
که رییس جمهور این کشور نیز طی اظهاراتی اعلام داشت نباید مسائل مربوط به برنامههای هستهای ایران مورد سوء استفاده قرار گرفته و به رقابت و مبارزه غیر منصفانه در بازار فن آوریهای صلح آمیز هستهای منجر شود (خان 2010، 47).
اظهارات فوق موید آن است که تداوم حضور در بازار هستهای ایران که نقش مهمی در کسب درآمدهای ارزی روسیه دارد، برای این کشور بسیار حائز اهمیت بوده و مقامات روسی با جدا کردن این مقوله از برنامههای هستهای ایران، به سختی حاضر به رها کردن آن در مقابل فشارهای سیاسی و مشوقهای اقتصادی آمریکا و اروپا خواهد بود. در این جهت، ارجاع پرونده هستهای ایران به شورای امنیت سازمان ملل متحد به ویژه اگر به تحریم اقتصادی ایران منتهی شود، در جهت منافع روسیه نخواهد بود.
3) تلاش برای مشارکت در مدیریت بحران هستهای ایران
این اصل ناشی از دیدگاه کلان روسیه مبنی بر حفظ ثبات استراتژیک و بر پایه رویکرد عدم درگیری با غرب بر سر ایران استوار است. در این رویکرد، ثبات استراتژیک بر رقابت استراتژیک برتری مییابد. دولت روسیه با عنایت به اینکه ارجاع پرونده ایران به شورای امنیت، شرایط را برای مسکو دشوار خواهد کرد، تلاش مینماید تا در مدیریت بحران هستهای ایران مشارکت نماید. در این چارچوب، حمایت از مذاکرات ایران و اتحادیه اروپا، ارایه برخی طرحها و پیشنهادات و اصرار بر تضمین امنیت همکاریها از طریق انعقاد قرار دادهای تکمیلی نظیر بازگشت سوخت مصرف شده از جمله راهکارهای روسیه است. به طور طبیعی، ابزارهایی نظیر عضویت در شورای امنیت سازمان ملل متحد، گروه هشت و برخورداری از رابطه سیاسی مناسب با تهران، به روسیه برای اعمال مدیریت روسیه در بحران هستهای مساعدت خواهند کرد (خان 2010، 48).
به نظر میرسد مقامات آمریکایی و اروپایی نیز به این نتیجه رسیدهاند که نیل به توفیق در مقابله با برنامه هستهای ایران به تنهایی میسر نبوده و جلب مشارکت روسیه تعیین کننده خواهد بود. چارلز گرانت مدیر مرکز اروپایی اصلاحات معتقد است: غرب برای تضمین هر گونه توفیق در ارتباط با ایران بایستی وحدت لازم را ایجاد نموده و تلاش نماید تا روسیه را نیز درگیر موضوع کند. مارک لئونارد مدیر بخش سیاست خارجی این مرکز بر این باور است که اروپا و آمریکا باید تلاشهای خود برای جلب نظر چین و روسیه افزایش دهند، زیرا در صورت ارجاع موضوع به شورای امنیت سازمان ملل متحد، این دو کشور نقش حیاتی خواهند داشت.
3-4- جایگاه ایران در سیاست خارجی روسیه
درک رویکرد واقعی روسیه در قبال پروندهی هستهای ایران مستلزم شناخت و ارزیابی دقیق جایگاه و وزن ایران در سیاست خارجی آن کشور و اهداف و نحوهی تعامل روسیه با قدرتهای دیگر به ویژه آمریکا در ارتباط با برنامهی هستهای ایران میباشد. برنامهی هستهای ایران از دیدگاه روسیه در برگیرنده جنبههای راهبردی، فنآوری و اقتصادی است و در چارچوب کلی روابط روسیه با جمهوری اسلامی ایران و به عنوان وجه خاص آن تعریف میشود. محورهای مهم این روابط به قرار ذیل میباشد:
– تعامل با ایران در حوزهی دریای خزر، تفاهم و توافق در مورد نظام حقوقی جدید در این دریا از اهداف کلیدی و مهم روسیه است.
– جلوگیری از نفوذ قدرتهای خارج از منطقه به ویژه ایالات متحده آمریکا به این منطقهی استراتژیک.
– جلب حمایت ایران از سیاستهای روسیه (و یا حداقل عدم مخالفت با سیاستهای آن کشور) در منطقه، به ویژه در آسیای مرکزی و قفقاز؛ این امر در قفقاز شمالی و چچنستان از اهمیت خاصی برخوردار است.
– جلب همکاری ایران برای همکاریهای مهم راهبردی مانند شاهراه شمال – جنوب که دسترسی روسیه را به خلیج فارس و از طریق آن به شبه قاره هند میسر میسازد.
– بهرهگیری از تقاضاهای ایران جهت دستیابی به فن آوریهای پیشرفته با توجه به تحریمهای آمریکا و به طور کلی غرب.
– استفاده از ایران به عنوان یک اهرم و ابزار مهم چانهزنی راهبردی در دیپلماسی عملگرای روسیه در قبال آمریکا و غرب. همکاری هستهای روسیه با ایران علاوه بر منافع سرشار اقتصادی، جایگاه مهمی به آن کشور در سیاست بینالمللی بخشیده است (ثقفی عامری 1384، 3).
3-5- تأثیر تحولات داخلی روسیه بر پرونده هستهای ایران
شرایط سیاسی داخلی روسیه به علت حساسیتهای خاص آن در سیاست بینالمللی همواره مورد بررسی کارشناسان قرار داشته است. از جمله در یک تحقیق جدید در مورد موقعیت داخلی دولت پوتین به نکات زیر اشاره شده است:
– پوتین به عنوان نماینده ناسیونالیزم روس از وضعیتی دوگانه در داخل برخوردار میباشد، از جایگاه قانونی ریاست جمهوری در امور سایر قوا و به نفع اهداف ملی مداخله مستقیم دارد و در این مسیر پایگاه قدرت سیاسی خود را به دایرهی پلیس مخفی در سن پترزبورگ و معتمدین شخصیاش محدود کرده است.
– هر چند محبوبیت پوتین نزد افکار عمومی همچنان در سطحی بالا قرار دارد، اما ناظرین از آغاز سیر نزولی آن خبر میدهند. به این ترتیب رژیم پوتین بیش از آنچه تصور میشود با معضلات داخلی ناشی از بحران کارآمدی و مشروعیت و فشارهای خارجی مواجه بوده و بر شکنندگی آن افزوده میشود.
– پوتین که در جریان جنگ با چچنها زمام امور روسیه را در دست گرفت، بیش از حد ساختار قدرت را متمرکز ساخته است. او سعی دارد حتی در سطح مدیریتهای خُرد نیز شخصاً به اعمال قدرت بپردازد.
– قدرت پوتین از توانایی او جهت سلطه بر نخبگان، رسانهها و جامعه مدنی ناشی میشود.
– تناقض موجود در این است که هر چند اقتصاد روسیه رشدی 7 درصدی را در سال 2004 تجربه کرده است و سطح زندگی مردم نیز حتی سریعتر از آن رشد نموده است، اما این رشد فقط ناشی از افزایش قیمت نفت نبوده بلکه نتیجهی اصلاحات گستردهی پوتین در دور اول ریاست جمهوری او میباشد.
– در حال حاضر، روسیه در درآمدهای ناشی از افزایش قیمت نفت غوطهور است. در این شرایط دولت روسیه میتواند با پول بر مشکلات مختلف فائق آید، اما رانت نفتی همچنین میتواند موجب فساد گردیده و حرکت اصلاحات را متوقف سازد.
– احتمالاً چالشهایی که در مقابل رژیم پوتین عرض اندام خواهند کرد از سطوح خیلی بالا و از میان متحدین او در ”ک. گ. ب“ یا مردم خواهند بود.
احتمال وقوع یک قیام مردمی در ادامهی اعتراضات ناگهانی و فزاینده در شرایط حاد دور از ذهن نیست. مردم روسیه آشکارا و به طور غیرمعمول از روند جاری ناراضی هستند. از اینرو، الهامگیری از انقلابهای اخیر در گرجستان، اوکراین و قرقیزستان به شکل یک اعتراض وسیع و ناگهانی محتمل به نظر میرسد (ثقفی عامری 1384، 5-4).
همچنین براساس تحقیقاتی که در آمریکا صورت گرفته است، روسیه به دلایل متعددی از جمله موارد زیر در حال از دست دادن اقتدار خود در قفقاز شمالی میباشد. در یکی از تحقیقات مذکور نکات زیر قابل ملاحظه است:
– از سال 1991 به بعد روسها و گروههای روس زبان از قفقاز شمالی گریختهاند و به این ترتیب مسکو یکی از پایگاههای سنتی خویش را برای حفظ کنترل منطقه از دست داده است. از جمله گفته میشود که اینک در داغستان کمتر از یک نفر از بیستنفر سکنهی این منطقه را روسها تشکیل میدهند.
– مردم منطقه بیش از پیش از ارزهای خارجی در مبادلات خود استفاده میکنند و این دقیقاً همان روندی است که در پایان دوره شوروی در جمهوریهای سابق آن کشور اتفاق افتاد.
– نهادهای سیاسی بازمانده از دوران شوروی در این منطقه در فساد غوطهور میباشند و از اقتدار چندانی نزد مردم محلی برخوردار نیستند.
– اسلام به عنوان یک نیروی سیاسی و اجتماعی، نه فقط به عنوان یک ایدئولوژی خلاء موجود را پر کرده است بلکه مسلمانان موفق شدهاند نهادهای سیاسی موازی و مقتدرتری در میان مردم به وجود آورند. در این فضای اجتماعی، ارزشهای اجتماعی و حقوقی روسیه دیگر عملکرد چندانی ندارد. یکی از نشانههای چنین تحولی رشد تعداد مؤسسات اسلامی به ویژه در داغستان میباشد. فقط در این جمهوری 1595 باب مسجد وجود دارد و این تعداد 59 برابر بیش از سال 1983 میباشد، علاوه بر این، 14000 نفر از جوانان نیز در بیش از 400 مدرسه اسلامی به تحصیل مشغول میباشند.
– گزارش شده است که در سال 1998، 14000 نفر داغستانی برای حج به مکه عزیمت نمودهاند. تأثیر این امر آن بوده که اینک اهالی داغستان با مردم مسلمان جهان قرابت بیشتری نسبت به مسکو احساس میکنند.
– مردم این منطقه به طور فزایندهای به ارتباطات خود با کشورهای خارجی به ویژه کشورهای مسلمان در خاورمیانه افزودهاند. به طوری که اینک از نظر مردم قفقاز شمالی کشورهای اسلامی کمتر از سایر جمهوریها در فدراسیون روسیه بیگانه به شمار میآیند.
– در تحقیق مذکور چنین نتیجهگیری شده است که بسیاری در غرب اثرات باز شدن مرزهای فدراسیون روسیه را به غرب مورد توجه قرار دادهاند، اما افراد اندکی به نتایج گشایش مرزهای جنوبی فدراسیون روسیه به جنوب پرداختهاند که میتواند برای کل منطقه سرنوشتساز باشد (گوبل 2005، 23).
3-6- نگرانیهای مشترک آمریکا و روسیه
به تدریج و با آشکار شدن پیشرفتهای ایران در زمینهی هستهای و از سوی دیگر افزایش فشارهای آمریکا و اسرائیل به آن کشور تغییراتی در لحن مقامات روسی در مورد پرونده هستهای ایران نمایان گردید. پوتین در سفر به اسرائیل گفت: ”در خصوص ایران، تلاش میکنیم اطمینان یابیم که توانمندی ایرانیها برای اهداف صلحآمیز است“. اظهارات مزبور در پی فشارهایی بود که به ایران برای امضای قراردادی جهت بازگرداندن پس مانده سوخت نیروگاه هستهای بوشهر به عمل آمده بود و نهایتاً ایران قرارداد مزبور را امضا کرد.
قبلاً و در جریان ملاقات پوتین و بوش در اواخر فوریه 2005 در براتیسلاوا، برنامهی هستهای ایران یکی از مهمترین موضوعات مورد بحث سران دو کشور بود. ظاهراً تحلیلهای ارائه شده از سوی محافل اطلاعاتی آمریکا از جمله آژانس اطلاعاتی دفاعی در مورد پیامدهای تبدیل ایران به یک قدرت اتمی برای روسیه نیز نگرانکننده شده است. وایس آدمیرال لوول جاکوبی معاون آژانس مذکور اعلام داشته است که ایران میخواهد به توانمندی تسلیحات هستهای دست یابد تا بتواند به یک ”قدرت برتر منطقهای“ تبدیل شود.
قبلاً در مورد میزان پیشرفت و توانمندی ایران معاون رئیس ستاد وقت ارتش روسیه ژنرال یوری بالویوسکی در ژوئن 2002 گفته بود: ”ایران دارای تسلیحات هستهای است. اما این تسلیحات غیراستراتژیک میباشند“. شاید تصادفی نباشد که اعلام این موضوع بسیار مهم و حساس با انتشار گزارشها و اخباری در رسانههای بینالمللی دربارهی برنامهی هستهای ایران و گشوده شدن پروندهی هستهای ایران در آژانس بینالمللی انرژی اتمی تقارن یافت (ثقفی عامری 1384، 6).
بطور کلی اساس شکلگیری سیاست تاخیری روسیه در برنامه اتمی ایران ,رقابت ژئوپولیتیکی همزمان این کشور با رقبای منطقهای (ایران) و جهانی (با غرب) بوده است. به عبارت دیگر آنچه باعث موضع گیری روسها به نفع طرفین دعوا شده است از یک سو در روابط خاص روسیه و ایران و از سوی دیگر در روابط این کشور با غرب نهفته است نتیجه اینکه روسیه دارد با کارت ایران در بحث انرژی هستهای در برابر رقبای خود در عرصه منطقهای و بینالمللی بازی میکند. روسها معتقدند پرونده هستهای ایران در این مقطع به هر مرحله و سرانجامی که برسد برای آنان نفع در پی خواهد داشت و آنان کمترین ضرر و زیان را از قبل این موضوع خواهند داشت. لذا سیاست کجدار و مریز و منسجمی را در این مسیر در پیش گرفتهاند به عبارت دیگر آنچه باعث موضع گیری روسها به نفع طرفین دعوا شده است از یک سو در روابط خاص روسیه و ایران و از سوی دیگر در روا بط این کشور با غرب نهفته است. در مجموع در رابطه با ایران آنچه که برای روسها بیش هر چیز دیگری اهمیت دارد اینکه جمهوری اسلامی ایران نه به آن اندازه قدرت پیدا میکند که برای روسیه در منطقه ایجاد مشکل کند و نه آن اندازه
