
قابلفهمبودن31
يك خصوصيت كيفي مهم اطلاعات مندرج در صورتهاي مالي اين است كه به آساني براي استفادهكنندگان قابل درك باشد.
2-3-15 ادغامو طبقهبندياطلاعات
يك عامل مهم در قابل فهم بودن اطلاعات مالي نحوه ارائـه آنهاست. براي اينكه ارائـه اطلاعات مالي قابل فهم باشد لازم است كه اقلام به نحوي مناسب در يكديگر ادغام و طبقهبنديشود.
2-3-16 تواناستفادهكنندگان
صورتهاي مالي براي رفع نيازهاي استفادهكنندگان مختلفي كه از درجات مختلفآگاهي از فعاليتهايتجاري و اقتصادي و نحوهحسابداري برخوردارند، تهيه ميشود. معهذا اطلاعات ماليعموماً براساس اين فرض كه استفادهكنندگان از آگاهي معقولي در مورد فعاليتهاي تجاري و اقتصادي و نحوه حسابداري برخوردارند و اينكه مايل به مطالعه اطلاعات با تلاش معقولي هستند، تهيه ميشود. در عين حال، اطلاعات پيچيدهاي كه جهت رفع نيازهاي تصميمگيري اقتصادي مربوط تلقي ميشود نبايد به بهانه مشكل بودن درك آن توسط برخي استفادهكنندگان از صورتهاي ماليحذف شود، گرچه اين گونه اطلاعات نيز بايد حتيالمقدور به گونهاي ساده ارائه شود.
2-3-17 محدوديتهايحاكمبر خصوصياتكيفياطلاعاتمالي
به ندرت ميتوان اطلاعاتيتهيه كرد كه كاملاً مربوط، قابلاتكا، قابل مقايسه و قابل فهم باشد. برخي از مؤثرترين محدوديتها در بندهاي زیر تشريحميگردد:
2-3-17-1 موازنهبينخصوصياتكيفي
يكياز محدوديتها ايناست كه اغلب نوعي موازنه يا مصالحه بين خصوصيتهاي كيفي ضرورت دارد. بهطور مثال اطلاعاتي كه قابلاتكاتر است اغلب از درجه مربوط بودن كمتري برخوردار است و به عكس. عموماً هدف، دستيابي به نوعي توازن بين انواع خصوصيات به منظور پاسخگويي به اهداف صورتهاي مالياست .اهميت نسبيخصوصيتهايكيفي در موارد مختلف امري قضاوتياست.
مثال ديگري از تضاد بالقوه بين خصوصيات كيفي، تضاد بين «بيطرفي» و «احتياط» استكه هر دوي آنها از خصوصيات مربوط به قابليت اتكا محسوبميشود. بيطرفيعبارتاز عاريبودناز تمايلات جانبدارانهاست. معهذا اعمال احتياط بيش از حد معمول، منجربه بيان كمتر از واقع داراييها و درآمدها و بيان بيشتر از واقعبدهيها و هزينهها ميشود. براي اجتناب از اينخطري كه متوجه «بيطرفي» است، «احتياط» را نبايد به عنوانيك انحراف سيستماتيك در اندازهگيري تعبير كرد، بلكه احتياطرا بايد نوعي طرز تفكر تعبير كرد كه ارزيابي دقيق ابهامات و توجه هشيارانه به خطرات احتماليرا ميطلبد. حالتمطلوب اين است كه ميزان ترديد ناشياز برخورد محافظهكارانه، كاملاً با تمايل به خوشبيني بيشاز حد جبرانشود.
2-3-17-2 بهموقعبودن32
هرگاه تأخيري نابجا درگزارشاطلاعاترخدهد، اطلاعات ممكناست خصوصيت مربوط بودن خود را از دست بدهد. ممكناستلازم شود كه مديريت نوعي موازنه بين مزيتهاي نسبي «گزارشگري به موقع» و «ارائـهاطلاعات قابل اتكا» برقرار كند. برايارائـه به موقع اطلاعات، اغلب ممكناست لازم شود قبل از مشخص شدن همه جنبههاي يكمعاملهيا رويداد، اطلاعات موجود گزارششود كه اين از قابليت اتكاي آن ميكاهد. بهعكس، هرگاه به منظور مشخصشدن همه جنبههاي مزبور، گزارشگري با تأخير انجام گردد، اطلاعاتممكناست كاملاً قابل اتكا شود، ليكن براي استفادهكنندگاني كه بايد طي اين مدت تصميماتي اتخاذ كنند بيفايده شود. براي نيل بهموازنـه بين خصوصيات مربوط بودن و قابل اتكا بودن، با توجه به الزاماتقانونيدر مورد زمان ارائـه اطلاعات، مهمترين موضوعيكه بايد مورد توجه قرار گيرد ايناستكهچگونه به بهترين وجه به نيازهاي تصميمگيري اقتصادي استفادهكنندگان پاسخ داده شود. سود برای اثربخشی باید به موقع در دسترس قرار گیرد. به موقع بودن سود، موجب واقعی شدن بازده میگردد و در صورت ارائه در فواصل کوتاه مدت، موجب کاهش ریسک اطلاعاتی میگردد. در این حالت سود حسابداری به دنبال اندازگیری سود اقتصادی است، که تغییر دهنده ارزش بازار سهام است ( کردستانی 1386، 88).
2-3-17-2-1 عوامل موثر بر به موقع بودن سود و گزارشگری آن
در تحقيقات انجام شده قبلي، مهمترين عوامل موثر بر گزارشگري مالي به موقع به شرح زير نوان شدهاند:
الف اندازه شرکت: در بيشتر پژوهش های انجام شده قبلي در خارج از كشور، وجود رابطه معني دار بين به موقع بودن گزارشگري مالي ساليانه با اندازه شركت مورد تاييد قرار گرفته است. بيشتر اين محققين معتقد ندكه شركتهاي با اندازه بزرگ زودتر از شركتهاي كوچك، عمليات حسابرسي خود را اجرا و تكميل ميكنند.
اولاً) به دليل استقرار سيستمهاي كنترل داخلي قوي درشركتهاي بزرگ، احتمال وقوع اشتباه چه سهوي و چه عمدي در صورتهاي مالي كاهش پيدا میكند و به تبع آن حسابرسان ميتوانند اتكاي بيشتري بر سيستم كنترل داخلي شركت نموده و به نحو قابل ملاحظه اي از حجم آزمونهاي محتوا به کاهند. ثانیاً شركتهاي بزرگ به دليل داشتن منابع مالي زياد قادرند كارمندان حسابداري بيشتر با تخصص و تحصيلات بالاتر و همچنين سيستمهاي اطلاعاتي پيشرفته تري را به خدمت به گيرند. از طرف ديگر اين شركتها با در اختيار حسابرسان گذاشتن تعدادي از پرسنل خود و انجام قسمتي از كارهاي حسابرسي و بكارگيري موسسات حسابرسي كارآمد و پرداخت حق الزحمه حسابرسي بيشتر، عمليات حسابرسي صورتهاي مالي آنها در مدت زمان اندكي بعد از اتمام سال مالي انجام میشود.
ثالثاً) شركتهاي بزرگ از حساسيت بيشتري نسبت به شركتهاي كوچك برخوردارند. شركتهاي بزرگتر داراي هزينه هاي سياسي بيشتري نسبت به شركتهاي كوچكتر هستند. بزرگ بودن شركت، تعداد زياد ذينفعان را به همراه دارد كه تمايل دارند، عمليات شركت را با دقت و حساسيت زيادي تعقيب كنند. بنابراين مديران شركتهاي بزرگ تمايل دارند، مدت زمان تاخير در اجرا و تكميل عمليات حسابرسي و گزارشگري مالي را كاهش دهند. زيرا آنها شديداً از طرف سرمايه گذاران، اعتبار دهندگان، نهادهاي قانوني و ديگر استفاده كنندگان براي ارائه به موقع صورتهاي مالي خود تحت فشارند. لذا، اين فرض قابل تصور وجود دارد كه ارتباط معني دار آماری بین اندازه شرکت و مدت زمان اجرا و تكميل عمليات حسابرسي وجود دارد.
ب) نسبت بدهي به حقوق صاحبان سهام: اين امكان وجود دارد ،شركتهايي كه نسبت بدهي به حقوق صاحبان سهام آنها بالا باشد؛ تمايل داشته باشند ميزان و سطح ريسك خود را پنهان نمايند.آنها ممكن است براي اين منظور درصدد برآيند، صورتهاي مالي سالانه خود را با تاخير منتشر کنند. از طرف ديگر بالا بودن نسبت بدهي به حقوق صاحبان سهام، احتمال ناتواني شركت در بازپرداخت بدهي و ايفاي تعهدات را افزايش میدهد. در چنين مواردي حسابرسان نگران كمتر از واقع نشان دادن بدهيها توسط شرکت خواهند بود. بنابراين حسابرسان براي كاستن ميزان مسئوليت خود در مقابل دعاوي مطروحه احتمالي در آينده، رسيدگي كاملتري را برنامهريزي كرده و روشهاي حسابرسي را بگونهاي طراحي و اجرا مي نمايند كه از كامل بودن بدهي هاي ثبت شده اطمينان حاصل كنند. انجام این گونه اقدامات از جانب حسابرسان، موجب طولاني شدن زمان تكميل عمليات حسابرسي و تاخير در انتشار صورتهاي مالي خواهد شد.
ج)سودآوري: توان سودآوري شركت به عنوان يكي از متغيرهاي اثر گذار بر مدت زمان اجرا و تكميل عمليات حسابرسي مورد مطالعه قرار گرفته است. وجود يك رابطه منفي بين توان سودآوري شركت با مدت زمان تاخير در اجرا و تكميل عمليات حسابرسي شركت قابل تصور است. بدين معني كه شركتهاي سود ده زودتر از شركتهاي زيان ده، عمليات حسابرسي خود را اجرا و تكميل ميكنند.
گزارش سود يا زيان ميتواند به عنوان يك خبر خوب يا بد در مورد نتايج عملكرد سالانه شركت مورد توجه قرار گيرد. در مورد شركتهاي زيان ده، مديران شركت تمايل دارند انتشار گزارشهاي مالي سالانه با تاخير باشد تا از عواقب انتشار يك خبر بد اجتناب نمايند. ازاين رو، مديران شركتهاي زيان ده تمايل دارند، حسابرسان از برنامه زماني معمول حسابرسي عقب تر باشند و عمليات حسابرسي با تاخير بيشتري انجام شود. همچنين در مورد شركتهاي زيان ده، حسابرسان عمليات حسابرسي را با احتياط و اعمال مراقبت حرفهاي بيشتري انجام ميدهند. به ويژه زماني كه احتمال بروز ناتواني مالي، ورشكستگي يا عدم تداوم فعاليت يا تقلب مديران در شركتهاي زيان ده وجود داشته باشد. در نقطه مقابل، شركتهاي سود ده به منظور انتشار يك خبر خوب تمايل به انتشار زودتر از موعد صورتهاي مالي سالانه حسابرسي شده دارند. از اين رو نسبت به تكميل سريع عمليات حسابرسي و جلوگيري از تاخير در تكميل عمليات حسابرسي علاقه نشان ميدهند. هم چنين در شركتهاي سود ده، چنان چه حاشيه سود يا نرخ بازده آنها بالاتر از متوسط صنعت باشد، با انتشار اين خبر خوب، از مزاياي پيشبينيهاي بازار و تصميمات استفاده كنندگان در مورد شركت منتفع خواهند شد. عملكرد مثبت يك شركت اثر برجستهاي بر روي ارزش سهام شركت خواهد داشت.
د) نوع اظهارنظر حسابرسي: مدت زمان تاخير در اجرا وتكميل عمليات حسابرسي به عنوان تابعي از نوع اظهارنظرحسابرسي ارائه شده در نظر گرفته میشود. براين اساس عنوان ميشود ؛ شركتهايي كه اظهار نظر حسابرسي ارائه شده در مورد صورتهاي مالي آنها به شكل مقبول است، احتمالا زودتر از شركتهايي كه اظهارنظر غيرمقبول دريافت ميكنند، عمليات حسابرسي خود را اجرا و تكميل ميكنند. به عبارت ديگر، متوسط تاخير در اجرا و تكميل عمليات حسابرسي براي شركتهايي كه اظهار نظر مقبول دريافت ميكنند، كمتر از شركتهايي است كه اظهار نظر غير مقبول دريافت ميكنند.
اظهارنظرهاي غير مقبول به عنوان يك خبر بد در نظر گرفته شده و باعث كندي در انتشارصورتهاي مالي سالانه حسابرسي شده شركت ميشود. علاوه بر آن، اختلاف نظرهاي موجود بين حسابرس و شركت در خصوص بندهاي شرط گزارش حسابرسي مطرح شده، موجب افزايش مدت زمان تاخير در اجرا و تكميل عمليات حسابرسي شركت میشود(مرادی و پور حسینی، 1388).
2-4- عدم تقارن اطلاعاتی
2-4-1 عدم تقارن اطلاعات و کارایی بازار
عدم تقارن اطلاعات زماني ايجاد ميشود كه سهامداران به اطلاعات محرمانه اي كه مديران شركت در اختيار دارند، دسترسي نداشته باشند. وجود اطلاعات كافي در بازار و انعكاس بموقع و سريع اطلاعات بر روي قيمت اوراق بهادار ارتباط تنگاتنگي با كارايي بازار دارد. در بازار كارا، اطلاعاتي كه در بازار پخش ميشود به سرعت بر قيمت تاثير مي گذارد. در چنين بازاري، قيمت اوراق بهادار به ارزش ذاتي آن نزديك است. به عبارت ديگر ويژگي مهم بازار كارا اين است كه قيمت تعيين شده در بازار، شاخص مناسبي از ارزش واقعي اوراق بهادار است. بازار كارا بايد نسبت به اطلاعات جديد حساس باشد. اگر اطلاعات تازه اي به اطلاعات عموم ميرسد، قيمت سهام عادي شركت متناسب با جهت اطلاعات ياد شده تغيير خواهد كرد. اگر بازار نسبت به اطلاعات جديد بي تفاوت باشد و عكس العمل لازم را نشان ندهد، يعني تحليل كننده اي در بازار براي ارزيابي و بررسي اثر اطلاعات جديد برقيمت نباشد، طبعاً آن بازار كارايي نخواهد داشت (جهانخاني و عبده تبريزي، 1372).
جيانگ و كيم،2000، بيان داشتند كه در شركتهايي كه سهامداران آنها را نهادها و شركتهاي ديگر تشكيل ميدهند، اطلاعات داخلي با ارزش درباره چشم اندازهاي تجاري آتي شركت و همچنين استراتژيهاي تجاري آن، از طريق ارتباط مستقيم بين مديران و شركتهاي مالك عمده سهام به طور انحصاري در اختيار قرار مي گيرد. اين انتقال اطلاعات اغلب از طريق كانال هايي همانند اعضاي مشترك هيات مديره در اختيار شركتهاي
