
. حال اگر فرد با درآمد اوليهي يک تومان، 0/25تومان به فردي با درآمد اوليهي دو تومان بدهد، يک توزيع جديد خواهيم داشت: Y5 = ( 0.75 2/25 3 4)
هنگامي که چنين انتقالي صورت ميگيرد، فقر افزايش مييابد زيرا گرچه تعداد فقرا و ميانگين شدت فقر در هر دو حالت يکسان است، اما در انتقال درآمد از يک فقير به فردي کمتر فقير که موسوم به فقر پَسرو است، رفاه اقتصادي مصرف کننده افزايش مييابد. اما کمتر از ميزان رفاه اقتصادي که اهداکننده از دست ميدهد. به همين ترتيب انتقال از فرد کمتر فقير به فردي که فقر بيشتري دارد موجب کاهش فقر خواهد شد. اين انتقال نيز موسوم به انتقال پيشرو است.
اصل حساسيت توزيعي
اگر ساير درآمدها ثابت در نظر گرفته شوند و بردار توزيع درآمد X ϵ Ώ را با انتقال يک مقدار مثبت درآمد از يک فرد فقير به يک فرد ثروتمند از توزيع Y ϵ Ώ بدست آوريم، آن گاه مقدار فقر در X بيشتر از Y خواهد بود.
اصل تمرکز بر فقرا
براساس اين اصل با فرض ثابت ماندن ساير عوامل، افزايش يا کاهش درآمد افراد غير فقير به شرط آن که موجب نشود فردي به زير خط فقر منتقل شود، نبايد موجب تغيير اندازهي شاخص فقر شود. به عبارت ديگر اگر بردار توزيع درآمد X ϵ Ώ با تغيير درآمد فردي غير فقير در توزيع Y ϵ Ώ به دست ميآيد و آن فرد همچنان غير فقير بماند، آن گاه ميزان فقر در X و Y يکسان خواهد بود.
اصل تجربه پذيري
فقر کل جامعه را ميتوان از طريق جمع فقر کل گروههاي مختلف جامعه با توجه به ويژگيهاي آن همچون جنسيت، شهري، روستايي و … به دست آورد. به عبارت ديگر فقر کل را ميتوان به فقر زيرگروههاي جمعيتي مانع الجمع تجزيه نمود.
در ادامه به معرفي شاخصهاي فقر خواهيم پرداخت.
3-9-2 انواع شاخصهاي فقر
مطالعات مربوط به شاخصهاي فقر نسبت به مطالعات خط فقر از سابقهي کوتاه تري برخوردار است. با اين وجود شاخصهاي بسيار متنوعي براي اندازه گيري شدت فقرا از سوي افراد مختلف پيشنهاد و ارائه شده است:
شاخص نسبت سرشمار « نرخ فقر »
رايج ترين شاخص فقر تا سال 1970، شاخص نسبت سرشمار بوده است. اين شاخص عبارت است از نسبت تعداد افراد فقير « زير خط فقر »، Q به تعداد کل افراد در جامعه N، يعني H = Q / N . اندازهي اين شاخص بين صفر (حالتي که هيچ فقري در جامعه وجود ندارد) و يک (حالتي که درآمد کليه افراد جامعه کمتر از درآمد متناظر با خط فقر باشد) تغيير ميکند.
کاربرد اين شاخص به دليل برخي مشکلات آن با محدوديت مواجه است. از جمله اينکه نسبت به انتقال درآمد بين فقرا و حتي بين فقرا و غير فقرا حساس نميباشد. به علاوه اين شاخص نسبت به کاهش درآمد فقرا نيز حساس نميباشد.
شاخص شکاف فقر
شاخص شکاف فقر براي بيان شدت يا عمق فقر مورد استفاده قرار ميگيريد. و براساس تفاوت درآمد فرد يا خانوار فقير از خط فقر تعيين ميشود (سن، 1976).
اين شاخص ارائه دهنده وسعت فقر است. اگر در دو جامعه مختلف شاخص فقر نسبت سرشمار يکسان باشد، براساس شاخص شکاف فقر، فقر در جامعهاي بيشتر است که داراي تعداد اعضاي بيشتري است که از خط فقر فاصله زيادتري دارند. اين شاخص نابرابري درآمد بين افراد فقير را ناديده ميگيرد.
g_(i )=(z+y_(i ) )
gi : شکاف فقر فردi
z :خط فقر
yi : درآمد فرد i
و شکاف فقر کل برابر است با:
g_1=1/z ∑_(i=1)^q▒〖(z-y〗_i )
g1 : نسبت شکاف فقر
g_2=1/z ∑_(i=1)^q▒〖(z-y〗_i )
g2 : نسبت شکاف فقر
شاخص نسبت شکاف درآمدي
سن (1976) به شاخص ديگري از عمق يا شدت فقر دست يافت که نسبت شکاف درآمدي ناميده ميشود. و به صورت نسبت ميانگين شکاف درآمدي افراد فقير نسبت به خط فقر تعريف ميشود و برابر است با:
I=1/q ∑_(i=1)^q▒〖(z-y_i)/z=(z-ȳ_p)/z=1-ȳ_p/z〗
که در آن I: شاخص نسبت شکاف درآمدي
〖 فقير افراد درآمد متوسط :ȳ〗_p=1/q ∑_(i=1)^q▒y_i
Z: خط فقر
فقر شکاف :z-y_i
اين نسبت به صورت درصدي از خط فقر بيان ميشود که گوياي آن است که درآمد متوسط اقشار فقير جامعه چقدر بايد افزايش يابد تا فقر کاملا از بين برود. اين شاخص اصل يکنوايي را تامين مينمايد، اما اصل انتقال را رعايت نميکند و به همين دليل تفسير نتايج حاصل از کاربرد آن نيز، ابهاماتي بوجود ميآورد (سن، 1976). اين شاخص برخلاف نسبت سرشمار تنها عمق فقر را بيان ميکند ولي در مورد تعداد افراد فقير اطلاعي بدست نميدهد. همچنين نسبت به توزيع درآمد بين فقرا حساس نيست. يعني در عين اينکه عمق فقر را بطور کلي بيان ميکند، اما ناتوان از بيان شدت فقر در ميان افراد پايين خط فقر است.
شاخص فوستر، گريز و توربک
علت استفاده از اين شاخص نشان دادن نسبت افراد فقير و عمق فقر در جامعه مورد مطالعه است که توسط فوستر، گريز و توربک پيشنهاد گرديده است. آنها تجزيه پذيري را از ويژگيهاي مهم يک شاخص فقر مطلوب ميدانستند، به طوري که ميزان فقر حاصل از بررسي زير گروههاي مختلف جمعيت را ميتوان با هم جمع کرد و به ميزان واحدي از فقر کل جمعيت دست يافت. اين شاخص را ميتوان به صورت زير نوشت:
〖FGT〗_a=1/n ∑_(i=1)^q▒〖(z-x_i)〗^a/z^a
در اين شاخص فقر اساسا به عنوان تابعي از نسبت شکاف فقر تلقي شده که در آن 0 ≤ a، ميزان تنفر و گريز از فقر در جامعه را نشان ميدهد که هر چه مقدار بيشتر آن بيشتر باشد، به اين معني است که جامعه از فقر گريزان تر بوده و بايد به فقيرترين افراد اهميت بيشتري داد. اگر پارامتر a صفر باشد، اين شاخص، به شاخص سرشمار و اگر برابر با يک باشد، اين شاخص به شاخص شکاف فقر تبديل ميشود. اگر اين پارامتر برابر با دو باشد، يعني حساسيت بيشتري به عمق فقر نشان ميدهد و به شاخص FGT تبديل ميگردد. اين شاخص يک شاخص عمومي است و از ويژگيهاي لازم براي يک شاخص فقر مطلوب پيروي ميکند ولي نابرابري درآمد در ميان افراد فقير را ناديده ميگيرد (مالکي و ابونوري، 1387):
〖FGT〗_2=1/n ∑_(i=1)^q▒〖(z-x_i)〗^2/z^2
شاخص فقر سن
سن شاخص فقر ديگري را به صورت زير ارائه کرد:
P=A∑_(i=1)^q▒v_i g_i
که در آن:
Vi: وزن شکاف فقر 〖g_(i )=(z+y_(i ) )〗^
A جزء ثابت نرمال شده که به n ،q وz بستگي دارد.
وي سپس دو اصل موضوعه را پيشنهاد نمود و در نهايت شکل ديگري از شاخص p را ارائه کرد:
P = H [I+(1-I)G]
که در آن:
H: درصد فقرا، I: شکاف نسبي درآمد (شکاف فقر) و G: ضريب جيني توزيع درآمد بين فقرا ميباشد. براي محاسبه شاخص فقر سن ابتدا بايد سه شاخص H، IوG محاسبه شود و محاسبه هر يک از سه شاخص اخير مستلزم در اختيار داشتن خط فقر ميباشد.
3-10 جمع بندي
در اين فصل تلاش گرديد مباني نظري تابع تقاضاي سيستم مخارج خطي و همچنين موضوعات پيرامون روش دادههاي ترکيبي بيان گردد و همچنين پس از بيان اصول موضوعه مربوط به شاخص فقر، به معرفي انواع شاخصهاي فقر که شامل شاخص نسبت سرشمار، شاخص شکاف فقر، شاخص نسبت شکاف درآمدي، شاخص کاکواني، شاخص فوستر- گرير و توبک و شاخص سن بود، پرداخته شد.
حال که با ادبيات موضوع فقر آشنا شديم از سيستم مخارج استفاده ميکنيم و در فصل چهارم از اين شاخص استفاده نموده و فقر را در مناطق شهري سيتان و بلوچستان بررسي و تجزيه و تحليل مينماييم.
فصل چهارم:
تجزيه و تحليل
يافته ها
4-1 مقدمه
در اين فصل قصد داريم تا فرضيههاي طرح شده در کليات تحقيق جهت بررسي ميزان حداقل معاش در مناطق شهري استان سيستان و بلوچستان و روند حرکت شاخصها را مورد بررسي قرار داده و نتايج آزمون را تبيين نماييم.
با عنايت به اين هدف ميتوان فصل را به دو بخش تقسيم نمود:
بخش اول که شامل خلاصهاي از مدل مورد استفاده ميباشد.
بخش دوم که شامل نتايج تخمين حداقل معاش از طريق سيستم مخارج خطي و برآورد شاخصهاي فقر ميباشد.
در حالت کلي مدل رگرسيوني دادههاي ترکيبي عبارت است از :
Ykit = βkit + Σ βkit Xkit + ukit (1-4)
ui = μi + vit i = 1,…, n t = 1,…,t
که در آن، i نشان دهنده واحدهاي مقطعي ( خانوارها ) و t بر زمان اشاره دارد. Ykit متغير وابسته براي i امين واحد مقطعي در سال t و xkit نيز k امين متغير مستقل غير تصادفي براي i امين واحد مقطعي در زمان t است.
فرض ميشود جملهي اخلال ui داراي ميانگين صفر و واريانس ثابت است. βkit پارامتر مجهول است که واکنش متغير وابسته نسبت به تغييرات k امين متغير مستقل در i امين مقطع و t امين زمان را اندازه گيري ميکند.
همانطور که پيش تر نيز از نظر گذشت، μi نشان دهندهي تفاوتهاي موجود در عرض از مبدا در بين واحدهاي مقطعي مختلف است. حال اگر تفاوتهاي موجود در عرض از مبداها ثابت باشد، مدل دادههاي ترکيبي با اثرات ثابت ناميده ميشود و اگر μi تصادفي باشد، آنگاه مدل دادههاي ترکيبي با اثرات تصادفي خوانده ميشود.
اما ابتدا بايد ديد که اصل ناهمگني يا تفاوتهاي فردي وجود دارد دارد يا خير؟ بدين منظور به آزمون معني دار بودن اثرات فردي ميپردازيم.
براي پاسخ به اين پرسش از آماره و فرضيههاي زير استفاده ميکنيم:
H0 : μ11 = μ12 = … = μ1n = 0
H 1 : μ11 ≠ μ12 ≠…≠ μ1n
F=(((R_LSDV^2-R_Pooled^2 ))⁄(N-1))/(((1-R_LSDV^2 ))⁄(NT-N-K))
که در رابطه فوق 〖R^2〗_LSDV ضزيب تعيين الگوي غير مقيد و 〖R^2〗_Pooled ضريب تعيين الگوي غير مقيد و همچنين N بيان گر تعداد مقاطع و T تعداد سالهاي دوره زماني و K تعداد پارامترها ميباشند.
در صورتي كه مقادير محاسبه شده F كمتر از مقدار جدول باشد، فرضيه صفر پذيرفته مي شود و فقط بايد از يك عرض از مبدأ استفاده نمود. ولي در صورتي كه F محاسبه شده بيشتر از F جدول باشد، فرضيه صفر رد، و اثرات گروه پديرفته مي شود و بايد عرض از مبدأهاي مختلفي را در برآورد لحاظ نمود.
4-2 برآورد پارامترهاي سيستم مخارج خطي با استفاده از روش دادههاي ترکيبي
در اين بخش ابتدا بررسي ميشود آيا شواهدي مبني بر اين مطلب که عرض از مبدا بين مقاطع مختلف متفاوت است، وجود دارد يا خير؟ آنگاه در صورت اثبات با استفاده از مدل دادههاي ترکيبي با اثرات ثابت، پارامترهاي سيستم مخارج خطي را برآورد ميکنيم.
با توجه به سيستم مخارج خطي خواهيم داشت:
Ei = pi qi = pi дi + βi ( It – ∑ pi дi ) (3-4)
که در اين رابطه، дi حداقل معاش کالاي i ام بوده و ∑ pi дi مجموع مخارج لازم براي حداقل معاش است. و βi ميل نها
