
نگرش، دانش، رویکردها، رویهها و نتایج مورد انتظار خود هستند. عرصههای دستخوش تغییر در محیط کسب و کار را بدین گونه طبقهبندی میکنند[49]:
• ناپایداری و بیثباتی بازار که به علت رشد بخش کوچکی از بازار، کثرت ارائه محصولات جدید و نیز افول دوره عمر محصول ناشی میشود.
• رقابت شدیدی که به دلیل بازار در حال تغییر سریع، افزایش فشار هزینهای، رقابت پذیری فزاینده و توسعه کوتاه مدت محصولات جدید به وجود میآید.
• تغییرات نیازهای مشتریان که به دلیل تقاضای سفارشی، افزایش انتظارهای کیفی و زمان حمل سریعتر بهوجود میآید.
• شتاب تغییرات تکنولوژیکی که با معرفی تسهیلات تولیدی جدید و کارآمد، یکپارچگی سختافزاری و نرمافزاری سیستمها حاصل میگردد.
• تغییرات عواملاجتماعیکه برای حفاظت محیط زیست، انتظارهای نیرویکار و فشارهای حقوقی و قانونی پدیدار میشود.
برای مقابله با چالش بزرگ و مستمر تغییر، چابکسازی سازمان امری ضروری میباشد. عوامل مختلفی در تحقق چابکی برای سازمان اثرگذار میباشند که از جمله میتوان به چابکسازی کارکنان، چابکسازی بخشهای مختلف زنجیرهی ارزش سازمان، مدیریت دانش سازمانی و یادگیری سازمانی، چابکسازی تیمهای تحقیق و توسعه نام برد.
در این شرایط، هستهی مقابله با عدم قطییتها مجهز بودن به دانش و آگاهی است. دانش و آگاهی، بینشی به سازمانها خواهد داد که افق تصمیم گیریهایهای آنان را وسیع تر خواهد کرد. سازمانها باید شرایط کاری خود را منعطفتر بسازند. پاداشی که چابکی به سازمانها خواهد داد پایداری در برابر شرایط است و در ادامه مواردی مطرح خواهند شد تا در شرایط جدید سازمانها بتوانند خود را حفظ کنند[50].
یکی حوزههایی برای تحقق چابکی در سازمان و مواجهه با این عدم قطعیت، تلاطم و آشفتگی بر آن تمرکز میشود، ایجاد قابلیت انعطاف و پویایی در سازمان از مسیر چابکسازی معماری سازمانی میباشد. اگر این تغییرات، قابل پیشبینی و دارای حجم معقولی باشد، شاید چارچوبهای کلاسیک و غیرچابک نیز بتوانند به این معضل رسیدگی کنند تا حداقل آسیب متوجه کسب و کار گردد. اما مسأله از اینجا ناشی میشود که بسیاری از تغییرات قابل پیشبینی نبوده و حجم گستردهای دارند و از آنجایی که چارچوبهای رایج معماری سازمانی، برای رویارویی با آنها برنامهای ندارند و در نتیجه معماری در عمل به شکست میانجامد.
درچنین شرایطی زمان و هزینه زیادي به هدر میرود و معماري سازمانی نتیجه و اثربخشی لازم راندارد. این بحران به دلیل وجود عواملی مثل حجم بالاي مستندات، مشکلات مدلسازي و تولید محصولات معماری، وجود متدولوژيهاي نامناسب با چرخههاي بلند، وجود افراد غیرخلاق و فاقد روحیه همکاري جمعی و… دچار مشکلات پیچیدهتري خواهد شد[3].
آقای «امبلر» از دو منظرِ سازمانها و تیم توسعه، به چرایی معماری چابک پرداخته است که عبارتند از[51]:
الف) تیم توسعه قادر میشود:
• به تصمیمات معماری کمک کند.
• به آسانی سیستمها، منابع دادهای و… که در سازمان موجود هستند، سطحبندی و استفاده کند.
• به سطح بالایی از مهارتهای معماری دست یابد.
• رهنمودهایی قابل لمس جهت دنبالهروی داشته باشد.
• زیرساختهای ابزاری که این رهنمودهای فراهم میکنند، در اختیار داشته باشد.
ب) سازمانها قادر خواهند بود که:
• به طور عاقلانه دارائیهای خود را در IT مصرف کنند.
• به راهحلهایی دست یابند که در عمل به نیازهای آنها پاسخ میدهد.
• در کسب کار به چابکی صحیح دست پیدا کنند.
و تأکید میکند لازم است که معماران به روشی مشارکتی و دوستانه کار کنند و همچنین تیمهای چابک از سازمان آگاهی داشته باشند.
2-8-5- چارچوب معماری چابک
رکن اصلی معماری سازمانی، چارچوب میباشد. چارچوب به عنوان نقشهی راه فرآیند معماری، مشخص کنندهی اجزای معماری و نحوهی نگرش به حوزههای مختلف یک سازمان میباشد. برای تحقق چابکی در معماری، لازم است چارچوبی انتخاب شود که اصول معماری چابک بر آن حاکم باشد. از جمله اصول چابکی میتوان به سادگی، انعطافپذیری، نتیجهگرایی، تکامل تدریجی، خلاقیتگرایی، اهمیتدادن به افراد، توجه به حافظه سازمانی و قابلیت استفاده مجدد اشاره کرد. چارچوب چابک باید به همسویی هرچه بیشتر معماری با اهداف کسب و کار سازمان کمک کند.
یك چارچوب معماری سازمانی چابک باید تطبیقپذیر بوده و قابلیت سفارشی شدن را داشته باشد. «نِلسون12» معتقد است یك معماری سازمانی چابك باید مبتنی بر اصول زیر باشد[52]:
• مبتنی بر ارزش مشتریان باشد. بدین صورت كه كاربران را در انجام كار شریك نموده و نسبت به نیازمندیهای كاربران و تغییرات ناشی از آن اهمیت قائل شود.
• باید مبتنی بر مدلسازی كسب وكار باشد. بدین منظور ضروری است تا از مدیریت فرآیند كسب وكار به منظور یكپارچه نمودن كسب و كار با كاربردها و اطلاعات استفاده نماید.
• از معماری مبتنی بر مدل استفاده میكند.
• مبتنی بر مدیریت سازمان بر مبنای عملكرد میباشد. بدین منظور باید بتواند شاخصهای پیشگویانهای از عملكرد آینده یا تغییرات نیازمندیهای بازار فراهم آورد.
• از معماری مبتنی بر مؤلفه13 و خدمت14 استفاده نماید. این مؤلفهها و خدمات باید بتوانند قابل استفاده مجدد15 بوده و نیازمندیهای غیرکارکردی16 مثل امنیت17، قابلیت اطمینان18، در دسترسپذیری19 و مقیاسپذیری20 را پشتیبانی نمایند.
• مؤلفهها و سرویسها باید قابل ردیابی باشند.
درحال حاضر تلاشهایی برای انطباق چارچوبهای رایج معماری سازمانی از قبیل چارچوب توگف، چارچوب زكمن، چارچوب FEAF و… با اصول معماری سازمانی چابك صورت گرفته است. بیشترین تلاشها به منظور انطباق چارچوب توگف با اصول معماری سازمانی چابک میباشد. هدف از انجام این كار سفارشی نمودن چارچوبTOGAF برای استفاده در محیطهای متلاطم و اجرای معماری سازمانی چابك میباشد[5].
2-8-6- اهداف معماری سازمانی چابک
اهداف متعددی برای معماری سازمانی چابک برشمرده میشود که میتوان این اهداف را با توجه به آن چه به عنوان ضرورتها و پیشرانهای معماری چابک، به آن پرداخته شد، بیان کرد. مهمترین اهداف معماری سازمانی چابك عبارتند از:
• حفظ و بهبود بهرهوری سازمانی در شرایط متأثر از تغییرات و فشارهای بیرونی
• همراستایی هر چه بیشتر اهداف کسبوکار و فناوری اطلاعات
• جلوگیری از شکست معماری سازمانی و افزایش شانس موفقیت آن
• کاهش امکان هدر رفتن سرمایههای سازمانی نظیر بودجه، زمان، نیروی انسانی
• توانمندسازی سازمان در پاسخگویی به نیازمندیهای ذینفعان خود
• افزایش انعطاف پذیری و تطبیق پذیری نسبت به تغییرات
• افزایش اثربخشی معماری سازمانی
• فراهم آوردن امکان مدیریت مؤثرتر تغییرات
• مدیریت بهینه منابع سازمانی
• کاستن از زمان تحویل محصولات معماری
• قابل فهم کردن معماری برای ذینفعان معماری از طریق سادگی در معماری
• ایجاد قابلیت استفاده مجدد برای محصولات معماری
• ایجاد قابلیت نگهداری و به روز رسانی معماری سازمانی
• افزایش رضایتمندی ذینفعان
• کاستن از حجم مستندات معماری
2-8-7- اصول حاکم بر معماری سازمانی چابک
معماری سازمانی چابك دارای مشخصات و اصولی میباشد. همانطور كه متدولوژیها و اصول حاكم بر معماری سازمانی متأثر از متدولوژیهای توسعه نرمافزار و مدیریت پروژههای فناوری اطلاعات میباشد، معماری سازمانی چابك هم متأثر از روشهای چابك توسعه نرمافزار و اصول چابك مدیریت پروژههای فناوری اطلاعات میباشد.
بسیاری از اصول حاکم بر معماری چابک برگرفته از اصول حاکم بر توسعهی نرمافزار چابک میباشد. اما نرمافزار، صرفاً به عنوان بخشی از معماری فناوری اطلاعات در سازمان میباشد و لازم است به سایر حوزههای معماری نیز توجه نمود. از جملهی این حوزهها باید به حوزهی کسبوکار و فناوری اشاره کرد. لذا معماری دارای اصول مربوط به خود است.
برخلاف چارچوبهای کلاسیک معماری سازمانی که معماری سازمانی ایستا بوده و ذینفعان معماری در سازمان کمتر درگیر کار معماری میشوند، در معماری سازمانی چابک بر نقش افراد بسیار تأکید میشود. نقش افراد در دو بخش بر کار معماری اثرگذار است. بخش اوّل در تیمهای توسعه، در قالب خلاقیت و هوش افراد و بخش دوّم برای افراد منتسب به سازمان که در قالب تعهد و تعامل آنان نسبت به کار معماری، ظهور مییابد. بازخوردهای کار معماری در سازمان که نتیجهی تعامل بالای با ذینفعان است، نقش تعیین کنندهای در اثربخشی و کارآیی معماری خواهد داشت.
چارچوبهای کلاسیک معماری سازمانی یک چارچوب را برای انواع مختلفی از کسب و کار تجویز میکنند و مستندسازی مطابق با یک قالب مشخص و سطحی مشخص از جزئیات انجام میشود و معمولاً مستندات حجمی زیادی دارند و بدون در نظر گرفتن نیازمندیهای کسب و کار و اولویتبندی آنان، تولید میشوند.
از دیگر مشخصههای معماری چابک فاصله زمانی کوتاه بین تدوین و اجرای معماری و یا همزمانی تدوین سند معماری و پیاده سازی معماری در سازمان میباشد. برای به حداقل رساندن فاصله زمانی بین تدوین سند معماری و پیاده سازی آن در سازمان، فرآیند توسعه معماری با رویکرد تکامل تدریجی و حول محور نیازمندیهای سازمان تکرار میگردد.
روشهای چابک سبب میشوند که کاربران و ذینفعان به شکل فعالتر و مؤثرتری در جریان انجام کارها مشارکت نمایند. هدف روشهای چابک این است که نیازمندیهای کاربران را تأمین و اجرا نمایند نه اینکه حجم بالایی از مستندات را تولید نمایند. روشهای چابک کلیه ذینفعان معماری را همانند معماران و توسعه دهندگان و مدیران پروژه ها جزئی از تیم کاری به حساب میآورند و سعی دارند تا با استفاده از روشهای ابتکاری، نشاط و انگیزه را در بین افراد تقویت کنند[31].
معماری سازمانی چابك دارای خصوصیات خاص خود میباشد و این به تفاوت مهندسی و مدیریت با معماری برمیگردد. در معماری علاوه بر اصول مهندسی بر هنر نیز تأكید بسیاری وجود دارد. همچنین در معماری هم برجنبههای رفتاری تأكید وجود دارد و هم برجنبههای ساختاری. در معماری سازمانی چابك به دلیل اینكه با سازمان سروكارداریم لذا پیچیدگی و تلاطم در مسأله بیشتر وجود داشته و توجه به منابع انسانی از اهمیت بیشتری برخوردار است. در معماری سازمانی چابك نیاز فراوانی به مؤلفههای قابل استفاده مجدد پویا میباشد. همچنین در معماری سازمانی چابك، روش ها، تجارب عملی و فرآیندها و افراد خاصی مورد نیاز میباشد. بدین منظور میتوانیم اصول معماری سازمانی چابك را چنین تعریف مینماییم[5]:
• رعایت اصل سادگی
• پویایی در رفتار و تطبیق پذیری در مقابل تغییرات
• استفاده از روشهای تكاملی و تدریجی و چابك
• تأكید بر افراد به جای تأكید بر فرآیندها و ابزارها
• تأكید بر ابتكار، خلاقیت، نوآوری، هوشمندی
• نتیجه گرایی
3–چارچوب معماری توگف
3-1- مقدمهای بر توگف
توگف یک چارچوب معماری سازمانی است که توسط Open Group ارائه شده است. توگف ابزاری برای کمک به پذیرش، تولید، استفاده و نگهداری طرحهای معماری سازمانی میباشد. توگف بر پایه یک مدل فرآیندی تکرار پذیر میباشد، که توسط بهترین راهکارهای عملی و مجموعهای از اجزای معماری با قابلیت استفاده مجدد، پشتیبانی میگردد. توگف توسط انجمن معماری Open Group توسعه و نگهداری میشود. اولین نسخه توگف، در سال 1995، بر پایه چارچوب معماری فنی وزارت دفاع ایالات متحده آمریکا برای مدیریت اطلاعات21 ایجاد شد. با شروع کردن از این پایهی بی نقص، انجمن معماری Open Group نسخههای موفقی از توگف را در دورههای زمانی معین ایجاد کرد و هر یک را بر روی وب سایت جامع Open Group منتشر ساخت. هسته توگف روشی است – تحت عنوان روش توسعه معماری22 توگف – و برای توسعه یک معماری سازمانی که به نیازهای سازمان اشاره کامل میکند، به کار میرود.
3-2- ساختار سند توگف [33]
ساختار سند نسخهی 9 از توگف، به هفت بخش تقسیم
