
ميکنيم ما ممانعتي نداريم و يا در اعلام غيرنظامي بودن تکنولوژي هستهاي اعلام کرديم که جا ضربه پذيرش بازرسان سازمان مربوطه هستيم.
3-6-65 ضد تبليغات
اصولاً براي اين روش به صورت عمودي يا مستقيم، افقي يا غير مستقيم دست به ضد تبليغ ميزنند. از روش عمودي يا مستقيم وقتي استفاده ميکنند که پاسخي مستدل و قوي داشته باشند. در اين روش نکته به نکته به اتهامهاي وارد شده با داشتن مدارک محکم پاسخ داده و رفع اتهام ميکنند. مانند ارسال مجروحين بمبهاي شيميايي به اتريش که مدرکي زنده و قابل قبول بود.
وقتي که مدارک و اسناد قوي براي رفع اتهام در دسترس نباشد. از روش افقي يا غيرمستقيم استفاده ميشود که بايد با پاسخهاي تدريجي، ابتکاري و ابداعي قضيه را دنبال کرد و اذهان عمومي را به تدريج روشن ساخت.
انتشار مخالفت ايران با طالبان يا بيان کشته شدن ديپلماتهاي ايراني در مزار شريف نمونههايي است که از اين تاکتيک پيروي مي کند.
3-6-66ضد تبليغ انحرافي
در اين روش دستگاههاي ارتباط جمعي به شخصي که مأمور دفاع از يک تبليغ است حمله ميکنند نه خود موضوع تبليغ.
3-6-67 جلب نظر مخاطب و حفظ آن براي القاء پيام مورد نظر
در اين تاکتيک مخاطب را با خبري که برايش انگيزه دارد جلب ميکنند و سپس با اخباري که همچنان براي مخاطب جاذبه دارد، پيام را مرحله به مرحله ارائه ميکنند. در جلب مخاطب از روشهاي مختلف استفاده ميکنند، ولي از يک روش به طور متناوب پرهيز ميشود.
در اين تاکتيک سعي ميشود به گونهاي روش همفکري و همگوني بين مخاطبان براي پذيرش يک پيام برقرار شود تا مخاطبان ناخودآگاه خود را جزئي از جامعهاي بدانند که منبع پيام قصد القا آن را دارد. تأکيد بر مليگرايي و احساسات ناسيوناليستي يا الگوهاي فکري که براي مخاطب شناخته شده هستند، از جمله روشهاي اين تاکتيک ميباشد.
در اين روش تلاش ميشود تا با همگاني و همراهي با نظر و عقيده مخاطب، يک پيام ساختگي و مورد قبول مخاطب القا شود.
3-6-68 استفاده از عاطفهگيرندگان پيام
در اين روش تعابيري در خبر مورد استفاده قرار ميگيرد که به کارگيري آنان احساس عاطفي مخاطبان را به طور ساختگي تحريف و تهييج کند.
3-6-69 تلاش براي سازگاري مواضع فرستنده و گيرنده پيام
هرچه بتوانيم سازگاري و نزديکي بين اين دو را ايجاد کنيم، تأثير پيام بيشتر ميشود. در اين تاکتيک بين پيام و خواستهها و نيازهاي گيرنده براي تأثير بيشتر سازگاري ايجاد ميکنند.
3-6-70 سرپوش گذاشتن بر روي اتحاد جمعيتها
در اين روش سعي ميشود مردم را با نوعي اتحاد نامرئي براي پارهاي از حرکتها در کشور مورد نظر آماده کنند.
تظاهرات 22 بهمن توسط رسانههاي غربي
3-6-71تلاش براي سر در گم کردن يا رد گم کردن تا باعث شود گيرنده پيام روي صحت خبر ترديد نکند
گاهي رسانهها زماني که ميخواهند خبري را پخش نمايند، براي اينکه بتوانند تأييد ضمني داشته باشند، سعي ميکنند نشانههايي از همکاري با يک گروه مشخص در داخل کشور مثلاً اپوزيسيون داشته باشند.
3-6-72نفي براي اثبات
رسانهها خبري را نفي ميکنند براي اينکه نظر خود را اثبات نمايند.
3-6-73 استفاده از خبر براي تبليغات
وقتي خبري از رسانهها منتشر ميشود، نيازي به اثبات آن وجود ندارد. چرا که اولين اصل براي دهنده پيام اينست که ادعايي که کرده، اصل ميباشد. منبع خبر زماني که خبري را ميدهد، هيچگونه تلاشي براي اثبات آن نميکند و مدنظر او اطلاعرساني صرف است.
در مورد خبر اگر کسي فکر کند يا ادعا کند که خبر درست نيست، لازمست براي رد آن مدرکي ارائه ميدهد.
3-6-74استفاده از نيک شمردن و بد جلوه دادن
با استفاده از واژههاي رايج موجود در ذهن مخاطب، و کاربرد آنها در کنار نام افراد، گروهها، کشورها و … سعي در نيک و بد جلوه دادن آنها مينمايند.
3-6-75 نقش تفويض منزلت
مخاطبان رسانههاي گروهي، ظاهراً پيرو اين باور دوراني هستند که اگر کسي در کانون توجه رسانههاي گروهي باشد، لابد حائز اهميت است.
لازارسفلد و مرتون ميگويند: رسانههاي گروهي از طريق نامشروع جلوه دادن موقع و منزلت اشخاص و گروهها، بر اقتدارشان تأکيد ورزيده و به آنها وجهه و حيثيت ميبخشند. 34
3-7 اقناع و تبلیغ
3-7-1تبلیغ
«تبلیغ (پروپاگاندا)»: به کنترل و انتقال عمدی اطلاعات و تصاویر برای دستیابی به هدفهای سیاسی معین تبلیغ میگویند. (سولیوان و دیگران،1385 ،322) هدف سیاسی لزوماً یک هدف حزبی نیست بلکه برداشت ایدئولوژیک فرادست که در درون نهادهای اجتماعی مستقر است را نیز شامل میشود. در قیاس بین آموزش و تبلیغ میتوان به این نکته اشاره کرد که در آموزش به مخاطب گفته میشود که «چگونه فکر کند» درحالی در تبلیغ به مخاطب گفته میشود که «به چه چیز فکر کند». در یک بحران، رسانهها بسیج میشوند تا در تلاشی بزرگ مقیاس، عاطفی و نظاممند، افکار و نگرشهای معینی را درخصوص موضوعاتی خاص ترویج کنند. این همان فرآیند تبلیغ است که در بهترین حالت به لحاظ تاریخی اقناع تودهای با هدف تولید، تشویق یا ترویج پاسخ معین در میان مخاطبان تودهای است.
رابطه نزدیک بین شیوه ساخت بندی متون و اهداف و مقاصد سیاسیای که متون برای دستیابی به آنها به کار گرفته، ویژگی اساسی تبلیغات است. (همان، 323، 324)
«اقناع»: «تغییر دادن هدف دار افکار، باورها، ارزشها و نگرشها در یک شخص یا یک گروه از طریق یک عامل بیرونی، اقناع نام دارد.» (همان، 297)
«رسانشگر ممکن است تأثیرات اقناعی، ارادی و یا غیرارادی کوتاه مدت و یا دراز مدت برجا گذارد.» (همان، 207)
پروپاگاند به معنی ایجاد اعتقاد به جای اعمال فشار است ولی در عمل، وسایل مورد استفاده برای جلب این اعتقاد، به یک نوع فشار غیر مستقیم منتهی می شود.( معتمد نژاد، 84)
«اصطلاح تبلیغات ریشه در کنگره گاتیودی پروپاگاندافید یا کنگره ترویج ایمان دارد که در سال 1633، کلیسای کاتولیک برپا نمود.» (سورین و تانکارد، 1384، 148)
یکی از نخستین مطالعات متعلق به لاسول با اثر «فنون تبلیغات در جنگ جهانی بود که براساس آن تبلیغات «منحصراً کنترل عقیده با نمادهای مهم، … با گزارشها، شایعهها، تصاویر و دیگر اشکال ارتباط جمعی» تعریف شده بود.
وی چند سال بعد تعریفی نسبتاً متفاوت ارائه داد: «تبلیغات در کلیترین معنی، فن اثرگذاری بر عمل انسانی از راه دستکاری نمودگارهاست. این نمودگارها ممکن است شکل گفتاری، نوشتاری، تصویری یا موسیقیایی بگیرد.» تعریف لاسول از نظر سورین و تانکارد بیشتر مفهوم اقناع را در برمیگرفت. (همان، 148)
براون تلاش کرد تمایز میان تبلیغات و اقناع را چنین روشن کند: اقناع، دستکاری نماد به منظور ایجاد عمل در دیگران است. این فرایند بیشتر به نفع اقناعگر است؛ تلاشهای اقناعی، تبلیغات نامیده میشود. (همان، 149)
«در تبلیغات برای نیل به هدف های خاص، اخبار و اطلاعات تحریف و دگرگون می شوند. تحریف نیز ممکن است بر دو نوع باشد:
الف: تحریف کمی و ب: تحریف کیفی.
الف: تحریف کمی: اگر وقایع و حوادث بزرگ تر از آنچه هستند، معرفی گردند و با شاخ و برگ فراوان مهمتر جلوه شوند، در این صورت، یک هدف خاص تبلیغاتی وجود دارد.
ب: تحریف کیفی: تشریح و تفسیر وقایع و حوادث، ممکن است با بدبینی یا خوش بینی صورت گیرد.» (معتمد نژاد، 80)
به طور کلی تکنیک های تبلیغات به شرح زیر است:
1- اسمگذاری: (برچسب بدی به یک فکر و عقیده زدن) برای تحریک به رد فکر و عقیدهای بدون بررسی شواهد مورد استفاده قرار میگیرد… استفاده از آن در سیاست و دیگر حوزههای گفتمان عمومی رایجتر است. (همان، 152) مثال: برچسب تروریست به مسلمانان در کشورهای غربی.
2- تلطیف و تنویر: (مرتبط ساختن چیزی با کلمهای پرفضلیت). در این روش تلاش میشود تا چیزی را بدون بررسی شواهد بپذیریم و تصدیق کنیم. این شیوه در آگهیها، دنیای سیاست و اقتصاد، روابط بینالملل و … به کار میرود. (همان، 158) مثال: استفاده از واژه اعتبار به جای قرض در نظام بانکی.
3- انتقال: (انتقال اقتدار، حرمت و منزلت امری مورد احترام به چیز دیگر برای قابل قبولتر کردن آن) انتقال از طریق فرآیند پیوند معنایی عمل میکند ولی به جای شماتت به واسطه نزدیکی معنایی اغلب چیزی شبیه نخستین به واسطه نزدیکی معنایی است. (همان، 162)
مثال: محصولات غذایی رضوی که متعلق به آستان قدس رضوی است (دونات رضوی).
4- تصدیق: تصدیق به این شیوه عمل میکند که شخصی که مورد احترام یا منفور است بگوید فکر، برنامه، محصول یا شخص معینی خوب یا بد است. (همان، 165)
مثال: استفاده از حسین رضازاده در تبلیغ آب معدنی واتا
5- شیوه مردم ساده: شیوهایست که با آن سخنگو مخاطب را متقاعد میکند که چون افکار وی افکار «مردم» است، خوب است. (همان، 166)
مثال: تلاش احمدینژاد در تبلیغات انتخاباتی و استفاده از شایعات بین مردم به منظور رد دیگران و در نتیجه تأیید خود.
6- مغالطه: گزینش و استفاده از اظهارات درست یا نادرست، مشروح یا مغشوش و منطقی یا غیرمنطقی است. هدف، ارائه بهترین یا بدترین مورد ممکن به یک فکر، برنامه، شخص یا محصول است. این شیوه با تحریف در علم معنی شناسی عمومی یکسان است. در این شیوه با ارائه استدلالها یا شواهدی که یک نظر را تأیید میکند و چشمپوشی از استدلالها یا شواهدی که آن را تأیید نمیکند به هدف خود میرسد. احتمالاً زمانی بیشترین تأثیر را دارد که استدلالهای درستی انتخاب شوند. (همان، 168-167)
مثال: بازنمایی وقایع پس از انتخابات در تلویزیون ایران و شبکههای ماهوارهای.
پیام یکسویه اساساً مغالطه است زیرا استدلالهای یک طرف مناقشه را ارائه میکند. (همان، 174)
7- همرنگی با جماعت: مضمون اصلی این تکنیک این است که «همه این کار را میکنند». «تبلیغات کننده بدین وسیله میکوشد ما را متقاعد سازد که همه افراد گروهی که ما به آن تعلق داریم، برنامه او را میپذیرند. و باید ما هم از این جماعت پیروی کنیم.» (همان، 171).
مثال: تبلیغات بانکها برای افتتاح حساب پسانداز (یک نفر روزنامه را مطالعه میکند درحالی که میکروفن روشن است و همه به سمت بانک هجوم میبرند، او هم روزنامه را رها میکند و میرود).
8- یکی دیگر از شیوههایی که میتواند اثرگذار باشد جاذبه ترس است که از طریق تهدید و ایجاد ترس در مخاطب ایجاد میشود. (همان، 250)
مثال: تبلیغات راهنمایی و رانندگی.
مثال: توسل به شوخی: تبلیغ محصولات پاک (پاک یادت نره)
تکرار گسترده یک پیام: پخش مکرر سخنان رهبر انقلاب در بخشهای خبری یا سخنان حضرت امام (ره) درباره موضوعی خاص در تاریخی خاص مثل دهه فجر
3-7-2شیوه های عملی تبلیغات
شیوه های عملی تبلیغات به شرح زیر است :
1. ساده گویی
توجه به ایجاز و اختصار اولین شرط قاطعیت تبلیغات سیاسی است.
باید تبلیغات و اهداف به زبان ساده بیان شوند تا برای عامه قابل فهم باشند. ساده گویی به کمک روش های زیر انجام می شود:
2. شعار و دستورالعمل سیاسی
شعار سیاسی یک «جمله کوتاه، ساده و روشن و موزون است که بی درنگ در ذهن انسان جا میگیرد و در حافظه باقی میماند.»
دستورالعمل سیاسی برعکس شعار که احساسی است، جنبه تاکتیکی دارد و هدف سیاسی لازم الوصول را مشخص میکند. (مثلا آزادی، برادری، برابری)
3. کلمات کلیدی
کلمات پر جاذبه و اغوا کننده که دارای مفاهیم عاطفی و احساسی بسیار شدیدند. (مثلا خون و جنگ یا آزادی و دموکراسی)
4. نمادها
نمادها سادهترین و کوتاهترین در تبلیغات سیاسیاند که انواعی دارند، نماد حرفی، نماد مصور، دستی، موسیقی، رنگی
5. اغراق گویی و بزرگ نمایی
با توجه به اغراض و منافع خاص، برخی اخبار مهم و بزرگ جلوه داده میشود.
6. تکرار
«تکرار خستگی ناپذیر هدف های سیاسی را می توان مهمترین شرط موفقیت تبلیغات دانست» زیرا اعتقاد به وجود میآورد و با تکرار پیاپی دروغ غیر واقعی بودن مسئله همیشه پنهان میماند.
7. تمرکز تبلیغات
تمرکز تبلیغات حول یک موضوع واحد در زمانی معین برای هدف اصلی است.
8. معرفی شخص واحد
این موضوع حول رهبری واحد دور می زند که نقش بسیار مهمی در موفقیت تبلیغات
