
همراه با عملکرد متعادل انگور عسگري در منطقه سردسيري سيسخت مناسب بوده و توصيه ميشود.
دماي سطح برگ و تبخير-تعرق
از پارامترهايي که با آبياري تکميلي در ارتباط ميباشد ميتوان به تبخير-تعرق و دماي سطح برگ اشاره نمود. مظاهري (1391) حداکثر ميزان تبخير-تعرق صورت گرفته توسط گياه را در تيمارهاي با بيشترين ميزان آبياري تکميلي مشاهده نمود. دادبين (1389) در پژوهش خود که در تاکستان ديم دانشکده کشاورزي دانشگاه شيراز انجام گرفت به اين نتيجه رسيد که در صورتيكه مقدار رطوبت خاك كم باشد و گياه آب كافي در اختيار نداشته باشد در اثر عدم تناسب بين عمل تعرق و جذب آب توسط ريشهها، ميزان مكش در آوندهاي گياهي بالا رفته و باعث بسته شدن روزنهها و كاهش عمل تعرق ميگردد و در نتيجهي آن، دماي سطح برگ افزايش مييابد، وي بيان نمود که آبياري تکميلي تأثيري در ميزان شدت تعرق ندارد.
گاردنر25 و همکاران (1981) بيان نمودند که دماي پوشش سبز گياه در طول روز افزايش يافته و در ساعت 13 الي 15 به حداکثر مقدار خود ميرسد. جونز و دمرس26 (1999) نيز دماي پوشش سبز گياه را به عنوان شاخصي براي تعيين ميزان بازشدگي روزنههاي گياه لوبيا و براي اندازهگيري تنش آبي گياه با هدف برنامهريزي آبياري در مناطق مرطوب استفاده کردند. ايدسو و همکاران27 (1977) از اختلاف دماي پوشش سبز گياه و هوا که بوسيله دماسنج مادون قرمز اندازهگيري شده بود، به عنوان شاخصي براي تعيين وضعيت آبي گياه استفاده نمودند. آنها بيان نمودند که زماني که اختلاف دماي پوشش سبز گياه و دماي هوا منفي باشد، گياه کمبود آب نداشته و زماني که گياه تحت تنش آبي شديد باشد، اين اختلاف مثبت ميگردد.
وردينژاد و همکاران (1383) در مطالعه خود بر روي ذرت علوفهاي که در ايستگاه هواشناسي دانشکده کشاورزي کرج انجام شد، به اين نتيجه رسيدند که در شرايط مزرعهاي و بر اساس قرائتهاي پوشش سبز در تيمار خشک، حداقل تعرق، زماني حاصل گرديد که اختلاف دماي پوشش گياهي و هوا به طور متوسط 2/3+ درجه سانتيگراد گردد.
ميکرولايسيمترها
تبخير از سطح خاک را ميتوان توسط ميکرولايسيمترها تخمين زد (بوست و همکاران28، 1982). اويت و همکاران29 (1995)، تأثير طول و جنس ديواره ميکرولايسيمترها را روي تبخير و دماي ميکرولايسيمترها مورد بررسي قرار دادند. بدينمنظور استوانههاي فلزي و پلاستيکي با طولهاي 10، 20 و 30 سانتيمتر و قطر داخلي 8/8 سانتيمتر در دو مزرعه آزمايشي با بافت خاک لوم رسي بهکار برده شد. آنها به اين نتيجه رسيدند که ميکرولايسمترهاي فلزي، هدايت گرماييشان بيشتر است و به طور قابلتوجهي سطح آنها نسبت به ميکرولايسيمترهاي پلاستيکي و خاک زمين مجاور، در طول روز گرمتر و در شب خنکتر است. این پژوهشگران در پايان توصيه نمودند که جنس ديواره ميکرولايسيمتر از مواد با انتقال حرارتي پايين انتخاب گردد و کلاهک انتهايي طوري طراحي شود که حداکثر انتقال حرارتي آن بين خاک داخل و زيرين ميکرولايسيمتر برقرار باشد. سپاسخواه و اندام (2001) با استفاده از ميکرولايسيمترهاي بيلان آبي، تبخير-تعرق گياه کنجد را در منطقه باجگاه تعيين کرده و بيان نمودند که از کل ميزان تبخير-تعرق اين گياه، 45% تبخير و 55% تعرق است. مقدار بالاي تبخير از سطح خاک بهدليل زياد بودن فاصله رديفهاي کنجد گزارش شده است. پايرو و ايمارک30 (2008) در اندازهگيري تبخير-تعرق ذرت و سويا با نصب ميکرولايسيمترهايي با ابعاد 13/2×52/1×52/1 نشان دادند که اين ميکرولايسيمترها براي تبخير-تعرق بيش از 3 ميليمتر خطايي کمتر از 5% دارد، اما با مقادير کمتر از 3 ميليمتر با افزايش خطا همراه است. عابدي کوپايي و همکاران (1995) با تعيين تبخير- تعرق گياه چمن توسط ميکرولايسيمتر درون گلخانه و در محيط آزاد بيان نمودند که ميزان تبخير- تعرق درون گلخانه 60 تا 80 درصد محيط آزاد است.
اثر آبياري تکميلي بر روي ريشه و تراکم طولي آن
بررسي اثر آبياري تکميلي بر روي ريشه و تراکم طولي آن به ندرت انجام شده و بيشتر پژوهشهای انجام شده در مورد ريشه بر روي گياهان زراعي انجام گرديده است. روحاللهي و کافي (1389) با مطالعات خود درمورد ارزيابي دو روش اندازهگيري اندام زيرزميني چمنپوآ31 تحت تأثير تنظيمکنندههاي رشد و تيمارهاي آبياري به اين نتيجه رسيدند که تيمارهاي آبياري، تأثير معنيداري روي چگالي طولي ريشه و سطح ريشه نشان ندادند. همچنين با توجه به تفاوت نتايج مشاهده شده در روشهاي استفاده از دستگاه اندازهگيري سطح برگ32 و روش محاسباتي در جهت انجام مطالعات صحيح روي ريشه، بهتر است روش اندازهگيري خصوصيات ريشه را با توجه به خصوصيات ريشه مورد نظر و نوع فاکتور مورد ارزيابي انتخاب نماييم. درنهايت با توجه به تراکم بالاي ريشه در چمن و ظرافت آن که مانع جداکردن ريشهها ميشود، استفاده از روش محاسباتي بهتر است. کاشيواگي و همکاران33 (2006) در پژوهش خود بر روي تغييرات تراکم طولي ريشه نخود و نقش آن در عملکرد دانه در شرايط خشکسالي، به اين نتيجه رسيدند که ميانگين تراکم طولي ريشه در پروفيل 60-0 سانتيمتري خاک در ژنوتيپهاي مختلف در هر دو سال مورد بررسي تغييرات قابلملاحظهاي داشته و ميزان تراکم طولي ريشه در شرايط رطوبتي مختلف، با ميزان محصول رابطهي مستقيمي داشت. احمدي و همکاران (2011) در پژوهش خود بر روي تأثير روشهاي آبياري و نوع خاک بر روي رشد سيبزميني و توزيع ريشه، بيشترين مقدار تراکم طولي ريشه را از سطح تا لايه 60 سانتيمتري خاک مشاهده نموده و بيان کرد که اين ميزان در بافت شن لومي بيشتر است. در اين پژوهش خطاي استاندارد با عمق کاهش يافته، درحالي که ضريب تغييرات افزايش يافته است. ضريب تغييرات طول ريشه که به روش نيومن اندازهگيري شده بود نشان داد که بخش عمدهاي از تغييرات به دليل تغييرات نمونهي خاک است. وي در آزمايش خود از سه خاک شن لومي، لوم شني و شن درشت استفاده نمود.
از آنجایی که ریشههای موئین چوبی نشدهاند، نقش مهمی در جذب آب و مواد غذایی دارند. وجود ریشههای ریز در حجم خاک اشغال شده توسط ریشه وابسته به ساختار ریشه بوده و فاصله درختان و نوع پایه مادری دو عامل مؤثر در تراکم طولی ریشههای موئین میباشد (اتکینسون و همکاران34، 1976 و اتکینسون، 1980). همچنین یکی دیگر از پارامترهای مؤثر بر توزیع ریشه، آبیاری و میزان رطوبت خاک است (لوین و همکاران35، 1979 و نیلسون و همکاران36، 1997).
اندرسون37 و همکاران (2003) در طی پژوهش هاي خود در کارنروز کاليفرنيا به اين نتيجه رسيدند که در اثر آبياري تکميلي، هيچکدام از تيمارهاي انگور تحت آبياري و کوددهي تأثير معنيداري در تراکم طولي ريشه نداشتند. رجایی و همکاران (2013) در بررسی ریشه انگور دیم در منطقه باجگاه بیان کردند که وجود دانههای نشاسته در آوندهای ریشه مربوط به تیمار شاهد (بدون آبیاری) احتمالاً نوعی واکنش به مقاومت به خشکی است.
عبدالله و همکاران (2010) در پژوهش خود بر روي اثر انواع مختلف آبياري بر روي تراکم ريشه و عمق مؤثر آن در درخت سيب به اين نتيجه رسيدند که توزيع ريشه با دورشدن از سطح و تنهي درخت بهتدريج کاهش يافته، همچنين اثر روشهاي مختلف آبياري بر توزيع ريشه مشابه هم بود. مقدار ريشه براي رقم ويليامپرايد38 بيشتر از جرسيمک39 مشاهده گرديد. همچنين عمق مؤثر ريشه در سالهاي مختلف آزمايش افزايش يافت و اين عمق مؤثر براي سه سال 40 تا 45 سانتيمتر تخمين زده شد.
ژانگ40 و همکاران (2009) با بررسي تراکم طولي ريشه ذرت و سويا در شیوه کشت ترکيبي و آبياري به روش نواري، بيشترين مقدار ريشه را در لايه 30-0 سانتيمتري خاک و نزديک به گياه مشاهده نمودند. در پژوهش آنان، ريشههاي ذرت عميقتر و داراي گستردگي بيشتري نسبت به ريشه سويا بودند.
فصل سوم
مواد و روشها
محل آزمايش
اين پژوهش از فروردين ماه 91 تا شهريور 92 در تاکستان انگور دانشکده کشاورزي دانشگاه شيراز واقع در روستاي باجگاه با عرض جغرافيايي 29 درجه و 50 دقيقه شمالي و طول جغرافيايي 52 درجه و 46 دقيقه شرقي و ارتفاع 1810 متر از سطح دريا و در 16 کيلومتري شيراز انجام شد (ابطحي و همکاران، 1375).
آب و هواي اين منطقه معتدل متمايل به سرد بوده و بيشينه دما تا 34 درجه سانتيگراد و ميزان رطوبت نسبي 50 درصد گزارش شده است (فولادمند و سپاسخواه، 1386). ميانگين بارندگي سالانه در اين منطقه در حدود 384 ميليمتر ميباشد. بافت خاک باغ لوم سنگريزهاي41 بوده و باغ در کوهپايهاي با شيب 5% تا 6% احداث گرديده است (فولادمند و سپاسخواه، 1386).
طرح آزمايش
طرح آزمايش در قالب يک طرح فاکتوريل دو فاکتوره با طرح کاملاً تصادفي در 4 تکرار است که از سال 1388 توسط گلستاني آغاز گرديده است. فاکتور I فاکتور ميزان آب آبياري در 4 مقدار و فاکتور T فاکتور زمان آبياري با 5 سطح ميباشد. آبياري تاکهاي انگور، به روش تشتي انجام شده و دور هر تاک، تشتي به شعاع m 1 ايجاد ميشود. شعاع خيس شدگي مربوط به هر تاک، 4/1 متر درنظر گرفته ميشود، براين اساس ارتفاع آب آبياري در سطوح مختلف معرفي گرديد که در ادامه شرح داده خواهد شد.
انتخاب زمين
مساحت کل باغ حدود 12 هکتار بوده و ارقام مختلف انگور از جمله عسگري، ياقوتي، ريش بابا، رطبي و سياه سمرقندي در محدودهاي جداگانه کاشته شده است.80 تاک انگور رقم عسگري انتخاب شد که فاصلهي اين تاکها روي رديف و فاصلهي بين رديفهاي آنها هر دو m 3 بود. شعاع زير حوضه ايجاد شده براي هر تاک، 1 متر در نظر گرفته شد. براي اطمينان از عدم دخالت اثر تاکها بر همديگر، تاکهاي روي رديف و در رديفهاي مختلف مورد آزمايش به صورت يک در ميان انتخاب شده و تيمارهاي مختلف در هر بلوک، به صورت تصادفي مشخص گرديدند.
نوع محصول
تاکهاي انتخاب شده از ميان انگورهاي رقم عسگري بودند. انگور عسگري، انگوري نسبتاً زودرس به رنگ سبز يا زرد بوده و علاوه بر مصرف به صورت تازه، در توليد کشمش نيز استفاده ميگردد.
دما و بارندگي
مشاهدات دريافت شده از ايستگاه هواشناسي دانشکده کشاورزي نشان ميدهد که در سال زراعي 91-90 حداکثر دما در ماه تير و با مقدار C°39 و حداقل آن در ماه بهمن با ميزان C°5/11– بوده است. مقادير حداکثر و حداقل دما در سال زراعي 92-91 در ايستگاه هواشناسي باجگاه به ترتيب C°5/39 و C°6/10- گزارش شدهاست که مربوط به ماههاي مرداد و دي ميباشد. ميانگين حداکثر دما در سال زراعي 91-90 و 92-91 به ترتيب C°3/28 و C°6/28 و ميانگين حداقل دما C°2/1- و C°0 بوده است. مقدار بارش سالانه بر اساس دادههاي گزارش شده از ايستگاه هواشناسي منطقه باجگاه، در سال زراعي 91-90 و 92-91 به ترتيب 363 و 453 ميليمتر بوده است که مقدار بارندگي در ماههاي مختلف در جدول 1-3 آورده شده است.
جدول 1-3- ميزان بارندگي، حداکثر و حداقل ماهانه دماي هوا در سالهاي زراعي 90-89 و 91-90
سال زراعي 92-91
سال زراعي 91-90
حداقل دما
حداکثر دما
بارندگي
حداقل دما
حداکثر دما
بارندگي
C°
C°
(mm)
C°
C°
(mm)
Month
3
37
8
4/3-
5/32
0
مهر
1-
25
37
2/6-
32
5/23
آبان
4/5-
5/15
5/152
2/8-
16
5/79
آذر
6/10-
5/16
5/60
8/9-
5/18
61
دي
8/6-
23
5/20
5/11-
16
127
بهمن
8/6-
23
5/20
9-
5/21
27
اسفند
1-
24
5/93
3-
24
45
فروردين
3-
29
39
6/2
31
0
ارديبهشت
3
37
0
2/8
5/36
0
خرداد
11
39
0
10
39
0
تير
5/9
5/39
0
10
5/36
0
مرداد
7
35
0
6
35
0
شهريور
نوع آبياري
آبياري تکميلي تاکهاي انگور به روش تشتي انجام گرفت. اطراف هر تاک انگور گودالي به شعاع 1 متر و در اطراف آن، پشتههايي ايجاد شده و آب توسط تانکر به مزرعه انتقال داده شد. مقدار آب تعيين شده براي هر تيمار، با اندازهگيري دبي آب خروجي از تانکر و
