گرفتن این فرایندها در کنار فرایندهای مادی فضای بیحرکت شعر را پویا و متحرک میکند. او در این شعر از فرایندهای کلامی هم بهره میگیرد. این فرایندها به نوع گفتن مربوط میشوند.
با بررسی مشارکین فرایند میتوان گفت که شاعر تنها انسانی نیست که در شعر حضور دارد، بلکه مشارکین انسانی دیگری هم در این شعر هستند مثل «کودکان» در مصرع «گلخندِ کودکان هیاهو تباه شد»، «مادران» در مصرع «چشمان مادران به خونگریه آشنا»، «آموزگار» در مصرع «آموزگار، بغضِ خودش را خلاصه کرد». در این شعر مشارکین غیرانسانی هم حضور دارند مثل «کاخ سفید» در مصرع «کاخ سفید و دایرهای سرخ در غروب»، «سنگ و تفنگ» در مصرع «سنگ و تفنگ و حنجرهای سرخ در غروب»، «قاب پنجرهای سرخ» در مصرع «زل زد به قاب پنجرهای سرخ در غروب»، «جز خدا» در مصرع «پرسید: جز خدا به که باید پناه برد»، «دلهرهای سرخ» در مصرع «وقتی نشسته دلهرهای سرخ در غروب…»، «زیتون سبز» در مصرع «زیتون سبز دست تمنا گشوده است»، «دستان ندبهخوان درختان سبز» در مصرع «دستان ندبهخوان درختان سبز نیز»
نیکوی در این شعر از عناصر پیرامونی نیز بهره برده است. او در این شعر برای بیشتر فرایندها عناصر پیرامونی بر میگزیند و از چهارده فرایندی که در این شعر گنجانده، برای هشت فرایند عناصر پیرامونی انتخاب کرده است. او بیشتر از عناصر زمانی چون «در غروب»، «وقتی»، «هر روز» و عناصر مکانی مانند «در ناکجای» بهره گرفته است.
در جدول (3-28) به فرایندها، مشارکین فرایند و عناصر پیرامونی در شعر میز گرد سرخ اشاره شده است.
جدول 3-28- فرایندهای ساخت تعدّی در شعر میز گرد سرخ
فعل فرایند
مشارکین فرایند
عناصر پیرامونی
است (وجود دارد)/ وجودی
کاخ سفید
ــــ
است (وجود دارد)/ وجودی
دایرهای سرخ
در غروب
است (وجود دارد)/ وجودی
سنگ و تفنگ
ــــ
است/ وجودی
حنجرهای سرخ
در غروب
شد/ رابطهای
گلخند کودکان هیاهو، تباه
با جیغهای دلهرهای سرخ، در غروب
است/ رابطهای
چشمان مادران، آشنا
به خونگریه، در ناکجای منظرهای سرخ، در غروب
خلاصه کرد/ مادی
آموزگار، بغض خودش را
ــــ
زل زد/ رفتاری
او (آموزگار: محذوف)، به قاب پنجرهای سرخ
در غروب
پرسید/ کلامی
او (آموزگار: محذوف)
ــــ
باید (لازم)/ رابطهای
آن (محذوف)
ــــ
پناه بردن/ مادی
جز خدا، به که
ــــ
نشسته/ رفتاری
دلهرهای سرخ
وقتی، غروب
گشوده است/ مادی
زیتون سبز، دست تمنا
در وسعت محاصرهای سرخ، در غروب
هستند/ رابطهای
دستان ندبهخوان درختان سبز، رو به تبصرهای سرخ
نیز، هر روز، در غروب
3-1-29- شعر آخر
امشب که مزار شهدا گلگون است
امشب شب جمعه است و معلوم نشد
با اینکه گرفتم از معلّم یک بیست
از دفتر نقّاشی من بیخبری…
بابای عزیز من شب جمعه رسید
دنبال تو تا کجا بیایم خوبست؟
روزی که به آسمان کبوتر دادند
با عشق حسینی همه با سَر رفتند
ماییم که از عشق خدا لبریزیم
امروز اگر یزیدی از راه رسید
من هیچ، دل مادرم امشب خون است
بابای عزیز من کجا مدفون است
چشمان سیاه من به یاد تو گریست
امضای تو در دفتر املایم نیست
چون ابر بهار چشمهایم بارید
من آمدهام به جبهه بابای شهید
با عشق به مردان خدا پر دادند
در راه خدای مهربان سَر دادند
خون است که از دیدة دل میریزیم
با عشق حسینی همه بر میخیزیم
(همان: 61-62)
نیکوی در شعر آخر از بیست و پنج فرایند بهره گرفته است که از این تعداد یازده فرایند مادی، دو فرایند رفتاری، هشت فرایند رابطهای و چهار فرایند وجودی است. در این شعر فرایندهای ذهنی و کلامی به چشم نمیخورد و این نشان میدهد که شاعر به فرایندهایی که مربوط به جنبههای احساسی و فرایندهایی از نوع گفتن توجهی نداشته است. تعداد فرایندهای مادی در این شعر نسبت به فرایندهای دیگر بیشتر بوده است. این فرایندها بر انجام دادن کار دلالت دارند. نیکوی در این شعر از فرایندهای رفتاری نیز بهره گرفته است این فرایندها نشان دهنده رفتارهای انسان هستند و فرایندهای رابطهای و وجودی نیز در این شعر مشاهده میشود. فرایندهای رابطهای، رابطه دو چیز را با هم نشان میدهد و فرایندهای وجودی بر وجود آمدن دلالت دارند
بررسی مشارکین فرایندها نشان میدهد که علاوه بر حضور شاعر در این شعر که با مخاطب ذهنی خود سخن میگوید، مشارکین انسانی دیگری را هم میتوان مشاهده نمود مثل «مادر» در مصرع «من هیچ، دل مادرم امشب خون است»، «بابای عزیز من» در مصرع «بابای عزیز من کجا مدفون است»، «معلم» در مصرع «با اینکه گرفتم از معلّم یک بیست»، «بابای شهید» در مصرع «من آمدهام به جبهه بابای شهید»، «مردان خدا» در مصرع «با عشق به مردان خدا پر دادند» و «یزیدی» در مصرع «امروز اگر یزیدی از راه رسید».
البته در این شعر مشارکین غیرانسانی هم حضور دارند مثل «مزار شهدا» در مصرع «امشب که مزار شهدا گلگون است»، «امشب» در مصرع «امشب شب جمعه است و معلوم نشد»، «بیخبری» در مصرع «از دفتر نقّاشی من بیخبری…»، «امضای تو» در مصرع «امضای تو در دفتر املایم نیست»، «خوب» در مصرع «دنبال تو تا کجا بیایم خوبست؟»، «کبوتر» در مصرع «روزی که به آسمان کبوتر دادند»، «سر» در مصرع «با عشق حسینی همه با سَر رفتند»، «لبریز» در مصرع «ماییم که از عشق خدا لبریزیم» و «خون» در مصرع «خون است که از دیده دل میریزیم».
بررسی عناصر پیرامونی در این شعر نشان میدهد که نیکوی از عناصر پیرامونی نیز بهره گرفه است. او بیشتر از عناصر زمانی مانند «امشب»، «روزی که» و عناصر مکانی چون «به کجا»، «به جبهه» و عناصر چگونگی همچون «ابر بهار» استفاده کرده است.
در جدول (3-29) به فرایندها، مشارکین فرایند و عناصر پیرامونی در شعر میز گرد سرخ اشاره شده است.
جدول 3-29- فرایندهای ساخت تعدّی در شعر آخر
فعل فرایند
مشارکین فرایند
عناصر پیرامونی
است/ رابطهای
مزار شهدا، گلگون
امشب
هستم (محذوف)/ رابطهای
من، هیچ
ــــ
است/ رابطهای
دل مادر، خون
امشب
است/ رابطهای
امشب، شب جمعه
ــــ
نشد/ رابطهای
(آن: محذوف)، معلوم
ر
است/ رابطهای
بابای عزیز من، مدفون
کجا
گرفتم/ مادی
(من: محذوف)، از معلم، یک بیست
با اینکه
گریست/ رفتاری
چشمان سیاه من
به یاد تو
ی (هستی)/ رابطهای
(تو: محذوف)، بیخبر
از دفتر نقّاشی من
نیست/ وجودی
امضای تو
در دفتر املایم
رسید/ مادی
بابای عزیز من، شب جمعه
ــــ
بارید/ مادی
چشمهایم
چون ابر بهار
بیایم/ مادی
(من: محذوف)
دنبال تو، تا کجا
است/ رابطهای
خوب
ــــ
آمدهام/ مادی
من، بابای شهید
به جبهه
دادند/ مادی
(آنها: محذوف)، کبوتر
روزی که، به آسمان
دادند/ مادی
(آنها: محذوف)، به مردان خدا
با عشق
رفتند/ مادی
همه
با عشق حسینی، با سَر
دادند/ مادی
(آنها: محذوف)، سر
در راه خدای مهربان
یم (هستم)/ وجودی
ما
ــــ
یم (هستم)/ وجودی
(ما: محذوف)، لبریز
از عشق خدا
است/ وجودی
خون
ــــ
میریزیم/ مادی
(ما: محذوف)، (آن را: محذوف)
از دیده دل
رسید/ مادی
یزیدی
امروز، اگر، از راه
بر میخیزیم/ رفتاری
همه
با عشق حسینی
3-2- تحلیل ساخت اندیشگانی شعر مجید سعدآبادی
3-2-1- یک
اگر موشکی با تمام حرارتش
روی این خانه بنشیند
مثل تخم مرغهای رسمی نطفهدار
پوستة جنگ ترک بر میدارد!
سرت را بیرون میآوری
میبینی
مادرت کسی دیگر است!
پدرت کسی دیگر!
(سعدآبادی، 1390: 11)
نگاهی به شعر یک نشان میدهد که سعدآبادی در این شعر از شش فرایند بهره گرفته است که از این تعداد دو فرایند مادی، دو فرایند رابطهای و دو فرایند رفتاری هستند. در این شعر فرایندهای ذهنی، وجودی و کلامی مشاهده نمیشود. کاربرد فرایندهای مادی و رفتاری و رابطهای در این شعر یکسان است. به کار بردن فرایندهای رفتاری در کنار فرایندهای مادی فضای شعر را متحرکتر میکند که این فرایندها یعنی فرایندهای رفتاری به رفتارهای جسمانی و روانشناختی انسان مربوط میشوند. اما فرایندهای مادی به تجربة ما از دنیای بیرون مربوط هستند. سعدآبادی در این شعر از فرایندهای رابطهای هم استفاده کرده است که این فرایند بر هویت داشتن دلالت دارد. نگاهی به مشارکین در فرایندها نشان میدهد که علاوه بر حضور شاعر در این شعر مشارکین انسانی دیگری هم هستند مثل «مادرت» در مصرع «مادرت کسی دیگر است!»، «پدرت» در مصرع «پدرت کسی دیگر!». البته مشارکین غیرانسانی هم در این شعر مشاهده میشوند مثل «موشکی» در مصرع «اگر موشکی با تمام حرارتش» و «پوستة جنگ» در مصرع «پوسته جنگ ترک بر میدارد!».
سعدآبادی در این شعر از عناصر پیرامونی نیز سود جسته است، او در این شعر برای دو فرایندش عناصر پیرامونی انتخاب کرده است و سایر فرایندهای او بدون عناصر پیرامونی هستند. همچنین در این شعر از عناصر مکانی
