
اعمال سه چیز است: … سوم: ذکر خدا در تمام احوال، مقصود از ذکر خدا فقط سبحانالله، والحمدالله، ولاالهالاالله و اللهاکبر نیست بلکه ذکر عبارتست از این که (چنان به یاد خدا باشد که) وقتی کار حرامی پیش آمد از خدا بترسد و آن را ترک کند».55
ذلّت
«ذلّت به معنی خوار شدن، ذلیل گشتن است» (معین، 1342، ص1610).
«هرصفت فضیلتی در وسط است و دو طرف افراط و تفریط آن مهلک و مذموم است، صفت تواضع حد وسط آن است و طرف افراط آن صفت کبر است… و طرف تفریط آن ذلت و پستی است. خوار و ذلیل کردن خود مذموم و مهلک است زیرا که از برای مؤمن جایز نیست که خود را ذلیل و پست کند»56(نراقی، بیتا، 221).
رشوه
رشوه یعنی «دادن مالی به کسی برای انجام دادن مقصود خود و آنچه به کسی دهند تا کارسازی ناحق کند»(معین، 1342، ص 1658).
درحدیث معروفی که از رسول خدا(صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم) نقل شده چنین میخوانیم: «لَعَنَالله الراشی وَ الْمُرْتَشی وَ الْماشی بَیْنَهُما؛ خداوند گیرنده و دهندهي رشوه و آن کس را که واسطه میان آن دو است از رحمت خود دور گرداند»(نراقي، بيتا،ص326).
ریا
«ریاکار يعنی، آن که در کارها ریا به کار برد، دو رو و منافق»(معین، ج دوم، ص 1701) است.
«ریا در اصطلاح علماء اخلاق عبارت است از: طلب کردن اعتبار و منزلت در نزد مردم به وسیله افعال خیر و پسندیده، یا آثاری که دلالت بر صفت نیک کند. و مراد از آثار داله بر خیر، افعالی است که خود آن فعل، خیر نباشد و لیکن از آن، پی به امور خیر توان برد: مثل اظهار ضعف و بیحالی به جهت فهمانیدن کم خوراکی و روزه بودن یا بیداری شب»(نراقی، بیتا، 456).
مصباح یزدی(1387) ميگويد:«براساس فلسفۀ اخلاق اسلامي، ارزش عملي كه در آن نيّت خدايي وجود نداشته باشد، در حد صفر است و اگر چنانچه عبادت واجبي با انگيزۀ خود نمايي انجام شود، ارزش آن زير صفر است؛ زيرا علاوه بر اين كه، اصل عبادت باطل است، عذاب اخروي هم به دنبال دارد».
سپاس
«سپاس به معنی حمد، ستایش، شکر نعمت»(معین، ج دوم، ص 1822) است.
«تنها سپاسگزاری از خداوند در برابر نعمتهای او کافی نیست، بلکه باید از کسانی که وسیلهی آن موهبت بودهاند نیز تشکر و سپاسگزاری نمود و حق زحمات آنها را از این طریق ادا کرد، وآنها را از این راه به خدمات بیشتر تشویق نمود، در حدیثی از امام علیبنالحسین(علیهالسّلام) میخوانیم که فرمود: روز قیامت که میشود خداوند به بعضی از بندگانش میفرماید: آیا فلان شخص را شکرگزاری کردی؟ عرض میکند: پروردگارا من تو را به جا آوردم، میفرماید: چون شکر او را به جا نیاوردی شکر مرا هم ادا نکردی! سپس امام فرمود: اشْکرکُملله اشْکرکم لِلنّاس؛ شکرگزارترین شما برای خدا آنها هستند که از همه بیشتر شکر مردم را به جا میآورند»57(مکارم شیرازی، 1384، ص 475).
سخنچینی
سخنچینی «حاصل مصدر سخنچین و سخنچین یعنی آن که سخن کسی را به دیگری گوید و موجب اختلاف آنان گردد، کسی که راز شخصی را افشا کند، نمام، خبرکش»(معین،1342،ص1843).
«سخنچینی بیان سخنان گفته شده دربارهی کسی، به خود او است به این معنا که به وی بگویند: فلان شخص دربارهی تو چنین میگفت، و سخنچین به کسی میگویند که سخن فردی را به کسی که مطلب دربارهی او گفته شده برساند… سخنچینی در آیات و روایات به شدت نکوهیده، و در مقایسه با دیگر رفتار ناپسند، از زشتترین آنها شمرده شده است»(تهراني، 1384، ص302).
خداوند متعال در قرآن مجید میفرماید:
«وَیْلٌ لِکلّ هُمَزَه لُمَزَه
وای بر هر عیبجوی سخنچین».58
سرزنش
از حضرت پيغمبر(صلّىالله عليهوآله) مروّى است كه فرمودند: «هركه سرزنش كند مؤمنى را به چيزى ، نميرد تا خود به آن مبتلا گردد».59
سرزنش ممکن است آثار و پیامدهای منفی، در مخاطب پدید آورد، و او را در رفتار زشت و ناپسند، بیشتر فرو برد، بدیهی است، در این صورت، اصلاح رفتار این افراد، سخت تر و دشوارتر میگردد.
شبزندهداری
«شبزندهداری به معنی بیدار بودن در شب»(معین، 1342، ص2018) است.
«در دل شب و به هنگام سحر و فرو نشستن غوغای زندگی مادی، و آرامش روح و جسم انسان در پرتو مقداری خواب، حالت توجه و نشاط خاصی به انسان دست میدهد که بینظیر است. به همین دلیل دوستان خدا همیشه از عبادتهای آخر شب، برای تصفیه روح و حیات قلب و تقویت اراده و تکمیل اخلاص، نیرو میگرفتهاند»(مکارم شیرازی، 1384، ص 103).
امیرمؤمنان علی(علیهالسّلام) میفرماید:
«قیامَاللَّیلِ مُصِحَه لِلبَدن وَ مَرضاه لِلرَّب عَزَّوَجَلَّ وَ تَعرِض لِلرَحْمَه وَ تُمْسِکُ بِاَخْلاقِ النَبیین؛ قیام شب موجب صحت جسم وخشنودی پروردگار و در معرض رحمت او قرار گرفتن و تمسّک به اخلاق پیامبران است».1
شجاعت
«در لغت به معنی قوت قلب داشتن به هنگام سختی است. شجاعت از بزرگترین کمالات نفسانی است، این حالت حد تعادل قوهی غضبیه میباشد و حد افراط آن را تهور و بیباکی گویند و حد تفریط آن همان جبن و ترسویی است و آن روی گردانیدن و ترس از چیزهایی است که نباید از آنها ترسید»(خادمالذاکرین، 1382، ص 341).
شکایت
شکایت در لغت به معنی «گلهکردن، از کسی پیش کسی گله کردن، درد دل کردن، شرح دردو رنج خود به کسی بردن، نالیدن از کسی یا چیزی، زاریدن، مقابل تشکر و سپاسگزاری،… مقابل آزادی، مقابل شکر»(دهخدا، 1334، ص12663) است.
تهراني(1384) در تعريف شكايت ميگويد: «شکایت در علم اخلاق به معنی اظهار ناراحتی و ناخشنودی از پیش آمدن امور ناخوشایند، با زبان اعتراض است. پیدایش اموری که با طبع آدمی ناسازگار است، او را ناخشنود و آسایش و راحتی را از او سلب میکند.]سپس در ادامه ،اقسام شكايت را چنين بر ميشمرد[: الف- شکایت نکوهیده: شکایت از خدا، نکوهیدهترین شکایتها است، زیرا از ضعف ایمان به عدل و حکمت خدا حکایت میکند. کسی که به عدالت الاهی، حکمت و علم بیکاستی او ایمان دارد، نباید به خداوند دربارهی آن چه پیش میآورد، اعتراض کند؛ زیرا هر آن چه خدا برای فرد بخواهد، از حکمت او سرچشمه گرفته و مطابق عدل است. عرضه داشتن شکایت به کسی که با انسان همعقیده نیست، نکوهیده بوده، مورد نهی قرار گرفته است… البته شکایت بردن به پیشگاه مؤمن در امور مادی و دنیایی اگرچه مجاز و بیاشکال است، آن هم باید کم باشد. اما عرض شکایت بر کسی که از دستش کمکی بر نمیآید، بیهوده و در برخی موارد ممنوع است. بالاتر و بهتر از همه آن است که آدمی شکایتش را فقط بر خدا عرض دارد که گشایش به دست اوست. خداوند متعالی در قرآن کریم از پیامبر خود، یعقوب(علیهالسّلام) چنین حکایت میکند که او به فرزندانش فرمود:قالَ اِنَّما اَشکُوا بثّی وَ حُزْنی اِلیَ اللهِ وَ اَعلَمُ مِنَ اللهِ مالا تَعْلَمُونَ؛ گفت من اندوهم را فقط به خدا میگویم [و شکایت نزد او میبرم] و از خدا چیزهایی میدانم که شما نمیدانید(یوسف: آیه 86). ب- شکایت ستوده: عرض شکایت به پیشگاه خداوند، از کاستی امور معنوی و فضیلتهای انسانی درخود یا جامعه، از بهترین اقسام شکایت است که در اذکار و ادعیه، به روشنی، مشاهده میشود. امیرمؤمنان عـلی(علیهالسّلام) در قسمت آخر دعای صباح فرمود: اِلهی قَلبی مَحجُوبٌ وَ نَفسی مَعیُوبٌ وَ عَقلی مَغلُوبٌ وَ هَوائی غاِلبٌ وَ طاعَتی قَلیلَه وَ مَعِصیتیَ کَثیره، فَکَیفَ حیلَتی… خدای من! قلبم در حجاب است و نفسم عیبناک، و عقلم شکست خورده و هوایم چیره، و فرمانبرداریام کم وگناهم بسیار، پس چارهی من چیست؟60…».
شماتت
«شماتت در لغت به معنی شاد شدن به غم دشمن، سرزنش کردن و دشمنکامی»(معین، 1342، ص2073) است.
«شماتت نزد دانشمندان اخلاق، اظهار شادمانی از مصیبت دیگران است. وقتی شخصی دریابد که بر برادر دینیاش، مصیبتی وارد شده است، اگر اظهار خوشحالی و سرور کرده، به سرکوفت بلا دیده بپردازد، گرفتار بیماری شماتت شده است»(تهرانی، 1384، ص 254).
پیامبراکرم(صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم) میفرماید:
«برادرخویش را شماتت نکن؛ [چرا که] خداوند به او رحم میکند و تو را مبتلا میسازد».61
حضرت امام جعفرصادق(علیهالسّلام) نیز میفرماید:
«مَنْ شَمَتَ بَمُصیبَه نَزَلَت بِاَخیه، لَمْ یَخْرُج مِنَ الْدُنیا حَتّی یُفْتَنُ.
کسی که برادر خویش را برای بلایی که بر او وارد شده شماتت کند، از دنیا خارج نمیشود تا گرفتار آن بلا شود».62
صبر
صبر در لغت به معنی «شکیبیدن، بردباری کردن، صبر جمیل: شکیبایی نیکو و تام، ترک شکایت از بلایا و شداید انتظار فرج از خدا»(معین، 1342، ص2129) است.
«صبر عبارتست از ثبات نفس و اطمینان آن و مضطرب نگشتن آن در بلایا و مصائب و مقاومت کردن با حوادث و شداید، به نحوی که سینه او تنگ نشود و خاطر او پریشان نگردد و گشادگی و طمانینه که پیش از حدوث آن واقعه است زوال نپذیرد، پس زبان خود را از شکایت نگاهدارد و اعضای خود را از حرکات ناهنجار محافظت کند»(نراقی، بیتا، ص 621).
امام صادق(علیهالسّلام) فرمود:
«هرکه مهیا نساخت صبر را از برای حوادث روزگار، عاجز و پریشان گردد».63
«صبر از مهمترین ارکان ایمان است، امیرمؤمنان علی)علیهالسّلام) موقعیت صبر را در برابر ایمان، همانند موقعیت سر، نسبت به بدن میدانند از اینرو، علمای اخلاق صبر را به سه دسته تقسیم میکنند:
1- صبر بر اطاعت، یعنی شکیبایی در برابر مشکلاتی که در راه اطاعت وجود دارد.
2- صبر بر معصیت، یعنی ایستادگی در برابر انگیزههای نیرومند و محرک گناه.
3- صبردرمصیبت، یعنی پایداری در برابر حوادث تلخ و ناگوار و عدم برخورد انفعالی و ترک جزع و فزع»(نراقی، بیتا، صص 625-623).
امام باقر(علیهالسّلام) به کسی كه از او دربارهی «صبرجمیل» پرسید، فرمود:
«ذاکَ صَبْر لَیْسَ فیه شَکوی اِلَی اَحَدٍ مِنَ النّاس
آن [صبر جمیل] صبری است که در آن شکایتی به هیچیک از مردم عرضه نشود».64
صدقهوانفاق
«صدقه در لغت به معنی آنچه به حکم شرع به درویش و مسکین دهند در راه خدا، زکات، آنچه از پیش خود درویش را دهند»(معین، 1342، ص 2142).
«صدقه دادن و انفاق به معنای بخشیدن مال و مانند آن در راه خیر و به قصد نزدیکی به خداوند است»(علوي، 1388، ص23).
رسول خدا(صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم) فرمود:
«بر عهدهي هر مسلمانی است که در هر روز صدقه دهد، سؤال کردند چه کسی توان این کار را دارد؟ آن حضرت جواب دادند: اگر در مسیر راه آنچه موجب اذیت رهگذر باشد بر طرف سازی صدقه است، چنان که نشان دادن راه به رهگذر، عیادت مریض، امر به معروف و نهی از منکر و جواب دادن سلام، همه صدقه میباشند».65
امام صادق(علیهالسّلام) میفرماید:
«مَنْ تَصَدَقَ بِصَدَقَه اِذا اَصْبَحَ دَفَعَالله عَزَّوَجَلَّ عَنْهُ نحس ذلِکَ الْیوم.
هرکس در صبح صدقهای دهد خدای عزّوجلّ شرّ و نحوست آن روز را از وی دفع نماید».66
صلهيرحم
«…این از اوصاف جمیله و اعمال فاضله است و ثواب آن بیحد و فایده آن بینهایت است» (نراقی، بیتا، 392).
حضرت امیرالمؤمنین علی(علیهالسّلام) در خطبهای فرمودند که:
«…عبداللهبنکوا عرض کرد که: یا امیرالمؤمنین آیا گناهی هست که در فنای آدمی تعجیل کند؟ فرمود بلی، قطع رحم، به درستی که اهل خانوادهای با هم اجتماع میکنند و دوستی مینمایند و مواسات و نیکوئی میکنند با یکدیگر، در حالی که ایشان اهل فسق و فجورند ولی به جهت دوستی و نیکویی با هم، خدا روزی ایشان را وسیع مینماید. و اهل یک خانواده از هم دوری میکنند، و قطعرحم مینمایند، ایشان را محروم میسازد و حال این که از اهل تقوی و پرهیزگاری هستند».67
ضرب
«ضربه به معنی یک بار زدن، زخم، کوب»(معین، 1342، ص2185) است.
«امّا ضرب که عبارتست از زدن با دست، یا چوب، یا آلتی دیگر، پس بدون جهت شرعیه در حرمت آن شکی نیست»(نراقی، بیتا،
