
و سکانسهایی که نقش اصلی را در برساختن تیپایدهآلِ اعتماد اجتماعیِ بیننسلی در سریال دارند) مشخص شدند، تلاش میشود تیپایدهآلِ اعتماد اجتماعیِ بیننسلی در سریال به روش انتقادی تفسیر شود، یعنی تناقضها، ناسازهها، سکوتها، غیبتها، برجستهسازیها، طردشدگیها، چندپارگیها و گسستهایی که آن تیپایدهآل به میانجی آنها برساخته شده افشا شود، یوتوپیایی که این تیپایدهآل معطوف به تحقق آن است مشخص گردد و مفروضات بنیادینی که متن دربارۀ جامعه و تحول اجتماعی دارد و با تکیه بر آنها به برساخت این تیپایدهآل پرداخته برملا و نقد گردد.
2-3 : تحلیل نشانهشناختی
نشانهشناسی، در کنار روشهای دیگری همچون تحلیل بلاغی، تحلیل گفتمان و تحلیل محتوا، یکی از روشهای تحلیل متن است. بر اساس رهيافت نشانهشناسي، هر چيزي ـ كلمات، تصاوير و خود چيزها ـ ميتواند به مثابة دالهايي براي توليد معنا به كار گرفته شود. یک سریال تلویزیونی به مثابة متن در سه سطح فنی، اجتماعی و ایدئولوژیک رمزگذاری میشود و مجموعهای از معانی سازگار و منسجم به وجود میآورد؛ که این معانی به نوبة خود شعور متعارف جامعه را شکل میدهند. هدف از تحلیل نشانهشناختی، معلوم کردن آن لایههای معانی رمزگذاری شده است که در ساختار متن وجود دارد (فیسک،1380 :128-130). نشانهها در تعین دادن به واقعیات، کارکردی ایدئولوژیک دارند. واسازی و به چالش کشیدن واقعیت نشانهها معلوم میسازد که واقعیتهای چه کسی در موقعیت محق قرار گرفتهاند و موقعیتهای چه کسی سرکوب شدهاند (چندلر،1386 :42). نشانهشناسی به ما کمک میکند که از نقش رسانهای نشانهها و نقشی که خودمان و دیگران در بنا کردن حقایق اجتماعی ایفا میکنیم آگاه شویم. از نظر نشانهشناسی واقعیت چیزی مستقل از تفاسیر بشری نیست. از منظر نشانهشناسی اطلاعات یا معناها در جهان یا در رسانههای دیداری/ شنیداری جای نگرفتهاند. معنا برای ما فرستاده نمیشود، ما آن را فعالانه از طریق فعل و انفعالات پیچیدهای با رمزگان یا قراردادهایی که معمولاً از آنها نا آگاهیم خلق میکنیم. از نظر نشانهشناسی ما در جهانی از نشانهها زندگی میکنیم و هیچ راهی برای فهم چیزها جز از طریق نشانهها و رمزگانی که این چیزها در آن سازمان یافتهاند نداریم. نشانهها در تعین بخشیدن به واقعیات کارکردهایی ایدئولوژیک دارند. واسازی و به چالش کشیدن واقعیت نشانهها معلوم میسازد که موقعیتهای چه کسی در موقعیت برتر و محق قرار گرفتهاند و موقعیتهای چه کسی سرکوب شدهاند. چنین مطالعهای شامل تحقیق در چگونگی ایجاد و حفظ واقعیت توسط گروههای اجتماعی خاص است (همان، ۱۳۸۷: ۳۸).
نشانهشناسان معمولاً فیلمها، برنامههای رادیوئی و تلویزیونی، پوسترهای تبلیغاتی و غیره را متن تلقی میکنند و از «خوانش» سخن میگویند (فیسک و هارتلی، ۱۹۷۸). بعضی از نشانهشناسان رسانههایی مانند تلویزیون و فیلم را به عنوان حوزههایی که از بعضی جهات شبیه «زبان» هستند، دانستهاند. مسأله در واقع این است که آیا این رسانهها به آنچه در زندگی روزمره تحت عنوان «واقعیت» تجربه میکنیم نزدیکتر است یا به نظامی نمادین مثل نوشتار. به هرحال به نظر میرسد تحمیل چارچوبی به همة رسانهها نتیجة مطلوبی نداشته باشد. نشانهشناسی اجتماعی معاصر از تمرکز ساختارگرایی روی نظامهای دلالتی مانند زبان فراتر رفته است و در جستجوی کاربرد نشانهها در موقعیتهای خاص اجتماعی است. نظریة نشانهشناسی جدید به رویکرد مارکسیستی که بر نقش ایدئولوژی تاکید دارد نزدیکتر است (چندلر، ۱۳۸۷: ۳۴). از دید نشانهشناسان، سریال تلویزیونی در مقام متن میکوشد از طریق تثبیت معانی نشانهها و طبیعی جلوه دادن برخی کنشها و نگرشها، تصویر خاصی از جهان اجتماعی و پدیدههای اجتماعی را سیطره بخشد و این تصویر را به مثابة عرف عام دراختیار مخاطبان قرار دهد. یک متن تلویزیونی با تمسک به انواع شگردها و تمهیدات در صدد برساختن واقعیت اجتماعی بر میآید. این متن طیف متنوعی از رمزگان اجتماعی، فنی و ایدئوالوژیک را بکار میگیرد تا تصویری همگن و منسجم از یک جهان اجتماعی معنادار ارائه دهد و با مشروع جلوه دادن آن، به عنوان پدیدهای طبیعی معرفیاش کند (فیسک، ۱۳۸۱۰: ۱۳۸).
یک سریال تلویزیونی در سه سطح رمزگذاری شده است: رمزهای اجتماعی، رمزهای فنی و رمزهای ایدئولوژیک. رمزهای اجتماعی شامل زبان گفتاری، حرکات بدنی ( مانند نگاه، حالات چهره، تماس بدنی و حرکات سر ) رمزگان مربوط به کالا ( همچون مد، لباس، ماشین ) و رمزگان رفتاری ( مانند آداب و رسوم، تشریفات، بازییها و…) میشود. رمزگان فنی شامل نورپردازی، موسیقی، صدابرداری، نوع و زاویة دوربین، بزرگنمایی تصویر و یا بالعکس که میتواند احساسات مختلفی در بیننده ایجاد نماید. رمزهای ایدئولوژیک که شامل رمزگانی برای رمزگذاری و رمزگشایی متون غالب یا مسلط، توافقی یا تهاجمی است (هال، ۱۹۸۰؛ مورلی، ۱۹۸۰).
3-3 : میدان مطالعه و شیوۀ نمونهگیری
در این تحقیق، به تناسب موضوع و به سبب کیفی بودن روش، از شیوۀ نمونهگیری نظری – هدفمند استفاده شده است. در این نوع نمونهگیری مواردی از جامعه آماری انتخاب میشوند که بر اساس هدفهای تحقیق دربردارندۀ اطلاعات غنی باشند. در اینجا، حجم نمونه ملاک نیست، اما نمونهها بایستی به گونهای انتخاب شوند که بیشترین روشناییبخشی را برای نظریهای که هدایتگر تحقیق است، داشته باشند.میدان مطالعه تحقیق حاضر سریالهای تلویزیونی هستند که از میان آنها سریال ستایش به روش نظری- هدفمند انتخاب شده است. در خود این سریال 44 قسمتی نیز، صحنهها، نماها، کنشها، دیالوگها و سکانسهایی مورد مطالعه قرار میگیرند که از حیث دلالت داشتن بر مؤلفهها و معانی ضمنی و صریح اعتماد اجتماعیِ بیننسلی بیشترین برجستگی را داشته باشند.
4-3 : تیپایدهآل اعتماد اجتماعی بیننسلی
برای کاربردی نمودن اعتماد اجتماعی بیننسلی از روش ماکس وبر در برساخت تیپایدهآل استفاده میشود. وبر با مطالعه پدیده، یک ایضاح موقت از متن ارائه میدهد و پس از استخراج «یک به یک اجزاء منفرد» از واقعیت اجتماعی مطالعه شده به تدریج تیپایدهآل میسازد (وبر، ۱۳۸۲: ۵۱). تیپایدهآل حاصل تاکید یک جانبه بر یک یا چند دیدگاه است و از طریق ترکیب کردن شمار زیادی از پدیدههای منفرد انضمامی به دست میآید که در واقعیت، پراکنده و منفصل و کم و بیش موجود و گاهی ناموجودند و برمبنای همان دیدگاههای مذکور در یک برساختة تحلیلی واحد مرتب میشوند. این برساختة ذهنی به مفهوم خالص خود در عالم واقع و به صورت تجربی هیچجا یافت نمیشود و از این نظر یک یوتوپیاست (وبر، ۱۳۸۲: ۱۴۱). در بر ساخت تیپایدهآل اعتماد اجتماعیِ بیننسلی، نظریة زتومکا دربارة اعتماد اجتماعی که حول محور «شدن اجتماعی» صورتبندی شده و رویکردی تلفیقی و تاریخی به این پدیده دارد انتخاب شده است. سپس در پرتو نظریة زتومکا، به تحقیقاتی رجوع شده است که این پدیده را به طور عینی درجامعة ایران پس ازانقلاب مطالعه کردهاند و بدین ترتیب مولفهها و شاخصهای این پدیده مشخص شده است. بر اساس تحقیقات صورت گرفته در کشورکه مبنای نظری آنها نظریة زتومکا بوده است میتوان تیپ ایدهال اعتماد اجتماعی را طبق جدول زیر تنظیم نمود:
مؤلفههای تیپايدهآل اعتماد اجتماعي
1
فرد حاضر به سپردن چیزهای با ارزش به فرد دیگری است.
2
حسن ظن به دیگران.
3
فرد آمادکی اعتماد به فردی دیگر بدون وجود ترتیبات پشتیبانی در برابر ضایعات ناشی از اعتماد را دارد.
4
تسامح و پذیرش بیگانگان.
5
واگذاری تمام و کمال امورات و کارها به دیگری.
6
مشارکت با دیگران.
7
دموکراتیک بودن.
8
صمیمیت.
9
همکاری، ایثا رو از خود گذشتگی.
10
پیوستگی فرد به اجتماع (خانواده،ملت و مسجد) و احساس هویت.
11
اعتماد به شرکا.
