
معماری سازمانی تعریف جامع و یكپارچهای از عناصر كلیدی سازمان و نحوه ارتباط آنها ارائه میدهد. به عبارت دیگر معماری سازمانی تصویر سیستماتیكی از ازمان، فرآیندهای تجاری، دادهها و فناوری اطلاعات به نمایش میگذارد كه زیربنایی برای همراستایی استراتژیك میباشد[38].
یكی از علل اصلی بكارگیری معماری و ضرورت وجودی آن، مسئلهای بنام پیچیدگی است. پیچیدگی موجود در نرمافزار و سیستمهای اطلاعاتی از نوع ذاتی بوده و نمی توان آن را از بین برد. تنها میتوان این پیچیدگی را كنترل و مدیریت نمود. این پیچیدگی ناشی از متغیر و غیردقیق بودن تقاضای كاربران، عدم درك متقابل بین كاربران و مهندسان نرمافزار، پیچیدگی فرآیند تولید، انعطاف پذیری نرمافزار و استاندارد نبودن آن میباشد. بجز مطالب فوق مشكل توصیف و مدلسازی رفتار سیستمهای پیچیده یك سازمان خود مسئله دیگری است كه موجب میشود نیاز به وجود معماری در تمامی زمینهها بیشتر احساس شود[8].
بطور خلاصه میتوان لزوم معماری سازمانی را در ظهور سازمانهای بزرگ، نیاز به طراحی توسعه سیستمهای اطلاعاتی پیچیده، ظهور سیستمهای اطلاعاتی با منظور خاص، اهمیت انعطافپذیری سازمانها در برابر فشارهای بیرونی نظیر تغییرات كسب و كار، مأموریت و ساختار سازمانی، تغییرات سریع فناوری و توزیع شدگی سازمانها در گستره جغرافیائی، بیان نمود[8].
به طور كلی مزایای حاصل از پیادهسازی معماری سازمانی برای سازمانهای امروزی به دو دسته عمده تقسیم میشوند: الف) مزایای مربوط به حوزه كسب وكار : معماری سازمانی، فناوری اطلاعات را به ابزاری توانمند در راستای تحقق اهداف راهبردی كسب و كار مبدل میسازد. ب) مزایای مربوط به حوزه فناوری اطلاعات : معماری سازمانی، سرمایه گذاریهای این حوزه را هدفمند و اثربخش میكند و با صرف هزینه و زمان كمتر سیستم هایی یكپارچه و با كیفیت برای سازمان مهیا میسازد[18].
امروزه فواید و دلایل استفاده از معماری سازمانی را شامل این موارد میدانند[9]:
– كاهش هزینههای فناوری اطلاعات
– كاهش هزینه مدیریت پیچیدگیها
– حذف افزونگی
– گسترش سیستمهای فناوری اطلاعات
– پاسخ به نرخ تغییرات کسب و کار
– نیاز به اشتراك گذاری اطلاعات
– برون سپاری
– دلایل مربوط به شرایط آینده
مهمترین نتایج معماری سازمانی را باید بهبود روشها و فرآیندها در مأموریتهای سازمانی، ایجاد نظامی یكدست و قابل مقایسه در توصیف سیستمها و یكپارچگی دانست[40].
2-4- چارچوبهای معماری سازمانی
2-4-1- چارچوب زکمن
چارچوب زکمن، چارچوب مرجعی برای معماری اطلاعات سازمانی است که سازمان را از پنج دیدگاه و شش جنبه مستند میکند و پایه و اساسی برای چارچوبهایی نظیر «چارچوب معماری فدرال» میباشد.
زكمن با ارائه یك روش و الگوی جامع در زمینه معماری اطلاعات آن را تبدیل به یك چارچوب معماری اطلاعات نمود، كه در این چارچوب، یك سازمان از زوایای مختلف و در كلیه سطوح مورد بررسی و تحلیل قرار میگیرد. زكمن معتقد به تحلیل سازمان بر مبنای یك چارچوب معماری است و میگوید تزریق فنآوری اطلاعات به یك سازمانْ بدون به كارگیری چارچوب معماری، سازمان را در آینده با هزینههای متعدد نگهداری و توسعه سیستمها، عدم كارائی در راستای مأموریت سازمان و عدم تطابق پذیری با فناوریهای روز و هزینههای سنگین تبدیل سیستمها و دادهها روبرو میسازد.
در این چارچوب دستاوردهای معماری سازمانی در پنج سطح و شش وجه متفاوت تهیه میشود. وجههای مختلفی كه براساس این چارچوب، در معماری سازمانی مورد بررسی قرار میگیرند، عبارتند از [8] :
– داده : محتوی سیستمها و دادههای آنها را تعریف میكند.
– عملكرد: كاربرد و عملكرد سیستمها را بیان میدارد.
– شبكه: اجرای سیستمها، ارتباطات آنها و توزیع آنها در سازمان را بیان میدارد.
– افراد یا كنشگران : ساختار سازمان و افراد سازمان كه در تعامل با سیستمها میباشند را تعریف میكند.
– زمان: توالی زمانبندی قابلیتهائی كه در جنبه عملكرد ذكر شده اند را مشخص مینماید.
– انگیزه: تأكید بر انگیزه تولید سیستمها در برنامههای راهبردی سازمان و جهت استفاده از آنها را مشخص مینماید.
این وجوه از پنج دیدگاه مختلف مورد بررسی قرار میگیرند:
– دیدگاه برنامهریزان – محدوده كاربرد: این نگرش، استراتژی و مأموریتهای سازمان را بیان میكند.
– دیدگاه مالكین – مدل سازمانی: سازمانی را كه در آن سیستمها، عملیاتی خواهند شد را تعریف میكند.
– دیدگاه طراحان – مدل سیستمی: این نگرش چگونگی رفع نیازهای سازمان توسط سیستمهای اطلاعاتی را تعریف میكند.
– دیدگاه تولید كنندگان – مدل فناوری: راهكار اجرائی و تفصیلی تولید سیستمهای موردنیاز سازمان را مشخص میكند.
– دیدگاه پیمانكاران – نمایش جزئیات: جزئیات پیادهسازی سیستمهای موردنیاز تعریف میكند.
دیدگاهها و جنبههای مختلفی كه در چارچوب زكمن مورد توجه واقع شده اند، به صورت یك ماتریس نشان داده میشود كه به ماتریس زكمن معروف است (شکل 2-1).
شکل 2-1 : ماتریس زکمن [7]
2-4-2- چارچوب فدرال[8]
چارچوب معماری فدرال در سپتامبر سال 1999 بوسیله شورای مدیران ارشد اطلاعاتی دولت ایالات متحده آمریكا تهیه و تنظیم شد و به عنوان چارچوب مرجع برای توصیف سازمانها تعریف و تصویب گردید. هدف از FEAF7 تسهیل، توسعه اشتراكی فرآیندها و اطلاعات مشترك بین آژانسهای فدرال و سایر آژانسهای دولتی براساس مستندات FEAF است. این چارچوب به دولت فدرال اجازه میدهد كه:
• اطلاعات فدرال را در مقیاسی به وسعت فدرال سازماندهی كند.
• اشتراك اطلاعات را میان سازمانهای فدرال رایج نماید.
• به سازمانهای فدرال كمك نماید تا فرآیندهای سرمایهگذاری در حوزه فناوری اطلاعات را به سرعت توسعه دهند.
• نیازهای مشتری را بهتر، سریعتر، كاراتر و كم هزینه تر برآورد نماید.
معماری سازمان، یك پایگاه دادهای برای اطلاعات راهبردی سازمان است كه مأموریت سازمان، اطلاعات موردنیاز برای انجام مأموریت، فناوری مورد نیاز جهت انجام مأموریت و پشتیبانی از عملیات حرفه و فرآیندهای انتقالی لازم جهت پیاده سازی فناوری جدید را در جهت پاسخ گویی به تغییر نیازهای حرفه و مأموریت سازمان، تعریف نماید.
چارچوب معماری سازمان فدرال یك مدل مفهومی است كه جهت تعریف ساختاری مستند و هماهنگ برای مدیریت حرفه و طراحی توسعه در دولت ایجاد شده است. همچنین چارچوب معماری سازمانی فدرال همانند سایر چارچوبها، راهنمایی برای گردآوری اطلاعات مشترك و ایجاد مخزنی برای ذخیره سازی این اطلاعات میباشد. این چارچوب شامل چهار سطح است كه سطح اول، یك توصیف سطح بالا از مؤلفه هایی است كه در سطحهای بعدی خواهند آمد، و سه سطح بعدی، این مؤلفه ها را با جزئیات كامل تری نسبت به سطح قبلی خود تشریح مینمایند. به علاوه در سطح چهارم یك ساختار منطقی برای سازماندهی و رده بندی محصولات ارائه میگردد. این ساختار منطقی براساس نسخه كاربردی از چارچوب زكمن است. در چارچوب معماری سازمانی فدرال از هشت مؤلفه استفاده میشود كه هر چه در سطوح چهارگانه پایین تر میرویم، با جزئیات بیشتری بیان میشوند (شکل 2-2).
شكل 2-2 : چارچوب معماری فدرال[21]
• پیشرانهای معماری: محركهای خارجی كه باعث تغییر معماری سازمانی میگردند كه نمایانگر دو نوع محرك یا عامل تغییر معماری سازمان هستند. تغییرات محیط كسب و كار مانند قوانین جدید، تصمیمات مدیریتی جدید و یا تغییر نیاز بازار و فشارهای منتجه، همگی به پیشرانهای كسب و كار یا حرفه معروف میباشند. همچنین تغییرات فناوری اطلاعات از قبیل سخت افزارها و یا نرمافزارهای با قابلیت بالاتر به عنوان پیشرانهای طراحی شناخته شده و این تغییرات موجب ایجاد نیاز به اصلاح و توسعه معماری میشوند.
• جهتگیری راهبردی: جهت اطمینان از سازگاری تغییرات با كلیت جهتگیری فدرال توسعه معماری به سمت معماری مقصد باید براساس این مؤلفه هدایت شود. این مؤلفه شامل چشم انداز، اصول، اهداف و مقاصد است.
• معماری فعلی: وضعیت فعلی سازمان را نمایش میدهد و معماری سازمان را « آنطور كه هست» تعریف كرده و شامل دو بخش میشود : معماری كسب و كار فعلی و معماری فناوری اطلاعات (معماری داده، كاربرد و فناوری). در این قسمت قابلیتها و فناوریهای فعلی سازمان نشان داده شده و همزمان با اضافه شدن بخشهای جدید گسترش مییابد.
• معماری مقصد: وضعیت معماری مقصد سازمان را مطابق با جهت گیری راهبردی نشان میدهد. این مؤلفه معماری سازمان را « آنطور كه باید ساخته شود » تعریف نموده و شامل دو بخش معماری کسب و کار و معماری فناوری مقصد است. این معماری پیشنهادی از قابلیتها و فناوریهای آتی سازمان بوده و با بهبود طراحی حاصل میگردد و به منظور پشتیبانی از تغییرات در نیازمندیهای كسب و كار بوجود میآید.
• فرآیندهای انتقال: فرآیندهایی كه تغییرات را از معماری فعلی به مقصد با تطبیق استانداردهای معماری اعمال میكنند. در واقع این مؤلفه مهاجرت از معماری فعلی به معماری مقصد را پشتیبانی میكنند. فرآیندهای انتقالی حیاتی و مهم برای سازمان عبارتنداز برنامه اصلی سرمایهگذاری فناوری اطلاعات، برنامه انتقال، مدیریت پیكربندی و كنترل تغییرات مهندسی.
• بخشهای معماری: جهت انجام معماری به صورت متمركز بر روی حوزههای اصلی حرفه با برشهایی بر روی حرفه، معماری سازمان را به بخشهای اصلی معماری تقسیم مینماید. از جمله این حوزه میتوان سیستمهای راهبردی معمول، حوزه برنامهریزی نام برد. بخش، تکهای از كلیت معماری سازمان فدرال است و سازمانی در درون سازمان اصلی فرض میگردد.
• مدلهای معماری: جهت تعریف مدلهای حرفه و فناوری اطلاعات كه مشتمل بر توصیف معماریهای مختلف موجود در معماری سازمان است، از مدلهای معماری استفاده میشود.
• استانداردها: شامل استانداردها (كه بعضی از آنها ممكن است اجباری باشند)، رهنمودهای اختیاری و تجربیات موفق است.
2-4-3- چار چوب خرانه داری8 [8]
سازمان خزانه داری آمریكا در سال 2000 این چارچوب را با اهداف زیر، ارائه نمود:
– هدایت سازمانهای زیرمجموعه و بخشهای مربوطه برای تهیه معماری سیستمهای اطلاعاتی
– ارائه مفاهیم، قوانین، فناوری و استانداردهای یكپارچه و مشترك برای تولید سیستمهای سازمان خزانه داری
– ارائه قالبی استاندارد برای توصیف معماری سازمانی
چارچوب TEAF براساس معماری زكمن طراحی شده است. میتوان گفت این چارچوب، چهار نگرش داده، عملكرد، اطلاعات و كنشگر و بستر عملیاتی از چهار دیدگاه مختلف برنامه ریز، مالك، طراح و تولید كننده را در بر میگیرد.
این چارچوب در واقع یك نمونه از FEAFبوده که به علت داشتن امتیازات خوب، مورد توجه زیادی قرار گرفت، به طوری كه به عنوان یكی از سه چارچوب برتر جهت معماری سازمانی سازمانهای فدرال آمریكا برگزیده شد.
2-5- فرآیند معماری سازمانی
فرآیند معماری مطابق شکل 2-3 شامل سه فاز اصلی برنامهریزی راهبردی فناوری اطلاعات، برنامهریزی معماری سازمانی و اجرای معماری سازمانی است[10].
فاز برنامهیزی راهبردی فناوری اطلاعات شامل تعیین چشم اندازها، و اهداف مأموریتی؛ مطالعه تطبیقی؛ تعیین نیازمندیهای راهبردی؛ تهیه سند راهبردی فناوری اطلاعات
فاز برنامهریزی معماری سازمانی شامل جلب نظر مدیریت عالی؛ سازماندهی مدیریتی؛ تعریف فرآیند معماری سازمانی؛ ایجاد معماری وضع موجود؛ ایجاد معماری وضع مطلوب؛ ایجاد طرحهای انتقالی؛ تعریف فرآیندهای بروز رسانی معماری
فاز اجرای معماری سازمانی شامل نهائیسازی معماری وضع مطلوب؛ نهائیسازی طرحهای انتقالی؛ پیادهسازی معماری سازمانی؛ ارزیابی و به روز رسانی معماری سازمانی و طرحهای انتقالی
هدف از فرآیند معماری سازمانی، ایجاد و اجرای معماری و ارائه خروجیهای معماری در
