
جابهجایی و شکستگی تابوتهای سفالی اشکانی،2- تخریب بخش جنوبی معبد، جایی که دو ردیف پلکان روبه رویهم همچون پشتبندی برای تالار ستوندار جنوبی عمل میکرده است.3- تخریب آتشکدهی چارتا ساسانی (حدود 636-224 م) که بر فراز بالاترین صفه قرار داشت.4- جابهجایی و شکستگی سنگهای حجیم در کنار پلکان دوسویه 5-مرمت سنگهای شکسته شده و خردشده با بست های فلزی در بخش جنوب غربی معبد 6-فروافتادگی ردیف سنگهای بزرگ و 7-پرتاب شدن ستونهای سنگی به میزان 10 تا 17 متر از جای اصلیشان. این شواهد نشان میدهد که علت این تخریبها وقوع زمینلرزهی بزرگمقیاسی در راستای بخش دینور-نهاوند گسل اصلی متأخر زاگرس بوده است. (همان:71).
2-4-5- زمینلرزههای سالهای 1008 و 1107 در دینور
چشمههای معبد آناهیتای کنگاور ظاهراً در اواخر دورهی سلجوقی (اوایل سدهی 13 م) خشک شدند. هرچند مدرک مکتوبی دال بر وقوع زمینلرزه در منطقه کنگاور در این زمان وجود ندارد. خشک شدن چشمهها را میتوان به دو زمینلرزهی تاریخی بیست و هفتم آوریل 1008 و سپتامبر 1107 نسبت داد که دینور، مرکز ایل کردهای حسنویه در 42 کیلومتری غرب کنگاور را لرزاند (همان).
نقشه 2-5، گسلهای فعال ایران:Http;//www.iiees.ac.ir
فصل دوم: مطالعه زیست محیطی دشت چمچمال 28
2-4-6- برخی از گسلهای فعال در استان کرمانشاه:
1) گسل صحنه؛ که “گسل گرین” در جنوب شرقی را به”گسل مروارید” در شمال غربی متصل میکند. طول تقریبی گسل صحنه 100 کیلومتر است و در شمال شهر صحنه قرار دارد. زمینلرزهی سال 1336 در فارسینج (روستای فارسینج) ناشی از این گسل بود و نشان داد که این گسل از نظر لرزهخیزی از توان بالایی برخوردار است.
2) گسل مروارید با طول 22 کیلومتر؛ که امتداد گسل صحنه بهطرف استان کردستان و شهر کامیاران است.
3) گسل جنوب کرمانشاه.
4) گسل روانسر، در شمال غربی که پس از گذشتن از پاوه از مرز بیرون میرود.
5)گسل کرند که از جنوب شرقی کرند تا ارتفاعات شمال پاتاق ادامه پیدا میکند (http://www.kermanshah.maj.ir).
2-5- خاک
نحوه و میزان استفاده از خاک همواره تابعی از تمدن و فرهنگ انسانی بوده است، رشد و توسعه گیاهان بستگی به ساختار ژنتیک و شرایط محیط خاک و آبوهوا دارد. در کشاورزی خاک بهعنوان یک عامل اکولوژیکی بیش از آبوهوا موردمطالعه قرارگرفته و شناختهشده است (سازمان جغرافیایی نیروهای مسلح، 1381: 54). مواد حاصل از تخریب سنگها، مخلوط با مواد آلی پوسیده و نپوسیده، موجودات زنده، هوا و آب، خاک مادر یا “خاک” را تشکیل میدهند، بنابراین “خاک” قسمت سطحی پوسته زمین است که براثر عوامل مختلف فیزیکی، شیمیایی و حیاتی به وجود میآید. خاکهای ایران بسیار متنوع است، خاک دشتها و درهها معمولاً براثر مواد بهوسیله آب و باد به وجود آمده است. مواد تشکیلدهندهی خاکهای رسوبی، تهنشینهای رودخانهای است (کردوانی،1374: 265).
فصل دوم: مطالعه زیست محیطی دشت چمچمال 29
خاکهای دشت چمچمال تحت تأثیر آبوهوا و سایر عوامل محیط و عناصر تشکیلدهنده خاک، کموبیش تکاملیافته که این تکامل بیشتر در جهت انتقال مواد آهکی و تراکم آنها در داخل افقهای مختلف خاک بوده است.
در جنوب کوه بیستون از نزدیکی بیستون تا قزانچی با یک واحد از اراضی روبرو هستیم که از واریزههای بادبزنی شکل تشکیل یافتهاند. شیب این قسمت 8-3 درصد است خاک کمعمق با بافت سبک تا متوسط بر روی تجمع سنگریزه و مواد آهکی است. زمینهای پرشیب قلمرو این خاکهاست (همان:54). در دشتهای دامنهای و پای کوهها دارای زهکشی طبیعی خوبی هستند و مواد آهکی از طبقات سطحی بهتدریج شسته و در طبقات زیرخاک متمرکزشده است. داخل دشتهای آبرفتی رودخانهها با شیب 5/0 تا 1/0 و بدون پستی بلندی که دارای زهکشی طبیعی خیلی ملایم میباشند و در اثر موقعیت خاصی که دارند. ذرات رسی بیشتر از سایر ذرات در آن اراضی رسوب نموده است (دوستانی،1389:27).
نقشه 2-6، قابلیت اراضی:http://www.ksh-frw.ir
فصل دوم: مطالعه زیست محیطی دشت چمچمال 30
از نظر خاکشناسی اختلاف ارتفاع زیاد در بعضی نقاط مثل دشتهای میان جلگهای و کوههای مرتفع، باعث شکلگیری چند نوع خاک با ویژگیهای خاص خود در این ناحیهی جغرافیایی شده است. این خاکها از نظر نوع محصولاتی که بر روی آنها رویش کند، دارای چهار دسته تقسیمبندی کلی است که از این چهار نوع، سه نوع: خاکهای کوهستانی، خاکهای قهوهای و خاکهای بلوطیرنگ، زمینهای عمدتاً دشتها و درههای زاگرس مرکزی را پوشش میدهد (کردوانی،1374: 265-280).
2-6- کوهها ارتفاعات
استان کرمانشاه از نظر ریختشناسی منطقهای کوهستانی است و بهوسیلهی رشتهکوههای زاگرس پوشیده شده است. ارتفاع نواحی کوهستانی 2000 تا 3000 متر از سطح دریا متغیر بوده و قلههای بیش از 3000 متر در آن مشاهده میشود. ارتفاع دشتها نیز عموماً بیش از 1000 متر از سطح دریا است که گاه تا 2000 متر ارتفاع نیز میرسند (افشاری سیستانی، 1381:9).
دشت چمچمال با ارتفاعی بین 1300- 1400 متر از سطح دریا واقعشده است که دارای آبوهوای معتدل کوهستانی است. از ناهمواریهای و ارتفاعات محدوده دشت چمچمال میتوان به مناطق زیر اشاره میکنیم:
نقشه 2-7: ناهمواری و ارتفاعات استان کرمانشاه، همان
فصل دوم: مطالعه زیست محیطی دشت چمچمال 31
2-6-1- ارتفاعات پرآو و بیستون:
این ارتفاعات در شمال کرمانشاه واقعشدهاند و در حقیقت امتداد الوند و شیبهای کوهستان محسوب میشود.
2-6-2- ارتفاعات حدفاصل صحنه –کنگاور و سنقر
-کوه امروله با ارتفاع 2987 متر و کوه نخود چال با ارتفاع 3322 متر از سطح دریا در شمال گردنه بید سرخ واقعشدهاند.
– کوه دالاخانی در شمال خدابنده لو و جنوب شرقی سنقر واقع است که 3328 متر ارتفاع دارد.
-کوه هجر در شرق صحنه و شمال جاده کرمانشاه –صحنه واقعشده است که ارتفاع بلندترین قله آن به 2553 متر از سطح دریا میرسد(همان:38).
2-7- آبوهوا
آبوهوا یکی از مباحث مهم اکولوژیکی است و مسلماً یکی از مهمترین عواملی است که موجودات زنده و بهویژه نباتات را تحت تأثیر قرار میدهد و موجب انتشار کلی آنها میگردد. حرارت و رطوبت و فشار هوا و باد و قدرت تبخیر و کمبود اشباع و پدیدههای مختلف دیگر از عناصر آب و هوایی محسوب میگردد و کموبیش درخور مطالعه و حائز اهمیت است. این عناصر تحت تأثیر عوامل آب و هوایی مانند عرض جغرافیایی و پستیوبلندی زمین و ارتفاع نقاط از سطح دریا قرارگرفته، دریاها و اقیانوسها و جریانهای اقیانوسی و باد و طوفانها نیز بر آن اثر گذاشته، تغییرات و اختلافات آب و هوایی را در مکانهای مختلف به وجود میآورد و اقالیم متنوعی با پدیدههای متفاوت بر روی زمین ظاهر میسازد (ثابتی،1348: 5).
آبوهوای استان کرمانشاه بر اساس مطالعات و نظریات هواشناسان و ضبط آمار و ارقام سالیانه، آبوهوای معتدل کوهستانی است. کوپن منطقه باریکی از زاگرس غربی را که تقریباً شامل جلگهها و کوهستانهای بین
فصل دوم: مطالعه زیست محیطی دشت چمچمال 32
کرمانشاه و شیراز میشود، دارای آبوهوای CSB یا آب هوای بحرالرومی میداند که از مشخصات آن، تابستانهای خشک و زمستانهای نسبتاً معتدل است (افشار سیستانی، 1381:130).
نقشه 2-8، اقلیم کرمانشاه،http://www.ksh-frw.ir
2-8- بارندگی
میزان بارندگی نیز اصولاً با پستیوبلندی زمین و افزایش ارتفاع هر محل از سطح دریا، ارتباط مستقیم دارد و مناطق کوهستانی معمولاً دارای برف و باران بیشتری است و از این جهت بیشتر زراعت دیم در نواحی کوهستانی انجام میشود (ثابتی،1348: 23).
ورود و عبور جریان مرطوب مدیترانهای موجب اصلی بارندگیهای منطقه کرمانشاه است و مقدار بارندگی در نواحی مختلف در دشتها برحسب ارتفاع تفاوتهایی دارد، چنانکه دشتهای محصور داخلی و برخی از جلگهها دارای بارندگی کمتر و نواحی مرتفع معمولاً دارای بارندگی بیشتری است (افشار سیستانی، 1381:134).
فصل دوم: مطالعه زیست محیطی دشت چمچمال 33
سال 1366 ش
سال 1363 ش
سال 1361 ش
میانگین باران سالیانه
500-300 میلیمتر
460 میلیمتر
500 میلیمتر
———————–
جدول2-1، میانگین بارش استان در سال 1361-1363- 1366: همان
نمودار 2-1، بارندگی ایستگاه هرسین از سال 1340 تا 1388:http://www.kermanshahm
فصل دوم: مطالعه زیست محیطی دشت چمچمال 34
http://www.ksh-frw.irنقشه نقشه2-9، بارندگی در شهرستانها:
منطقه زاگرس در زون بالای کشت دیم قرار دارد، بین بخش شرقی و غربی آن از نظر میزان بارش سالانه تفاوت اندکی وجود دارد، میانگین بارش سالانه طی سالهای 1995 تا 1964 حکایت از کاهش تقریباً 19 درصد بارش در نیمه شرقی نسبت به نیمهی غربی دارد (گزارش سالانهی هواشناسی همدان). متوسط بارش کمتر بین دو منطقه میتوانسته در طول تاریخ میزان ریسک ناشی از خشکسالی و بروز قحطی در نیمهی شرقی را به نسبت نیمهی غربی بیشتر تهدید میکند چراکه علیرغم بالا بودن میانگین بارش سالانهی بالاتر از حد کشت دیم، همواره تنشهای دورهای نامنظم ناشی از بارش کمتر از میانگین موجب بروز خشکسالی متعدد و درنتیجه جابهجاییهای وسیع جمعیتی را به دنبال داشته است (علیجانی،1387: 148).
از نظر آب و هوایی دشت چمچمال در زمرهی مناطق معتدل کوهستانی قرار میگیرد. بارشهای جوی حوضه بیشتر بهصورت برف و دامنه بین 437 میلیمتر تا 532 میلیمتر بارش تغییر میکند و اراضی حاصلخیزی را از نظر نوع خاک و مناسب برای رشد گیاهان از نظر مرتع و دام داری و مستعد برای کشاورزی را در خود جایداده است. گرمترین ماههای سال تیر و مرداد و سردترین آن دی و بهمن است.
فصل دوم: مطالعه زیست محیطی دشت چمچمال 35
2-9- دیرین آبوهوا شناسی منطقه
با توجه به موضوع پژوهش که مربوط به هزاره سوم ق.م تا هزاره اول ق.م است، سؤالی که مطرح میشود این است که آیا شرایط اقلیمی ذکرشده را میتوان برای دوره موردمطالعه در نظر گرفت؟
با توجه به این موضوع که مطالعه مستقلی برای دیریناقلیمشناسی دشت چمچمال صورت نگرفته است پاسخ دادن به این سؤال را اندکی برای ما دشوار کرده است. مطالعات گردهشناسی و دیرین آبوهوا شناسی در سه منطقه در کوههای زاگرس، دریاچه ارومیه در شمال غرب ایران، دریاچه زریبار در قسمت غربی زاگرس مرکزی و دریاچه میرآباد در قسمت جنوب غربی استان لرستان انجامشده که میتوان مطالعات انجامشده در دریاچه زریبار را به مناطق غربی ایران تعمیم داد (Griffiths & else,2001:757).
در اين راه نگاهي به اطلاعاتي که اقليم باستان شناسان براي محیطزیست منطقه از دوران پله ايستوسن1 به بعد استخراج نمودهاند بسيار مؤثر خواهد بود. خوشبختانه از حوضههای طبيعي نزديک به محل پروژه ما مانند درياچه زريبار در کردستان و درياچه ميرآباد در بخش جنوب زاگرس مرکزي است. اين نوع مطالعات عمدتاً متکي به شناخت گونه و نوع گياهاني است که گردههای آنان در نهشتهای رسوبي کف اين دریاچهها برجایمانده است و ازآنجاکه ترکيب پوشش گياهي هر منطقه مدلول شرايط اقليمي ويژه ايست لذا میتوان آن اقليم را بر اساس تاریخگذاری برحسب نوع و لایه
