
فصل سوم:
سیاست خارجی روسیه در مورد مسأله هستهای ایران
3-1- مقدمه
پیش از پیروزی انقلاب اسلامی، در تیر ماه 1355، موافقتنامهای بین رژیم پهلوی و وزارت تحقیقات و صنعت آلمان غربی برای تأسیس نیروگاه اتمی در بوشهر امضا شد. سپس در 22 مرداد سال 1356 آمریکا قراردادی برای احداث نیروگاهی در ایران و فروش هشت راکتور اتمی با رژیم شاه امضا کرد. همچنین در 5 مهرماه 1356 فرانسه نیز اعلام کرد که قرار است دو نیروگاه اتمی در ایران تأسیس کند و راکتورهایی را به ایران بفروشد که در سال 1357 با پیروزی انقلاب، به دلیل مخالفت کشورهای غربی، این روند متوقف شد. تلاش ایران از سال 1364 تا حدود 1376 موجب گردید تا کشور به نقشههایی که در ساخت دستگاههای سانتریفیوژ کاربرد دارد، دسترسی پیدا کند (اشکوری 1383، 6).
اكنون بيش از چند سال است كه برنامه هستهاي ايران و تحولات مرتبط با آن در كانون توجه جهاني قرار گرفته و به يكي از مهمترين چالشها در عرصه سياست خارجي جمهوري اسلامي ايران تبديل شده است. در كانون تحولات، نقش فدراسيون روسيه در روند برنامه هستهای ایران غير قابل انكار است.
ایران و روسیه بیش از هزار سال است که با یکدیگر رابطه داشته و البته این روابط تا زمان صفویان بیشتر اجتماعی و تجاری بود، اما از این زمان بیشتر به صورت سیاسی و نظامی در آمد و در دوره قاجار، دو کشور، موقعیت همسایگی پیدا کرده و دورهای از جنگ و تهدید میان آنها پدید آمد که روسیه را برای دو سده به مهمترین عنصر در حیات سیاسی بینالمللی ایران تبدیل کرده است. با وجود روابط مسالمتآمیز دو کشور در دورههایی چند، فضای عمومی این تعاملات، بر عنصر تهدیدزایی روسیه، آسیبپذیری ایران و جستوجوی یک قدرت سوم برای ایجاد توازن استوار بوده است. دو پدیده انقلاب اسلامی در ایران (1357) و فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی (1370) با دگرگونی اساسی دو کشور و به ویژه خروج از موقعیت همسایگی و دور شدن روسیه از مرزهای ایران تا آن سوی کوههای قفقاز شمالی، شرایط خاصی را پدید آورد. بر این اساس، روسها در کرانههای خلیج فارس به ساختن نیروگاه هستهای برای ایران سرگرم شدند؛ امری که در موقعیت همسایگی دو کشور، برای هیچکدام قابل پذیرش نبود. از آن گذشته، شرایط و نیازهای داخلی دو کشور و تهدید مشترک موجود برای دو دولت در محیط بینالمللی و منطقهای، در بستر عنصر ژئوپولوتیک (دوری به جای همسایگی) که مناطقی حائل و مشترک را در آسیای مرکزی، قفقاز و خزر ایجاد کرده، دورهای از همکاریهای دو جانبه، منطقهای و بینالمللی را پدیدار ساخته است که هنوز هم ظرفیتهای زیادی برای گسترش دارد (کرمی 1388، 4).
موضوع روابط ایران و روسیه در دوره پس از فروپاشی شوروی نه تنها به دلیل حمایت تکنولوژیک و سیاسی روسیه از برنامه هستهای ایران و برخی از همکاریهای نظامی میان دو کشور، دلمشغولی برای آمریکا و تعدادی از قدرتهای بزرگ غربی به وجود آورده است، بلکه برای تحلیلگران و پژوهشگران مسائل بینالمللی نیز ابعاد رابطه میان ایران و روسیه، پرسشهای بیپاسخ فراوانی را برانگیخته است.
موضعگیری روسيه در زمینه همکاری هستهای با ایران داراي ماهيتي متفاوت بوده است. مسكو از يك سو به مثابه شريك هستهاي ايران ضمن ابراز علاقه به تداوم همكاريها، از موضع ايران حمايت ميكند و از طرف ديگر محافل رسمي و غير رسمي به ويژه نشستهاي شوراي حكام آژانس بين المللي انرژي اتمي با استناد به تعهدات و مسئوليتهاي بينالمللي، پاي قطعنامههاي صادره عليه ايران را امضا مينمايد. چنين موقعيتي موجب شده تا برخلاف موضع واشنگتن كه در تقابل اساسي با برنامه هستهاي ايران از صراحت و قاطعيت برخوردار است، مواضع مسكو مبهم، دو پهلو و غير قابل پيشبيني ارزيابي شود.
به هر حال در شرايط كنوني كه به نظر ميرسد موضوع برنامه هستهاي ايران در تعامل با اروپا دارای فراز و نشیبهای فراوانی است، ایران میتواند امیدوار باشد که نقش روسيه میتواند هم به واسطه طرحهای ارائه شده از سوي آن كشور و هم به دليل نقش حياتي آن در هر گونه تصميمگيري در شوراي امنيت سازمان ملل متحد پر رنگتر از گذشته باشد (مرادی 1385، 12).
3-2- عامل ایران در روابط روسیه با آمریکا
پروندة هستهای ایران از اواسط دهة 1990 و در پی انعقاد قرارداد ساخت نیروگاه هستهای بوشهر توسط روسیه به عنوان یکی از مواد اصلی در دستور کار روابط آمریکا با روسیه در آمده است. نفوذ و تأثیرگذاری آمریکا بر روسیه در مورد پروندة هستهای ایران ابتدا در زمان دولت کلینتون در آمریکا به شکل توافق “گور چرنومردین” میان ال گور معاون رئیسجمهور آمریکا و چرنومردین نخستوزیر روسیه در جهت تشویق روسیه برای توقف همکاریهای نظامی و هستهای با ایران نمایان گردید.
با روی کار آمدن پوتین در روسیه تا پیش از وقوع حوادث 11 سپتامبر در آمریکا این نگرانی در آمریکا وجود داشت که پوتین ممکن است با گرایشهای ناسیونالیستی خود در پی احیای دوران امپراطوری روسیه و سلطه مجدد بر جمهوریهای سابق شوروی برآید. این رویکرد ناسیونالیستی مبتنی بر بهرهوری از مزیتهای ژئوپولیتیک سنتی بود. در چنین شرایطی نزدیک شدن روسیه به ایران با توجه به وزن و اهمیت ایران به لحاظ موقعیت ژئوپولیتیک آن و از سوی دیگر، قرار داشتن در حالت مخاصمه با آمریکا مورد توجه قرار داشت. موضعگیریهای پوتین نیز بر دامنة نگرانیها میافزود. برای مثال پوتین کسانی را که عقیده داشتند روسیه دیگر هیچ دشمنی ندارد سخت مورد انتقاد قرار داد(سی 2000، 56).
هر چند سیاستهای پوتین موجب بروز نگرانیهایی در غرب گردید اما روابط دوستانه و صمیمی میان او و جرج بوش امیدهایی را برای بهبود روابط به وجود میآورد. با وقوع حوادث 11 سپتامبر و همدردی پوتین با بوش در همان اولین ساعات وقوع این حوادث، بر عمق ارتباطات شخصی میان رهبران روسیه و آمریکا افزوده شد. سیاست مشترک دو کشور در مبارزه با تروریزم و دورنمای جایگزینی نفت روسیه به جای نفت اعراب مبنای این تحکیم روابط بود. بازتاب این روابط از جمله بر پروندة هستهای ایران به تدریج آشکار گردید و مقامات روسی مرتبط با طرح نیروگاه بوشهر، زمان تکمیل این نیروگاه را ابتدا سپتامبر 2002، سپس پایان سال 2003 و سرانجام اواخر سال 2004 و یا اوائل سال 2005 ذکر نمودند که این خود ماهیت ابزاری این پروژه را در تعاملات راهبردی مسکو – واشنگتن نشان میدهد (ثقفیعامری 1384، 6).
3-3- دو راهی انتخاب ثبات استراتژیک یا رقابت استراتژیک؟
از دیدگاه کلان، نیاز به همگرایی در اقتصاد جهانی، تعهد به حفظ ثبات استراتژیک و تلاش برای حفظ روابط با ایران در یک رقابت استراتژیک را میتوان به عنوان مبانی سیاست روسیه در قبال برنامه هستهای ایران برشمرد. در کنار این ارزیابی کلان، سیاست روسیه در قبال برنامه هستهای ایران به طور خاص متاثر از اصول و متغیرهای سه گانه زیر است:
1) ابهام و تردید روسیه نسبت به اهداف برنامه هستهای ایران
طی دهه اخیر روسیه بیش از هر کشور دیگر درگیر برنامه هسته ایران بوده است لکن به نظر میرسد نظیر کشورهای اروپایی، مقامات روسی نیز با اعلام مواضع متناقض نشان دادهاند که نسبت به اهداف برنامه هستهای ایران ابهام و تردید دارند. در این رابطه، دو سوال مهم نزد روسها مطرح است؛ نخست اینکه آیا هدف برنامه هستهای ایران، دستیابی به سلاح هستهای است؟ و دوم اینکه آیا دستیابی ایران به سلاح هستهای ایران میتواند برای روسیه تهدید به شمار آید؟ نگاهی به برخی اظهار نظرها و تحلیل دیدگاه مقامات روسی بیانگر آن است که در مسکو تصویر روشنی از برنامه هستهای ایران وجود ندارد.
مارک کاتز استاد دانشگاه جورج میسون ضمن تشریح دیدار از مسکو و گفتگو با مقامات و تحلیگران روسی میگوید: در روسیه برداشت مشترکی نسبت به اهداف هستهای ایران وجود ندارد. در حالی که برخی از آگاهان روسیه معتقدند هیچگونه سندی برای اثبات دستیابی ایران به سلاح هستهای در دست نیست، برخی در گفتگوهای خصوصی اظهار میدارند که مسکو دقیقا میداند که ایران به دنبال آن (سلاح هستهای) است. به علاوه، دولت ولادیمیر پوتین رییس جمهور روسیه به طور روزافزون نگران آثاری است که از ناحیه ایران هستهای متوجه روسیه خواهد بود… به گفته یکی از تحلیلگران روسی که دارای رابطه نزدیکی با با کرملین است، پوتین در قبال ایران با یک معما مواجه است. از یک سو، وی مایل نیست ایران صاحب سلاح هستهای شود زیرا این امر میتواند به تهدیدی علیه روسیه و گسترش سلاح هستهای در منطقه خاورمیانه به ویژه نزد دولتهایی که دارای تخاصم بیشتری با مسکو هستند، منجر شود. از سوی دیگر، پوتین در حالی که میداند احداث نیروگاه بوشهر میتواند در دستیابی به سلاح هستهای به ایران کمک کند اما مایل به توقف آن نیست زیرا انجام چنین کاری به منزله تسلیم مسکو در مقابل فشار آمریکا است. به علاوه، دست اندر کاران صنایع هستهای روسیه و آنانی که مایل به ادامه کار با ایران هستند معتقدند که اگر روسیه کار در نیروگاه بوشهر را متوقف کند، آمریکا یا دیگر شرکتهای غربی نسبت به تکمیل نیروگاه اقدام خواهند کرد (خان 2010، 45).
چارلز گرانت مدیر مرکز اروپایی اصلاحات نیز طی مقالهای اعلام داشت: من در مسکو با مقامات رسمی روسیه در مورد روابط با ایران گفتگو کردهام. آنها همچنان از تایید هر گونه نگرانی در باره جاهطلبی هستهای ایران خودداری میکنند. آنها ایران را به مثابه ملتی دوست میدانند که حتی اگر به بمب اتمی هم دست بیابند، آن را علیه روسیه به کار نخواهند گرفت. پس از مباحثه فراوان، همین مقامات حداکثر میگویند ترجیح میدهند ایران دارای بمب اتمی نباشد اما بیان میکنند که به توانایی سازمان بین المللی انرژی اتمی در حل و فصل موضوع اطمینان دارند (خان15 2010، 46).
2) تلاش برای تامین منافع اقتصادی روسیه
از دیدگاه روسیه، بازار هستهای ایران صحنه یک رقابت استراتژیک است و روسیه نمیتواند به راحتی آن را واگذار نماید. مسکو به این نکته استناد میکند که برنامه هستهای ایران، ناقض بندهای معاهده منع گسترش سلاحهای اتمی نیست. به علاوه، ایران به منظور شفافسازی و برای جلب اعتماد به برنامههای هستهای خود، تمامی شروط پروتکل الحاقی معاهده ان پی تی را رعایت کرده است. بنابراین، دلیلی برای ترک همکاریهای هستهای با ایران وجود ندارد. از سوی دیگر، روسیه خود را درگیر رقابتی تنگاتنگ با کشورهای اروپایی برای تصاحب بازارهای هستهای جهان میبیند که خالی کردن صحنه موجب پرکردن آن توسط رقیب میشود. خبرگزاری رسمی روسیه در این باره نوشت: انتشار اخباری مبنی بر پیشنهادات اتحادیه اروپایی به ایران برای ساخت ده بلوک تولید برق هستهای روسیه را بیش از پیش نگران ساخته است. برای روسیه این اقدام به منزله رقابت است. روسها معتقدند صنعت هستهای این کشور آن قدر قوی است که ترسی از رقابت سالم نداشته باشد (خان 2010، 46).
الکساندر رومیانتسف رئیس آژانس فدرال انرژی اتمی روسیه در جمع خبرگزاران داخلی و خارجی در مسکو در تاریخ 21 دسامبر 2004 اعلام داشت: فدراسیون روسیه میتواند هفت نیروگاه اتمی دیگر به ارزش 10 میلیارد دلار در جمهوری اسلامی ایران احداث نماید. در حال حاضر شرکتهای روسی در حال احداث اولین بلوک نیروگاه اتمی در شهر بوشهر هستند و توافق اولیه در خصوص آغاز مراحل احداث دومین بلوک نیروگاه اتمی در ایران میان فدراسیون روسیه و مقامات این کشور حاصل شده است. وی همچنین طی یک کنفرانس مطبوعاتی در مسکو اعلام کرد فدراسیون روسیه علاقمند است به ایران در توسعه برنامههای هستهای این کشور کمک کند. تهران قصد دارد مزایدههای جدید برای احداث نیروگاههای اتمی در این کشور اعلام کند و شرکتهای اتمی فدراسیون روسیه قصد دارند در این مزایده شرکت فعالانه داشته باشند. نهایتاً این که اهمیت حضور در بازار هستهای ایران به اندازهای برای روسیه اهمیت دارد
