
شورا شده بود. با تحولات عربی و افزایش چالشهای منطقهای و تهدید به کشورهای دیگر عربی خلیجفارس سبب ظهور و بازیابی قدرت و تثبیت رهبری کشورهایی عربستان سعودی آن را بهعنوان رهبر بلامنازع از شورای همکاری خلیجفارس تثبیتشده است. این رهبری عربستان سعودی با اجماع شورای همکاری خلیجفارس در ارسال “شبهجزیره سپر” به بحرین و ابتکار عمل شورای همکاری خلیجفارس در یمن نشان داد. بااینحال، بهار عرب برای شورای همکاری خلیجفارس یک فرصت فراهم کرده است تا اعضا بخصوص عربستان سعودی که زمان طولانی مشتاق رهبر جهان عرب را داشتهاند برای گسترش نفوذ منطقهای خود سعی کنند. عربستان سعودی به دنبال به دست گرفتن ابتکار عمل، نهتنها نسبت به خیزشهای حاشیه خلیج بلکه بهکل تحولات منطقه بوده و سعی در استفاده حداکثری از آنها برای خود بوده که یک نمونه آن را میتوان اعطای 4 میلیارد دلار به مصر برای تقویت پادشاهی مصر بعد از مبارک بهعنوان بخشی از یک استراتژی حسابشده برای خرید نفوذ دانست (Kamrava, 2011, 103).
7-1-1-2-1-1-4 اهمیت راهبردی سوریه
همسایگی سوریه با فلسطین اشغالی، لبنان، ترکیه و عراق، بهوضوح اهمیت ژئوپلیتیکی و نقش راهبردی این کشور را در مناسبات منطقهای و بینالمللی نمایان میسازد. با نگاه اجمالی به وضعیت کشورهای عرب خاورمیانه متوجه میشویم که سوریه دربازیهای سیاسی منطقه نقش مستقلی ایفا میکند و درعینحال صاحب دیدگاه خاص خود است. درگیری رژیم صهیونیستی باسوریه، محور اهمیت نظامی و استراتژیک این کشور در منطقه است. سیاستهای منطقهای سوریه همواره بر اتحاد منطقهای بهویژه همسو نمودن مواضع جهان عرب در ابعاد سیاسی، نظامی و اقتصادی بوده است. رهبریت گروههای جهادی و نهضتهای استقلالخواه در جهان عرب، بهرهگیری از کلیه امکانات برای برقراری در جهان عرب (Manfreda,2012).
همچنین ازنظر موقعیت ژئوپلیتیکی سوریه یکی از مهمترین بازیکنان در منطقه محسوب میشود. نزدیکی سوریه به مرزهای اسرائیل، اهمیت قابلتوجهی در مسائل مربوط به جنگ و صلح برای آن ایجاد کرده علاوه بر این، تنها کشور عربی است که دارای مرز با لبنان است که باعث میشود نفوذ خود را در آن کشور اجتنابناپذیر کند. علاوه بر این، همسایگی صحرای سوریه در مرز دو استان اصلی سنی عراق، موصل و الانبار اهمیت سوریه را برای قدرتهای منطقه دوچندان کرده است.
2-2-1-1-4 ائتلاف با ترکیه
با وقوع خیزشهای عربی خاورمیانه که سیستم قدرت و تعاملات میان بازیگران این منطقه را دستخوش تحول نمود، نوعی تحول در استراتژیهای منطقهای شورای همکاری خلیجفارس و در رأس آنها عربستان و قطر به وجود آمد که آن کنشگری بر مبنای الگوی موازنه سازی است که در این چارچوب عربستان در تلاش است تا با ائتلاف با یک بازیگر مهم منطقهای همچون ترکیه در جهت موازنه سازی منطقهای و متعادل کردن پدیدههای متأثر از تحولات بهار عربی اقدام نماید. آنچه معطوف به این استراتژی شورای همکاری خصوصاً عربستان است، حفظ هژمونی خود در شبهجزیره عربی و متعادل نمودن پدیدههای تندرو بخصوص در منطقه خلیجفارس، موازنه قوا در مقابل ایران و … میباشد.
در این میان ترکیه میتواند متحد بالقوهای برای اعراب منطقه بخصوص بعد از تحولات جهان عرب در سال 2011 باشد. ازاینرو شورشهای جهان عرب منجر به همکاریهای بیشتر بین عربستان و ترکیه بهعنوان دو کشور مهم و باثبات در منطقه شده است. ریاض و آنکارا همکاری در شماری از موارد را شروع نمودهاند و جهتگیری سیاسی پراگماتیک و نهادینه را توسعه دادهاند (Muhittin,2012: 4).
ترکیه در دهه قبل حضور مؤثری در منطقه نداشته و از ورود به تحولات منطقه خود را بر حذر داشته است. اما پس از 2002 و روی کار آمدن حزب عدالت و توسعه در جهت سیاستهای خود یعنی تعمیق عمق استراتژیک و کاهش و به صفر رساندن مشکلات با همسایگان به دنبال اندیشه احیای امپراتوری عثمانی، ایفای نقشی بیسابقه در منطقه را در ارتباط با همسایگان برای افزایش نفوذ در خاورمیانه و تعمیق عمق استراتژیک خود شروع کرده است. این اشتیاق برای رهبری و گسترش نفوذ را میتوان در مواردی مثل رهیافت فعالانه نسبت به مناقشه فلسطین و اسرائیل، اعزام نیرو به افغانستان، مشارکت در نیروهاي سازمان ملل در لبنان، حضور جدی در سازمان اجلاس اسلامی و اجلاسهای مختلف اتحادیه عرب، برقراری روابط نزدیکتر را با ایران، عراق و سوریه، حمایت از برنامه هستهای ایران و در تحولات اخیر نیز ایفای نقش فعال بهعنوان میانجی در تحولات لیبی و مصر، حضور در بحران سوریه و برگزاری نشستهای متعدد در ترکیه برای حل بحران رؤیت نمود. تحولات اخیر منطقه مقامات ترکیه را به تکاپو واداشته تا از این رخدادها فرصتی براي تقویت نقش و نفوذ منطقهای و بینالمللی خود و نیز تأمین برخی اهداف راهبردي در سیاست خارجی استفاده نموده و بر همین اساس برخورد فعالی را با این تحولات تدارك دیدهاند. یکی از این سیاستها گسترش و بهبود روابط ترکیه با کشورهای حاشیه خلیجفارس بهعنوان یکی از محورهای کلیدی خاورمیانه مبادرت ورزیده است.
یکی از این کشورهایی که پس از 2002 ترکیه نگاه ویژهای در معادلات خود برای او بازکرده است عربستان سعودی بوده است بهنحویکه شاهد گسترش روابط در همه زمینههای سیاسی اقتصادی و نظامی میان طرفین بودهایم. که دیدارهای دوطرفه پادشاه عربستان از آنکارا و عبدالله گل و رجب طیب اردوغان از ریاض طی سالهای 2006، 2007 و 2010 و 2012 نشان از روابط رو به گسترش است. امضای قرارداد برای توسعه همکاریهای راهبردی بهویژه درزمینه امنیت خلیجفارس نشان از گسترش روابط دو طرف و تلاش برای افزایش همگرایی بیشتر دارد .(Arabic.people.com)
این تمایل برای برقراری ارتباط و گسترش مبادلات از جانب اعراب خصوصاً عربستان نیز بوده و عواملی از قبیل شکوفاتر شدن اقتصاد ترکیه، نظام سیاسی متعادل و خوانش میانهرو از اسلام در کنار تیره شدن روابط آنکارا و تلآویو زمینه را در افکار عمومی عربستان و منطقه حاشیه خلیجفارس برای تقویت روابط ریاض_آنکارا تمایل برای ارتباط دوطرفه را فراهمتر نموده و در مقابل قدرت مالی عربستان و نفوذ بالای آل سعود در میان نخبگان جهان عرب میتواند زمینه را برای تقویت بیشازپیش روابط دوجانبه فراهم نماید، بهویژه اینکه اکنون سعودیها باور دارند که ترکیه در مقابله با ایران در کنار آنها قرار دارد و بحران سوریه نیز اقتصاد ترکیه را در تنگنای مالی قرار داده که کلید حل آن در اختیار قدرت مالی عربستان سعودی است. همچنین اعراب بهجز قطر از روی کار آمدن حکومتی با فرمت اخوانی نگران هستند که خصلت میانهروی این مشکل اعراب را تا حدی رفع میکند.
بهطورکلی روابط ریاض و آنکارا در سایه تحولات منطقهای در حال تقویت است و علاوه بر پرونده سوریه، دولت ترکیه در قبال دولت عراق هم موضعی مشابه عربستان دارد. ترکیه بهطور استراتژیک با دولت بغداد طی سالهای گذشته روابطی سرد داشته است. به نظر میرسد هم ترکیه و هم عربستان سوریه را مرکز ثقل توازن قوا در منطقه پس از سرنگونی صدام و وقوع بهار عربی میدانند و بر همین اساس سوریه را دروازهای برای ورود به عراق میبینند و ازاینرو دولت بغداد را بیشازپیش در تنگنا قرار دادهاند. (کرمی،1392)
با تحولات منطقهای و مخصوصاً مورد سوریه زمینه برای یارگیریهای جدید و ائتلاف در میان اعضای شورا همکاری خصوصاً عربستان و قطر با ترکیه ایجادشده است. بحران سوریه شرایطی را ایجاد کرده که سه قدرت در همکاری برای معاضدت با اسد و سرنگونی وی همپیمان شده و سعی در پیشبرد سیاستهای خود با حفظ اتحاد هستند. این شرایط محیطی سه بازیگر را در یک نقطه کانونی گرد هم آورده و آن مخالفت با اسد و سعی در سقوط او است. آنها سوریه را گرانیگاه منطقه و دروازه ورود به دستیابی به قدرت منطقهای و ایفای نقش در سایر حوزههای منطقه ازجمله لبنان و عراق میدانند.
یکی دیگر از اشتراکات و اهداف مشترک دیگر بازیگران فوق موازنه علیه ایران از طریق تضعیف قدرت متحد قدیمی و مهره استراتژیک محور مقاومت یعنی سوریه بود. به علل وقوع تحولات منطقهای متعدد ازجمله عراق، جنگ افغانستان، جنگ غزه، جنگ 33 روزه، پرونده هستهای، و اکنون نیز موج دموکراسی خواهی و افزایش نقشآفرینی ایران و استفاده حداکثری از خیزشها ازجمله نقش و نفوذ ایران در یمن، بحرین و سوریه و عراق یک برتری نسبی را برای ایران نسبت به سایر رقبای خود فراهم آورده بود. حال فرصت مناسبی برای وارد کردن ضربه مهلک بر پیکره مقاومت، تضعیف جایگاه منطقهای و کاهش برد استراتژیک ایران است که ترکیه، عربستان و قطر برای نیل به اهداف فوق به یکدیگر متحد شده تا به منافع مشترک خویش واصل شوند. البته لازم به یادآوری است که قطر و ترکیه با عربستان در مورد روی کار آمدن حکومت جایگزین اختلاف داشتند بهنحویکه عربستان نظم وهابی را خواستار بود درحالیکه قطر و ترکیه طرفدار اخوان المسلمین بودند.
در این راستا ترکیه بهعنوان متحد جدید جدا از ساختار شورای همکاری به اجرای سیاستهای اعلامی و اعلانی خود در سوریه پرداخت که در این زمینه میتوان به هشدارهای ترکیه به حکومت اسد برای اصلاحات و درنهایت رفتن از قدرت، حمایت از خواستهای مردمی و برگزاری اجلاس شورای وطنی سوریه در ترکیه، اجازه ورود مردم سوریه به درون خاک ترکیه و درنهایت از احتمال دخالت نیروی نظامی ترکیه علیه رژیم بشار اسد اشاره نمود. (ترابی، 1390)
رجب طیب اردوغان نخستوزیر ترکیه بهصورت علنی خواستار برکناری بشار اسد از حکومت شد. احمد داوود اوغلو وزیر خارجه ترکیه نیز تحریمهایی یکجانبه شامل توقف داراییهای دولت سوریه و تعلیق وامها تا ممنوعیت فروش تمام انواع تسلیحات نظامی را به اجرا درآورد. علاوه بر این، با پذیرش پناهندگان سوری در مرزهای خود و اجازه نشست در استانبول و آنکارا به مخالفین سوری، درواقع سعی در تغییر موازنه منطقه به نفع خود و تضعیف موقعیت سوریه نمود. بهطوریکه اکنون افراد مسلح سوری که تحت عنوان ارتش آزاد سوریه فعالیت میکنند در اردوگاه نظامی (آپایدین) استان هاتای ترکیه که مقر فرماندهی ارتش آزاد سوریه نیز است، مستقر شدهاند. که این سخن کمال کليچدار اغلو، رهبر حزب خلق جمهوريخواه ترکيه، که گفته بودند: “آيا شايسته است که ترکيه از خاک خود براي آموزش نيروهاي مسلح با هدف ايجاد ناآرامي در کشوري ديگر استفاده کند؟” نیز حاکی از این ادعاست. (تقی پور، 1391)
پس از چرخش کامل ترکیه از متحد سوریه قبل از تحولات به دشمن اصلی سوریه و اتحاد با اعراب در مسئله سوریه شاهد گسترش ارتباط ترکیه با اعضای شورای همکاری مخصوصاً عربستان در زمینههای اقتصادی و نظامی- امنیتی هستیم. این درصورتیکه درواقع یکی از دلایل ائتلاف ترکیه با عربستان و قطر نیز جلب نظر این کشورها و کسب بازار گسترده این کشورها برای دستیابی به سود سرشار اقتصادی بوده است.
شاید این اقدام شورا یعنی اعطای جایزه بینالمللی ملک فیصل به رجب طیب اردوغان برای خدمت به اسلام، بهعنوان تلاش برای “جلوگیری از تظاهر ایران به هژمونی منطقهای” و یا بهعنوان یک نشانهای از تشویق به خاطر اقدام جسورانه موضع سیاسی جدید ترکیه برای تقابل با شیمون پرز، رئیسجمهور اسرائیل در مجمع جهانی اقتصاد را اقدامی زیرکانه برای جلب نظر یار جدید دانست .(Al-Qassemi, 2011)
ترکیه برای دستیابی به اهداف خود به همراه شورا و در یک راستا در سوریه به اقداماتی ازجمله موارد زیر مبادرت ورزیدند:
در مورد کمکهای مالی ترکیه نیز بهعنوان یک مورد میتوان را اشاره کرد ارقامی از خود دولت ترکیه است که، در سال 2012 ترکیه بیش از 694000000 لیره ترکیه (بیش از 386000000 دلار) از صندوق عملیات اختیاری خود را صرف جنگ پنهان ترکیه در سوریه است .(Ertür, 2013) یکی از مقامات ترکیه خانم ˈگلتن کیشاناکˈ رهبر حزب ˈصلح و دمکراسی گفت: ترکیه دو میلیارد دلار به مخالفان سوری کمک کرده است ولی یک پاکت شیر به کردهای شمال سوریه ارسال نکرده است
