
اختيارات وسيعي در تفسير آنها برخوردار است. دليل آن هم اينست كه دبيركل بايد تدابير لازم و صحيح را براي اجراي تصميمات سازمان اتخاذ نمايد. 112طبق ماده 98 منشور سازمان ملل متحد ” دبیر کل در این سمت (عالیترین مقام اداری سازمان ملل متحد) در تمام جلسات مجمع عمومی، شورای امنیت، شورای اقتصادی اجتماعی و شورای قیمومت انجام وظیفه خواهد کرد. کلیه وظایف دیگری را که ارکان مذکور به او محول میکنند، انجام خواهد داد. دبیر کل گزارش سالانهای درباره کار سازمان به مجمع عمومی خواهد داد.” هرچند در منشور سازمان ملل متحد اختیارات دبیرکل بهطور وسیعی مطرح شده است، اما آنها کلی بوده و در جزئیات وارد نشده است. این مساله بستگی به ابتکارات و سیاستهای وی در استفاده از اختیاراتش در حل و فصل اختلافات دارد. بههر حال نقش دبیرکل برای انجام اقدامی مستقل مبهم است. نقش بالقوه دبیرکل تنها بر مبنای اقدامات متقابل دیگر ارکان اصلی سازمان، خصوصا شورای امنیت و مجمع عمومی، و تحت شرایط حمایت کامل دولتها می تواند بهطور موثر اعمال گردد. 113
آنچه مهم مينمايد ابتكاراتي هستند كه شخص دبيركل بهخصوص براي حل اختلافات و جلوگيري از تشديد بحرانهاي بينالمللي و به خطر افتادن صلح و امنيت بينالمللي مورد استفاده قرار ميدهد. ابتكاراتي كه در قالب ميانجيگري، مساعي جميله و مواردي از اين قبيل از اوايل تأسيس سازمان ملل متحد آغاز شدهاند و با فراز و نشيبهايي همچنان ادامه دارند. 114 ابتكارات دبيران كل سازمان ملل متحد در حل و فصل اختلافات و جلوگيري از تشديد بحرانهاي بينالمللي سبب طرح تئوري يا نظريه «ديپلماسي آرام» دبيركل شدهاند. اين ديپلماسي در عمل بسيار مؤثر واقع شده است. ميتوان گفت كه ايفاي نقش سياسي دبيركل و توسعه آن يكي از شاخصهاي اصلي تحولي است كه سازمان ملل متحد در طول حيات خود شاهد آن بوده است. 115
بند 4- ديوان بينالمللي دادگستري(ICJ)116
دیوان بینالمللی دادگستری که یکی از ارکان سازمان ملل متحد میباشد، وظیفهاش حفظ صلح وامنیت یبنالمللی است و به همین منظور بند 1 ماده اول منشور ملل متحد، فراهم آوردن موجبات حل و فصل اختلافات بینالمللی را لازم میشمارد. همچنین ماده 92 منشور ملل متحد، دیوان را به عنوان رکن قضایی اصلی سازمان ملل متحد معرفی میکند، برهمین اساس طبیعتا حل و فصل اختلافات بینالمللی، از طریق راههای حل و فصل صلحآمیز اختلافات بینالمللی(طرق حل قضایی)، میتواند کمک شایانی به حفظ صلح و امنیت بینالمللی کند. از طرف دیگر، با بهکار گیری رای مشورتی، اقدام پیشگیرانه را برای جلوگیری از تبدیل اختلافات جزئی به اختلافاتات تهدیدگر صلح و امنیت بینالمللی به عمل آورد.
این دیوان بر طبق فصل چهاردهم منشور سازمان ملل متحد و اساسنامه خود عمل میکند. اساسنامه دیوان بینالمللی دادگستری جزئی جدایی ناپذیر از منشور سازمان ملل متحد میباشد. بند 1 ماده 93 منشور سازمان ملل متحد مقرر میدارد که همه دولتهای عضو سازمان ملل متحد، به خودی خود عضو اساسنامه دیوان بینالمللی دادگستری نیز میباشند. 117
برخلاف كسانيكه معتقدند كه صلح و امنيت بينالمللي وظيفه شوراي امنيت است و اركان ديگر در اين رابطه نقش مستقلتري ندارند، به نظر ميرسد كه تمامي اركان ملل متحد در حدود اختيارات خود مستقلاً در حفظ صلح مؤثر بوده و داراي نقش ميباشند. آنچه موجب اشتباه گرديده آنست كه عدهاي حفظ صلح و امنيت بينالمللي را منحصراً در توسل به زور دانستهاند و چون چنين اختياري براساس منشور فقط در قالب شوراي امنيت متصور است، لذا چنين پنداشته ميشود كه حفظ صلح و امنيت بينالمللي نيز در حوزه اختيارات وظايف شوراي امنيت ميباشد. در حالي كه توسل به زور و اقدامات قهري يكي از راههاي حفظ صلح و امنيت بينالمللي، آن هم راه حل آخر ميباشد. 118 يكي از موضوعاتي كه مبدأ و بستر نقض يا تهديد صلح و امنيت بينالمللي است، اختلافات بينالمللي ميباشند. در همين رابطه، مقررات مندرج در بند 3 ماده 2 منشور ملل متحد مقرر ميدارد كه:
«كليه اعضاء، اختلافات بينالمللي خود را به وسايل مسالمتآميز به طريقي كه صلح و امنيت بينالمللي و عدالت به خطر نيفتد، حل خواهند كرد. »
اين ماده تعهدي مثبت را به عهده كشورهاي عضو ميگذارد. البته كشورها در انتخاب روشها و طريقي كه به حل و فصل مسالمتآميز اختلافات بينالمللي بيانجامد، آزاد هستند. 119
ديوان دائمي بينالمللي دادگستري(PCIJ)120 كه از اركان جامعه ملل بود، به سيستمي تعلق داشت كه در چارچوب زمان، اساساً هدفش چيزي جز برقراري صلح بهمنظور حفظ وضع موجود نبود. در حالي كه براساس نظر بلندپروازانه پايهگذاران ديوان بينالمللي دادگستري، بايد به سوي ايجاد يك جامعه بينالمللي در حال پيشرفت كه داراي عدالت و برابري است پیش رفت و براي اين منظور اعضاء جامعه جهاني بايستي براي نشان دادن همبستگي جهاني در يك تلاش فعال و جمعي براي برقراري صلح كامل و پايدار شركت كنند. 121 كار ديوان، صرفاً فيصله صلحآميز اختلافات بينالمللي كه بهوسيله منشور ملل متحد پيشبيني شده باشد، نيست؛ بلكه يك سيستم كلي است براي حفظ صلح و امنيت بينالمللي. هيچكدام از مقررات منشور يا اساسنامه ديوان محدوديتي در اين زمينه كه ديوان در حفظ صلح مؤثر باشد ايجاد نكردهاند و مقررات ماده 12 منشور نيز مانع از صدور رأي در يك اختلاف يا وضعيتي نيست كه همزمان در شوراي امنيت نيز مطرح باشد.
بهطور كلي ديوان از 2 دسته صلاحيت در حل و فصل اختلافات بينالمللي برخوردار است. صلاحيت ترافعي و مشورتي.
1- صلاحيت ترافعي122:
صلاحيت ترافعي ديوان عبارت است از حل و فصل اختلافات حقوقي فيمابين دولتها براساس قواعد حقوق بينالملل. بنابراين ديوان، وسيلهاي براي تحقق يكي از اهداف سازمان ملل متحد يعني حل و فصل مسالمتآميز اختلافات بينالمللي بر طبق اصول عدالت و حقوق بينالملل ميباشد كه در نهايت به حفاظت از صلح و امنيت بينالمللي ميانجامد. مبناي اين صلاحيت، «رضايت» دولتها براي رسيدگي به اختلافات آنها ميباشد. 123 ديوان در اختلافات سياسي نيز (از جنبه حقوقي) نقش بسيار مؤثري را داشته و ميتواند داشته باشد، حتي در جائيكه بهكارگيري زور مطرح است. آقاي «محمد بجاوي» رئيس ديوان بينالمللي دادگستري در اين زمينه ميگويد:
«رويه قضايي ديوان آشكارا اشاره دارد به كمك قطعي كه ديوان در فرصتهاي مختلف به حفظ صلح و امنيت بينالمللي يا اعاده صلح بين دولتها انجام داده است. »124
2- صلاحيت مشورتي125
ديوان از طريق صلاحيت مشورتي هم ميتواند در حفظ صلح و امنيت بينالمللي مؤثر باشد. اين روش بهدليل كمكي كه ميتواند در اختيار سازمانهاي بينالمللي قرار دهد و ماهيت اجراي انعطافپذير آن و غيرالزامآور بودن آراء مشورتي ميتواند كمك زيادي به حفظ صلح و امنيت بينالمللي كند. 126
بهطور كلي، این نقش ديوان، یعنی فيصله مسالمتآميز و صلحآميز اختلافات بينالمللي بهطور غيرمستقيم، تأثير شگرفي در حفظ صلح و امنيت بينالمللي دارد؛ كه همين امر باعث شده ديوان بينالمللي دادگستري يكي از محافظين اصلي صلح و امنيت در سطح بينالمللي قرار گیرد.
گفتار دوم: گزیدهای از موسسات تخصصي سازمان ملل متحد
مبنای ایجاد موسسات تخصصی سازمان ملل متحد در منشور آن سازمان پیشبینی شده است که در این خصوص باید مواد 57 و 63 منشور ملل متحد مورد بررسی قرار گیرند. بر اساس ماده 57 منشور ملل متحد: ” موسسات تخصصی مختلف که به موجب موافقتنامه میان دولتها تاسیس و بر طبق اساسنامه خود در قلمرو امور اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، آموزشی، بهداشتی و سایر رشتههای مربوط دارای مسولیتهای وسیع بینالمللی میباشند، برطبق مقررات ماده 63، وابسته به سازمان ملل متحد میباشند. ” در همین راستا ماده 63 منشور ملل متحد نیز بیان میدارد که: “شورای اقتصادی و اجتماعی میتواند با هر یک از موسسات تخصصی مذکور در ماده 57، قراردادهایی منعقد کند و شروطی را که به موجب آنها موسسه مربوط، وابسته به ملل متحد خواهد گردید معین نماید. اینگونه موافقتنامهها باید به تصویب مجمع عمومی برسد. “
در پرتو این دو ماده، میتوان ویژگیهای زیر را برای یک موسسه تخصصی ملل متحد برشمرد:
1- موسسه تخصصی به وسیله یک موافقتنامه بینالمللی ایجاد میشود.
2- موسسه تخصصی دارای صلاحیت در قلمروهای تعیین شده در سند موسس خود میباشد.
3- موسسه تخصصی با یک موافقتنامه در پیوند با سازمان ملل متحد قرار میگیرد.
این ویژگی بسیار مهم است، چونکه براساس آن است که یک سازمان بینالمللی با صلاحیت خاص امکان تبدیل شدن به موسسه تخصصی سازمان ملل متحد را مییابد. در واقع می توان گفت که تمام موسسات تخصصی سازمان ملل متحد به نوعی برای حفظ صلح و امنیت بینالمللی در تلاشند و هریک به سهم خود میکوشد از خدشه دار شدن صلح و امنیت جلوگیری کند. در این مبحث به دلیل محدودیت موضوع پایاننامه و فشردگی کار تنها به بررسی سه موسسات تخصصی ” سازمان یونسکو، سازمان بینالمللی کار و سازمان بهداشت جهانی ” میپردازیم.
بند 1- سازمان تربيتي و علمي و فرهنگي سازمان ملل متحد (UNESCO)127
يكي از مهمترين طرق ايجاد صلح و تفاهم ميان ملتها، ايجاد همكاري در قلمروهاي تعليم و تربيت، علم و فرهنگ ميباشد. اين طريق از اوايل قرن بيستم همواره مورد توجه جامعه بينالمللي بوده است.128 همكاري بينالمللي در قلمرو امور فرهنگي و آموزشي از آن روي مفيد مينمايد كه راههاي تفهيم و تفاهيم متقابل ملتها را هموار ميسازد و به پيشرفت و گسترش علوم و در نهايت توسعه آموزش همگاني كمك ميكند. 129 سازمان تربيتي علمي و فرهنگي سازمان ملل متحد (يونسكو) كه سابقه شكلگيري آن به قبل از جنگ جهاني اول و بنا به پيشنهاد دولت هلند براي ايجاد يك سازمان بينالمللي آموزش برميگردد، كه بهدليل وقوع جنگ جهاني اول عملي نشد، در سال 1945 ميلادي پا به عرصة وجود گذاشت.
هدف يونسكو طبق ماده 1 اساسنامهاش عبارت است از افزايش همكاري ميان ملتها از طريق تعليم و تربيت و علم و فرهنگ و از آن طريق حفظ صلح و امنيت بينالمللي است، تا به آن وسيله احترام عمومي به عدالت و قانون و حقوق بشر و آزاديهاي اساسي براي همگان صرفنظر از نژاد، جنسيت، زبان يا دين تأمين گردد. يونسكو براي تحقق بخشيدن به چنين هدفي اعمالي به شرح زير انجام ميدهد:
– تسهيل شناخت و درك متقابل ملتها از يكديگر از طريق ابزار رسانهاي و ارتباطي،
– ايجاد همكاري ميان ملتها و كمك به توسعه فعاليتهاي تربيتي، علمي و فرهنگي، و
– كمك به حفظ و پيشرفت و نشر علم و دانش از طريق نگاهداري ميراث باقيمانده علمي، هنري، فرهنگي و تاريخي جهان و توصيه به انعقاد معاهدات بينالمللي لازم.
سازمان یونسکو از طریق توسعه همکاری های فرهنگی بین ملتها، به برقراری صلح کمک می کند که این همکاریها پنج زمینه آموزش و پرورش، علوم طبیعی، علوم اجتماعی، فرهنگ و ارتباطات و گسترش روابط خارجی را در بر میگیرد. 130 يونسكو بهعنوان يك سازمان بينالدولي علاوه بر آموزش، كاهش بيسوادي كمك به رشد آموزش پايه براي همگان، كمك به آموزش و پرورش معلمان و مديران و رفع عدم تعادل در تقسيم جهاني نيروي كار علمي و فني، بهطور مشخص در چهار قلمرو علوم طبيعي، علوم اجتماعي و انساني، فرهنگ و ارتباطات فعاليت ميكند،131 كه از طريق اين فعاليتها، همكاري و ارتباطات ميان دولتها در اين زمينهها را افزايش ميدهد كه نهايتاً باعث دوستي و اشاعه فرهنگ صلح ميان ملتهاي با فرهنگهاي مختلف ميشود.
اگرچه مسئوليت اصلي حفاظت از صلح و امنيت بينالمللي طبق منشور سازمان ملل متحد بهعهده شوراي امنيت است، اما وقايع دنياي امروزه حاكي از آن است كه ايجاد صلح از طريق افزايش همكاري ميان ملتها به لحاظ فرهنگي، علمي و آموزشي تأثيري دو چندان دارد نسبت به ايجاد صلح از طرق نظامي يا حتي قضايي. در اين ميان سازمان يونسكو با اجراي فعاليتهاي خويش نزديكتر كردن ملتها به هم، به
