
ل دوم: مطالعه زیست محیطی دشت چمچمال 20
2-1- مقدمه
نقشه 2-1، موقعیت استان کرمانشاه و شهرستانهای این استانhttp://www.ksh-frw.ir
مجموعه عوامل زیستمحیطی نقش مؤثری در ایجاد بافتهای استقراری در هر دورهی زمانی دارد، لذا با شناخت میزان تأثیر این عوامل در ایجاد استقرارها، میزان انطباق استقرارها با شرایط محیطی حاکم نیز ممکن میشود. در رابطه با تأثیر ساختارهای جغرافیایی این اصل بدیهی است که هر منطقه مشخصات طبیعی و زیستی خاص خود نظیر زمینریختشناسی منطقه، آبوهوا، منابع آب، میزان حاصلخیزی خاک، پوشش گیاهی و راههای ارتباطی رادار است که در مطالعه شیوه استقرار گزینی در هر منطقه مؤثر است. شهرستان هرسین در یک معرفی کلی یکی از شهرستانهای استان کرمانشاه است که با مساحت 816 کیلومترمربع در شرق استان بین 47 درجه و 15 دقیقه تا 47 درجه و 40 دقیقه طول شرقی از نصفالنهار گرینویچ و 34 درجه و05 دقیقه تا 34 درجه و25 دقیقه عرض شمالی از خط استوا و ارتفاع 1582 متری از سطح دریا واقعشده است و مرکز آن شهر هرسین است (چهری،1388: 5). از طرف شمال با دهستان چمچمال، شهر صحنه و دینور و از طرف مشرق با نهاوند و جنوب با خرمآباد لرستان و از طرف مغرب با دهستان درودفرامان محدود است (سلطانی،1370: 26).
این شهرستان دارای دو بخش که شامل یک شهر 4 دهستان و 138 آبادی دارای سکنه است. دو بخش آن شامل بخش مرکزی و بخش بیستون است (مترجم و محمدی فر،1381: 2-6). در حوزه بخش بیستون از نظر طبیعی درواقع قسمتی از دشت رسوبی و حاصلخیز چمچمال قرار دارد (چهری،1388: 5).
فصل دوم: مطالعه زیست محیطی دشت چمچمال 21
شهرستان هرسین دارای ارتفاعات و دشتهای مساعد و حاصلخیزی برای دامداری و کشاورزی بوده که باوجود رودخانهها و دشتها و درههای میان کوهی ازجمله مناطق قابلتوجه استان در این زمینه است. مهمترین دشتهای این شهرستان دشت چمچمال و دشت هرسین است که ارتفاع متوسط دشت هرسین 1665 متر و دشت چمچمال که در حاشیه رودخانه گاماسیاب و دینورآب قرار دارد، کمی بیش از 1300 متر است که ازجمله نقاط عمده استقراری محسوب میگردند (همان: 6).
2-2- زاگرس مرکزی
واژه زاگرس مرکزی در تعریف باستان شناسان دوره پیشازتاریخ و برای بخشهای میان کوهی رشتهکوهی رشتهکوه زاگرس با مرکزیت کرمانشاه به کار رفت. زاگرس مرکزی در جغرافیای سیاسی استانهای کرمانشاه، کردستان، همدان، لرستان و ایلام را شامل میشود. کایلر یانگ این محدوده را به مرکزیت کرمانشاه و درههای میان کوهی اطراف آن به سایر جوانب میداند (شاخت،1382: 342).
منطقه زاگرس مرکزی با عنوان بخش مرکزی غرب ایران شامل یکسری شبکههای درهای با جهت تقریباً شرقی –غربی است. این شبکهها یک مسیر تجاری بزرگ یا جاده بزرگ را تشکیل میدهد که ایالت بغداد را از طریق زاگرس به فلات مرکزی ایران متصل میکنند.
منطقه موردنظر ما دشت چمچمال است که یکی از دشتهای میانکوهی زاگرس مرکزی در غرب ایران است که در ادامه به آن میپردازیم:
2-3- دشت چمچمال
دشت چمچمال از وسیعترین دشتهای میان کوهی منطقه زاگرس است. دشت چمچمال حدفاصل کوه بيستون و شهر صحنه قرار دارد که در آن، دو رودخانه گاماسياب و دينورآب جريان دارد و در طول دوران پيش از اسلام و اسلامی همواره يکی از مناطق پرجمعيت بوده است. جاده ابريشم همان جاده بزرگ خراسان در طول مسير شرقی- غربی دشت و بهموازات رودخانه گاماسياب تداوم مییابد. متوسط ارتفاع دشت چمچمال از سطح دريا بین 1300 تا 1400 متر و وسعت حوزه آبريز آن تا دهانه ورودی دینور 460 کيلومترمربع است.
فصل دوم: مطالعه زیست محیطی دشت چمچمال 22
در سمت شمال بيستون، تنگهای به نام تنگ حسینآباد وجود دارد که بهصورت گذرگاهی باريک، دشت چمچمال را به دشت دينور متصل میکند. به دلیل وجود خاک حاصلخیز، وفور منابع آبی و جریان رودخانهها، دشت چمچمال ازجمله مناطق مهم استان برای کشاورزی آبی است (مترجم و محمدی فر، 1384:96-97).
دشت چمچمال در بين ساکنان محلی نواحی کلی است که از لحاظ جغرافيايی تمامی محدوده دشت چمچمال و دشت بيستون از پل چهر تا نزديکی شهر صحنه و دينور را در بردارد. (چهری و دیگران، 1391: 53).
2-3-1- موقعیت بومشناسی دشت چمچمال
دﺷﺖ چمچمال صرفنظر از چشمهها و ﻧﻬﺮﻫﺎي داﺋﻤﯽ و ﻓﺼﻠﯽ ﻓﺮاواﻧﯽ ﮐﻪ ﺟﺎري اﺳﺖ، ﺣﺪاﻗﻞ دو رودﺧﺎﻧﻪ ﻣﻬﻢ و ﭘﺮآب ﮔﺎﻣﺎﺳﯿﺎب و دﯾﻨﻮرآب بهصورت داﺋﻤﯽ در آن ﺟﺮﯾﺎن دارﻧﺪ. رودﺧﺎﻧﻪ دﯾﻨﻮرآب از ﻣﻨﺎﻃﻖ ﮐﻮﻫﺴﺘﺎﻧﯽ دﯾﻨﻮر و ﺑﯿﻠﻮار ﺳﺮﭼﺸﻤﻪ میگیرد. از ﻣﺤﻞ ﺗﻨﮕﻪ ﻃﺒﯿﻌﯽ حسینآباد ﮐﻪ درواقع شمالیترین نقطه اﯾﻦ دﺷﺖ ﻣﺤﺴﻮب میشود، وارد ﯾﮏ دﺷﺖ ﮐﻮﭼﮏ و رﺳﻮﺑﯽ میگردند ﮐﻪ درواقع اﯾﺠﺎد و ﺗﺸﮑﯿﻞ اﯾﻦ دﺷﺖ ﻧﯿﺰ ﺣﺎﺻﻞ ﻓﺮﺳﺎﯾﺶ ﻣﺪاوم کوههای “ﭘﺮآو “،”آوهزا”و … اﺳﺖ ﮐﻪ ﻫﻤﺎﻧﻨﺪ ﺣﺼﺎري ﺳﻬﻤﮕﯿﻦ اﯾﻦ دﺷﺖ را در ﺑﺮﮔﺮﻓﺘﻪاﻧﺪ. ﻋﻼوه ﺑﺮ آن در ﺿﻠﻊ ﺟﻨﻮﺑﯽ دﺷﺖ، وﺟﻮد دو ﺳﺮاب داﺋﻤﯽ و خروشان”ﺑﺮﻧﺎج”و “ﻧﺠﻮﺑﺮان”ﺑﺮاﻫﻤﯿﺖ اﯾﻦ دشتها بهویژه در دوران آﻏﺎز اﺳﺘﻘﺮار اﻓﺰوده اﺳﺖ و وﺟﻮد ﻫﻤﯿﻦ رودخانهها و سرابها در اﯾﺠﺎد و گسترش اﺳﺘﻘﺮارﻫﺎي اوﻟﯿﻪ ﻧﻘﺶ بسزایی داشتهاند (مترجم، محمدی فر،1381: 6).
اﯾﻦ دﺷﺖ رﺳﻮﺑﯽ و حاصلخیز در طول دوران پیشازتاریخ ﺗﺎ اﺳﻼﻣﯽ ﻫﻤﻮاره ﯾﮑﯽ از ﻣﻨﺎﻃﻖ ﭘﺮﺟﻤﻌﯿﺖ ﺑﻮده اﺳﺖ. ﺟﺎده اﺑﺮﯾﺸﻢ ﯾﺎ ﻫﻤﺎن ﺟﺎده ﺑﺰرگ ﺧﺮاﺳﺎن در ﻣﺴﯿﺮ طول ﺷﺮﻗﯽ ﻏﺮﺑﯽ دﺷﺖ و بهموازات رودﺧﺎﻧﻪ”گاماسیاب”ﺗﺪاوم مییابد ﻣﺮﮐﺰ ﺳﯿﺎﺳﯽ دﺷﺖ ﭼﻤﭽﻤﺎل در ﻃﻮل ﺗﺎرﯾﺦ را باﯾﺴﺘﯽ ﺑﯿﺴﺘﻮن ﻣﺤﺴﻮب ﻧﻤﻮد ﮐﻪ هماکنون ﻧﯿﺰ اﯾﻦ ﻣﺮﮐﺰﯾﺖ ﺑﺎﻗﯽ اﺳﺖ. ﺑﯿﺴﺘﻮن درواقع منتهیالیه ﻏﺮﺑﯽ دﺷﺖ ﮐﻪ ﺑﻨﺎ ﺑﻪ ﺷﺮاﯾﻂ ﺧﺎص راﻫﺒﺮدي ﻫﻤﻮاره ﺗﻨﻬﺎ نقطهای در دﺷﺖ ﺑﻮده ﮐﻪ ﮐﺎرواﻧﯿﺎن ﺗﻨﻬﺎ ﺑﺎ ﻋﺒﻮر از رودﺧﺎﻧﻪ ﮐﻮﭼﮏ”دﯾﻨﻮرآب “ﺑﺪون آنکه مجبور ﺑﻪ ﻋﺒﻮر از روي رود خروشان گاماسیاب ﺷﻮﻧﺪ میتوانند ﺑﻌﺪ از ﭘﯿﻤﺎﯾﺶ ﻃﻮل دﺷﺖ از ﻧﻘﻄﻪ حدفاصل در بین ﺳﺮاب ﺑﯿﺴﺘﻮن و صخره ﺑﯿﺴﺘﻮن از دﺷﺖ ﭼﻤﭽﻤﺎل ﺧﺎرج ﺷﻮﻧﺪ ﮐﻪ اﯾﻦ ﺧﻮد ﯾﮏ ﻧﮑﺘﻪ ﻣﻬﻢ در ﺗﻤﺮﮐﺰ آﺛﺎر در ﺑﯿﺴﺘﻮن است (مترجم،1379: 14).
فصل دوم: مطالعه زیست محیطی دشت چمچمال 23
نقشه 2-2، دشت چمچمال: سازمان جغرافیایی کشور
2-4- زمینشناسی
چینخوردگی زاگرس، ساختمان درهم و پیچیدهای دارد که در اثر یکی از سیستمهای سهگانه بزرگ کوهزایی در سطح کره زمین این رشتهکوه شکلگرفته که تکوین آن را در ارتباط با حرکت صفحه شبهجزیره عربستان میدانند (چهری، 1388: 4). این رشتهکوه ایی که از آرارات تا فارس سرتاسر غرب و جنوب غرب ایران پوشانیده است به دوران سوم زمینشناسی تعلق دارند ولی هسته اولیه تشکیلات زمینشناسی زاگرس در دوران ژوراسیک منعقد گردیده است (سازمان جغرافیایی نیروهای مسلح، 1381: 43).
دادههای زمینشناسی ﺳﺮاﺳﺮي و منطقهای ﻧﺸﺎن میدهد ﮐﻪ ﺑﺨﺶ ﺑﯿﺸﺘﺮ ﮐﺮﻣﺎﻧﺸﺎه از آن ﺣﻮﺿﻪ رﺳﻮﺑﯽ زاﮔﺮس اﺳﺖ. بااینهمه ﮔﻮﺷﻪ ﺷﻤﺎل ﺷﺮﻗﯽ آن ویژگیهای زمینشناسی زون ﺳﻨﻨﺪج-ﺳﯿﺮﺟﺎن را دارد و ﻟﺬا ﮔﺴﺘﺮه است که میتوان آن را ﺑﻪ دو زﯾﺮ ﭘﻬﻨﻪ ﺟﺪا ﺗﻘﺴﯿﻢ ﮐﺮد ﮐﻪ ﻣﺮز ﺑﯿﻦ آنها ﺑﺎ گسلهای ﺟﻮان و لرزه زاي “ﻣﺮوارﯾﻦ”و”ﺻﺤﻨﻪ”ﻣﺸﺨﺺ میشود. ﺑﯿﺸﺘﺮ ﺑﺨﺶ اﺳﺘﺎن ﮐﺮﻣﺎﻧﺸﺎه ﮐﻪ در جنوب ﮔﺴﻞ ﻣﺮوارﯾﺪ- ﺻﺤﻨﻪ ﻗﺮار
فصل دوم: مطالعه زیست محیطی دشت چمچمال 24
دارﻧﺪ، ﺧﺎﺻﻪ رﺳﻮﺑﯽ و ﺳﺎﺧﺘﺎري ﭘﺎﯾﺎﻧﻪ ﺷﻤﺎل شرقی زاﮔﺮس رادارند که شامل دو زیر پهنه زاگرس مرتفع پیرامون شهر کرمانشاه و زاﮔﺮس چینخورده تدریجی است وﻟﯽ اﻟﮕﻮي ﺳﺎﺧﺘﺎري اﯾﻦ دو ﭘﻬﻨﻪ تفاوتهای آشکار دارد. ﺑﺨﺶ ﻗﯿﺎس ﺷﺪه ﺑﺎ زاﮔﺮس ﻣﺮﺗﻔﻊ در ﺑﺨﺶ ﺷﻤﺎل ﺷﺮﻗﯽ اﺳﺘﺎن ﻗﺮار دارد (مطیعی، 1372: 7-294).
نقشه 2-3، پهنههای رسوبی:http;//www.kermanshah.maj
2-4-1- کمربندهای زلزله
اﺳﺘﺎن ﻛﺮﻣﺎﻧﺸﺎه دربرگیرنده ﺑﺨﺸﻲ از زونهای زﻣﯿﻦ ﺳﺎﺧﺘﻲ زاﮔﺮس، سنندج –سیرجان و خردشده است که شامل ارتفاعات و چینخوردگیهای زون زاگرس است و از نظر تکتونیکی و ساختاری از این زون تبعیت مینماید که بنا بر فعالیت گسل اصلی زاگرس شاهد بروز زمینلرزههایی در محدوده اطراف آن هستیم. آنچه مشخص است کانون اصلی زلزلههای زاگرس منطبق با گسل اصلی زاگرس بوده که با افزایش شعاع از کانون
فصل دوم: مطالعه زیست محیطی دشت چمچمال 25
زلزله اثرات آن نیز کاهش مییابد. بهطوریکه در حاشیه ﺷﺮﻗﻲ آن (حوالی کنگاور) ﻛﺎﻧﻮن اﺻﻠﻲ زلزلههای اﺳﺘﺎن واﻗﻊ ﮔﺮدﻳﺪه ﻛﻪ هر ﭼﻪ از آن ﺑﻪ ﺳﻤﺖ ﻏﺮب ﺣﺮﻛﺖ ﻛﻨﯿﻢ اﻧﺮژي زلزلهها کاهشیافته بهطوریکه در ﺣﺎﺷﯿﻪ ﻏﺮﺑﻲ (ﺳﺮﭘﻞذهاب-ﮔﯿﻼﺗﻐﺮب-ﻗﺼﺮﺷﯿﺮﻳﻦ) هیچگونه اﺛﺮ ﻣﺨﺮﺑﻲ از زﻟﺰﻟﻪ دﻳﺪه نمیشود.
نقشه 2-4، پهنهبندی زمینلرزه:http://www.kermanshah.maj.ir
بازتابی از زلزلههای مهیب در این بخش از منابع برجایمانده است:
2-4-2- گسل اصلی متأخر زاگرس در منطقه دینور-نهاوند
گسل اصلی متأخر زاگرس، یک گسل فعال به طول بیش از 640 کیلومتر است؛ این گسل حوضه و رشتهکوه ایران مرکزی در شمال شرق را از کمربند چین خورده-گسلی زاگرس در جنوب غرب جدا می کند. در منطقه
فصل دوم: مطالعه زیست محیطی دشت چمچمال 26
دینور–نهاوند گسل اصلی متأخر زاگرس براثر دو زمینلرزه در سدهی بیستم دچار گسیختگیهای سطحی شده است: زمینلرزهی سال 1957 همراه با گسیختگی سطحی در کرانههای صحنه و دینور بود و زمینلرزهی 1958 باعث گسیختگی سطحی در کرانهی نهاوند و بخشی از کرانهی گرین گسل اصلی متأخر زاگرس شد. محوطههای گودین تپه و کنگاور که از آنها شواهد زمینلرزه بهدستآمده، در خط هم لرزه Io=VII(شدت اصلاحشدهی مرکالی) زمینلرزهی 1957 و هر دو این محوطهها بهاضافهی تپه گیان در خط هم لرزهی Io=VII(شدت اصلاحشدهی مرکالی) زمینلرزهی 1958 قرار دارند (بربریان و ییتس،1388: 68-69).
زمینلرزه سال 1336 با عنوان زمینلرزه فارسینج در 13 دسامبر 1957 م با 7/6 ریشتر بزرگترین زمینلرزهی ثبتشده در منطقه و موجی گسیختگیهای سطحی در کرانههای صحنه و دینور شد (www.iiees.ac.ir).
2-4-3- زمینلرزهی حدود 1600-1650 ق.م در گودین تپه
گودین تپه و تپه گیان که 38 کیلومتر از یکدیگر فاصلهدارند، نزدیک به گسل اصلی متأخر زاگرس قرارگرفتهاند. گودین تپه درزمانی پس از لایهی III2 و تپه گیان III/IVC و گیان IIa-b متروک شد. زمان متروک شدن این دو محوطه بر اساس مقایسات سفالی در فاصلهی زمانی حدود 1650 و 1600 ق.م بوده است. استقرار گودین تپه با استحکامات قوی و بناهای مهم مسکونی دارای کف سنگفرش و حیاط در حدود 1650-1600 ق.م بهطور ناگهانی ویران شد. ظروف سفالی زیادی خرد شد، مردی در زیر آوار سقف مدفون شد و دیوارهای زیادی فروریخت. در برخی جاها، دیوارها تنها تا ارتفاع حدود 2 متر (تا نزدیکی پنجرهها) باقیمانده بود. تمام این شواهد حاکی از وقوع یک زمینلرزهی شدید است. تپه گیان نیز که در سال 32-1931 کاوش شد، در همین زمان و احتمالاً براثر همین زمینلرزه، متروک شد (همان:69).
2-4-4- زمینلرزهی حدود 459-224 م در معبد آناهیتای کنگاور
معبد دورهی هخامنشی (334-550 ق.م) آناهیتای کنگاور در محدودهی خطوط هم لرزهی Io=VII (شدت اصلاحشدهی مرکالی) زمینلرزههای سال 1957(به بزرگی 7/6 در مقیاس امواج سطحی) و سال 1958 (به
فصل دوم: مطالعه زیست محیطی دشت چمچمال 27
بزرگی 6/6 در مقیاس امواج سطحی و نیز نزدیک به انتهای شمال غربی رشتهی گسلی نهاوند گسل اصلی متأخر زاگرس واقع است. شواهد ویرانی ناشی از لرزه عبارتاند از:1-
