
مشابه انجام شده در خارج کشور
کارمن111 و همکاران (2008) در پژوهشي با عنوان نوآوري و عملکرد در شرکتهاي SME مبلمان به بررسي چگونگي تاثير نوآوري بر عملکرد شرکتهاي مبلمان کوچک و متوسط کشورهاي ايتاليا، اسپانيا و فنلاند از طريق تکنيک تحليل مقايسهاي پرداختند. اين مطالعه به اين نتيجه دست يافت که سطح عملکرد مختلف به نوع نوآوري بستگي دارد. البته اين مطالعه نشان ميدهد که سبک مديريت بر توسعه قابليتهاي نوآوري تاثير مهمي دارد.
جي يانگ و مينجي112 (2009) در مطالعهاي با عنوان تبديل دانش و نوآوري به محصول جديد (مطالعه تجربي) به بررسي رابطه اين متغيرها و شناسايي الگوهاي متفاوت در اينکه کسب دانش، انتشار و نوآوري چه تاثيري بر خلاقيت محصولات جديد ميگذارند ميپردازند. تکنيک مورد استفاده در اين تحقيق تجزيهوتحليل واريانس ميباشد. مطابق اين تحقيق خلاقيت محصول جديد به طور قابل توجهي به مديريت دانش مرتبط ميباشد.
چنگ لينگ113 و همکاران (2010) در پژوهشي تحت عنوان اثربخشي مديريت دانش و نوآوري تکنولوژيکي به بررسي رابطه بين اثربخشي مديريت دانش (اثربخشي کسب دانش، تسهيم دانش و کاربرد دانش) بر نوآوري تکنولوژيکي (نوآوري محصول و نوآوري فرآيند) در صنعت ساخت مالزي پرداختند. آنها با بررسي 171 شرکت توليدي بزرگ بهوسيله تحليل رگرسيون دريافتند که تنها کسب دانش به نوآوري محصول ارتباط دارد و براي کل مديريت دانش بر نوآوري رابطه معنيداري بدست نيامد.
يانگ – لانگ114 و همکاران (2012) در پژوهشي تحت عنوان تاثير مديريت دانش و نوآوري تکنولوژي بر عملکرد توسعه محصول به بررسي رابطه مديريت دانش، نوآوري تکنولوژيکي و توسعه محصول جديد در صنعت ماشين ابزار تايوان پرداختند. آنها جهت جمعآوري اطلاعات از پرسشنامه استفاده نموده و جهت تحليل روابط از تحليل سازه استفاده نمودهاند. مطابق نتايج اين تحقيق مديريت دانش بر نوآوري تکنولوژي تاثير مثبتي دارد اما عامل انتقال و انتشار دانش از ديگر متغيرهاي مديريت دانش بر نوآوري تکنولوژي پرتاثيرتر است. همچنين اثر مثبت و معنيدار براي تاثير نوآوري تکنولوژي بر توسعه محصول جديد در اين تحقيق شناسايي نمودند. همچنين مطابق نتايج اين تحقيق کسب و آگاهي مديريت دانش بر توسعه محصول جديد تاثيرگذار است و بهطور کلي تاثير مديريت دانش بر توسعه محصول جديد به طور عمده از طريق واسطه نوآوري تکنولوژي ميباشد.
رو جن لين115 و همکاران (2012) در مطالعهاي با عنوان تبديل مديريت دانش به نوآوري در صنعت high-tech به بررسي ارتباط پويا مديريت دانش مشتري بر عملکرد نوآوري در محصول ميپردازد. در اين پژوهش دادهها از شرکت high-tech کشور تايوان جمعآوري شده است و براي تجزيهوتحليل دادهها از بررسي معادلات ساختاري استفاده نموده است. مطابق يافتههاي اين تحقيق جهتگيري بازار تاثير مستقيمي بر نوآوري محصول نداشته و دانش بازار و مديريت دانش مشتري بعنوان واسطه بين جهتگيري بازار و عملکرد نوآوري محصول عمل مينمايد.
سونيلا116 و همکاران (2014) در پژوهشي با عنوان ارتباط بين ظرفيت نوآوري و عملکرد به بررسي ارتباط بين نوآوري و عملکرد شرکت در شرکتهاي کوچک و متوسط پرداخته است. ابزار تحقيق پرسشنامه الکترونيکي است که براي 2400 شرکت کوچک و متوسط (SMEها) ارسال گرديد. در مجموع 311 پاسخ از نمونه دريافت گرديد. با توجه به تحليل نتايج پرسشنامه ارتباط موثري بين نوآوري و عملکرد در شرکتهاي کوچک و متوسط وجود دارد.
2-3-2. پژوهشهاي مشابه انجام شده در داخل کشور
معطوفي و همکاران (1389) در مطالعهاي با عنوان نقش گرايش به يادگيري بر نوآوري و عملکرد سازماني به بررسي نقش يادگيريمحوري بر نوآوري و عملکرد بنگاههاي کوچک پرداختند. اين پژوهش پس از بررسي 87 بنگاه خدماتي و توليدي در تهران ضمن تاييد نتايج پژوهشهاي گذشته، بينش جديدي را در خصوص شناسايي تاثير ابعاد يادگيريمحوري بر نوآوري و تبع آن بر عملکرد بنگاههاي کوچک فراهم ميآورد. همچنين با وجود تاييد برخي فرضيهها، ضروري به نظر ميرسد که نتايج بايد در سايه محدوديتهاي موجود مورد توجه قرار گيرند، که البته اين امر حوزههاي مناسبي را جهت پژوهشهاي آتي فراهم خواهد آورد.
محمد دهقان بنادكي و همکاران (1390) ، در مطالعهاي با عنوان نقش مديريت دانش در عملکرد فرآيند توسعه محصول جديد پژوهشي پيرامون شرکتهاي SME صنعت نرمافزار استان يزد به نقش مديريت دانش و عوامل کليدي موفقيت در عملکرد فرآيند توسعه محصولات جديد نرمافزاري، بر اساس مطالعه شرکتهاي نرمافزاري استان يزد مورد بررسي قرار گرفته است. اين پژوهش از نوع پيمايشي همبستگي است که بر اين اساس اطلاعات جمعآوري شده 43 شرکت از طريق پرسشنامه، مورد تحليل قرار گرفته و نتيجه مبتني بر اين بود که بين موفقيت در عملکرد فرآيند توسعه محصول جديد و مديريت دانش سازمان رابطه معناداري برقرار است.
سعيد سعيدا ارکاني و همکاران (1390) در مطالعهاي به بررسي و رتبهبندي عوامل و مولفههاي موثر بر فرآيند توسعه محصول جديد (مطالعه ديدگاه مديران SME واقع در صنايع غذايي و آشاميدني استان فارس) با بازنگري گسترده ادبيات مرتبط و همچنين با اجراي مصاحبههاي ساختاريافته با مديران SME شرکتهاي هدف، پرسشنامهي لازم تدوين و از آن براي جمعآوري دادهها استفاده شده است. نتايج اين تحقيق حکايت از آن دارد که عوامل حياتي پنجگانه بر موفقيت توسعه محصول جديد اين شرکتها تاثير دارند که شامل عوامل تکنولوژيک، حمايتي، بازاريابي، درونسازماني، تجاريسازي ميباشد. همچنين نتايج رتبهبندي مولفههاي موثر بر موفقيت توسعه محصول جديد گوياي آن است که تشويق به توليد ايدههاي مناسب و کاربردي و جذابيت محصول مورد معرفي به بازار از با اهميتترين مولفهها هستند.
صفرزاده و همکاران (1391) در مطالعهاي با عنوان بررسي تاثير استراتژيهاي مديريت دانش بر نوآوري و عملکرد سازماني (موردمطالعاتي مراکز بهداشتي و درماني شمال فارس) به بررسي تاثير مديريت دانش استراتژيک بر نوآوري و عملکرد سازماني در مراکز بهداشتي و درماني ميپردازد. در اين تحقيق به منظور تجزيهوتحليل يافتهها از آزمون معادلات ساختاري استفاده گرديد. نتايج تحقيق نشان ميدهد که شخصيسازي دانش و کدگذاري دانش تاثير مثبتي بر نوآوري و عملکرد سازماني دارد و همچنين اين متغيرها از طريق نوآوري بر عملکرد سازماني تاثير مثبتي ميگذارند و بين نوآوري و عملکرد سازماني نيز رابطه مثبت و معنيداري وجود دارد.
يوسفي و همکاران (1391) در مطالعهاي با عنوان بررسي تاثير مديريت دانش بر نوآوري (در ميان مديران و کارکنان شرکتهاي فناور مستقر در پارک علم و فناوري دانشگاه اروميه ) به بررسي ميزان تاثير مديريت دانش بر نوآوري در شرکتهاي فناور مستقر در پارک علم و فناوري دانشگاه اروميه ميباشد. پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردي و از نظر ماهيت از نوع توصيفي و همبستگي ميباشد. يافتههاي پژوهش نشاندهنده وجود رابطه معنادار بين مديريت دانش و نوآوري (محصول، فرآيند، تدريجي و بنيادي) ميباشد بنابراين توجه بيشتر شرکتها به مديريت دانش، باعث افزايش نوآوري در آنها خواهد گرديد.
مرادي و همکاران (1391) در مقالهاي با عنوان بررسي نقش ظرفيت جذب بر عملکرد نوآورانه سازمانها (مورد مطالعاتي: شرکتهاي داروسازي و شرکتهاي بيمه حاضر در بورس و اوراق بهادار تهران) به بررسي نقش ظرفيت جذب دانش (فردي و سازماني) بر عملکرد نوآورانه سازمانها است. بدين منظور و براي بررسي فرضيههاي پژوهش، دو صنعت مهم حاضر در بورس تهران يعني شرکتهاي داروسازي و بيمه، بهعنوان جامعه آماري پژوهش انتخاب شدند و تعداد 151 پرسشنامه از اين شرکتها جمعآوري و تحليل شده است. نتايج تحليل همبستگي و رگرسيون، از رابطه بين ظرفيت جذب فردي و سازماني، همچنين از رابطه اين دو با عملکرد نوآورانه حمايت ميکند. همچنين با توجه به نتايج حاصل از تحليل رگرسيون سلسلهمراتبي، نقش ميانجي ظرفيت جذب سازماني در رابطه بين متغيرهاي ظرفيت جذب فردي و عملکرد نوآورانه مورد تاييد قرار گرفت.
اخوان و همکاران (1392) در مقالهاي با عنوان بررسي رابطه نوآوري باز و موفقيت توسعه محصول جديد به بررسي رابطه توسعه نوآوري باز و موفقيت توسعه محصول جديد در يک سازمان تحقيقاتي پرداختند. نتايج حاصل از تحليل همبستگي ميان اقدامات نوآوري باز و موفقيت توسعه محصول جديد در سازمان مورد مطالعه حاکي از آن است که تمام اقدامات نوآوري باز (شامل اکتشافات دروني، اکتشافات بيروني، بهرهبرداري دروني و بهرهبرداي بيروني) ارتباط مثبت و معنادار قابل توجه با موفقيت توسعه محصول جديد دارند و در نهايت نيز توصيههايي براي شاغلان حرفهاي در حوزه مديريت نوآوري و محققان آتي ارايه ميگردد.
2-3-3. مقايسه مطالعات انجام شده با تحقيق حاضر
همانطور که مشاهده نموديم از مطالعات مشابه در خصوص موضوع تحقيق در داخل کشور ميتوان به مطالعات معطوفي و همکاران (1389)، مانيان و همکاران (1390)، سعيدا اردکاني و همکاران (1390)، صفرزاده و همکاران (1391)، يوسفي و همکاران (1391)، مرادي و همکاران (1391) و اخوان و همکاران (1392) و از مطالعات خارجي ميتوان از مطالعات کارمن و همکاران (2008)، جي يانگ و مينجي (2009)، چنگ لينگ و همکاران (2010)، يانگ لانگ و همکاران (2011)، روجن لين و همکاران (2011) و سونيلا و همکاران (2014) مي توان اشاره کرد. جدول زير خلاصهاي از پژوهشها مشابه ميباشد:
جدول 2-6- خلاصه از مطالعات پيشين
محقق
سال
کشور
روش پژوهش
متغيرهاي پژوهش
معطوفي و همکاران
1389
ايران
رگرسيون معادلات چندگانه
گرايش به يادگيري، نوآوري و عملکرد سازماني
سعيدا اردکاني و همکاران
1390
ايران
تحليل تاييد عاملي
توسعه محصول جديد و عوامل موثر بر موفقيت توسعه محصول جديد
مانيان و همکاران
1390
ايران
همبستگي پيرسون
مديريت دانش و عملکرد فرآيند توسعه محصول جديد
صفرزاده و همکاران
1391
ايران
تحليل عامل تاييدي
استراتژيهاي مديريت دانش، نوآوري و عملکرد سازماني
مرادي و همکاران
1391
ايران
تکنيک معادلات ساختاري
ظرفيت جذب دانش، يادگيري از خطاهاي سازماني و نوآوري سازماني
يوسفي و همکاران
1391
ايران
ضريب همبستگي پيرسون
مديريت دانش و نوآوري
اخوان و همکاران
1392
ايران
ضريب همبستگي پيرسون
نوآوري باز، موفقيت توسعه محصول جديد
کارمن و همکاران
2008
اسپانيا و ايتاليا
مطالعه موردي
نوآوري و عملکرد سازماني
جي يانگ و مينجي
2009
آمريکا
آناليز پايداري واريانس
دانش، خلاقيت محصولات جديد
چنگ لينگ و همکاران
2010
مالزي
رگرسيون
مديريت دانش و نوآوري تکنولوژي
روجن لين و همکاران
2011
تايوان
تکنيک معادلات ساختاري
مديريت دانش و نوآوري
يانگ لانگ و همکاران
2012
تايوان
آناليز رگرسيون
مديريت دانش، نوآوري تکنولوژي ، توسعه محصولات جديد
سونيلا و همکاران
2014
فنلاند
تکنيک معادلات ساختاري
ظرفيت نوآوري و عملکرد
(منبع: يافتههاي پژوهش)
همانگونه که در جدول بالا مشاهده مينمايم اغلب اين مطالعات در ارتباط با هريک از متغيرهاي پژوهش به طور جداگانه و يا دوبهدو پرداخته است اما متوني كه به طور مشخص ارتباط کليه متغيرهاي پژوهش را در نظر گرفته و مورد بررسي قرار دهند نسبتاً محدود ميباشد. بنابراين اين تحقيق بهدنبال بررسي رابطه بين مديريت دانش، نوآوري فرآيند و توسعه محصولات جديد شرکتهاي کوچک و متوسط (SMEها) با استفاده از تکنيک معادلات ساختاري است مي باشد که در هيچ يک از مطالعات انجام شده به بررسي تاثير اين متغيرها بر روي يکديگر به طور همزمان نپرداخته اند.
2-4- جمعبندي و ارائه چارچوب مفهومی تحقیق
همانطور که مشاهده شد با توجه به موضوع پژوهش که عبارت است بررسي تاثير نقش مديريت دانش و نوآوري فرآيند در توسعه محصول جديدي (مورد مطالعاتي شرکتهاي کوچک و متوسط در شهرک صنعتي شمسآباد تهران) در بخشهاي ابتدايي اين فصل به تعريف و تاکيد بر نقش شرکتهاي کوچک و متوسط و توسعه محصول جديد و ابعاد آن
