
فرضيههاي پژوهش مقدار بار عاملي استفاده ميشود. اگر بار عاملي کمتر از 3/0 باشد رابطه ضعيف در نظر گرفته شده و از آن صرفنظر ميشود. بار عاملي بين 3/0 تا 6/0 قابل قبول است و اگر بزرگتر از 6/0 باشد خيلي مطلوب است و هم از T-value استفاده ميکنيم که بالاي 65/1 با سطح اعتبار 10 درصد، 1.96 با سطح اعتبار 5 درصد و 2.58 با سطح اعتبار 1 درصد ميباشد. (رينگل و همکاران، 2007). جدول زير خلاصهاي از نتايج متغيرهاي اصلي پژوهش ميباشد که توسط اين نتايج فرضيهها را بررسي مينمايم.
جدول 4-12: نتايج آزمون فرضيه يک تا چهار تحقيق با استفاده از تکنيک معادلات ساختاري
رديف
شرح رابطه ها
بار عاملي
آماره t
تفسير رابطه
1
مديريت دانش بر نوآوري فرآيند تاثير دارد.
63/0
4.12
تاييد رابطه و معني دار بودن آن
2
مديريت دانش بر توسعه محصول جديد تاثير دارد.
66/0
3.88
تاييد رابطه و معني دار بودن آن
3
نوآوري فرآيند بر توسعه محصول جديد تاثير دارد.
69/0
5.17
تاييد رابطه و معني دار بودن آن
4
مديريت دانش و نوآوري فرآيند بر توسعه محصول جديد تاثير دارند.
با توجه به تاييد تاثير مستقيم مديريت دانش بر نوآوري فرآيند (فرضيه اول تحقيق) و تاييد تاثير مستقيم نوآوري فرآيند بر توسعه محصول جديد (فرضيه سوم تحقيق)، بنابراين فرضيه تاثير غيرمستقيم مديريت دانش بر توسعه محصول جديد از طريق نوآوري فرآيند هم تاييد و معنيدار برآورد ميگردد.
(منبع: يافتههاي پژوهش)
4-7-3. جمعبندي نتايج تجزيه و تحليل دادهها
در اين بخش با توجه به روش تحقيق ارائه شده. تجزيه و تحليل دادهها براي آزمون فرضيههاي تحقيق با استفاده از روش رگرسيون خطي ساده، رگرسيون چند متغيره، آزمون آنووا دو طرفه و معادلات ساختاري توسط نرمافزارهاي Lisrel و SPSS انجام گرديد که منتهي به نتايج زير گشت:
با توجه به نتايج حاصل از رگرسيون خطي ساده ميتوان نتيجه گرفت که مديريت دانش بر نوآوري فرآيند تاثير مثبتي داد. مقدارR Square حاصل شده بين مديريت دانش و نوآوري فرآيند بيانگر اين مطلب است که 4/65% از تغييرات نوآوري فرآيند تحت تاثير مديريت دانش ميباشد. همچنين مطابق با نتيجه تکنيک معادلات ساختاري هم يعني بار عاملي بيشتر از 3/0 و آماره T مثبت بيشتر از 96/1تاثير متغير مديريت دانش بر نوآوري فرآيند نيز تاييد گرديد. بنابراين با توجه به نتايج فوق مشخص گرديد که مديريت دانش بر نوآوري فرآيند شرکتهاي کوچک و متوسط مورد بررسي در سطح خطاي پذيرش 5% تاثير مستقيم (مثبت) دارد و فرضيه اول مورد تاييد قرار گرفت.
با توجه به نتايج حاصل از رگرسيون خطي ساده ميتوان نتيجه گرفت که مديريت دانش بر توسعه محصول جديد تاثير مثبتي داد. مقدارR Square حاصل شده بين مديريت دانش و توسعه محصول جديد بيانگر اين مطلب است که 1/67% از تغييرات توسعه محصول جديد تحت تاثير مديريت دانش ميباشد. همچنين مطابق با نتيجه تکنيک معادلات ساختاري هم يعني بار عاملي بيشتر از 3/0 و آماره T مثبت بيشتر از 96/1 متغير مديريت دانش بر توسعه محصول جديد در سطح خطاي پذيرش 5% تاثير مستقيم (مثبت) دارد و بنابراين فرضيه دوم تحقيق مورد تاييد است.
با توجه به نتايج حاصل از رگرسيون خطي ساده ميتوان نتيجه گرفت که نوآوري فرآيند بر توسعه محصول جديد تاثير مثبتي داد. مقدارR Square حاصل شده بين نوآوري فرآيند و توسعه محصول جديد بيانگر اين مطلب است که 4/65% از تغييرات توسعه محصول جديد تحت تاثير نوآوري فرآيند ميباشد. همچنين مطابق با نتيجه تکنيک معادلات ساختاري يعني بار عاملي بيشتر از 3/0 و آماره T مثبت بيشتر از 96/1 تاثير متغير نوآوري فرآيند بر توسعه محصول جديد در معادلات ساختاري برآورد شده، نيز تاييد گرديد در جامعه مورد مطالعه نوآوري فرآيند بر توسعه محصول در سطح خطاي پذيرش 5% تاثير مستقيم (مثبت) دارد و بنابراين فرضيه سوم تحقيق مورد تاييد است.
با توجه به نتايج حاصل از رگرسيون خطي چندگانه ميتوان نتيجه گرفت که مديريت دانش و نوآوري فرآيند بر توسعه محصول جديد تاثير مثبتي داد. مقدارR Square حاصل شده بين مديريت دانش و نوآوري فرآيند و توسعه محصول جديد بيانگر اين مطلب است که 7/72% از تغييرات توسعه محصول جديد تحت تاثير نوآوري فرآيند و مديريت دانش ميباشد. همچنين با توجه به تاييد تاثير مستقيم مديريت دانش بر نوآوري فرآيند (فرضيه اول تحقيق) و تاييد تاثير مستقيم نوآوري فرآيند بر توسعه محصول جديد (فرضيه سوم تحقيق) در مدل برآورد شده معادلات ساختاري، تاثير غيرمستقيم مديريت دانش بر توسعه محصول جديد از طريق نوآوري فرآيند هم تاييد و معنيدار برآورد ميگردد. بنابراين با توجه به نتايج مذکور فرضيه چهارم تحقيق تاييد ميگردد.
در نهايت با توجه به نتايج سطح خطاي آزمون کمتر از 5% آناليز واريانس دو طرفه ( انووا دو طرفه) براي متفاوت بودن ميانگين متغيرهاي تحقيق با توجه به ويژگيهاي سن استقرار شرکت، تعداد پرسنل تحقيق و توسعه و تعداد پرسنل و نوع صنعت مشخص گرديد که فرضيه پنجم يعني ويژگي شرکتهاي مختلف (نظير: سن استقرار شرکت، تعداد پرسنل تحقيقوتوسعه، تعداد کارمندان و نوع صنعت) تفاوت معنيداري را در ارتباط بين متغيرها (مديريت دانش، نوآوري فرآيند و توسعه محصول جديد) ايجاد ميکند، تاييد ميگردد.
فصل پنجم
نتيجهگيري و پيشنهادها
5-1-
مقدمه
در رابطه با وضعيت مديريت دانش، نوآوري فرآيند و توسعه محصول جديد در داخل و خارج از کشور تحقيقات زيادي انجام شده است، اما در خصوص تعيين رابطه اين سه متغير تاکنون مطالعهاي انجام نشده است. همانطور که مشاهده نموديم در فصل اول، کليات پژوهش شامل شرح موضوع و زمينه پژوهش، پرسشهايي که محقق در جستجوي پاسخ به آنهاست، اهداف و سابقه پژوهش، فرضيههاي پژوهش، کاربردها و مزاياي حاصل از پژوهش مورد بررسي قرار گرفت. فصل دوم بررسي ادبيات موضوع ميباشد که در اين فصل به مباني نظري متغيرهاي پژوهش و رابطه آنها و همچنين مطالعات پيشين در خصوص آنها پرداخته شد. در فصل سوم روش انجام پژوهش و طراحي مدل عوامل موثر بر توسعه محصول جديد ارائه شد و همچنين شاخصهاي بررسي فرضيههاي پژوهش در قالب پرسشنامه مشخص شدهاند. در فصل چهارم، تجزيه و تحليل دادهها با نرمافزارهاي آماري اکسل، spss19 و LISREL 8.8 و بوسيله آزمونهاي معرفي شده انجام گرديد. مطالب اين فصل به نتايج و يافتههاي پژوهش، مدل نهايي پژوهش و پيشنهادات براي بانک شرکتها و پژوهشها آتي اختصاص يافته است.
5-2- نتيجهگيري و پيشنهادها
در اين بخش نتايج و يافتههاي پژوهش جهت تاييد يا رد فرضيههاي پژوهش ارائه ميگردد. لازم به ذکر است.
همانطور که در جدول 4-2 قابل مشاهده است ميانگين متغير مديريت دانش برابر 32/3، ميانگين متغير نوآوري فرآيند برابر 52/3 و ميانگين توسعه محصول جديد برابر 47/3 در شرکتهاي کوچک و متوسط شهرک صنعتي شمسآباد مورد بررسي، ميباشد که نشاندهنده اين مطلب است که مديريت دانش، نوآوري فرآيند و توسعه محصول جديد در حد بالاتر از متوسط در اين شرکتها وجود دارد. در ادامه به نتيجه فرضيههاي تحقيق پرداخته میشود:
الف) نتيجه فرضيه اول پژوهش (مديريت دانش بر نوآوري فرآيند تاثير دارد): متغير مديريت دانش و متغير نوآوري فرآيند بصورت بالاتر از متوسط در شرکتهاي مورد بررسي وجود دارد. همانطور که در فصل چهارم عنوان گرديد، براي بررسي اين فرضيه آزمون رگرسيون ساده بين مديريت دانش و نوآوري فرآيند انجام شد که با توجه به نتايج جدول 4-4 ميتوان اين نتيجه را گرفت که مديريت دانش بر نوآوري فرآيند تاثير مثبتي دارد. مقدارR Square حاصل شده بين مديريت دانش و نوآوري فرآيند بيانگر اين مطلب است که 65.4% از تغييرات نوآوري فرآيند تحت تاثير مديريت دانش ميباشد. از طرف ديگر در تکنيک معادلات ساختاري هم همانطور که در فصل چهارم در جدول 4-10 مشاهده میشود، مقدار بار عاملي محاسبه تاثير مديريت دانش بر نوآوري فرآيند در مدل معادلات ساختاري برآورد شده توسط نرمافزار ليزرل بزرگتر از 3/0 (يعني 43/0) ميباشد. بنابراين مطابق اين نتيجه مديريت دانش بر نوآري فرآيند تاثير دارد و از طرف ديگر از آنجا که آماره T اين رابطه بزرگتر از 96/1 و به صورت مثبت ميباشد. بنابراين در خصوص اين رابطه با توجه به استنتاجات آماري برآورد شده بايستي عنوان نمود که مديريت دانش بر نوآوري فرآيند در نمونه جامعه آماري مورد مطالعه در سطح خطاي 5% تاثير مثبت دارد و بنابراين فرضيه اول تاييد ميگردد.
ب) نتيجه فرضيه دوم پژوهش (مديريت دانش بر توسعه محصول جديد تاثير دارد): متغير مديريت دانش و متغير توسعه محصول جديد بصورت بالاتر از متوسط در شرکتهاي مورد بررسي وجود دارد. همانطور که در فصل چهارم عنوان گرديد، براي بررسي اين فرضيه آزمون رگرسيون ساده بين مديريت دانش و توسعه محصول جديد انجام شد که با توجه به نتايج جدول 4-5 ميتوان اين نتيجه را گرفت که مديريت دانش بر توسعه محصول جديد تاثير مثبتي دارد. مقدارR Square حاصل شده بين مديريت دانش و نوآوري فرآيند بيانگر اين مطلب است که 67.1% از تغييرات توسعه محصول جديد تحت تاثير مديريت دانش ميباشد. از طرف ديگر در تکنيک معادلات ساختاري هم همانطور که در فصل چهارم در جدول 4-10 مشاهده میشود، مقدار بار عاملي محاسبه شده تاثير مديريت دانش بر توسعه محصول جديد در مدل معادلات ساختاري برآورد شده توسط نرمافزار ليزرل بزرگتر از 3/0 (يعني 66/0) ميباشد. بنابراين مطابق اين نتيجه مديريت دانش بر توسعه محصول جديد تاثير دارد و از طرف ديگر از آنجا که آماره T اين رابطه بزرگتر از 96/1و به صورت مثبت ميباشد، در خصوص اين رابطه با توجه به استنتاجات آماري برآورد شده بايستي عنوان نمود که مديريت دانش بر توسعه محصول جديد در نمونه جامعه آماري مورد مطالعه در سطح خطاي 5% تاثير مثبت دارد و بنابراين فرضيه دوم تاييد ميگردد.
ج) نتيجه فرضيه سوم پژوهش (نوآوري فرآيند بر توسعه محصول جديد تاثير دارد): متغير نوآوري فرآيند و متغير توسعه محصول جديد بصورت بالاتر از متوسط در شرکتهاي مورد بررسي وجود دارد. همانطور که در فصل چهارم عنوان گرديد، براي بررسي اين فرضيه آزمون رگرسيون ساده بين نوآوري فرآيند و توسعه محصول جديد انجام شد که با توجه به نتايج جدول 4-6 ميتوان اين نتيجه را گرفت که نوآوري فرآيند بر توسعه محصول جديد تاثير مثبتي دارد. مقدارR Square حاصل شده بين نوآوري فرآيند و توسعه محصول جديد بيانگر اين مطلب است که 65.4% از تغييرات توسعه محصول جديد تحت تاثير نوآوري فرآيند ميباشد. از طرف ديگر در تکنيک معادلات ساختاري هم همانطور که در فصل چهارم در جدول 4-10 مشاهده نموديم مقدار بار عاملي محاسبه شده تاثير نوآوري فرآيند بر توسعه محصول جديد در مدل معادلات ساختاري برآورد شده توسط نرمافزار ليزرل بزرگتر از 3/0 (يعني 69/0) ميباشد. بنابراين مطابق اين نتيجه نوآوري فرآيند بر توسعه محصول جديد تاثير دارد و از طرف ديگر از آنجا که آماره T اين رابطه بزرگتر از 96/1و به صورت مثبت ميباشد، در خصوص اين رابطه با توجه به استنتاجات آماري برآورد شده بايستي عنوان نمود که نوآوري فرآيند بر توسعه محصول جديد در نمونه جامعه آماري مورد مطالعه در سطح خطاي 5% تاثير مثبت دارد و بنابراين با توجه به نتايج مذکور فرضيه سوم تاييد ميگردد.
د) نتيجه فرضيه چهارم پژوهش(مديريت دانش و نوآوري فرآيند بر توسعه محصول جديد تاثير دارند): متغيرهاي مديريت دانش، نوآوري فرآيند و توسعه محصول جديد بصورت بالاتر از متوسط در شرکتهاي مورد بررسي وجود دارد. همانطور که در فصل چهارم عنوان گرديد، براي بررسي اين فرضيه آزمون رگرسيون چند متغيري بين مديريت دانش، نوآوري فرآيند و توسعه محصول جديد انجام شد که با توجه به نتايج جدول 4-7 ميتوان اين نتيجه را گرفت که نوآوري فرآيند و مديريت دانش بر توسعه محصول جديد تاثير مثبتي دارد. مقدارR Square حاصل شده بين مديريت دانش، نوآوري فرآيند و توسعه محصول جديد بيانگر اين مطلب است که 72.7% از تغييرات توسعه
