
اللَّهُ مُوتُوا ثُمَّ أَحْياهُمْ…» (بقره/ )243 مینویسد: آیه شریفه مثالی است که خدای تعالی بیان فرموده و در آن حال امتی زیر سیطره بیگانگان را مثال میزند، که با دفاع از حقوق حیاتی خود، حیاتی نو به دست میآورد. او میگوید اگر این آیه شریفه در مقام نقل داستان قومی از بنی اسرائیل و یا غیر بنی اسرائیل بود، هم چنان که هر دو احتمال در روایاتی آمده، جا داشت نام پیامبر معاصر آن قوم را ببرد، و مثلاً بفرماید: که این قوم از بنی اسرائیل بودند، هم چنان که مرام قرآن در سایر داستانهایش همین است، پس در چنین مقامی نیست و صرفاً از باب تمثیل و ارئه ضرب المثل است. (همان، ج2، ص360)
درباره جایگاه «سبب نزول» در تفسیرالمنارباید گفت: روایات اسباب نزول که بخشی از روایات تفسیری است، اعتبار چندانی در نظر رشید رضا ندارد. وی در موارد مکرّر، نگرش منفی خویش را در این باره بروز داده و راویان اسباب نزول را ملامت و سرزنش کرده است. رشیدرضا برای مجموع آیات و سورههای قرآن، وحدت موضوعی قائل است. رشیدرضا در تفسیر المنار، ذیل آیه: «سَيَقُولُ السُّفَهَاءُ مِنَ النَّاسِ مَا وَلَّئهُمْ عَن قِبْلَتهِِمُ الَّتىِ کاَنُواْ عَلَيْهَا»(بقره/ 142) مینویسد: کار راویان اسباب نزول مایه شگفتی است، آنان مجموعهای به هم پیوسته از آیات کلام الهی را گسسته و قرآن را قطعه قطعه وآیهها را جدا کردهاند و برای هر جمله، سبب نزول جداگانه قائل شدهاند. آیا لغت و دین به ما اجازه میدهد که قرآن را قطعه قطعه کنیم، آن هم به سبب روایاتی که وارد شده است! (همان، ص10)
محمّد عبده معتقد است كه روايات، مانع فهم آیات ميشود. او حتّي درخصوص آيات احكام، معتقد است كه حكم آيه بوضوح مشخص است و نيازي به مأخذي خارج از متن قرآن براي به دست آورن حكم فقهي آن نيست! (همان، ج5، ص120) از همين روي، در تفسير «المنار» بويژه، چند سورة اوّل كه با اشراف محمّد عبده به چاپ رسيده است روايت بندرت ديده ميشود.
یکی دیگر از علوم قرآنی در المنار، «علم مبهمات» است. نویسندگان المنار درباره مبهمات قرآن دیدگاه مثبتی ندارند. به این معنی که عموماً آنها در پی تفسیر مبهمات قرآن نیستند و در جای جای تفسیر المنار به این نکته اشاره میکنند که خداوند علم بسیاری از مبهمات را به خود اختصاص داده است. (همان، ج4، ص266)
توقف رشیدرضا در تفسیر و تبیین جزئیات آتش آخرت و بسنده نمودن به بیان قرآن در آیه«فَإِنْ لَمْ تَفْعَلُوا وَ لَنْ تَفْعَلُوا فَاتَّقُوا النَّارَ الَّتِي وَقُودُهَا النَّاسُ وَ الْحِجارَةُ أُعِدَّتْ لِلْكافِرِينَ»(بقره/ 24) حکایت از دوری جستن نویسندگان المنار در تبیین مبهمات قرآن است. (همان، ج1، ص164)
از مهمترین عوامل بیرغبتی عبده و رشیدرضا وجود اسرائیلیات در میان روایاتی است که ذیل آیات مبهمات گزارش شده است. ذهبی دراین باره مینویسد: «استاد امام محمد عبده چون دیگر مفسران نبود که با توسل به اسرائیلیات به شرح و بسط مبهمات قرآن بپردازد، بلکه به طور دقیق خلاف این شیوه عمل میکرد و از فرو رفتن در مبهمات پرهیز داشت؛ زیرا باور داشت که خداوند ما را مأمور به شرح مبهمات و بیان جزئیات قرآن نکرده است؛ زیرا اگر چنین چیزی از ما می خواست به وسیله قرآن یا سنّت نبوی به ما خبر میداد» (ذهبی،1369ش، ج2، ص560)
رشیدرضا از جمله مفسران و قرآنپژوهانی است که معتقد است با تأمل در مضامین، سیاق و اسلوب آیههای سوره، میتوان «مکی و مدنی بودن» سوره و احیاناً آیه و یا آیاتی از آن را بازشناسی کرد و سپس بر پایه همان رهیافت، به تقسیر و تبیین سوره مینشینند. از منظر رشیدرضا، سورههای مکی افزون بر شاخصه مشترک ایجاز و گزیدهگویی، سجع و نظام آهنگین الفاظ، در ساختار معنایی، صبغه انذار و هشداردهی بر جنبه تبشیری در آنها غالب است و محور پیام آیات و سورهها نیز فراخوانی و دعوت به دیانت اسلامی است. چنانکه سورهها و آیات مدنی از منظر اسلوب بیانی، طولانیتر، روانتر و لحن ملایمتری دارند، بویژه در آیاتی که طرف خطاب اهل کتاب است، زیرا آنان نسبت به عرب اصیل مکی و آشنا با فنون بلاغت و فصاحت، بهره کمتری از بلاغت و سخندانی داشتند. (رشید رضا، 1990م، ج1، ص27)
از منظر ساختار مفهومی و درون مایههای معنایی نیز سورههای مدنی با تفصیل بیشتری به مسائل مختلف فقهی، کلامی، قصص پیشینیان و … پرداخته و به هنگام طرح مسائل اصولی و بنیادی اسلامی، به اهل کتاب نگریسته و موضوعهایی چون تحریف و بدعت در شرایع و کتابهای آسمانی پیشین و رویگردانی پیروان ادیان گذشته از مسیر درست هدایت انبیای الهی را یادآور شده و آنان را به توحید در الوهیت و ربوبیت و پذیرش دیانت اسلامی که دیانت آخرین و بازتاب دهنده تمامی آموزههای انبیای سلف در شکل کمال یافته آنها است، فرا میخواند و افزون بر این همه، آیات و سورههای مدنی، احکام عبادی شخصی، داد و ستدهای اقتصادی، اصول روابط اجتماعی، سیاسی و حکومت داری و قوانین آن را بازگو میکند.( همان، ج4، ص263)
1 .1. 4. زیست نامه آیت الله مکارم شیرازی :
آيتالله ناصر مكارم شيرازي در سال 1305 هجري شمسي در شيراز، در خانوادهاي مذهبي و دوستدار خاندان پاك پيامبر اسلام(ص) چشم به جهان گشود. پدرش در آغاز تاجر بازار ايران و هند بود و كم كم به كاسبي در بازار وكيل شيراز پرداخت. مادرش نيز از زنان پاكدامن و مؤمن بود كه در دوران كهولت نيز از حافظة سرشار برخوردار بود و بسياري از حوادث گذشته را به خوبي درخاطر داشت. پدران ایشان همه از نيكان و بزرگان شهر شيراز بودند.
ایشان تحصيلات دبستاني و دبيرستاني خود را در شيراز به پايان برد و پس از آن آمادة كسب علوم و معارف ديني شد. سقوط حكومت رضاخان، شرايطي را فراهم آورده بود كه روحاني مبارز و مرجع تقليد بزرگ شيراز مرحوم آيت الله سيد نورالدين حسيني شيرازي، بتواند ديگر بار حوزههاي علمية شيراز را رونق بخشد و جوانان را به كسب معارف اسلامي تشويق كند؛ به گونهاي كه پانصد نفر در يك نوبت، عازم حوزههاي علميه شدند. آیت الله مكارم شيرازي يكي از عوامل شيفتگي خود به كسب علوم ديني را سخنان و جاذبة مرحوم نورالدين حسيني شيرازي ميدانند. او با ورود به حوزه علميه شيراز، به سرعت دروس مقدمات و سطح را نزد آيتالله موحد فرا گرفت و در مدتي نزديك به چهار سال، توانست دروس سطح را به پايان برساند.
در طي اين سالها خود نيز به تدريس دروس به ديگر طلاب ميپرداخت، به گونهاي كه به گفته خود، در روز هشت ساعت تدريس ميكرد و در هجده سالگي حاشيهاي بر كتاب گرانسنگ كفايةالاصول كه از كتب مشهور و دشوار علم اصول است، نگاشت. در هجده سالگي وارد حوزه علميه قم شد و در درس خارج استادان و علماي بزرگ آن شركت نمود و براي آشنايي با ديدگاههاي فقهي و اصولي عالمان نجف اشرف، در سال 1329 هجري شمسي به آن ديار سفر كرد. او پس از بهرههاي فراوان از عالمان نجف و شركت در دروس خارج آنان، در 24 سالگي موفق به كسب درجه اجتهاد از آنان شد و در سال 1330 به دليل نبود امكانات به ايران بازگشت و عازم حوزه علميه قم شد.
ایشان در دوران تحصيل خود، از محضر استادان بسياري بهره برد. او بخشي از دروس مقدمات و سطح خود را نزد آيتالله موحد در شيراز فرا گرفت و همواره از دروس اخلاق و سخنراني هاي آيت الله سيد نورالدين حسيني شيرازي تا زمان حيات وي، بهره برد. در قم نيز به درس خارج مرحوم آيتالله بروجردي ميرفت. با ورود به نجف به درس خارج آيت الله خويي رفت؛ اما تنها به درس وي اكتفا نميكرد و همواره در بين راه و در مسجد مشكلات درسي خود را از وي ميپرسيد و آيةالله خويي نيز با آرامش و بزرگواري بدان پاسخ ميگفت. همچنين در درس آيت الله سيد محسن حكيم نيز شركت ميكرد.
هنگام بازگشت از نجف بر آن شد تا از برخي علماي آن ديار، اجازة اجتهاد دريافت كند و موفق به كسب اجازة اجتهاد از آيتالله اصطهباناتي و آيت الله كاشف الغطاء شد. مكارم شيرازي برخي از دروس دوره سطح و مقدمات را با دوستان مباحثه مينمود، به گونهاي كه آن مباحثات جاي خالي استاد را پر ميكرد و رمز توفيق خود در امر درس و بحث را، تلاش مداوم و استفادة مفيد از روزهاي تعطيلي ميداند. او در دوره تحصيل با بسياري از فضلا به مباحثه ميپرداخت كه از جمله آنان آيتالله دكتر بهشتي، امام موسي صدر و آيتالله شبيري زنجاني را می توان نام برد. (پایگاه اطلاع رسانی حوزه؛ سایت رسمی آیت الله مکارم شیرازی)
1 . 1. 4. 1. تألیفات آیت الله مکارم شیرازی:
نگاشتههاي آيت الله مكارم محدود به زمينة خاصي نيست و از وي در بيشتر علوم اسلامي، كتاب منتشر شده است. برخي از كتب وي پاسخ به شبهات روز بوده است به گونهاي كه ميتوان گفت كتابهاي ایشان مطابق با مسائل روز نوشته شده است؛ همان گونه كه تدريس ايشان نيز در علوم گوناگون با توجه به نيازهاي حوزهها انجام گرفته است. از اين رو سالهاست كه به تدريس تفسير و نهج البلاغه روي آوردهاند و در اين گستره، شاگردانی تربيت، و آثار فراواني منتشر كرده است كه از جمله آن ميتوان به تفسير نمونه اشاره كرد. (همان)
ايشان از آغاز دوران جوانى به تأليف كتاب در رشته هاى مختلف عقايد و عارف اسلامى و مسأله ولايت و سپس تفسير و فقه و اصول پرداختند، که بسیاری از این کتب به زبانهای دیگر نیز ترجمه شده است که همین امر سبب شده که ایشان يكى از مؤلفان بزرگ جهان اسلام محسوب شوند. از ایشان حدود یکصد و پنجاه جلد کتاب منتشر شده است. این کتب در یازده بخش معرفی می گردد:
بخش اول: آثار قرآنی
1. تفسیر نمونه: این تفسیر 27 جلدی نتیجه تلاش مستمر پانزده ساله ایشان با همکاری جمعی از نویسندگان حوزه علمیّه می باشد. این کتاب به زبان عربی و اردو نیز ترجمه شده است.
2. تفسیر پیام قرآن: این کتاب در 10 جلد به سبک تازه ای در زمینه تفسیر موضوعی نگاشته شده و یک دوره کامل معارف و عقاید است. این مجموعه نیز به نام «نفحات القرآن»” چاپ و منتشر شده است.
3. اخلاق در قرآن: این مجموعه سه جلدی یک دوره کامل اخلاق اسلامی مشتمل بر اصول و فروع مسائل است. این مجموعه به زبان عربی نیز چاپ شده است.
4. مثالهای زیبای قرآن: مجموعه بحثهای تفسیر ایشان در دو ماه مبارک رمضان است. این کتاب در دو جلد و مشتمل بر 60 مثال قرآنی است.
5. آیات ولایت در قرآن: این مجموعه شامل سلسله بحث های تفسیری ایشان در مورد آیه های مربوط به امامت و ولایت در قرآن مجید و بحث های مشروحی در ذیل آن آیات است. این مجموعه به زبان عربی نیز ترجمه و منتشر شده است.
6. والاترین بندگان: محتوای این کتاب، سخنرانی های ایشان در جلسات تفسیر قرآن در مورد آیات «عباد الرحمن» و صفات سالکان الی الله است و یک دوره سیر و سلوک اخلاقی را در بر گرفته است.
7. ترجمه قرآن کریم: این ترجمه محصول پانزده سال زحمت بر روی تفسیر قرآن بوده و در حال حاضر از سوی جمعی از محققان به عنوان بهترین ترجمه قرآن به زبان فارسی شناخته شده است. این کتاب در قطع ها و اشکال مختلف به چاپ رسیده است.
8. شأن نزول آیات قرآن: این کتاب شأن نزول آیات قرآن را طبق بیان تفسیر نمونه آورده است.
9. سوگندهای پر بار قرآن: در این کتاب به بررسی سوگندها و قسم های پر معنای قرآن مجید پرداخته شده است.
از آنجایی که سایر آثار ایشان بخش های فرعی تری نسبت به بخش آثار قرآنی محسوب می گردد و پرداختن به جزئیات همه آثار ایشان خارج از حوصله رساله است؛ بدین جهت در ادامه صرفا به عناوین آنها اشاره خواهیم کرد.
بخش دوّم: آثار در زمینه نهج البلاغه: پیام امام (8ج)، اخلاق اسلامی در نهج البلاغه(2ج)، ترجمه نهج
