
آيين نامه اجرايي گسترش بنگاههاي كوچك اقتصادي زود بازده و كارآفرين را تصويب نمود22. این طرح از اواخر بهمن ماه سال 1384 اجرایی شد. هدف از این طرح، ساماندهی فعالیتها و حمایتهای دولت در زمینه گسترش بنگاههای کوچک اقتصادی زودبازده و کارآفرین به منظور دستیابی به مقاصد زیر است:
توزیع عادلانه منابع در مناطق، به ویژه در مناطق محروم
توزیع عادلانه منابع بین اقشار مختلف مردم به ویژه مردم محرومتر
افزایش تولید و صادرات غیرنفتی
تقویت تحرک اقتصادی
افزایش کارایی تسهیلات بانکی
تقویت کارآفرینی، اشتغالزایی و افزایش فرصتهای شغلی جدید
3-2-1- تعریف بنگاههای کوچک و متوسط
گرچه براي تعريف بنگاههاي کوچک در کشورهاي مختلف معيارهاي متفاوتي نظير حجم توليد، ميزان فروش، حجم سرمايه و دارايي وغیره، در نظر گرفته ميشود اما معيار رايجتر تعريف اينگونه بنگاهها دو متغير ميزان اشتغال و حجم سرمايه است.
اتحادیه اروپا از سه معیار برای تعریف و شناسایی بنگاههای کوچک و متوسط استفاده میکند که عبارتند از: تعداد کارکنان، حجم گردش مالی سالانه بنگاه و میزان دارایی و بدهیهای آن.
الف) تعداد کارکنان: بر اساس این معیار به طور کلی بنگاههایی که تعداد کارکنان آن کمتر از 250 نفر باشد، بنگاه کوچک و متوسط23 محسوب میگردند. در بخش صنعت، بنگاههایی که شمار کارکنان آن کمتر از 50 نفر باشد، بنگاه کوچک و بالاتر از آن بنگاه متوسط خوانده میشوند. در بخش خدمات، چنانچه تعداد کارکنان بنگاهی کمتر از 20 نفر باشد، آن بنگاه یک بنگاه کوچک بهحساب میآید و چنانچه شمار کارکنان آن بین 21 تا 95 نفر باشد، یک بنگاه متوسط به شمار میآید.
ب) حجم گردش مالی سالانه: بر اساس این معیار، چنانچه حجم گردش مالی سالانه بنگاهی کمتر از 20 میلیون یورو باشد، آن بنگاه یک بنگاه متوسط و چنانچه این رقم کمتر از 7/5 میلیون یورو باشد، یک بنگاه کوچک به شمار خواهد آمد.
ج) میزان دارایی و بدهیهای بنگاه: چنانچه ارزش داراییها و بدهیهای بنگاهی کمتر از 10 میلیون یورو باشد، بنگاه متوسط و اگر این رقم کمتر از 75/3 میلیون یورو باشد، بنگاه کوچک خواهد بود.
در ادامه به تعریف بنگاههای اقتصادی کوچک و متوسط در برخی از کشورهای منتخب جهان پرداخته میشود.
آلمان24
شركتهای صنعتی و خدماتی كه شمار كاركنان آنها كمتر از 250 نفر باشد.
کانادا
وزارت صنایع كانادا25 معیار تعداد كاركنان را بهكار میگیرد و بر این اساس:
یك بنگاه تولیدکننده كالا با كمتر از یكصد نفر، بنگاه كوچك تلقی میشود؛ حال آنكه برای بنگاههای خدماتی نقطه تمایز كمتر از 50 نفر میباشد. بیشتر از معیار فوق تا مرز 500 نفر، بنگاه متوسط26 تلقی شده و بنگاه کوچک و متوسط به كلیه بنگاههای مشمول دو معیار مزبور اطلاق میگردد. یك چهارم بنگاههای كوچك و متوسط كانادا در تولید كالا و بقیه در بخش خدمات فعال هستند.
اتریش
تعریف رایج بنگاههای کوچک و متوسط در اتریش، همان تعریف اتحادیه اروپا است كه براساس آن بنگاههایی كه تعداد كاركنان آن كمتر از 250 نفر باشد، بنگاه كوچك و متوسط بهحساب میآید. مطابق این تعریف، بنگاههایی كه تعداد كاركنان آن كمتر از 50 نفر باشد، بنگاه كوچك و بنگاههایی با كاركنان بین 50 تا 250 نفر بنگاه متوسط محسوب میگردند.
تایوان27
در قوانین كشور تایوان از چند معیار برای تعریف و شناسایی بنگاههای كوچك و متوسط استفاده میشود. این معیارها عبارتند از: میزان سرمایه تعهد شده یك بنگاه، مجموع داراییها و حجم فروش. براساس معیارهای مذکور، در مورد بنگاههای تولیدی، چنانچه میزان سرمایه ثبت شده آنها كمتر از 40 میلیون دلار تایوان و مجمــوع داراییهای آنها كمتر از 120 میلیون دلارتایوان باشد، بنگاه كوچك و متوسط به حساب میآیند. ملاك تعریف بنگاههای كوچك و متوسط برای بنگاههای غیرتولیدی حجم فروش آنها میباشد. براساس این معیار، در بنگاههای تجاری، حمل و نقل و خدماتی چنانچه میزان فروش كمتر از 40 میلیون دلار تایوان باشد، آن بنگاه یك بنگاه كوچك و متوسط محسوب خواهد شد.
مالزی
مؤسسه توسعه صنایع كوچك و متوسط بهعنوان مهمترین نهاد مرتبط با توسعه و گسترش نقش بنگاههای كوچك و متوسط از دو معیار برای شناسایی و تعریف بنگاههای كوچك و متوسط استفاده میكند كه عبارتند از:
تعداد كاركنان و میزان گردش مالی سالانه شركت. براساس این دو معیار، بنگاههایی كه تعداد كاركنان تماموقت آنها كمتر از 150 نفر بوده وحجم گردش مالی سالانه آنها نیز كمتر از 25 میلیون رینگیت مالزی باشد، بنگاه كوچك و متوسط بهحساب میآیند.
نكتهای كه درمورد تعریف بنگاههای كوچك و متوسط در مالزی وجود دارد، آن است كه با توجه به سیاستهای خاص دولت برای پیشبرد توسعه اقتصادی در مناطق كمتر توسعهیافته، در اینگونه مناطق تعریف بنگاههای كوچك و متوسط به گونهای تعدیل میشود تا بتواند دامنه وسیعتری از بنگاهها را دربرگیرد و راه برای انجام حمایتهای بیشتر از تعداد افزونتری از این بنگاهها، هموار گردد.
فیلیپین
در فیلیپین از دو معیار برای تعریف و شناسایی بنگاههای كوچك و متوسط استفاده میشود.
معیار نخست شمار كاركنان تماموقت شاغل در اینگونه بنگاهها است و دومین معیار میزان داراییهای ثبتشده بنگاههاست.
براساس دو معیار بالا، در فیلیپین آندسته از واحدهایی، بنگاه كوچك و متوسط شناخته میشوند كه شمار كاركنان تماموقت آنها كمتر از 200 نفر باشد و علاوهبر آن مجموع داراییهای ثبت شده آنها نیز بیش از 40 میلیون پزو نباشد.
كرهجنوبی
از معیار تعداد كاركنان تماموقت شاغل در بنگاهها برای شناسایی و طبقهبندی استفاده میشود. براساس این معیار در بنگاههای تولیدی چنانچه تعداد كاركنان كمتر از 300 نفر باشد، آن بنگاه كوچك و متوسط بهحساب میآید. این معیار برای بنگاههای كوچك و متوسط خدماتی، تعداد كاركنان كمتر از 20 نفر است.
در برخی موارد، از معیار دیگری نیز استفاده میشود، این معیار میزان مجموع داراییهای بنگاهها است كه براساس آن بنگاههای كوچك و متوسط آندسته از بنگاههایی هستند كه میزان مجموع داراییهای آنها كمتر از 80 میلیارد ون (واحد پول كرهجنوبی) باشد.
ایران
در کشور ما متغير اشتغال و تعداد نيروي انساني شاغل در بنگاه به عنوان معيار تشخيص بنگاه کوچک قرار گرفته است. پس با اين توصيف بهطور کلي بنگاه کوچک به هر نوع فعاليت اقتصادي که کمتراز ۵۰ نفر نيروي شاغل داشته باشد اطلاق ميگردد. همچنین بر اساس دستورالعمل اجرایی گسترش بنگاههای کوچک، زودبازده و کارآفرین، بنگاههای زودبازده به واحدهای تولیدی (کالا و خدمات) گفته میشود که میزان اشتغال آنها کمتر از 50 نفر باشد و مدت زمان اجرای آن کمتر یا برابر 24 ماه باشد و مدت زمان بازپرداخت آن متناسب با جداول مالی طرح، حداکثر 5 سال خواهد بود. مجموع دوران اجرای طرح و بازپرداخت حداکثر 7 سال میباشد.
3-2-2- ویژگیهای بنگاههای کوچک و متوسط
بسیاری از پژوهشگران براین باورند که حل مشکل بیکاری، فقر، بیتوازنی منطقهای و دستیابی به توسعه صنعتی در کشورهای جهان سوم در گرو توسعه بنگاههای کوچک و متوسط در این کشورها است. دلایل عمده این محققان را میتوان به طور خلاصه به شرح زیر بیان کرد.
تأسیس و توسعه بنگاههای کوچک و متوسط به منابع اندکی نیاز دارد.
بنگاههای کوچک و متوسط از درجه اشتغالزایی بالایی برخوردار هستند.
بنگاههای کوچک و متوسط اغلب متکی بر منابع داخلی هستند.
بنگاههای کوچک و متوسط از انعطافپذیری بالایی برخوردارند.
بنگاههای کوچک و متوسط دارای قدرت سازگاری با شرایط متغیر محیطی هستند.
بنگاههای کوچک و متوسط رقابتپذیر و نوآورانه هستند.
بنگاههای کوچک و متوسط نیروهای متخصص بنگاههای بزرگ را پرورش میدهند.
مدیریت و کنترل بنگاههای کوچک و متوسط هزینه کمتری دربر دارد.
مکانیابی بنگاههای کوچک و متوسط به سهولت قابل انجام است.
توسعه بنگاههای کوچک و متوسط، نحوه توزیع درآمد را به نفع افراد کم درآمد بهبود میبخشند.
3-2-3- دلایل اهميت بنگاههاي كوچك و متوسط
بنگاههاي كوچك و متوسط، بيشتر از شركتهاي بزرگ به رشد اشتغال كمك ميكنند و آنها در درازمدت ميتوانند سهم بسيار مهمي از كل اشتغال را به خود اختصاص دهند.
بنگاههاي كوچك و متوسط ميتوانند به هنگام واگذاري يا فروش بخشهايي از شركتهاي بزرگ، نيروي كار آنها را جذب نموده و در بازسازي و كارآمدسازي آنها مؤثر باشند.
بنگاههاي كوچك و متوسط با انعطافپذيري بيشتر در تهيه خدمات و محصولات، امكان صرفهجويي بيشتر را فراهم ميآورند.
بنگاههاي كوچك و متوسط رقابتپذيري بازار را افزايش داده و از انحصاري شدن امور به وسيله شركتهاي بزرگ جلوگيري مينمايند.
بنگاههاي كوچك و متوسط ميتوانند بعنوان بستر توسعه مهارتها و نوآوريهاي كارآفرينانه عمل نمايند. آنها نقش قابل توجهي در فراهمسازي خدمات و كالا ايفا كرده، و ميتوانند كمك مهمي به برنامههاي توسعه منطقهاي باشند.
بنگاههاي كوچك و متوسط، ميتوانند با ایفای نقشهای مختلف، به تجارت فزاينده بينالمللي كمك نموده يا از آن منتفع گردند. تأمين محصولات و خدمات مورد نياز شركتهاي بزرگ صادراتي، صادرات محصولات جديد و فراهم ساختن خدمات پشتيباني براي معاملات تجاري بينالمللي (از قبيل حمل و نقل داخلي، حمل و باربري، حقالعمل گمركي) از جملۀ این موارد می باشند.
3-2-4- پارهای از مشکلات اساسی بنگاههای کوچک زودبازده
این بنگاهها معمولاً قادر به استفاده از فرصتهای بازار نیستند که نیاز به حجم تولید بالا، به کارگیری استانداردها و تحویل منظم دارد.
این بنگاهها نمیتوانند اقلام ورودی خود (مانند تجهیزات، مواد اولیه، سرمایه، خدمات مشاورهای و غیره) را با صرفه اقتصادی تأمین نمایند.
مشکلات زیادی برای بومیسازی مثل آموزش تخصصی، شناخت بازار، پشتیبانی و نوآوری فناوری دارند.
اندازه کوچک سازمان میتواند باعث محرومیت از داشتن کارکنان متخصص و اثربخش باشد.
بنگاههای کوچک نمیتوانند صدای خود را بهتنهایی بهگوش مسئولان برسانند و از منافع خود دفاع کنند.
3-2-5- مهمترین چالشهاي پرداخت تسهیلات مالی بنگاههاي زودبازده در ایران
تزریق هر پولی به بازار موجب تورم میشود، اما از آنجایی که این پول نوعی سرمایهگذاري براي توسعه است، میتواند مطلوب باشد. بهدلیل اثر تورمی این پولها باید دقت شودکه وام اشتغال تنها بهتناسب سرمایهاي که براي هر واحد شغلی مورد نیاز است، تخصیص پیدا کند. آنچه که در اشتغال پایدار مؤثر است، سرمایهگذاري در بخش تولید میباشد.
در اینجا سعی بر آن است که عمده چالشهاي پیشروي بنگاههای کوچک و متوسط زودبازده بر اساس دیدگاه کارشناسان اقتصادی را بررسی کنیم:
الف- نبود کارشناسان فنی، مالی و متخصص به اندازه کافی در بانکهاي عامل جهت بررسی فنی، مالی و اقتصادي طرحهاي ارائه شده.
در حال حاضر بیشتر، کار بررسی و ارزیابی اقتصادي طرحها در بانکهاي مراکز استانها صورت میگیرد و بین تعداد نیروهاي کارشناس بانکها و حجم تسهیلات قابل پرداخت ارتباط مناسبی وجود ندارد. راه حل اساسی و طولانیمدت این مشکل ایجاد شرکتهاي مشاور و اقماري خصوصی جهت بررسی فنی و مالی طرحهاست هم اکنون از این نوع شرکتها به تعداد اندك وجود دارد و تنها در مواقعی که تسهیلات درخواستی متقاضی بیش از حد معینی (در برخی بانک ها بیش از 2000 میلیون ریال) باشد آن هم به صورت یک کار موازي با بانک به بررسی شرایط مالی و فنی طرح میپردازند . اما راه حل فوري این مشکل انجام بخشی از کارهاي اداري توسط دستگاههاي اجرایی معرفیکننده است طوري که دستگاهها تنها نقش معرف را نداشته باشند، بهعنوان مثال اخذ مدارك و مستندات مربوط به طرح پیشنهادي و امکانسنجی اولیه آن میتواند در سازمانهاي معرفیکننده انجام گیرد. با اینکار از حجم طرحهاي معرفی شده فاقد اولویت
