
«تعبد كوروكر» پيش بيايد، هيچ تفاوتى ميان مذاهب باقى نخواهد ماند، در اين موقع چه دليلى دارد كه انسان خدا پرست باشد نه بتپرست! و چه دليلى دارد كه مسيحيان روى مذهب خود تبليغ كنند نه مذاهب ديگر؟!، بنابراين امتيازاتى كه آنها براى مسيحيت فكر ميكنند و اصرار دارند مردم را به سوى آن بكشانند خود دليلى است بر اينكه مذهب را بايد با منطق عقل شناخت، و اين درست بر خلاف ادعايى است كه آنها در مساله تثليث دارند يعنى«مذهب» را از «عقل» جدا می كنند. به هر حال هيچ سخنى براى درهم كوبيدن بنيان مذهب بدتر از اين سخن نيست كه بگوئيم مذهب جنبه عقلانى و منطقى ندارد بلكه جنبه تعبدى دارد».(همان، ج4، ص227) استاد مکارم حتی موافقت احادیث با عقل را نیز از اصول مهم پذیرش حدیث دانسته اند. (همان، ج7،صص53و54)
از نظر استاد مکارم در تفسیر به رای: «بعضى گرفتار اين اشتباه مىشوند كه مفهوم ترك تفسير به رأى، اين است كه انسان بر الفاظ آيات و احاديث جمود كند و حتى قراين عقلى و نقلى را ناديده بگيرد، كنايات را با حقايق اشتباه كند و معانى التزامى را ناديده بگيرد … جمود بر الفاظ و ناديده گرفتن قراين نيز، به همان نسبت خطرناك و گمراه كننده است؛ چون فرمان عقل و حكم خرد را، به كلى كنار گذاشته تنها پوست و قشر را مىبيند و هيچ توجهى به حقيقت و مفهوم واقعى كلام ندارد؛ مثل فرقه مشبه و مجسمه كه خداوند را به موجودات مادى، تشبيه مىكنند و براى او جسم، چشم، گوش، دست و پا در نظر مىگيرند و به آياتى، مثل: يَدُ اللَّهِ فَوْقَ أَيْدِيهِمْ «فتح/10» تمسك مىجويند.( مکارم شیرازی، 1367ش،ص82و83)
آيت اللّه مكارم درباره تفسير به عقل در پرتو عقل فطری، معتقد است: منظر از تفسیر به عقل آنكه ما از قرائن روشن عقلى كه مورد قبول همهخردمندان براى فهم معانى الفاظ و جملهها از جمله قرآن و حديث است، استمداد جوييم؛ مثلا هنگامى كه درآیه «فتح/10» گفته مىشود دست خدا بالاى دستهاى آنهاست، عقل در اينجا مىگويد: منظور از آن قدرت خداست كه ما فوق همه قدرتهاست. به همين دليل است كه مفسران در عصر حاضر بسيارى از مسائل كلامى و فلسفى (مانند بحث جبر) را كه محكوم عقل است مردود مىدانند؛ حتّى مفسّران عصرى اهل سنت از جمله شعراوى، مراغى، وهبه زحيلى و … با اينكه اشعرى مسلك هستند، برداشت جبر را از آيات قرآن مردود مىشمارند. (همان،ص38)
جاودانگى قرآن و لزوم تداوم نقش هدايتگرى آن در همه عصرها و نسلها از يک سو و تحولات شگرف در جامعه بشرى و پديدار شدن پرسشها، شبهات و نيازهاى جديد از سوى ديگر، نياز به تفاسيرمعاصر را امرى اجتناب ناپذير ساخته است. ازاینرو، یکی از مهمترین ویژگیهای تفسیر معاصر طرح شفاف و روشن ديدگاه قرآن درباره تحولات و دگرگونيهاى اجتماعى و پاسخ روز آمد به مسایل عصر حاضر است. شبهاتى همچون حقوق بشر، آزادى انديشه و بيان، حقوق زن و فمينيسم، رابطه دين و حکومت، رابطه علم و دین، حقوق اقليتها، روابط بين الملل و … نيازمند به پاسخ و بازانديشى است که مفسران قرآن مىتوانند نقش مهمى در اين زمينه ايفا کنند و در جايگاه مراجع فکرى و دينى جوامع با توجه به توانايى و ايمان لازم، ديدگاه قرآن را در مسائل فوق به خوبى روشن کنند.
از ميان تفاسير شيعى که به پاسخگويى شبهات در عصر حاضر پرداختهاند، مىتوان «تفسير الميزان»: از علّامه طباطبایى، «تفسير نمونه»: ازآیت الله مکارم شيرازى، «الکاشف»: از محمد جواد مغنيه و تا حدودى تفسير «الفرقان»: از آیت الله صادقى را نام برد. از اهل سنت نيز «تفسیر المنار»:از عبده، «فی ظلال القرآن»:از سید قطب، «التفسير المنير»: از وهبه زحيلى، قابل ذکر است.
بنابراین، با توجه به تحوّلات گسترده در صحنه زندگى بشر و رشد و توسعه افکار و انديشهها و کشف اسرار جديد قرآن، در هر زمانى، تفاسير جديدى را مىطلبد که پاسخگوى نيازهاى زمان باشد. در واقع بايد گفت نيازهاى بشر با گنج نهفته در قرآن هماهنگ است، يعنى همانطور که تا بشر هست، تحول و تکامل و تغيير در عرصه زندگى بشر متوقف نمىشود، گنجينههاى معارف قرآن نيز تمام شدنى نيست، چنان که امير مؤمنان علی(ع) فرمودند: «لا تفنى عجائبه و لا تنقضى غرائبه».( سید رضی، 1388، خطبه 18، ص 61)
تفسیر نمونه تفسیری «تربیتی و اجتماعی» است و به مناسبتهای مختلف از موضوعات اجتماعی سخن به میان میآورد مانند توجه فراوان نویسنده به موضوع وحدت جوامع اسلامی که تفسیر نمونه را از این حیث شاخص ساخته است.
آیت الله مکارم نیز همچون دیگر مفسران به مناسبتهای گوناگون مباحث اجتماعی قرآن را مورد توجه قرار داده است. ایشان در ادامه این چنین مینویسد: «قرآن كه در مدت 23 سال بر طبق احتياجات و نيازمنديهاى تربيتى مردم در شرائط و ظروف كاملا مختلف نازل شده، كتابى است كه درباره موضوعات كاملا متنوع سخن مىگويد و مانند كتابهاى معمولى كه تنها يك بحث اجتماعى يا سياسى يا فلسفى يا حقوقى يا تاريخى را تعقيب مىكند نيست، بلكه گاهى درباره توحيد و اسرار آفرينش، و زمانى درباره احكام و قوانين و آداب و سنن، وقت ديگر درباره امتهاى پيشين و سرگذشت تكان دهنده آنان، و زمانى درباره مواعظ و نصايح و عبادات و رابطه بندگان با خدا سخن مىگويد، و بگفته دكتر گوستاولبون قرآن كتاب آسمانى مسلمانان منحصر به تعاليم و دستورهاى مذهبى تنها نيست بلكه دستورهاى سياسى و اجتماعى مسلمانان نيز در آن درج است. (مکارم شیرازی، 1374ش،ج4،ص28؛ بی تا، ص309)
از نظر آیت الله مکارم قوانین قرآن خارج از محدوده زمان و مکان است و به گونهای بیان شدهاند که پاسخگوی همه ادوار باشد، ازاینرو، ایشان معتقدند که قوانین قرآن با اینکه در یک محیط عربی نازل شده بود اما به هیچ وجه رنگ قبیلگی به خود نگرفت و حتی یک بار هم خطاب «یا ایها العرب» در قرآن دیده نمی شود و همه جا سخن از عموم مردم است و خطابها به شکل «یا بنی آدم 5 مورد »؛ «یا ایها الناس بیش از 20 مورد »؛ « یا ایها الانسان دو مورد»؛ «یا ایها الذین آمنوا بیش از 80 مورد » و … درقرآن آمده است.(همان، بی تا، ص249). به عنوان مثال از قوانین اجتماعی قرآن که معرکه آراء و اندیشهها بوده و هست مسأله ازدواج موقت است، جواز و عدم جواز آن و بیان حکمتها و احیاناً مفاسد اجتماعی آن از مسائلی است که مطمح نظر دانشمندان و از جمله مفسران قرآن نیز بوده است. آیت الله مکارم نیز به این امر پرداخته و آن را به عنوان یک ضرروت اجتماعی مهم دانسته که در زمان پیامبر اکرم (ص) بوده و نسخ هم نشده است. (همان، 1374ش،ص338- 341)
1 .1. 5. 2. آشنایی با جایگاه علوم قرآنی در تفسیر نمونه:
همانگونه که پیشتر اشاره گردید علوم قرآني يكي از دانش هاي پايه اي در تفسير قرآن و راه يابي به ساحت كلام الهي است. درباره مباحث علوم قرآنی بحث هاي گوناگوني از سوي مفسران قرآن صورت گرفته، اما مطالب آنان به صورت پراكنده در مقدمه تفاسير يا در ضمن مباحث تفسيري بيان شده است. از جمله این تفاسیر می توان به تفسیر نمونه اشاره کرد. در ادامه به نمونه هایی از اهم علوم قرآنی در تفسیر نمونه می پردازیم.
یکی از جمله موارد علوم قرآنی در تفسیر نمونه «اعجازقرآن» است. آیت الله مکارم نیز همچون دیگر مفسران به مناسبتهای گوناگون وجوه مختلف اعجاز قرآن را مورد توجه قرار داده است از نظر ایشان یکی از مهمترین این ابعاد اعجاز هماهنگی و عدم وجود اختلاف در قرآن است.
در این باره ایشان مینویسد: «قرآن كه در مدت 23 سال بر طبق نيازمنديهاى تربيتى مردم در شرائط و ظروف كاملا مختلف نازل شده، كتابى است كه درباره موضوعات كاملا متنوع سخن مىگويد و مانند كتابهاى معمولى كه تنها يك بحث اجتماعى يا سياسى يا فلسفى يا حقوقى يا تاريخى را تعقيب مىكند نيست، بلكه گاهى درباره توحيد و اسرار آفرينش، و زمانى درباره احكام و قوانين و آداب و سنن، وقت ديگر درباره امتهاى پيشين و یا رابطه بندگان با خدا سخن مىگويد، و بگفته دكتر گوستاولبون قرآن كتاب آسمانى مسلمانان منحصر به تعاليم و دستورهاى مذهبى تنها نيست بلكه دستورهاى سياسى و اجتماعى مسلمانان نيز در آن درج است. چنين كتاب با اين مشخصات عادتا ممكن نيست خالى از تضاد و تناقض و مختلف گويى و نوسانهاى زياد باشد، اما هنگامى كه مىبينيم باتمام اين جهات همه آيات آن هماهنگ، خالى از هر گونه تضاد و اختلاف و ناموزونى است، بخوبى مىتوانيم حدس بزنيم كه اين كتاب زائيده افكار انسانها نيست بلكه از ناحيه خداوند است چنان كه خود قرآن اين حقيقت را در آيه فوق بيان كرده است.(همان، ج4،ص28؛ بی تا، ص309)
ایشان همچنین با رد انحصار اعجاز قرآن در فصاحت و بلاغت (اعجاز بیانی) معتقد است: «این سخن درستی نیست و جنبههای اعجاز قرآن بسیار متنوع و متعدد است، حتی ممکن است با گذشت زمان به جنبه های تازه ای از اعجاز قرآن برخورد کنیم که در گذشته بر ما روشن نبوده است.
در حال حاضر جهات زیر را در زمینه اعجاز قرآن می توان بر شمرد که شواهد همه آنها در خود قرآن است: اعجاز از نظر فصاحت و بلاغت، معارف و طرح مسایل عقیدتی، وضع قوانین برای موضوعات متعدد اجتماعی، علوم روز و مسائل ناشناخته علمی در عصر قرآن، پیشگوییها و اخبار غیبی، عدم وجود اختلاف در میان آیات قرآن که در طول بیست و سه سال با دگرگونی های زمانی و مکانی نازل شده است. (همان، 1386ش،صص113-115؛ 1374، ج1،ص83)
از دیگر موارد اهم علوم قرانی در تفسیر نمونه «قصص قرآن» است. قرآن کریم جهت طرح حقايق خود بيشتر از زبان داستان استفاده كرده است و این امر در درجه نخست به هدف نزول قرآن بازمىگردد.
استاد مکارم آورده اند: بی تردید داستان، قالبى مناسب براى طرح مسائلى است كه بيان مستقيم آنها احتمالا نمىتواند از تأثير لازم برخوردار باشد. بهترين آثار شعرا و نويسندگان بزرگ فارسى زبان و غير آنها، داستانهاى آنها است، گلستان سعدى، شاهنامه فردوسى، خمسه نظامى و آثار جذاب نويسندگان معاصر، همچنين آثار هيجانآفرين ويكتور هوگو فرانسوى، شكسپير انگليسى، و گوته آلمانى، همه در صورت داستان عرضه شده است.
داستان چه به صورت نظم، نمايشنامه، فيلم.. اثرى در خواننده يا شنونده مىگذارد كه بيان مستقيم و به ويژه استدلالهاى عقلى نمىگذارد. زيرا انسان قبل از آنكه عقلى باشد موجودى حسى است و مسائل زندگى هرچه از ميدان حس دور شوند و جنبه تجرد به خود گيرند ثقيلتر و دير هضمتر مىشوند.(همان،1374،ج9،ص305)
از نظر ایشان قرآن در بيان اين همه داستان بهترين راه تربيت را پيموده است. و قرآن در هيچ مورد به ذكر وقايع تاريخى بطور عريان نمىپردازد، بلكه در هر گام از آن نتيجه گيرى تربيتى مىكند.(همان،ص306و307)
استاد مکارم برای نمونه به داستان اصحاب کهف اشاره نموده اندکه: از این داستان می توان درسهاى آموزنده بسيارى فرا گرفت؛ لزوم شكستن سد تقليد، هجرت از محيطهاى آلوده، تقيه، امدادهاى شگفتآور الهى، پاكى تغذيه، تكيه بر مشيت خداوند، بحث منطقى در برخورد با مخالفان و در نهايت، شاهدى ديگر بر امكان معاد جسمانى.(همان، ج 12، صص 354و 412)و تأكيد مىكنند كه: به هر حال، هدف سرگرمى و داستانسرايى نيست. هدف ساختن انسانهاى مقاوم، با ايمان، وشجاع است كه يكى از طرق آن نشان دادن الگوهاى اصيل در طول تاريخ پر ماجراى بشرى است.(همان،صص401-404)
آیت الله مکارم به «سبب نزول» نیز اهمیت فراوانی داده اند؛ «سبب نزول» حادثهای است که در زمان پیامبر(ص) به وقوع پیوسته، یا سؤالی است که از آن حضرت شده و به دنبال آن خداوند درباره آن حادثه و یا در پاسخ به آن سؤال، آیه یا آیاتی نازل فرموده است. آگاهی از سبب نزول آیات، از چنان اهمیتی برخوردار بوده که کسانی را واداشته تا کتابهایی را در این زمینه تدوین کنند. اولین کتابی که در این باره نوشته شده و به دست ما رسیده اسباب نزول واحدی نیشابوری است. پس از او نویسندگان دیگری به تدوین کتابهایی مستقل یا در ضمن کتابهای علوم قرآنی در این باره رو آوردند. (معرفت، 1382ش،ص64)
با مطابقت هایی که در ارتباط با تفسیر نمونه و ترجمه عربی ان یعنی
