
هست ولي توانست يك خبر كامل باشد با صلاح ديد اتاق خبر در زير نويس آمده و به نوعي بياهميتتر از ساير اخبار تلقي شده است. اغلب قريب به اتفاق اين اخبار، به نوعي اخبار تشنج در خاورميانه است.
خلاصه خبرهاي ٩ مهر شصت دقيقه
در اين بولتن خاص ٨ خبر در متن اخبار تلويزيوني آمده و براي تأكيد بيشتر در زيرنويس اخبار آمده و به نوعي برجسته شده است.
فصل پنجم
نتایج
5-1 تحلیل ژورنالیستی
5-1-1 خبر ٢٠:٣٠
بر اساس ويژگيهاي ٢٠:٣٠ چنين ميتوان استنباط كرد كه اين بولتن شيوه خاصي و امضاي خاصي براي ارائه اخبار خود ندارد. بسته به رويدادهاي روز، چيدمان اخبار و گزارشهاي خود را ميچيند. يك بار بولتن با يك خبر آغاز و با يك گزارش تحقيقي ويژه پايان مييابد و بار ديگر با يك خبر بلند آغاز و با چند خبر كوتاه پايان مييابد و پرونده ويژهاي ندارد.
اين بولتن در دستهبندي مرسوم در كتب، جزو بولتنهاي بلند جاي ميگيرد اما در عرف بولتنهاي خبري، متوسط است. چرا كه بولتنهاي بلندتر نيز در عرف خبري هم در ايران و هم در بيبيسي وجود دارد. در اولويتبندي تهيه خبر و نه ارائه آن، خلاصه خبر در اولويت است چرا كه با توجه به زمان بولتن، تعداد خبر بيشتري را پوشش ميدهد. اما از نظر ارائه اخبار متوسط و بلند كه درباره رويدادهای مهم روز هستند در اولويت قرار دارند. از نظر بهرهگيري از تيتر كه ويترين هر خبر است به دليل داشتن خلاصه خبرهاي متعدد، غناي كمتري دارد، حتی گزارش و اخباري نيز يافت ميشوند كه اصلاًَ تيتر ندارند و مشخصات خلاصه خبر را ندارند. در اينجا به نشانهاي از عبور از الگوي كلاسيك و سيالیت متن ژورناليستي تلويزيوني برميخوريم كه شرايط را محور كار قرار ميدهد. سيالیت متون البته لزوماً امري مثبت يا منفي نيست. گاهي به دليل نقص در كار خبرنويس و گاهي براي شكستن چارچوبها براي ارائه راحت خبر متناسب با شرايط و ذائقه مخاطب است.
اما ٢٠:٣٠ ويژگي خاصي دارد كه در ميان تيترهاي آن است. كاركرد تيتر با ميان تيترها تقسيم شده است؛ يعني ميان تيترها به كمك تيتر ميآيد تا متون خبري را از هم جدا كند، محورهاي متعدد يك موضوع را مشخص كند و برجستهسازي را نيز گاهي اوقات انجام ميدهد كه چون در پائين تصوير به مخاطب عرضه ميشود، قسمتي از كار مجري را كم كرده و زمان كمتري براي ارائه يك خبر صرف ميشود و اقتصاد زمان براي ارائه تعداد اخبار بيشتر در يك بولتن رعايت ميشود. اين خود سبك و امضاي خاص ٢٠:٣٠ است. اما نكته اين است كه همه مخاطبان تلويزيون كه عامترين رسانه است را شامل نميشود. افراد بيسواد، مسن و.. كه هر دليل قادر به خواندن متون نيستند در تعامل كامل با بولتن قرار نميگيرند و لذا اين بولتن مخاطب خاصتري را تعريف كرده است.
كوتاهي و سادگي تيترها، پيام سادهتري را ارائه ميكند كه مخاطب بيحواشي، مستقيم پيام را در مييابد و زمان كمتري براي تحليل آن صرف ميكند. اما ضربهاي بودن آن، براي ايجاد درنگ و جلب سريعتر توجه مخاطب براي انتقال پيام و ادامه يافتن فرايند با خواندن سريع خبر است. يعني اين بولتن از مستقيمترين و سريعترين مسيرها براي انتقال پيام استفاده ميكند. البته اكنون كه اخبار گرايش به داستانپردازي و نقالي و ايجاد جذابيت در خبر هستند اين شيوه اگرچه راهگشاست اما لزوماً محبوب نيست.
بيشترين استفاده از ارزش برخورد، تلاش سازندگان متون اين بولتن را براي پرداخت به تنشها نشان ميدهد تا در رويدادهايي قدم بگذارد كه ميتواند مخاطبان بيشتري را جلب و درگير كند. به همين دليل است كه رويكرد انتقادي اين بولتن چه دروني و چه بيروني كاملاً آشكار است. پرداختن به اخباري با ارزش خبري برخورد، جريان يافتن سياهيها -البته كنترل شده- در رسانه است و سوپاپ اطميناني ايجاد ميكند كه نارضايتيها مديريت شود، البته نوع پرداخت به آن نيز مهم است. چون اين بولتن از زبان عوام و لحن محاوره و طنز در كلام بهره ميگيرد به زبان و انديشه مردم خود را نزديك ميكند و در برخورد با رويدادهايي با ارزش برخورد و درگيري، نقش واسطه مردم و حكومت را بازي ميكند؛ از اين رو مديريت كنترل شده نارضايتيها را انجام ميدهد. ارزش خبري بعد، دربرگيري و استثنا است. در برگيري از آنجايي اهميت دارد كه درصد بالايي از مردم گزارش وضعيت و رويدادهاي مرتبط با خود را از رسانه ميبينند و رسانه سخنگوي مسائل آنان ميشود و اعتماد بيشتري نسبت به رسانه جلب ميشود و به عنوان منبعي قابل مراجعه براي مردم در ميآيد. لذا استفاده زياد از آن در اين بولتن، اين اعتماد را به وجود ميآورد.
ويژگي ارزش خبري استثنا و شگفتي در اين است كه اين ويژگي به رويدادهاي نادر ميپردازد كه هميشه مردم منتظر شنيدن آن هستند. اين مسئله حتي در موارد منفي و سياه براي مردم جالب است و به عبارتي مخاطب را پابند رسانه ميكند تا از شنيدن مطالب جديد هرچند سياه لذت ببرد و حتي لبخند بزند. اين سه ويژگي، ويژگيهايي است كه مخاطب خاص براي بولتن تعريف ميكند. پرداختن به رويدادهاي داخل ايران نيز نكته جالبي است كه اولويت را به وطن در واقع هموطن ميدهد و مسائل پيرامون وي را مورد كنكاش قرار ميدهد و به مخاطب و مسائلش اولويت ميدهد، در ادامه اگر به لحاظ اهميت رويداد و نيز زمان بولتن، فرصتي بود، خبر خارجي را نيز پوشش ميدهد. البته گاهي اين مسئله به افراط كشيده ميشود و خبري مثل جدايي دو سودان كه تأثيرات زيادي در جهان دارد را حذف ميكند.
اخبار اجتماعي اخباري هستند كه مردم دائم در پيرامون خود با آن درگيرند و ملموستر به نظر ميرسند و مردم عامه بيشتر درگيرند؛ يعني اخباري با دربرگيري بالا هستند. سپس اخبار اقتصادي كه گرچه اهميت بالايي دارند يا اخبار سياسي، اما معمولاً مردم از گراني قيمت و بسته شدن فلان روزنامه و… ميگويند و موضوعات تخصصيتر را مدنظر نظر نميدهند. اما اخبار اجتماعي با دربرگيري بالا مخاطبان بيشتري را به خود جلب ميكند و پوشش ميدهد. سخت خبرها نيز اخباري هستند كه فارغ از تفسير و پيگيري و كنكاش ذات رويداد پوشش داده ميشود. اين بولتن نيز يا به دليل زمان اندك فرصت پوشش نرم خبر را ندارد يا در اولويتهاي آن نيست. يعني صرفاً مخاطب را در جريان رويدادهاي روز قرار ميدهد و فرصتي براي به چالش كشيدن، پرداختن به ابعاد و تأثيرات رويداد ندارد و نميگذارد اين امر به ويژه در اخبار مهم روز مثل خبر مهدويت و فلسطين كاملاً مشهود است. نكته قابل تأمل اينجاست كه اين بولتن جانبدارانه و با موضعگيري با اخبار برخورد ميكند، يعني ضمن اينكه ابعاد آن را مورد بررسي قرار نميدهد اما با دادن بار ارزشي به واژهها و نوع برخورد با رويداد عملاً موضع خود را اعلام ميكند و به مخاطب اجازه انديشيدن نميدهد و يا به انديشه او احترام نميگذارد. اين بولتن بيشتر به اخبار برنامهريزي شده رويداد مدار و عادي ميپردازد و با توجه به تعداد كم گزارش ميتوان دريافت كه توليدكنندگان خبر اين بولتن ترجيح ميدهند دست به توليد اخبار مشخص، جزئي و بدون زمان بپردازد و به دنبال اخبار ويژه كه ممكن است هزينههاي زيادي از هر جهت داشته باشد نباشند. اين امر نارضايتي هم ايجاد نميكند چه از جانب دروازهبانان و چه از جانب مخاطبان. جلب نظر مخاطب صورت ميگيرد و حدود قانوني رأس هرم هم رعايت ميشود.
شيوه پردازش مستند اخبار (و نه ارائه آن)، حركت در مسير الگوي كلاسيك به عنوان معيار پردازش اخبار است اما نكته اينجاست كه مهمترين نتيجه الگوي كلاسيك، عينيت صراحت و شفافيت است كه اينجا به دليل ادبيات و نحوه ارائه زير سؤال رفته است اين دوگونگي به ارائه بهتر خبر كمكي نميكند چرا كه جذابيت شيوه داستانگويي را ندارد و از معيار عينيت و صراحت و شفافيت كه نتیجه الگوي كلاسيك است دور شده است. سوگيري منفي به رويدادها نشان ميدهد كه يا رويدادهاي منفي يا رويكرد انتقادي به رويدادها انتخاب شده است كه از مطالعه متون اخبار درمييابيم كه بيشتر با رويكرد انتقادي به اخبار پرداخته شده است. البته اخبار انتقادي بيشتر در حوزههاي ورزشي و حوزههايي است كه ايمنترند و همان داستان مديريت نارضايتيها البته در سطوح پائيني هرم را هدف قرار داده است.
سيالیت الگوي نگارش اخبار به طوري نيست كه به سمت اخبار ابتكاري پيش برود بلكه به نوعي رفتار بر اساس شرايط و موقعيت است كه پيش از اين ذكر آن رفت. نكته بعد پيرامون زبان رسانه و بولتن است. اين هنجارشكني در بهرهگيري از زبان، دستور زبان و شيوه نگارش خبر گرايش به ناهنجاري دارد و شيوه آن به سبكي است كه افراد سطح پائين جامعه را در بر ميگيرد. اين نكته باعث از بين رفتن الگوهاي پيراسته زبان ميشود. جذب مخاطب و حركت به سوي مردم به معناي شكستن الگوهاي رسمي و جايگزين كردن آن با كلمات و جملات نامناسب و حتي رويكردهاي «عوامانه هم نیست» چرا كه پيام با رسانهاي شدن از تمام ابعاد رسميت مييابد و يك بعد آن زاويه نگاه به رويدادها و بهرهگيري از آن براي انعكاس رويداد است كه به مرور زمان ميتواند فاجعهاي زباني ايجاد كند. كمكم اين بولتن حياط خلوتي براي ناهنجاري زباني ميشود كه مخاطبان خاص دارد و قاعدتاً با ادامه يافتن آن نقض غرض ميشوند يعني به جاي جلب مخاطب موجب ريزش مخاطب ميشود.
در ميان تاكتيكها و تكنيكها و… كه سوگيري ويژهاي به خبر ميدهد حمله به نقاط ضعف بيش از ساير موارد به چشم ميخورد كه از مهمترين اصول ضد تبليغ است و هژموني و هاله قدرت را ميشكند و واقعيت را بر اساس رويكرد رسانه در مقابل ديدگان مخاطب عيان ميكند. بنابراين در اين تكنيك تلاش ميشود تا نگاه خاصی از رويدادها از آنچه قدرتها اعم از داخلي و خارجي، در هر سطحي ارائه مينمايند ارائه شود.
بزرگ يا كوچك نمودن رويدادها، تمسخر رويدادها و يا سازندگان رويدادها، دست گذاشتن روي سوژههايي كه هيجانات زيادي در جامعه در پي دارد و موجب جلب توجهات به كار و رسانه ميشود، حمله به سوژه به طوري كه اعتبار و جايگاه وي را از بين ببرد، برجسته كردن برخي رويدادها يا سازندگان رويدادها، بهرهگيري از طنز براي عبور از جديت و كاستن جايگاه رويداد يا خبرسازان، استفاده از منابع نامشخص براي ثابت كردن داعيه رسانه، ساختن دشمن فرضي براي مخاطب براي ترغيب او براي دنبال كردن اهداف رسانه توجه دادن اذهان به سمت نقطه اشتراك براي ايجاد همدلي و سوق دادن مخاطبان به سمتي خاص، دست گذاشتن روي غرور ملي كه مخاطبان هزينههاي زيادي براي آن ميدهند براي حركت دادن افكار عمومي به آن سمت و القاي غيرمستقيم پيام از مهمترين روشهاي اين بولتن در جهتگيري نسبت به رويدادها و جهت دادن ذهن مخاطب به آن سمت است.
5-1-2 مجري بولتن
مجري اين بولتن تنها خواننده خبر است و گرچه تلاش ميكند از ارتباطات غيركلامي براي انتقال معنا بهره گيرد، اما آن قدر مدت كوتاهي روي آنتن است كه اين مجال ارتباط فراهم نميشود. از طرفی در رابطهاي نيمه رسمي ـ نيمه صميمي در مقابل دروبين به مخاطب بر اساس نماي دروبين معرفي ميشود كه به طور قراردادي در تعريف رابطهاش با مخاطب مؤثر است. تنها در يك نما يازرلو است، در باقي نماها تنها واسطه انتقال پيام است و به عنوان يك كنشگر مطرح نيست. ارتباط او كاملاً رو در رو و تعاملي است و تصنع در رفتارش كاملاً مشهود است. البته اين فرد به تناسب رويكرد ٢٠:٣٠ نسبت به ساير بولتنها هويت مشخص متناسب با بولتن دارد و به فرض اگر مجري خبر ٢١ يا ١٩ بود با ساختار بولتن هماهنگ نبود، به طور كلي فضاي سرد استوديو كه بيشتر از نمادهاي عقلانيت در رنگهاي آبي و در فلش (مثلث) نارنجي استفاده كرده، گرايش به مستند بودن و عقلانيت را نشان ميدهد و با حضور يك مجري با ويژگيهايي كه ذكر شد فرد آماده مواجهه با سلسله اخبارهايي مستند ميشود.
5-2-1شصت دقیقه
به طور كلي ميتوان دريافت كه اين بولتن يك ساختار مشخص و محكم دارد كه مخاطبان دائمي، هميشه منتظر ارائه اين ساختار هستند. يعني نسبت به ساير بولتنها، ساختاري هويتبخش دارد. چه از نظر آكادميك و چه از نظر عرف بولتنهاي خبري، جزء
