
تكنولوژي و بهبود داخلي
ه) مدل مديريت سازماني
1- حداكثرسازي مزاياي رهبري و انسجام
2- متوسط تجربه مديريت ارشد
3- ارزشهاي مشترك سازماني
4- مدلهاي مديريت كسب و كار
5- سرمايهگذاري در مدلهاي مديريت
6- مديريت استراتژيك مشترك
ي) تعهد و مسئوليت محيطي و اجتماعي
1- سرمايهگذاري محيطي در كسب و كار
2- تعداد مميزي كاري براي تأسيسات شركت
3- سرمايهگذاري در زمينه پروژههاي فرهنگي و همبستگي
جزء سوم(سرمايه ارتباطي)، شامل مؤلفهها و شاخصهاي زير ميباشد(اردونز پابلوس، 2004).
الف) پروفايل مشتري
1- مشتريان دولتي
2- مشتريان نيمهدولتي
3- مشتريان غيردولتي (خصوصي)
4- مشتريان خارج از كشور
ب) پرتفوليو مشتريان
1- تعداد قراردادها
2- مكانهاي فروش
3- مشتريان جديد
4- ذينفعان جديد
ج) نام تجاري
1- ادراك مشتريان از شركت
2- سهم بازار ملي (بينالمللي)
3- سهم بازار نزديكترين رقيب
4- تعداد پيشنهادات از مشتريان
د) تصوير عمومي
1- ادراك ارزش
2- تبليغ رسانهاي
3- شاخص سوء شهرت ناخواسته
ه) سرمايه سرمايهگذار
1- تعداد قراردادها با سرمايهگذاران و تحليلگران
2- تعداد توصيههاي مطلوب از تحليلگران
3- تعداد مشاورهها از اداره اطلاعات سهامداران
و) شبكهسازي
1- حضور در كنفرانسهاي كسب و كار
2- سخنراني در كنفرانسهاي علمي
3- توافقنامههاي حمايتي
4- شبكه حرفهاي
ي) شدت همكاري و روابط
1- تعداد عمليات انجام شده از طريق تلفن
2- تعداد كشورهايي كه در آن شركت فعاليت توليدي دارد
3- متوسط تعداد كاركنان بازاي هر دفتر
4- تعداد پيمانهاي تجاري
2-13-1-گزارش جريان سرمايه فكري
گزارش جريان سرمايه فكري، پوششدهنده افزايشها و كاهشهاي سرمايه فكري در طي سال و همچنين نوسان جريان خالص سرمايه فكري است. اين اطلاعات براي هر شاخص، مؤلفه شاخص و جزء سرمايه فكري تهيه خواهد شد. اهداف اصلي و فرعي براي هر شاخص، مؤلفه شاخص و اجزاء سرمايه فكري همچنين مشخص خواهد شد (اردونز پابلوس، 2004).
2-13-2-گزارشگری خارجی سرمایه فکری
سرمایه فکری واحدهای تجاری به طور فزایندهای در حال تبدیل شدن به یک شاخص اصلی و اولیه عملکرد آتی شرکتها و بهبود توانایی مدیریت برای منابع سازمانی است. شرکتهای سهامی بزرگ در بسیاری از اقتصادهای توسعه یافته به طور قابل توجه در حال گزارشگری سرمایه فکریشان بر اساس رهنمودهای افشاء داوطلبانه هستند. و تلاش مینمایند استراتژی مدیریت دانش یا سرمایه فکری را در فرآیند گزارشگری خویش وارد نمایند و به ذینفعان ارائه نمایند. برای شناسایی حداکثر ارزش از سرمایه فکری واحدهای تجاری، توسعه مدل گزارشگری خارجی قابل اتکاء و قابل مقایسه، ضرورت دارد. هیأت استاندارای حسابداری مالی و به دنبال فشار برای نیاز به گزارشگری سرمایه فکری برای ذینفعان خارجی، مطالعاتی را در خصوص ضرورت گزارشگری سرمایه فکری و چگونگی پاسخگویی به این نیاز انجام دادند. که بر نیاز گزارشگری سرمایه فکری تأکید دارند و هنوز در مراحل ابتدایی قرار دارند تا بتوانند استاندارهای گزارشگری آن را توسعه دهند. برای پرداختن به مقوله حسابداری و گزارشگری سرمایه فکری باید تلاشهای مشترک و همسان توسط حرفه حسابداری، مدیران واحدهای تجاری، نهادهای مقرراتی و فعالان حوزه سرمایه فکری انجام شود تا مدل جامع برای گزارشگری سرمایه فکری توسعه یابند. در ضمن مدل مورد نظر باید به اهداف اصلی ذیل دست یابد:
شناسایی سرمایه فکری به عنوان محرک اصلی ارزش و شاخص های آن.
ایجاد یک نگرش استاندارد برای گزارشگری سرمایه فکری با هدف نهایی ایجاد سیستم حسابداری جامع سرمایه فکری.
فراهم کردن معیارهای یکنواخت، قابل اتکاء، و قابل مقایسه جهت نظارت نهادهای مقرراتی
بر این اساس، نقش جدید حسابداران در حوزه سرمایه فکری در قالب وظایف ذیل صورت خواهد یافت:
طراحی: بکارگیری مهارت و تجربه حسابداری برای طراحی سیستمها و برنامه های مناسب در شرکت ها جهت مدیریت و نظارت بر سرمایه فکری.
استانداردها: توسعه استانداردهای گزارشگری عمومی پذیرفته شده برای سرمایه فکری جهت شناسایی و اندازهگیری و گزارشگری آن.
حسابرسی: حسابرسی برای اطمینان بخشی از حوزه سرمایه فکری به ذینفعان
هدایت و جهت دهی: کمک به صاحبکاران جهت شناسایی الگوها و سیستمهای ایجاد ارزش و مدیریت آن
هیئت تدوین استانداردهای حسابداری مالی(FASB) در استاندارد شماره 142 تحت عنوان «سرقفلی و سایر داراییهای نامشهود»، مبنای حسابداری و اندازهگیری داراییهای نامشهود را تعیین کرده است. داراییهای نامشهود که از منبعی در خارج از شرکت تحصیل شده باشد، در ابتدا به ارزش متعارف شناسایی می شود. اگر یک دارایی نامشهود به طور داخلی ایجاد شده باشد در زمان تحمل به عنوان هزینه شناسایی میشود(ستایش و کاظم نژاد،88).
در تکامل بیانیه یاد شده، هیئت بر 4 ضابطه شناسایی که در بیانیه مفاهیم شماره 5 تحت عنوان «شناسایی و اندازهگیری در صورتهای مالی واحدهای تجاری» اشاره شده است نیز تأکید دارد. این ضابطهها عبارتند از:
قلم مورد نظر، تعریف یک دارایی را در برداشته باشد،
به شکل اتکاپذیری بتوان آن را اندازهگیری کرد،
اطلاعات توان ایجاد تفاوت در تصمیمگیری را داشته باشد، و
اطلاعات حاصل از آن قلم باید صادقانه ارائه شده باشد، قابل رسیدگی بوده و همچنین فاقد جهت گیری باشد.
به دلیل جدید بودن مفاهیم و نبود توافق کلی در مورد چگونگی اندازهگیری سرمایه فکری، بیشتر اقلام آن ضابطه دوم(اتکاپذیری در اندازهگیری) و ضابطه چهارم(قابلیت رسیدگی یا عینیت) را احراز نمیکند. تا زمانی که این دو ضابطه احراز نشود، شناسایی بسیاری از داراییهای فکری در صورتهای مالی با تردید همراه خواهد بود (ستایش و کاظم نژاد،88).
استاندارد ملی شماره 17 تحت عنوان «داراییهای نامشهود»، بیان میکند که یک قلم هنگامی به عنوان دارایی نامشهود شناسایی می شود که:
الف) با تعریف دارایی نامشهود مطابقت داشته باشد.
ب) معیارهای شناخت در بندهای 12 تا 14 (شامل محتمل بودن جریان منافع اقتصادی آینده دارایی به درون واحد تجاری و قابلیت اندازهگیری بهای تمام شده دارایی به گونه ای اتکاپذیر) را احراز کرده باشد(بند 11).به منظور ارزیابی این که یک دارایی نامشهود ایجاد شده داخلی حائز معیارهای شناخت است، واحد تجاری ایجاد دارایی را در دو گروه طبقه بندی می کند:
الف) مرحله تحقیق و ب) مرحله توسعه (بند 39).
مخارج تحقیق یا مخارجی که در مرحله تحقیقاتی یک پروژه داخلی انجام می شود در هنگام وقوع باید به عنوان هزینه شناسایی شود(بند 41) و مخارج توسعه یا مخارجی که در مرحله توسعه یک پروژه داخلی صورت میگیرد، تنها در صورت اثبات تمام شرایط زیر به عنوان دارایی نامشهود شناسایی میشود(بند 44):
امکان پذیری تکمیل داراییهای نامشهود از نظر فنی، به گونهای که برای استفاده یا فروش آماده شود.
قصد واحد تجاری برای تکمیل دارایی نامشهود و استفاده یا فروش آن،
توانایی واحد تجاری برای استفاده یا فروش دارایی نامشهود،
ایجاد منافع اقتصادی آینده در نتیجه دارایی نامشهود،
دسترسی به منابع کافی فنی، مالی و سایر منابع برای تکمیل، توسعه و استفاده یا فروش دارایی نامشهود،
توانایی واحد تجاری برای اندازهگیری مخارج قابل انتساب به دارایی نامشهود به گونهای اتکاپذیر طی دوره توسعه.
با توجه به توضیحات و شرطهای بالا و ایده استاندارد مبنی بر هزینه کردن مخارج فعالیتهای آموزشی، به نظر میرسد شناسایی بسیاری از داراییهای فکری در صورتهای مالی با تردید همراه است.
2-13-3-استفادهکنندگان از گزارش سرمایه فکری
مرحله نهایی در مدیریت سرمایه فکری، فرایند گزارشگری آن است. افشای ارزش سرمایه فکری میتواند دلایل مختلفی داشته باشد. اگرچه همه این دلایل جزو اهداف کلیدی هستند، اما هدف اصلی، تهیه اطلاعات مفید برای سهامداران سازمان است. سهامداران نیز دارای نیازهای اطلاعاتی مختلفی هستند که رویه شرکت باید برمبنای افشای آن دسته از اطلاعاتی باشد که بتوانند نیازهای اطلاعاتی گروه بیشتری را تأمین کند. استفادهکنندگان از اطلاعات مربوط به سرمایه فکری شامل گروههای زیر میشود(دستگیرومحمدی،1388 ):
– سهامداران و سرمایهگذاران: برای داشتن اطلاعات بهتر برای تصمیمات مربوط به سرمایهگذاری، سهامداران و سرمایهگذاران باید دانش و آگاهی بیشتری در مورد سرمایه فکری یک سازمان داشته باشند. حسابداری سنتی از طریق گزارشهایی که برای این اهداف تهیه نشده بودند، تا حدی میتوانست تصویر مناسبی از سرمایه فکری سازمان فراهم کند، ولی این به تنهایی جوابگوی نیازهای سرمایهگذاران و سهامداران نیست. اگر سرمایهگذاران، اطلاعات کاملی در مورد ارزش سازمان و سرمایه فکری آن نداشته باشند، ارزیابی آنها از وضعیت سازمان دارای اعتبار کمتری خواهد بود و خود این ابهام، باعث افزایش هزینه سرمایه برای سازمان میشود.
– تحلیلگران مالی: تحلیلگران برای درک بهتر ارزش سازمان، باید اطلاعات درستی در مورد ارزش سرمایه فکری آن داشته باشند. بدون داشتن اطلاعات مفصل در مورد سرمایه فکری سازمان و درک چگونگی کمک کردن این اطلاعات در رسیدن به اهداف استراتژیک، تجزیه و تحلیل کنندگان نمیتوانند ارزیابی درستی از وضعیت سازمان انجام دهند. این امر، منجر به افزایش ابهام برای سرمایهگذاران و بانکها میشود و باعث خواهد شد که آنها ریسک بیشتری برای سرمایهگذاری یا دادن اعتبار، برای سازمان در نظر بگیرند که این خود سبب میشود، هزینه سرمایهای افزایش پیدا کند.
– کارکنان: کارکنان برای درک سلامت و وضعیت مالی سازمان خود، به اطلاعات نیاز دارند و امروزه سرمایه فکری یک عنصر بسیار مهم برای این هدف است. آنها بویژه به کسب اطلاعات در مورد شکل فرایندهای مربوط به نحوه مدیریت، نگهداری و گسترش دادن این داراییها علاقهمندند.
– سایر افراد: سازمانها به وضعیت روابطشان با شرکای تجاری، تأمینکنندگان و تمامی کسانی که منافعی در سازمان دارند، بسیار اهمیت میدهند. یکی از راههای کسب اطمینان این افراد و داشتن روابط مستحکم با آنها در اختیار گذاشتن اطلاعات دقیق در مورد داراییها بویژه سرمایه فکری موجود در سازمان است.
2-14-ارزیابی عملكرد
قبل از هر چيز بايد اهداف قابل اجرا براي واحدهای انتفاعی مورد توجه باشد تا مديرمالي بتواند وظايف معيني را براي تحقيق اهداف از پيش تعيين شده دنبال كند. يك تعريف مناسب و قابل درك ميتواند كليد موفقيت شركت براي تعيين مسير مناسب در آينده باشد و از آنجا كه سازمانهاي انتفاعي و شركتهاي بازرگاني از نظر سود اهداف خود را مشخص ميكنند معمولاً دو هدفي كه بيشتر مورد بحث قرار ميگيرد حداكثر نمودن سود يا حداكثر نمودن ثروت است.
حداكثر نمودن سود
اين هدف به كوشش شركت جهت كسب سود بيشتر توجه دارد. هندريكسون از سود به عنوان معيار ارزيابي كارايي نام برده است و معتقد است عمليات كاراي يك واحد تجاري بر روند پرداخت سود سهام به سهامداران تأثير ميگذارد بيشتر نظرات امروزه بر محور تلاش جهت بهبود گزارشگري از طريق توجه به فرآيند تصميمگيري افراد ذينفع و مديران ميباشد. كليه تصميماتي كه اتخاذ ميگردد داراي پيامدهاي اقتصادي هستند و نتايج مطلوب آنها براي سرمايهگذاران و ساير استفادهكنندگان به گونهاي است كه اين اهداف به آنها اجازه اتخاذ تصميمات اقتصادي منطقيتري ميدهد. به اين ترتيب ميتوان چنين بيان نمود كه توجه صرف به سود حسابداري در ارزيابي فعاليت شركت و ارزشگذاري سهام آنها ميتواند گمراهكننده باشد در نتيجه به معيارهاي تكميلي نياز ميباشد(هندريكسون، 1992).
حداكثر نمودن ثروت
مديري كه حداكثر نمودن ثروت را به عنوان هدف خود قرار داده است، به ارزش فعلي سهام شركت در بازار به عنوان عامل اصلي افزايش ثروت توجه ميكند، زيرا به درستي دريافته است كه در درجه اول، عامل سودآوري بايد از ديدگاه بلندمدت مورد توجه قرار گيرد و در عين حال اتخاذ اين هدف موجب ايجاد تعادل بين عامل حداكثر كردن ثروت و اهداف وابسته به آن
