
اخلاقى، تربيتي و هدايتى قرآن پرداخته و جنبههاي کلامي، فلسفي، بلاغي و فقهي آن را کمتر مورد توجّه قرار ميدهند، پيشينه گستردهاي دارد. از آنجا كه سيره نبوى منبع قابل ملاحظهاى براى مطالعه و تحقيق در اصول و مبانى مكتب هدايتى و تربيتى قرآن و چگونگى اجراى آنها در عرصههاى گوناگون زندگى فردى و اجتماعى مسلمانان است، به نوعي ميتوان تفاسير مأثور را نخستين تفاسيرى دانست كه در حوزه تفسير هدايتى و تربيتى به نگارش درآمدهاند. تفاسير عرفانى و اشارى نيز، از آنجا كه بيش از هر چيز بر تزكيه و تهذيب نفس و تحكيم مبانى اخلاقى بر پايه كشف و شهود و سير و سلوک تکيه دارند به نحوي در اين حوزه قرار دارند.10 تفاسير واعظانه نيز که عمدتاً رويکرد اخلاقي و ارشادي داشته با بياني موعظه آميز در صدد تأثير بر مخاطبين بودهاند، مرتبط با اين حوزهاند. تفاسيري مانند؛ تفسير “بحرالعلوم”؛ سمرقندي در سده چهارم، تفسير “الکشف و البيان”؛ نيشابوري در سده پنجم، تفسير “سور آبادي”؛ ابوبکر عتيق سورآبادي، تفسير “زادالمسير”؛ ابن جوزي و تفسير “روض الجنان و روح الجنان”؛ ابوالفتوح رازي در سده ششم، نمونههايي از ايندست است.11 توجّه به بُعد تربيتى قرآن كريم در آغاز سده چهاردهم هجرى با شکلگيري و پويايي نهضت بيداري اسلامي که منجر به تغيير نگاه به قرآن و آموزه هاي انسانساز آن گرديد، شكل متفاوتي به خود گرفت و تفاسير فراواني با اين رويکرد نگارش شد. در اين تفاسير، مفسّران نه براي يافتن مسائل كلامى، فلسفى، عرفانى، فقهى و بلاغى؛ بلكه بيشتر براي تبيين نکتههاي تربيتى و هدايتى قرآن تدبّر ميکنند؛ برخي از مهمترين اين تفاسير عبارتند از:
“المنار”، محمد عبده و محمد رشيد رضا؛ “تفسير المراغى”، احمد بن مصطفى مراغى؛ “خلاصة البيان فى تفسير القرآن”، سيدهاشم حسينى ميردامادى؛ “فى ظلال القرآن”، سيدقطب؛ “پرتوى از قرآن”، سيدمحمود طالقانى؛ “روان جاويد”، ميرزا محمد ثقفى؛ “الاساس فى التفسير”، سعيد حُوّى؛ “من وحى القرآن”، سيد محمدحسين فضلالله؛ “تقريب القرآن الى الاذهان”، سيد محمد حسينى شيرازى؛ “التفسير الواضح”، محمد محمود حجازى؛12 “من هدي القرآن”، سيد محمد تقي مدرسي؛ “اطيب البيان في تفسير القرآن”، سيد عبدالحسين طيب؛ “تفسير نمونه”، ناصر مکارم شيرازي، “تفسير نور”، محسن قرائتي، “تفسير مشکاة، محمد علي انصاري، آثار تفسيري علي صفايي حائري (عين صاد) و…
اوّلين اثري که با عنوان “تفسير تربيتي” نگارش شده “التفسير التربوي للقرآن الکريم” از انوار الباز، در سه جلد است. در اين کتاب ذيل هر آيه و مقطع قرآني پس از توضيح مفردات، در سه محور “شناختي، عاطفي و رفتاري”، اهداف عملياتي آيات بيان ميشود و در ادامه با تمرکز بر محتواي تربيتي، آيات قرآن تفسير ميشود.13
“تفسير القرآن المرتب، منهج للسير التربوي” تربيت اسلامي، قرآني را بر اساس ترتيب نزول آيات و سور تدوين کرده است. در طرح او تربيت قرآني شش مرحله دارد.مرحله نخست: بازنمايي حکمت تربيتي جاودان، مرحله دوّم طلوع سپيده دم، مرحله سوّم: شکوفايي ژرفاي عناصر تربيتي، مرحله پنجم: خيزش امت عدل و حق، مرحله پنجم: مرزيابي فطرت و هواها، مرحله ششم: تداوم فتوحات. نويسنده در پرتو اين تعابير ادبي نکات محتوايي را مطرح ميکند.14
کتابي نيز در يک جلد با عنوان “نخستين تفسير تربيتي” از حسين ميرزاخاني به چاپ رسيده که ادامه نيافته و تنها بخشي از مباحث آن تربيتي است. درحقيقت عنوان کامل اين اثر “نخستين تفسير تربيتي اخلاقي عرفاني فقهي فلسفي” است که گوياي فراتربيتي بودن آن است.15
پيشينه خاص
از منظر مباحث نظري و تفسيرشناختي، که موضوع کلي اين پژوهش است، نگارشهاي زير صورت گرفته است:
الف. کتاب و پايان نامه
“ملامح التفسير التربوي للقرآن الکريم” از ابراهيم بن سعيد الدوسري16 که در صفحاتي اندک و بسيار گذرا، اشاراتي به ويژگي هاي تفسير تربيتي دارد.
“التفسير التربوي للقرآن الکريم” از هاشم ابوخمسين17 که در 95 صفحه تنظيم شده و به مباني تفسير تربيتي و رويکردهاي آن پرداخته و فصلي را هم به تفسير تربيتي سورهي جمعه اختصاص داده است.
“درآمدي بر تفسير تربيتي” از عليرضا اعرافي که تفسير تربيتي را تنها از زاويه تفسير موضوعي مورد بحث قرار داده و مباحثي مانند قلمرو تفسير تربيتي و وظايف آن را تحليل کرده که با وجود حجم اندک، در نوع خود پرفايده است؛18 اساساً ايشان از نخستين نظريه پردازان تفسير تربيتي به صورت تخصصي است.
پايان نامه کارشناسي ارشد “جريان شناسي گرايش تربيتي در تفاسير قرآن کريم” از ابوالفضل کاظمي، که چند محور مهم از مسائل تعليم و تربيت را در برخي از تفاسير مهم تربيتي قرن چهاردهم مورد بررسي قرار داده است.19
ب. مقالات
1. مقالات ويژهنامه تفسير تربيتي از شماره سوّم مجله قرآن و علم20 که عبارت اند از:
“قلمرو تفسير تربيتي”، غلامحسين ناطقي؛ “قواعد التفسير التربوي للقرآن الکريم”، محمد فاکر ميبدي؛ “تفسير تربيتي سوره حمد”، محمد علي رضايي اصفهاني؛ “مباني التفسير التربوي”، هاشم ابوخمسين؛ “نقش ترتيب نزول در تفسير تربيتي قرآن”، عبدالکريم بهجت پور؛ “آسيب شناسي تفسير و تفاسير تربيتي قرآن”، احمد ذبيح افشاگر؛ “روش شناسي تفسير تربيتي قرآن”؛ محمد احساني، علي همت بناري؛ “مفهوم شناسي و روششناسي تفظسير تربيتي قرآن”؛ با اقتراح از آقايان: اعرافي، همت بناري، رضايي اصفهاني؛ “خصائص المنهج التربوي في القرآن و طرقه”، نذير يحيي الحسني.
2. “تربيت انديشي قرآني” از سيد عباس صالحي چاپ شده در “فصلنامه پژوهشهاي قرآني” که مباحثي چون قلمرو آيات تربيتي قرآن، گونه هاي تربيتشناختي قرآني، و رويکردهاي سنتي در تربيت شناسي قرآني، و رويکرد روانشناسي علوم تربيتي به قرآن را مورد بررسي قرار داده است.21
3. “روش شناسي تفسير تربيتي” از سيد احمد هاشمي علي آبادي، چاپ شده در ماهنامه “معارف” که به طور بسيار مختصر و در سه صفحه به بحث از مباني و اصول کلي تفسير تربيتي پرداخته است.22
4. “تفسير هدايتي و تربيتي” از محمد علي لساني فشارکي، چاپ شده در جلد هشتم “دايرة المعارف قرآن کريم”23 که ويژگي تفسير هدايتي (تربيتي در معناي عام) را به طور مختصر مورد اشاره قرار داده است.
5. “تفسير واعظانه” از علي معموري، چاپ شده در جلد هشتم دايرة المعارف قرآن کريم.24 تفسير واعظانه يکي از رويکردهاي تفسير تربيتي است.
6. بحث “التفسير الهدائي” در جلد اوّل “کتاب المفسّرون حياتهم و منهجهم” از سيد محمدعلي ايازي که ويژگي اين رويکرد را اجمالا گزارش نموده است.25
5. “تفسير هدايتي و تربيتي” از سيد محمدعلي ايازي، چاپ شده در جلد اوّل “دانشنامه قرآن و قرآنپژوهي” که به طور مختصر به تبيين اين رويکرد پرداخته است.26
6. بحث “الاتجاه الهدائي” در کتاب “اتجاهات التجديد في تفسير القرآن الکريم” از محمد ابراهيم شريف، که در يک فصل به ضرورت و ويژگي تفسير تربيتي در معناي عام اختصاص يافته و نمونههايي را گزارش کرده است.27
هرچند اين نگارشها، هر يک گوشهاي از زواياي تفسير تربيتي را نماياندهاند؛ اما به دلايل زير همچنان نيازمند واکاوي و پژوهش است.
يکم: بسياري از اين نگارشها، تنها از يکزاويه و بسيار محدود به آن پرداختهاند؛ برايمثال، کتاب “درآمدي بر تفسير تربيتي” صرفاً تفسير تربيتي را از نگاه موضوعي مورد بحث قرار داده است. کتاب التفسير التربوي للقرآن الکريم نيز عمدتا بر محور مباني به صورت مختصر متمرکز شده است.
دوّم: در بسياري از اين نگارشها، اساساً از تفسير تربيتي تعريف يا تعريف دقيقي ارائه نگرديده و چيستي آن تحليل نشده است. در مقالات “تفسير هدايتي”، “التفسير الهدايي”، “تفسير هدايتي تربيتي”، “الاتجاه الهدايي” صرفاً به توصيف عام از تفسير تربيتي پرداخته و مفهوم شناسي دقيقي صورت نگرفته است.
سوّم: رويکرد اين نگارشها با يکديگر متفاوت است؛ برخي صرفاً نگاهي عام به تفسير تربيتي دارند و نگاه برخي ديگر به صورت کاملاً تخصصي است. برايمثال، کتاب “درآمدي و تفسير تربيتي؛ اعرافي” و کتاب “التفسير التربوي للقرآن الکريم؛ هاشم ابوخمسين” نگاهي تخصصي به اين موضوع دارند و تلّقي ديگر پژوهش ها عمدتاً تلقي عام است.
چهارم: مباحث مطرح شده عمدتاً نظري و انتزاعي است و نمونههاي کاربردي، محدود است. برايمثال، مقاله “تفسير تربيتي سوره حمد” و کتاب “التفسير التربوي للقرآن الکريم؛ هاشم ابوخمسين” علاوه بر مباحث نظري مقدماتي به ارائه يک نمونه تفسير تربيتي اقدام کرده است. کتاب “التفسير التربوي للقرآن الکريم؛ انور الباز” نيز صرفا کتاب تفسير است و خالي از مباحث نظري مقدماتي لازم است. پاياننامه “جريان شناسي تفسير تربيتي” نيز محورها و موضوعات تربيتي را در تفاسير جستجو کرده اما نمونهاي از تفسير تربيتي ارائه نکرده است. ديگر آثار نيز عمدتاً بدون ذکر نمونههاي کاربردي است.
پنجم: بحث مهم “شاخصههاي محتوايي و ابزاري” در هيچيک از اين پژوهشها مورد بحث قرار نگرفته است. و “تبيين تفصيلي چيستي تفسير تربيتي” نيز در اين پژوهشها ديده نميشود.
بنابراين و با توجّه به جديد بودن موضوع، تلاشهاي صورت گرفته، قابل تحسين و گشاينده افقهاي گوناگون اين بحث براي پژوهشهاي جديتر است و اين پژوهش نگاهي وسيعتر، جدّيتر و کاربرديتر براي ارائه مدلي مطلوب از تفسير تربيتي خواهد بود. ان شاء الله
روش پژوهش:
روش اين پژوهش، توصيفي و تحليلي است. در گام نخست ديدگاههاي قرآنپژوهان درباره تفسير تربيتي گردآوري، توصيف و تحليل شده است. در گام دوّم با بررسي محتوايي تفاسيري که به رويکرد تربيتي شهرت دارند، ويژگيها و شاخصهها و ابزارهاي محتواييِ مرتبط با بُعد تربيتي آنها استخراج و گردآوري شده؛ ضمن اينکه با مطالعه گسترده کتب تعليم و تربيت، ابزارهاي مؤثر در فعاليتهاي تربيتي و نقشهاي تربيتي آنها و نيز شاخصههاي محتوايي تربيت ديني و محورهاي مهم آن به دست آمده و در تبيين شاخصههاي تفسير تربيتي مورد استفاده قرار گرفته است.
سازماندهي پژوهش
اين رساله با پژوهش در چهار محور: تبيين چيستي تفسير تربيتي، تحليل رسالتهاي تفسير تربيتي، تحليل ويژگيهاي نگرشي تفسير تربيتي، و ارائه ابزارهاي تفسير تربيتي، ميکوشد به الگوي مطلوبي در تدوين تفسير تربيتي دست يابد. با توجه به تلقّيهاي گوناگوني که ممکن است از تفسير تربيتي صورت گيرد، در ابتدا به تفصيل به تبيين چيستي تفسير تربيتي و مباحث مرتبط با آن همچون رابطه با عناوين همخانواده، دامنه و قلمرو تفسير تربيتي و گونهشناسي تفسير تربيتي پرداخته شده است. بحث از رسالتهاي تفسير تربيتي، تعيين کننده انواع فعاليتها و شيوههاي عمل مفسّر تربيتي است که در فرآيند تفسير تربيتي، در گونههاي مختلف آن امکانپذير است. بر بنيادِ تعريف مطلوب از تفسير تربيتي که در فصل چيستي تفسير تربيتي ارائه خواهد شد، به تحليل و ارائه ويژگيهاي نگرشي تفسير تربيتي، که به مثابه شاخصههاي کلان محتوايي تفسير تربيتي به شمار ميرود و حضور آن، ضرورتبخش سامانيابي الگويي مطلوب از تفسير تربيتي است پرداخته ميشود. در گام آخر و از آن جا که اقتضائات تفسير تربيتي با ديگر گرايشهاي تفسيري متفاوت است و مفسّر و متن توليد شده، به مثابه يک مربّي و با هدف ايجاد تغيير و تحول فکري و عملي در مخاطبان در نظر گرفته ميشوند، ضروري است تا بهرهگيري از ابزارهاي مرتبط با تعليم و تربيت به تدوين تفسير تربيتي اقدام گردد؛ از اينرو مهمترين اين ابزارها و نقش آن در فرايند تفسير تربيتي مورد تحليل قرار گرفته است.
تعريف مفاهيم
تفسير: “تفسير قرآن، فرآيند بيان معاني لفظي آيات و کشف مقاصد الهي با اتکاي بر دانشهاي مرتبط ميباشد”
تربيت: “تربيت، فرايند تعامل بين مرّبي و متربّي است که به صورت مستمرّ و نظاممند در جهت ياري رساندن به متربّي براي ايجاد تغييرات تدريجي در ساحتهاي مختلف انسان اعمّ از جسم و روح (شناختي، عاطفي، رفتاري ) به منظور دستيابي آگاهانه و اختياري وي به کمال انساني صورت ميگيرد.”
تفسير تربيتي: “فرايند تفسير آيات با رويکرد تربيتي و کشف و استخراج معارف تربيتي قرآن”
مدل: مدل به معناي الگو، نمونه
