
رویای آن را پروردهام.» اما ایجاد این چشمانداز بر پایه دانش شکل میگیرد و قبل از هرکس، خود به آن باور دارد تا آنجا که از هر فرصتی بهره ميگیرد تا از بازرگانانی که از سرزمینهای دور میآمدند درباره تمدنهای فراسوی سرزمین پارس بپرسد و کتابهای آنها را وام بگیرد.
در آغاز راه، امیدمدار کسی به اندازه خودت به سرنوشتی که ميخواهی بیافرینی، باورداشته باشد.
– همدردی و مشارکت افراد در پیروزی خود
کوروش میگذارد یکایک افرادش، به وی نزدیک شوند و نگرانیهای شخصی خویش را با وی در میان گذارند.
«در شادی مردم شاد باش ولی آنگاه که گردون، روزهای بد میآورد، باید در اندوه آنان نیز شریک باشی.»
– فروتنی
«باید همواره در کنار اعتمادی که به خود دارم، حس نیرومندی از فروتنی را نیز بپرورانم. باید همواره آماده دریافت هشدارهای آسمانی باشم تا بر آتش خواستههایم باران میانهروی فروریزد.»
– سخن گفتن به فراخور شنونده و برابری به فراخور سازمان
پیادهسازی مدیریت مشارکتی نیازمند دو پیشزمینه است: توان افزایی کارکنان و کار گروهی. وقتی ریشههای فرهنگ کار گروهی را در آیین مدیریت کوروش مییابیم، پذیرش و بهرهبرداری از تفاوتهای فکری و شخصیتی افراد و آگاهی او به پدیده همافزایی گروهی شگفتانگیز است. کوروش ميگوید: «اگر بتوانید با دامن زدن به همکاری افراد برای رسیدن به هدفهای مشترک، بدگمانیهای میان آنها را کاهش دهید، تفاوت آنها بیشتر نیروزا خواهد بود تا تنشزا.» کوروش هنگام سخن گفتن با سربازان عادی، بخشی از دانستههایش را آشکار نمیکند.
– پرهیز از دروغ و خشم
ما بارها مدیریت از راه ارزشها را از زبان صاحبنظران مدیریت شنیدهایم و به رعایت اخلاق حرفهای در مدیریت فرمان داده شدهایم. کوروش این مفاهیم را به شیوایی در گفتاری بیان داشته است که: «ما هدفی والا داشتیم، لیک برای دست یافتن به آن هر کاری را آزاد نمیدانستیم. از جمله کارهایی که پست میشمردیم، دروغ گفتن بود.» و یا «انسان گاه از خشم خویش آسیبی میبیند که هیچ دشمنی قادر به وارد آوردن آن نیست.»
– خلق انگیزه
هنگامی که تعاریف مختلف و جدید رهبری را واکاوی ميکنیم، ریشههای آن را در گفته کوروش ميیابیم که میگوید: «رهبری یعنی رساندن افراد به اوج شایستگی»
وی برای این منظور، مدیریت مشارکتی و انگیزه بخشی را در نظر دارد:
«این بود وظیفهی بزرگ من: خلق انگیزه برای دستیابی به هدفهای والا در کنار رسیدن به هدفهای فردی»،و در جای دیگر، «سربازی که فرصت تفکر نداشه باشد همواره سرباز خواهد ماند.»
2-3-2- دوران اسلام وتمدن اسلامی
اسلام از آغاز محوریت کار و تجارت را مطرح کرد. تصور پیروزی اسلام بر قریش بدون در نظر گرفتن نقش محوری تجارت در تقویت موقعیت مسلمانان در مکه غیر ممکن بود. دشمنان در آن زمان تجارت و راههای تجارت را کنترل کرده و اسلام را تهدیدی در برابر خود می دانستند. حضرت محمد(ص) نه تنها با خدایان آنها بلکه با اساس قدرتشان به مبارزه پرداخت. یعنی انحصار تجارت در عرب و مناطق اطراف آن، پس از شکست قریش به دست پیامبر، کار و تجارت به عنوان جزء اصلی ایمان به خدا معرفی شد. در بحران سیاسی، اقتصادی و اجتماعی که پس از حمله مغول در قرن هفتم هجری برای بیش از دو قرن گریبانگیر ایران شد، آنچه میتوانست بر تجدید حیات اقتصادی کشور و کاهش فشار بر اقشار فرودست کمک کند، رشد تولید و مبادلات تجاری بود. بی تردید وجود ضوابط و معیارهای اخلاقی و پایبندی به آداب فعالیتهای حرفهای راه بهبود اوضاع اقتصادی را هموار میکرد. چنین به نظر میرسد که باید اهل فتوت را پیشگامان معرفی و ترویج اخلاق حرفهای در آن دوران دانست. توجه اهل فتوت به امور اجتماعی با نگاهی جدی به اشاعه جایگاه کار و تولید در جامعه همراه بود (کاظم بیگی،1386).
پیوند تنگاتنگ دینی به ویژه در شکل دیوانی آن، با نظام سیاسی از یک سو و زمینه مساعد فعالیتهای دینی از سوی علما در دوره صفویه، سبب ایجاد و ظهور شکل تازه ای از ساختار دینی ایران گردید که طی آن ابعاد گوناگون ساختار دینی، شکوفایی تازه ای یافت. در پی مجموعه تلاشهای این دولت، یک ساختار نیرومند دینی اثنی عشری، شکل گرفت. این نوع حکومت ماهیتا نمیتوانست به مسائل اخلاقی بی توجه باشد. نهادها و سازمانهای متعددی، مسئولیت نظارت و رسیدگی به امور اخلاقی و فرهنگی و دینی جامعه را بر عهده داشتند. عده ی زیادی از طبقات مختلف جامعه، از کارگزاران رده بالای حکومت تا پیشه وران ساده، به خاطر بی تعهدی به مسائل اخلاقی جامعه مجازات و تنبیه شدند. در دوره صفویه، در دفاع از حقوق شهروندان، از طرف شاهان و دربار، بخشنامهها و دستورالعملهای زیادی صادر شده است. همچنین از طرف علمای بزرگ، رسالهها و کتابهای زیادی تحت عناوینی چون: ” خراجیه ” و ” صلاة الجمعه “، ” امر به معروف و نهی از منکر ” و غیره نوشته شده است. سرانجام سقوط اخلاقی حکومتگران، درباریان و طبقات عام جامعه، نقش به سزایی در سقوط امپراتوری با عظمت صفوی، ایفا نمود (عابدینی،1386).
2-3-2-1- شاخصهای رفتاری جوانمردی سازمانی
هر عیار و جوانمرد مجبور بود در یکی از کسبها و صنعتها تخصص داشته باشد تا با استفاده از آن تخصص بتواند زندگی روزمره خود را به پیش ببرد.آنها در کار و پیشه نیز باید آداب و اخلاق خاص را رعایت میکردند که بعدها با نام «فتوتنامههای حرفهای» مانند «فتوتنامه آهنگران» تدوین شدند، در این فتوتنامهها افزون بر تفسیر و تأویل عرفانی عملیات ویژه آن حرفه، مجموعهای از اصول اخلاقی نیز توصیه و ترویج مي شد، اصولی که میتوان بیان نوین آنها را در «منشورهای اخلاق حرفهای»در سازمانهای امروزی مشاهده کرد(خاکی،1393).
جدول 2-1- شاخصهای رفتاری برای جوانمردی سازمانی
مفهوم
بعدها
مؤلفهها
شاخصهای جوانمردی
جوانمردی سازمانی
رفتار جوانمردانه در حوزه درون سازمانی
نسبت به مافوق (مافوقان)
اسرار مافوق را نزد دشمنان او افشا نکردن
عدم تبانی با صاحبان قدرت بر علیه ایشان
عدم اظهارنظرهای منفی و کلی درباره شخصیت آنها
عدم شایعهسازی تبلیغاتی بر ضد ایشان
احساس دینداری نسبت به مافوق
مانع دستیابی به اطلاعات و آمار نشدن
نسبت به همکار (همکاران)
با وجود بداخلقی، نزد مافوقان عمل متقابل به مثل نکردن
در حادثهها یاری و مددکاری را دریغ نکردن و خود را به خطر انداختن
اختلافها را با هدف دستیابی به منابع فردی دامن نزدن
دیگران را به تعمد برای موفقیت خود به خطا نیافکندن
نسبت به زیردست (زیردستان)
از خطاهای شخصی و فردی ایشان چشم پوشیدن
در پاداش و تنبیه خیرخواهی را دریغ نکردن
عیبهای فردی آنها را به خاطر خطاهای کاری بر ملانکردن
نگاه ایثارگرانه داشتن و با آنها به رقابت برنخاستن
برخورد انسانی با جنس مخالف و سوءاستفاده نکردن از آنها
رفتارهای جوانمردانه در حوزه بیرون سازمانی
در حق رقبای فردی و سازمانی
اخبار نادرست بر علیه آنها منتشر نکردن
جاسوسی نکردن درباره اسرار کاری آنها
تلاش نکردن برای جذب نیروهای کلیدی با هدف تضعیف آنها
قواعد و اصول اخلاق حرفهای را در عمل نقض نکردن
گلایهها و شکوائیههای آنها را نادیده نگرفتن
در حق مشتریهای حقوقی و حقوقی
عدم سوءاستفاده از ناآگاهی آنها در توافقها و عقد قراردادها
حقوق و منافع آنها را در عمل ضایع نکردن
ارائه آگاهی لازم درباره مطالباتشان را دریغ نکردن
در حق ذینفعان برونی
اطلاعات صحیح را دریغ نکردن با وجود احتمال موضع انتقادی آنها
وفاداری نسبت به آرمانها و ارزشها و مأموریتهای سازمان
منبع:خاکی،1393
2-3-3- تاریخچه اخلاق کاری در غرب
تاریخ تدوین اولین اصول اخلاق حرفهای به حدود 300 سال پیش از میلاد بر میگردد. حرفه پزشکی که با جان و مال و ناموس جامعه پیوند نزدیک دارد، از دوران باستان دارای سازمان یافتگی ویژه بود. اولین اصول اخلاق حرفهای متعلق به حرفه پزشکی میباشد و در سوگندنامه بقراط مشخص شده است. بقراط سوگند نامه خود را «هنر زیست» و «مراقبت و مواظبت از نفس» توصیف کرد. او اولین کسی بود که مبنای اخلاقی را در قالب قسم نامه با طبابت در آمیخت. در سال 1949 این سوگندنامه که در حکم اصول اخلاق حرفهای بود از سوی اتحادیه جهانی پزشکان مورد اصلاح و بازبینی قرار گرفت. سازمان بهداشت جهانی38 بیان میکند “احترام به کرامت انسانی و عشق به دیگری، سنگ بنا و پایه تمامی اصول اخلاق پزشکی را تشکیل می دهد”.
اولین مسئولیت یک صاحب حرفه، در 2500 سال پیش در سوگند نامه بقراط به وضوح بیان شده است: “ندانسته (ناآگاهانه) به کسی آسیب نرسانید39”. هیچ صاحب حرفهای نمیتواند قول دهد برای مشتری اش بهترین خدمت را ارائه دهد، اما میتواند قول دهد که ندانسته یا از روی غفلت به کسی آسیب نرساند. “ندانسته به کسی آسیب نرسانید”، قانون اساسی و زیربنای اخلاق حرفهای و قانون اصلی اخلاق و مسئولیت اجتماعی است (عاملی 1381 به نقل از دراکر40، 2004).
اخلاق حرفهای در قالب یک اصطلاح به عنوان یکی از ویژگیهای سرمایه انسانی و معنوی هر جامعه یا سازمان از قرن 18 و 19 میلادی در ادبیات سیاسی، اقتصادی و اجتماعی نویسندگان غرب رایج شد. ” اخلاق حرفهای نوعی تعهد اخلاقی و وجدان کاری نسبت به هر نوع کار، وظیفه و مسئولیت است” (مولایی، 1385 به نقل از سانتوز41، 1998). به تدریج، گرایش نویسندگان و فیلسوفان به تحلیل و بررسی مسائل مربوط به جنگ ویتنام، تبعیض نژادی، بی عدالتی اجتماعی، به انضمام پرسشهای اخلاقی مربوط به حوزه پزشکی و علوم زیستی و یافتن راه حلی برای معضلاتی مشابه این، باعث روی آوردن جدی به این حوزه فکری شد که با طرح پرسشهایی نو درباره حرفههای مختلف و یا موضوعات متفاوت، به تدریج شاخههای زیر مجموعه اخلاق کاربردی یعنی پزشکی، زیست محیطی، تجارت، مهندسی، سیاسی، حقوقی و… شکل گرفت (خزاعی، 1384). دانش اخلاق کسب و کار در دهه هفتاد میلادی به عنوان یک رشتهی (مستقل) دانشگاهی شناخته شد. پیش از آن سراغ چنین دانشی را میشد در شماری از واحدهای دانشگاهی گرفت. همچنین در آثار چهرههایی برجسته همچون ریموند بومرت که در دو زمینهی اخلاق و بازرگانی کار کرده بودند.مسائل اخلاقی اگر مورد توجه بودند در واحدهای درسی مسائل اجتماعی بود. تا این زمان، الهیدانان و اندیشمندان دینی در کنار کارشناسان رسانهها همواره درباره مسئولیت اجتماعی شرکتها گوی پژوهش و نگارش را میربودند. آنچه اخلاق کسب و کار را یک دانش کرد، ورود شمار قابل اعتنایی فیلسوف به میدان بود. این فیلسوفان نظریه اخلاقی و تحلیل فلسفی را در فهم مسائل کسب وکار آزمودند. دانش اخلاق کسب و کار، محصول تلاقی نظریه اخلاقی، پژوهش تجربی و تحلیل مسائل و موارد عینی در کسب و کار است (نهاوندیان،1385).
2-3-4- مکاتب و نظریههای اخلاق حرفهای
اخلاق حرفهای در سنت با محوریت انسان و انگیزه خدمت به دیگران بوده که در طول تاریخ متحول گردیده است؛ اما امروزه گاه انسان در خدمت حرفه و حرفه نیز ابزاری در جهت اهداف صرفا مادی او بدل شده است. در نظامهای غربی، مکاتب اخلاقی مانند سودانگاری، عدالت توزیعی، آزادی فردی و تکلیفگرایی درصدد رساندن انسان به سعادت بوده اند. اما در نظام اخلاق اسلامی، ملاک نهایی و سعادت حقیقی بشر تقرب به «الله» است و انسان به عنوان خلیفه و جانشین الهی بر روی زمین محور توجهات اخلاقی است. بررسی نظامهای مختلف اخلاقی در اخلاق حرفهای ما را در شناخت عمیقتر علم اخلاق حرفهای یاری می نماید (عاملی،1388).
2-3-4-1-مکتب سود انگاری
در تعریف مکتب سودانگاری42آوردهاند: «مکتبی که معتقد است کار صواب به آن است که خیر و سود هرچه بیشتر به جهانی ارزانی دارد.» (داگوبرت، ترجمه اردوبادی،1380).
بالاترین سود برای بیشترین کسان همراه با کمترین زیان رایجترین ملاک نهایی است که در اخلاق حرفهای به میان آمده است. این ملاک در اساس از نظام اخلاقی فایدهگرایی اخذ
