
امنیت روانی ، آرامش روحی و مصونیت روان او از هرگونه تعرض و تجاوز جنبههای اثـباتی و سـلبی حق معنوی تمامت روان در کـودکان مـیباشد. در مفاهیم تربیت اسلامی آمده است که قهرکردن که یک روش تنبیهی و تادیبی است ، نباید به طول بینجامد ؛ زیرا طولانی شدن قهر والدین منجر به ایـراد خـسارت به روان لطیف کودک مـیشود. بـنابراین هرگونه لطمه روانی به کودک ، تجاوز به حق تمامت روان او به شمارمیآید و پذیرفته نیست. با استقراء در تعالیم تربیتی و احکام حقوقی و آموزههای اخلاقی دین میتوان دهها حق معنوی را شناسایی نمود. آنچه مـهم اسـت گذر از شناسایی حق اخلاقی به حقی است که الزامات حقوقی نیز پدید میآورد و در این نوشتار بدان مبادرت شده است : شناسایی برخی مصادیق حقوق معنوی کودک و گذر از حق اخلاقی به حـقی کـه از پشتـوانه حـقوقی لازم برخوردار باشد.
اکنون این سؤال مطرح میگردد که آیا حقوق اسلامی تجاوز یا تخلف از حقوق معنوی کـودک را علاوه بر حکم تکلیفی حرمت موجب حکم وضعی ضمان و مسؤولیت مـدنی بـه شـمار می آورند؟
در فصل سوم به بررسی و پاسخ به این سؤال خواهیم پرداخت
2-2-2 کودک آزاری
در فصل اول تعریف و مفهوم کودک آزاری بیان شد حال در این بخش از فصل دوم به بیان انواع و اقسام کودک آزاری، سپس علل کودک آزاری و در انتهای فصل به نتایج و آثار کودک آزاری به عنوان یک عامل اساسی در ایجاد آسیب های معنوی کودکان خواهیم پرداخت:
1-2-2-2: انواع کودک آزاري :
کودک آزاري جسمي :
کودکآزاری جسمی عبارت است از حمله فیزیکی به کودک به طوری که موجب درد،بریدگی، کبودی،شکستگی استخوان،و سایر جـراحات و حـتی مـرگ کودک گردد. مواردي چون شلاقزدن ، كتك زدن با دست ، بستن کودک، ضربه زدن ، داغ کردن ، سوزاندن با قاشق داغ ، سوزاندن با آب جوش یا مایعات داغ، تکان دادن شدید، شکستن استخوان ، زخمي کردن، ايجاد صدمات داخلي من جمله خونريزي دروني ، کشيدن گوش و موي سر ، سيلي زدن ، نيشگون گرفتن، پرتاب کردن ، فشردن ، تکان دادن ، استفاده از آتش سيگار ، گاز گرفتن ، گذاشتن فلفل در دهان كودك ، کوبيدن سر به ديوار ، ايجاد سياهي و کبودي در بدن کودک و هر شيوه ديگر از ايجاد آسيب جسماني ، از مصاديق بارز کودک آزاري جسمي مي باشد . (ابراهيمي قوام، صغري، اثرات سوءاستفاده و بدرفتاري بر تحمل اجتماعي و روانشناختي كودك، مجمع علمي جايگاه تربيت وزارت آموزش و پرورش ، 1374)
اما در تعریف کودکآزاری جسمی نیز همانند تعریف خود کودکآزاری نظر واحدی وجـود نـدارد،در واقـع تعاریف کودکآزاری جسمی عمدتا تحت تأثیر مسائلی نظیر:الف)قوانین و مقررات حقوقی مـربوط بـه بزهدیدگی اطفال؛ب)ارزشهای فرهنگی خصوصا در زمینهء تربیت اطفال و تنبیه و مجازات آنان و استعدادهای زیستشناختی میشود(مدنی 3831:12).
البته در کودکآزاری جـسمی بـرخی خـشونتهای خانوادگی طبیعی قلمداد میشود و لذا عدهای معتقدند در کودکآزاری جسمی باید جدا این معیارهای پذیـرفته شـدهء اجـتماعی مورد توجه قرار گیرد.در این صورت،اگر مقبولیت اجتماعی یک رفتار،ملاک تفکیک آزار یا عدم آزار مـحسوب شـود،باید تـعریفی کاملا نسبی و بومی از کودکآزاری ارائه شود.
کودک آزاري رواني و عاطفي :
کودکآزاری عاطفی عبارت است از هـرگونه رفـتار نامناسبی که بر عملکرد رفتاری،شناختی، عاطفی و جسمی کودک تأثیر منفی داشته باشد.آزارهای کـلامی و غـیر کـلامی،سرزنش یا تحقیر، ناسزا گفتن،مسخره کردن،دست انداختن،مقررات و کنترل شدید و نامعقول،ترساندن مکرر کودک از تنبیه سخت بدنی،انتظارات و بـرخوردهای نـامناسب با سن کودک،به خدمت گرفتن کودک در جهت ارضای نیازهای عاطفی خود و پاسـخهای رفـتاری غـیر قابل پیشبینی والدین و کليه اقداماتي که کارکردهاي روانشناختي رفتار و رشد کودک را به شدت تحت تاثير قرار مي دهد و باعث بیثباتی و دگرگونی شناختی کودک میشود،همه از مصاديق کودک آزاري رواني و عاطفي به حساب مي آيد .(موسوی بجنوردی، سید محمد، مجله حقوق و علوم سیاسی، تابستان 86، شماره 3، ص 9).
کودک آزاري جنسي :
آزار جنسی،درگیر نمودن کودک در فعالیتهایی است که منجر به ارضـای جـنسی افراد بزرگسال میشود.مرکز ملّی کودکآزاری،سوء استفاده جنسی را تماس یا تعاملات بین کودک و فـرد بـالغی مـیداند که کودک را به منظور تحریک جنسی مورد استفاده قرار داده است.(موسوی بجنوردی، سید محمد، مجله حقوق و علوم سیاسی، تابستان 86، شماره 3، ص 9) بطور کلی تماس جنسي با کودک و يا هر گونه تعامل جنسي بين کودک و بزرگسال را کودک آزاري جنسي مي گويند . تعامل ممکن است دامنه وسيعي از رابطه جنسي تا نمايش آلت تناسلي فرد بزرگسال به کودک ، اجبار کودک به نشان دادن آلت تناسلي خود به فرد بزرگسال ، وادار ساختن کودک به روسپيگري ، استفاده از کودک در حوزه هرزه نگاري اينترنتي ( پورنوگرافي ) و … را شامل بشود .
کودک آزاري آموزشي :
آسيب ها و آزارهايي که از طريق نظام آموزشي و عموماً به توسط معلمان ، شيوه هاي تدريس ، محتواي کتابها و … در دانش آموز ايجاد مي شود در اين حوزه قرار مي گيرد . البته عموماً آزار آموزشي با آزار جسمي ( مثل تنبيه بدني ) يا آزار رواني ( مثلاً تحقير دانش آموز ) همراه است ، اما در مجموع ناديده گرفتن تفاوتهاي فردي دانش آموزان ، ايجاد رقابتهاي ناسالم و شديد بين آنها ، ايجاد فشارهاي رواني و … از مصاديق بد رفتاري آموزشي تلقي مي شود .
کودک آزاري اقتصادي :
عموماً آزار اقتصادي در معناي سوء استفاده و بهره برداري از کودک در جهت کسب درآمد و عدم تخصيص آن درآمد به خود کودک استعمال مي گردد . واداشتن کودک به کارهاي خارج از خانه ، کار اجباري ، تکدي گري ، الزام به انجام کار درآمد زا در محيط خانه و … از مصاديق اين نوع بد رفتاري محسوب مي شود .
کودک آزاري ناشي از غفلت :
غفلت یکی از شایعترین انواع آزار کودکان است که اغلب در خـانوادههای کـم درآمد مشاهده میشود:
غفلت یا مسامحه عبارت است از عدم فراهم آوردن احتیاجات غذایی، پوششی،مسکن،بهداشت و مراقبت طبّی و تحصیلی و سـرپرستی طـفل توسط والدین یا سرپرست طفل(جلیلی،1374)
بر خلاف پنج مورد قبل اين نوع کودک آزاري بصورت غير عمدي و در اثر غفلت و مسامحه اتفاق مي افتد ، به اين معنا که عدم توجه کافي و لازم والدين نسبت به تامين نيازهاي اوليه جسمي و رواني کودک و در حقيقت رابطه کم و جزئي والدين و سرپرستان با کودک ، کودک آزاري ناشي از غفلت ناميده مي شود . غفلت از تامين نيازهاي اوليه جسمي و رواني کودک همچون تغذيه ، پوشاک ، نظافت ، ابراز عشق و علاقه ، عدم تربيت مناسب و… تحت عنوان کودک آزاري ناشي از غفلت قابل بحث است .
به طور کلی،ناتوانی یا غافل ماندن والدین از تـوجه و رسـیدگی به نیازهای هیجانی و عاطفی کودک مسامحهء عـاطفی نـامیده میشود.
2-2-2-2 علل کودک آزاري
معمولاً شناسايي دلايل يک معضل از دو حيث يادگيري علمي آن معضل و نيز در بکارگيري روشهاي مناسب در جهت پيشگيري از آن حائز اهميت است . معضل کودک آزاري نيز از اين قاعده مستثني نيست و به حقيقت شناسايي دلايل کودک آزاري گامي مهم در جهت موفقيت برنامه پيشگيري از وقوع اين پديده به حساب مي آيد .
دلايل کودک آزاري را مي توان با توجه به چند بعدي بودن اين پديده ، به اين معنا که کودک ، کودک آزار علل خانوادگی و شرايط اقتصادي ، اجتماعي و فرهنگي ابعاد آن را تشکيل مي دهند در چهار دسته به شرح ذيل تقسيم بندي نمود :
دلايل موجود در فرد آزار دهنده :
اختلالات رواني ، عقده هاي رواني ، سابقه تنبيه و آزار در دوران کودکي ، اضطراب ، افسردگي ، عصبانيت زائد ، وسواس ، شخصيت ضداجتماعي ، اعتياد به مواد مخدر يا الکل ، نداشتن مهارت فرزند پروري و در والدين و يا سرپرستان قانوني کودک ، سواد والدين ، والدين جوان ، پيشينه كيفري و سوابق مجرمانه ، عدم آشنايي والدين و افراد خانواده نسبت به حقوق كودك به علت اطلاع رساني غير شفاف و محدود در مورد كودك و حقوق او از سوي رسانه هاي همگاني بخصوص صدا و سيما و … از عمده دلايل کودک آزاري در فرد آزار دهنده محسوب مي شود .
خصوصيات کودک آزار ديده :
اگرچه مـمکن اسـت چـند کودک در یک خانواده مورد اذیت و آزار واقـع شـوند ولی گاهی یک کودک بیش از سایرین آزار میبیند.خانوادههای بسیاری وجود دارند که در آنـها تـنها یک کودک مورد سوء رفتار دیـگران قرار گرفته و فرزندان دیـگر کـمابیش حمایت و محافظت شدهاند. ازاینرو بـه نـظر میرسد احتمالا برخی ویژگیهای خاص روانی در کودکان آزاردیده احتمال اعمال آزار نسبت به آنـانرا افـزایش میدهد.
دلايلي چون فرزند اول خانواده بودن ، نارس بودن ، داشتن معلوليت جسمي و ذهني ، تولد ناخواسته و يا نامشروع ، فرزند خواندگي ، مشکلات رفتاري ، ظاهر فيزيکي بد ، لاغر و قيافه زشت و … در اين دسته قرار مي گيرند .
مطالعات نشان میدهد که بـه طـور کـلی سه گروه کـودکان بـیش از سایرین در معرض کودکآزاری قـرار مـیگیرند: الف) کودکان غیر طبیعی، ب) کودکان دشوار، ج) کودکان طردشده(مدنی،3831:78).
الف) کودکان غیر طبیعی
کودکانی که به دلیل مشکلات آشکار جسمی و روانی از بدو تـولد بـه مراقبتهای ویژه از سوی دیگران نیاز دارنـد.این کـودکان به دلیـل نـارساییهای گـوناگون،نسبت به کودکان معمولی بـیشتر در معرض آزار قرار میگیرند.این نارساییها شامل نارس بودن،وزن پایین هنگام تولد، ناهنجاریهای مادرزادی،نقایص هیجانی و عاطفی،اختلال در تـکلّم،تأخیر در رشـد و تکامل، نقایص بینایی و شنوایی،عقبماندگی ذهنی،فلج مـغزی و بـیماریهای مـزمن و…میشود.
ب) کودکان دشوار
کـودکان دشـوار،گروهی از کودکان هستند کـه از نـظر جسمی مانند سالمند اما در بعضی شرایط دشواریهای خاصی دارند یا والدینشان آنانرا غیر طبیعی میدانند.بدخلقی،بیش فـعالی، بـیاختیاری ادرار یـا مدفوع،عادات غذایی نامناسب،ابتلا به بیماریهای مکرر،تحریکپذیری، سـازشناپذیری و در بـعضی از مـوارد ظـاهر فـیزیکی بـد(لاغری،یا بدقیافه بودن و…)از ویژگیهای این کودکان است که در چنین مواردی احتمال کودکآزاری افزایش مییابد. حتی تصور والدین در مورد کودکان بیش فعال این است که برای کنترل رفتارهای غیر عادی آنـان نیاز است که به صورتی تأدیب شوند.بنابراین،مجازات نمودن طفل برای تعلیم و پرورش او و آموزش رعایت احترام به بزرگترها الزامی است(جلیلی،4731).
ج) کودکان طردشده
کودکانی که حاصل حاملگیهای ناخواسته،نامشروع یا پیشبینی نشدهء والدین هستند و همچنین فرزندخواندهها در زمـرهء کـودکان طردشده قرار دارند.گاهی اوقات کودکان با انتظارات و آرزوهای والدین هماهنگ نیستند.مثلا والدینی که آرزوی تولد پسری را داشتند با نوزاد دختری روبرو میشوند.در این هنگام،آنان رؤیاهای خود را بر باد رفته مـیبینند و لذا ارتـباط مناسبی بین آنها شکل نمیگیرد و همین امر موجبات کودکآزاری را فراهم میآورد.
علل خانوادگی
خانواده دارای نقش اساسی در بروز کودکآزاری است.اکثر آزارها در خانواده از سوی والدین اعمال میشود. بنابراین، بررسی عـوامل خـانوادگی در سببشناسی آزار اهمیت ویژهای دارد. مهمترین ایـن عـوامل عبارتند از:
1- فقدان مهارتهای کافی به عنوان والدین؛
2- شغل والدین؛
3- تحصیلات والدین؛
4- سابقه محکومیت یا سوء پیشینه در خانواده؛
5- تک والدی بودن خانواده؛
6- وجود تعارض و ارتباطات مختل در خانواده؛
7- سابقه اعتیاد در خانواده؛
8- سابقه بیماری جـسمی یـا روانی در خانواده؛
9- سابقه طلاق و جـدایی در خانواده؛
10- انـزوای اجتماعی خانواده؛
11- جمعیت خانواده.
12-
