
انساني60
اين روش كه توسط جوهانسون توسعه داده شد، هزينههاي مرتبط با اثرات مخفي منابع انساني كه سود شركت را كاهش ميدهد محاسبه مينمايد. سرمايه فكري بوسيله محاسبه ميزان مشاركت دارایيهاي انساني تقسيم بر هزينههاي حقوق سرمايهگذاري شده اندازهگيري ميشود. گروجر و جوهانسون تاكيد ميكنند كه حسابداري و هزينهيابي منابع انساني با دامنه گستردهاي از كاربردها همراهند(گروجر و جانسون61،1996):
بعنوان ابزار سياسي، جهت نشان دادن سوء تدبير منابع انساني و سپس بحث در جهت سرمايهگذاري بيشتر و يا مديريت بهتر؛
بعنوان ابزار آموزش براي تحليل ساختاردهي و بنابراين فهم بهتر، حل مشكلات پرسنل از يك منظر كاربردي و بنابراين توانائي بهتر جهت تعادل ارزشهاي كاربردي در مقابل ساير ارزشها؛
بعنوان يك حامي تصميم سازي جهت اطمينان از اينكه از نقطه نظر مديريت تصميمات روي منابع انساني منطقيتر هستند.
2-9-8- مدل كارگزار فناوري62
مدل كارگزار فناوري كه توسط بروكينگ63 توسعه داده شده است، دانش سازماني را به چهار طبقه: دارایيهاي انسان-محور، دارایيهاي زيرساختي، دارایيهاي فكري و دارایيهاي بازار تقسيمبندي ميكند و ارزش سرمايه فكري سازمان را طي يك فرآيند ارزيابي مشخص ميكند. هر بخش از مدل بوسيله پرسشنامههاي مميزي مخصوص درباره متغيرهاي مرتبط با طبقه دارایي بررسي ميشود. بخش اول پرسشنامه مشتمل بر 20 سئوال است كه بر نياز به تقويت سرمايه فكري تاكيد دارد و در ادامه پرسشنامه شامل 178 سئوال است كه مرتبط با چهار طبقه نامبرده از سرمايه فكري ميباشد. در مقايسه با ساير چهارچوبها، اين مدل بخش دوم(سرمايه ساختاري يا ساختار داخلي) را به سرمايه زيرساختي(فرآيندها، روشها و فناوريها) و دارایيهاي فكری(مالكيت معنوي، ابداعات ثبت شده، علامات تجاري و رموز تجاري) تفكيك ميكند(بروكينگ،1996).
قابل توجه است كه شباهتهاي زيادي بين سؤالات مميزي سرمايه فكري كارگزار فناوري و اندازههاي سرمايه فكري هدايت كننده اسكانديا وجود دارد.
2-9-9- امتيازات ثبت شده تقدير- موزون 64
بونتيس و شركت شيميائي داو جلودار استفاده از حق امتيازات ثبت شده بعنوان جايگزينهایي براي اندازهگيري عملي سرمايه فكري ميباشند. در اين روش يك فاكتور فناوري بوسيله حق امتيازات توسعه داده شده توسط شركت، محاسبه ميشود. در اين روش سرمايه فكري و عملكرد وابسته به آن بوسيله تاثير تلاشهاي تحقيقاتي بر مجموعهاي از شاخصها نظير تعداد حق امتيازات ثبت شده، هزينه حق امتيازات ثبت شده تقسيم بر برگشت حاصل از فروش، هزينه تحقيق و توسعه به ازاي هر واحد پولي فروش و هزينه چرخه عمر پروژه به ازاي هر واحد پولي فروش اندازهگيري ميشود(بنتيس،1999).
بخش دارایيهاي فكري شركت داو، يك فرآيند شش مرحلهاي براي مديريت دارایيهاي فكري اجرا نمود كه شامل موارد زير است(بنتيس،1999) :
تعريف نقش دانش در كسب و كار؛
ارزيابي استراتژيهاي رقابتي و دارایيهاي دانش؛
طبقه بندي سبد دارایيهاي دانش شركت؛
ارزيابي اين دارایيها به منظور نگهداري، توسعه، فروش يا رها كردن؛
سرمايهگذاري در زمينههایي كه در آنها فاصلهاي معنادار مشاهده شده است؛ و
يكپارچه كردن سبد دانش جديد و تكرار موارد فوق .
2-9-10- كنترل دارایي هاي غيرملموس65
كنترل دارایيهاي غيرملموس توسط سويبي66 توسعه داده شد و سه نوع از دارایيهاي غيرملموس را كه حاصل اختلاف بين ارزش بازار و ارزش دفتري شركت ميباشد تعريف نمود. اين سه جزء دارایيهاي غيرملموس شامل ساختار خارجي(مارك تجاري، ارتباطات مشتري و تامين كننده)، ساختار داخلي(مديريت، قانون، نظامنامه، روش و رفتار، نرمافزار) و شايستگي فردي(تحصيلات، تجربه، خبرگي) ميباشند(سويبي، 1997).
براي هر جزء دارایي غير ملموس، سه شاخص بر رشد و بازسازي، كارایي و نيز پايداري آن جزء متمركز هستند. وقتي كه هدايتكننده اسكانديا با فرهنگ و فلسفه مديريت سازمان بعنوان بخشي از سرمايه انساني برخورد ميكند، كنترل دارایيهاي غيرملموس آنها را تحت ساختار داخلي طبقهبندي میکند. بدليل تاكيد خاص اين مدل بر انسان، اين مدل بر اين فرض استوار است كه انسان تنها عامل درست در كسب و كار است و ساير جنبههاي ساختاري اعم از داخلي وخارجي، در فعاليتهاي انساني مستتر ميباشد (سويبي،1997).
2-9-11-مدل ارزش افزوده اقتصادي67
ارزش افزوده اقتصادي، بعنوان يكي از اندازهگيريهاي عملكردي مبتني بر ارزش، در زمان پيدايش محبوبيتي فوقالعاده بدست آورد .اين روش بطور نسبي يكي از جديدترين روشهاي ارزيابي عملكرد سازماني ميباشد كه توسط استوارت 68و شركت مشاوره نيويورك توسعه داده شد. اين روش بر بيشينه نمودن ثروت سهامداران متمركز است. ارزش افزوده اقتصادي، جريان نقدي ايجاد شده(پس از كسر ماليات) توسط شركت منهاي هزينه سرمايه صرف شده جهت ايجاد آن جريان نقدي بوده، بنابراين نشان دهنده سود واقعي در برابر سود روي كاغذ ميباشد(استوارت،1997).
ارزش افزوده اقتصادي به عنوان تفاوت بين فروش خالص و مجموع هزينههاي عملياتي، مالياتها و هزينههاي سرمايه ميباشد در حاليكه هزينههاي سرمايه از طريق ضرب هزينه متوسط سرمايه موزون در كل سرمايه(سرمايه گذاري شده) محاسبه ميشود. در عمل، ارزش افزوده اقتصادي زماني افزايش مييابد كه متوسط هزينه سرمايه موزون، كمتر از بازگشت به دارایيهاي خالص 69و يا بالعكس باشد. در حال حاضر روش ارزش افزوده اقتصادي به نحو مطلوبي استقرار يافته است و بطور فزآیندهاي شركتهاي بزرگ در حال پذيرش آن بعنوان پايهاي براي برنامهريزي تجاري و پايش عملكرد هستند. به عبارتي تغيير در ارزش افزوده اقتصادي معياري بدين نحو فراهم ميكند كه آيا سرمايه فكري سازمان اثر بخش بوده و يا خير. بديهي است در اين حال، ارزش افزوده اقتصادي يك اندازه جايگزين براي سرمايه فكري ميباشد و اطلاعات دقيقي از ميزان تأثير سرمايه فكري بر عملكرد شركت فراهم نميكند(بوس،2004)70.
2-9-12-مدل مقایسهی ارزش بازار به ارزش دفتري71
مدل مقایسهی ارزش بازار به ارزش دفتری، جزو مدلهای مبتنی بر سرمایههای بازار است. که در سال 1997 توسط توماس استوارت معرفی شده است. این مدل بدون شک پردامنهترین و مدل به لحاظ به کارگیری در سنجش و ارزش گذاری سرمایهی فکری به سبب سادگی و قابلیت فهم آسان آن است.
در این مدل فرض بر این است که ارزش نهایی تقریبی شرکت از مجموع ارزش داراییهای مشهود و نامشهود بدست میآید، که در قالب ارزش بازار بروز مینماید. مقدار ارزش در واقع حاصل از ضرب قیمت بازاری هر سهم عادی در تعداد سهم صاحبان سهام است. از سوی دیگر، ارزش دفتری به معنی ارزش نمایانده شده در ترازنامههای مالی شرکت است. به طور کلی میتوان گفت که مدل ارزش بازاری به دفتری، تفاوت میان پولی است که سرمایهگذاران شرکت در ابتدا سرمایهگذاری نمودهاند، و جریان نقدینگی که در شرایط زمانی حاضر در صورت فروش سهام شرکت میتوانند به دست بیاورند.
از طرف ديگر ارزش سهام در بازار همواره در حال تغيير است كه نتايج حاصله را صرفاً براي زماني كوتاه معتبر ميسازد. آيا اين بدان معناست كه دارایيهاي ناملموس همواره در حال تغيير است؟ آيا يك معامله و يا تغيير بازار ميتواند به آساني باعث ظهور و يا ناپديد شدن دارایيهاي ناملموس شركت گردد؟ ارزش بازار به ارزش دفتري اندازهاي غير قابل اعتماد از دارایيهاي ناملموس حاصل ميكند. با اين حال ميتوان در مواردي از اين نسبت به شكل درست استفاده كرد. براي مثال در هنگاميكه قصد داريم دارایيهاي فكري يك شركت را در مقايسه با ساير رقبا در صنعت بسنجيم(استوارت،1997).
2-9-13-مدل ارزش ناملموس محاسبه شده72
مدل ارزش ناملموس محاسبه شده، بر پايه اين فرض بنا شده است كه درآمد مازاد يك شركت، براي مثال، درآمد مازاد بر متوسط درآمد صنعت، از سرمايه فكري آن ناشي ميشود. به بيان ديگر با بكارگيري دارایيهاي فيزيكي، درآمد يك شركت حداكثر به متوسط درآمد آن صنعت نزديك ميشود و تنها با بكارگيري سرمايه فكري است كه يك شركت به درآمد مازاد دست مييابد. دادههاي مورد نياز در اين روش از صورت وضعيت مالي شركت تهيه ميشود(استوارت،1997).
اجراي اين روش را ميتوان به شش مرحله زير تقسيم بندي كرد:
درآمد متوسط قبل از كسر ماليات شركت مربوط به سه سال قبل را محاسبه كنيد(a).
متوسط دارایيهاي فيزيكي پايان سال شركت در سه سال گذشته را محاسبه كنيد(b).
درآمد را بر ارزش دارایيهاي فيزيكي تقسيم نموده و از اين طريق نرخ بازگشت دارایي فيزيكي را بدست آوريد (c=a/b).
متوسط نرخ بازگشت به دارایي فيزيكي را براي صنعت(d) در سه سال گذشته محاسبه كنيد و در صورتي كه از متوسط نرخ بازگشت شركت كمتر است مراحل را ادامه دهيد سپس نسبت متوسط ماليات بر درآمد در سه سال گذشته(e) را محاسبه كنيد.
مازاد بازگشت(f) را با رابطه ƒ=((a-d)b)( 1-e) محاسبه مي كنيم.
سرانجام مازاد بازگشت (f) را بر يك درصد مناسب، براي مثال هزينه سرمايه شركت تقسيم كنيد.
2-9-14- مدل شاخص سرمايه فكري73
مدل شاخص سرمایه فکری جزو مدلهای کارت امتیازی متوازن است. که در سال 1997 میلادی توسط یوهان روس و همکارانش معرفی شده است. مدل شاخص سرمایه فکری مدلی برای یکپارچه سازی مدلهای منفرد در قالب یک شاخص و ارتباط دادن تغییرات در سرمایهی فکری به تغییرات در بازار است.
ویژگیهای مدل شاخص سرمایه فکری در موارد زیر مورد توجه است در موارد زیر مورد توجه است که این مدل:
مبتنی بر طرز تلقی سازمان است.
متمرکز بر پایش پویایی سرمایه فکری است.
امکان به حساب آوردن عملکردهای نخستین را ایجاد میکند.
امکان ایجاد رویکردی متمایز از رویکرد نوعی مبتنی برآزمون داراییهای فیزیکی در سازمان، فراهم میکند.
2-9-15- مدل سنجش ارزشگذاري جامع74
روش ارزشگذاري جامع كه توسط مك فرسون75 توسعه يافت، ارتباط مابين اندازهگيري ارزش شركت، سرمايه فكري و مقادير پولي را به منظور ارزشگذاري جامع كسب و كار مورد استفاده قرار ميدهد. اين روش سه دسته ارزش زير را مورد استفاده قرا ميدهد:
ارزش اصلي: كه نمايش دهنده اثربخشي داخلي شركت است؛
ارزش فرعي: كه توسط اثربخشي توزيع شركت اندازهگيري ميشود؛
ارزش ابزاري: كه نشان دهنده فشارها در محيط رقابتي ميباشد.
روش ارزشگذاري جامع، سعي در تهيه كردن ارزش جامع كسب و كار ميكند كه ماحصل مجموع سرمايه فكري و جريانهاي نقدي شركت ميباشد. به عبارتي در اين روش ارزش افزوده مركب، حاصل تركيب ارزش افزوده پولي با ارزش افزوده ناملموس است(مك فرسن،2001).
2-9-16- مدل حسابداري براي آينده76
روش حسابداري براي آينده، كه توسط نش77(1998)توسعه داده شده، يكي از مدلهاي حسابداري موشكافانه است كه در آن دارایيها برحسب ارزش حال جريانهاي نقدي انتظاري تعريف ميشوند. در اين روش نيازي به تفكيك دارایيهاي فيزيكي از دارایيهاي ناملموس نميباشد. در حقيقت روش حسابداري براي آينده همانند روش ايجاد ارزش مطلق، سيستمي براي جريانهاي نقدي كاهش يافته برنامهريزي شده است. اساساً مقدار حسابداري براي آينده، ارزش حال كليه جريانهاي نقدي انتظاري آينده در هزينه بازاري سرمايه ميباشد. هزينه بازاري سرمايه نرخ بازدهي است كه سهامداران پيش از خريد سهام شركت انتظار دارند به آن برسند. اختلاف مابين ارزش حسابداري براي آينده در پايان و ابتداي دوره برنامهريزي(افزايش در هزينه سرمايه) در حقيقت همان ارزش افزوده دوره ميباشد. ناش در اين روش سرفصلهاي سنتي دارایيها، بدهيها و تساوي آنها را البته با معاني جديد بصورت زير بكار برد:
دارایيها :بصورت ارزش حال تمامي جريانهاي نقدي انتظاري آينده ورودي به شركت تعريف ميشود؛
بدهيها :بصورت ارزش حال تمامي جريانهاي نقدي انتظاري آينده خروجي از شركت تعريف ميشود؛
تساوي سهامدار: برابر است با دارایيها منهاي بدهيها. فرآيند و نتيجه خالص تعيين تساوي سهامدار 78 براي كل شركت، ارزشگذاري شركت ناميده ميشود.
2-9-17- ارزش بازار تخصيص يافته سرمايه گذار79
روش ارزش بازار تخصيص يافته سرمايه گذار، ارزش واقعي شركت را
