
آغاز شد وبا پيروزي انقلاب اسلامي ايران ابعاد گستردهتري يافت.
در سال 1975 تعداد زيادي از رهبران جنبشهاي اسلامي عراق به تدبير امام موسي صدر تحت نظر جنبش “الفتح” آموزش نظامي را آغاز كردند. تنها حادثهاي كه ميتوان در اين سالها به آن اشاره كرد قيام ماه صفر 1397 هجري قمري (1977 ميلادي يعني يك سال قبل از پيروزي انقلاب اسلامي ايران)است. كه به عنوان يك قيام مردمي پا گرفت و مردم به نفع هيچ يك از احزاب اسلامي شعار ندادند بلكه در شعارهايشان فقط صدام را محكوم كردند. (ناظميان 67: 1381)
به گفته برخي منابع آگاه ،اين قيام روز اربعين حسيني صورت گرفت و در آن، حدود نيم ميليون عراقي شركت داشتند. جمعيت به صورت پياده از نجف به طرف كربلا به راه افتاده بودند. در ميانه راه و در منطقه “خان النص” هليكوپترها و تانكهاي عراقي براي ايجاد رعب و وحشت به اين منطقه آمدند. اين قيام توسط مزدوران رژيم سركوب شد و در جريان آن بسياري به شهادت رسيدند و صدها تن بازداشت شدند. پس از اين قيام جنبش اسلامي عراق در ركود و خمودي فرو رفت تا آنكه انقلاب اسلامي ايران به پيروزي رسيد.
عمليات نظامي سازمان عمل اسلامي
سازمان عمل اسلامي اولين عمليات خود را در سال 1979 انجام داد و نام آن را عمليات “عاشورا” نهاد. در اين عمليات چند تن از وابستگان عالي رتبه رژيم عراق به هلاكت رسيدند. در جريان اين عمليات “طالب العليلي” و چند تن ديگر به شهادت رسيدند.
در همان سال سازمان نقشه ترور طارق عزيز و برخي ديگر از سران حزب بعث را طرح كرد.
عامل اجراي اين نقشه “سمير نورعلي” و محل اجراي آن دانشگاه “المستنصريه” بغداد بود. طارق عزيز از اين ترور جان سالم به در برد و عدهاي از مزدوران بعثي در اين عمليات به هلاكت رسيدند. رژيم بعثي عراق براي كشته شدگان اين عمليات مراسم تشييع ترتيب داد. “ابوخالد” يكي از اعضاي سازمان موظف شد كه مراسم تشييع را بر هم زده و برخي از بعثيها را به هلاكت برساند. او موفق شد تعدادي از اعضاي اصلي حزب بعث را كه پيشاپيش تشيع كنندگان در حركت بودند به قتل برساند.
با انجام اين دو عمليات متوالي، رژيم بعث به خشم آمده و دست به دستگيري و اعدام اعضا و هوداران نهضت اسلامي عراق زد و آيت الله محمد باقر صدر نيز در همين زمان دستگير شد.
پس از پيروزي انقلاب اسلامي ايران نيز سازمان عمل اسلامي عمليات نظامي متعددي را در داخل عراق انجام داده است كه به عنوان مهمترين آنها ميتوان از عمليات شهادت طلبانه شهيد “ابراهيم سلمان” در انفجار سازمان امنيت عراق نام برد. در اين عمليات كه روز بيست و يكم ماه صفر سال 1404 هـ . ق (بيست و هفتم نوامبر 1983) انجام شد، ابراهيم سلمان با ماشيني حامل 230 كيلوگرم مواد منفجره، ساختمان سازمان امنيت عراق را در هم كوبيد و همزمان مركز نظامي “العينه” نيز منفجر گرديد؛ كه در اين انفجار، دهها تن از مأموران بعثي كشته شدند.
رابطه سازمان با حزب الدعوه
تا پيش از شعلهور شدن قيام مردمي عراق در جريان جنگ عراق و آمريكا، سازمان عمل اسلامي در جزوهها و نشريههاي خود به حزب الدعوه ميتاخت و روش اين حزب را محكوم ميكرد. اما با شكلگيري انتفاضه مردم عراق و تشكيل كميته كار مشترك بين احزاب و گروههاي اسلامي عراق، موج اين اختلافها فروكش كرد و اين دو گروه كارساز صحنه سياسي عراق، با خوشبيني بيشتري نسبت به يكديگر كار مبارزه را ادامه دادند.
اختلاف بين سازمان عمل با حزب الدعوه
محور اصلي اختلاف ميان سازمان عمل با حزب الدعوه را شيوههاي مبارزه تشكيل ميدهد:
1- تحزب يا حزبگرايي
سازمان عمل در اين زمينه در نوزدهمين نشريه خود به نام عراق در ميان سازمانها و زمينههاي موجود (ص 44) ميگويد:
“امروزه با در نظر گرفتن مرحله كنوني كه پيكار اسلامي عراق با آن رو به روست نميتوان بدون سازمانهاي مختلف محلي عمل كرد و انديشه تشكيل يك سازمان واحد و بزرگ ،ما را به هدف نخواهد رساند. چرا كه با تشكيل سازمانهاي كوچك خطر نفوذ مأموران امنيت عراق كمتر خواهد بود.
مسلماً تشكيل سازمانهاي كوچك بدان معنا نيست كه ميبايست اين سازمانها با همديگر مبارزه كنند بلكه با اتحاد و تشكل به دنبال هدف واحدي بايد رفت.
سازمان عمل اسلامي با تشكيلات و سازماندهي مخالف نيست بلكه با يك سازمان بزرگ واحد كه در سطح عراق فعاليت داشته باشد مخالف است و دليل آن را ضربهپذيري چنين سازماني ذكر ميكند.
پاسخ حزب الدعوه به چنين استدلالي اين است كه براي حفظ حزب از ضربهپذيري بايستي پنهانكاري را در دستور كار قرار داد به طوريكه هيچ يك از افراد حزب جز رابط خود، كس ديگري را نشناسد. وانگهي تشكيل سازمانهاي كوچك و غير متمركز ناگزير باعث بروز اختلاف و دشمني بين سازمانها خواهد شد.
2- مرحلهبندي مبارزه
الدعوه مرحلهبندي مبارزاتي را (آنچنان كه در فصل بعد خواهد آمد) بنيان كار خود قرار داده و دست زدن به عمليات نظامي را در مراحل آخر كار خود ميگنجاند، اما سازمان عمل كه اين مراحل را مراحل بسته مينامد، بر اين اعتقاد است كه اين گونه مرحلهبندي، شكلگيري انقلاب اسلامي را به تعويق مياندازد و فرصتها را از بين ميبرد، پس بايستي ابتدا دست به عمليات نظامي زد و مستقيماً رژيم را مورد حمله قرار داد.
حزب الدعوه، آگاهي دادن به مردم و ايجاد خيزش عمومي از طريق كار فرهنگي و تبليغي را بر كار نظامي مقدم ميدارد و معتقد است كه يك حزب و سازمان براي رويارويي نظامي بايد از حمايت مردم برخوردار باشد.
سازمان و مجلس اعلا
برخي از اعضاي كادر رهبري سازمان عمل اسلامي از جمله سيدهادي مدرسي با شركت سازمان درمجلس اعلاي انقلاب اسلامي عراق موافق نبودند. استدلال آنان اين بود كه اين مجلس نميتواند ساختاري مطلوب براي شكلدهي به حكومت آينده عراق باشد وانگهي اين مجلس نماينده همه سازمانها و احزاب اسلامي نيست.
گفتني است كه در شوراي رهبري مجلس اعلا، به سازمان عمل اسلامي نفوذ كمتري داده شد و اين بخاطر نفود بيشتر حزب الدعوه و جنبش مجاهدين عراقي در شوراي رهبري اين مجلس نمايندگان بود و تا اواخر نيز سازمان هيچ نمايندهاي در مجلس اعلا نداشت.
خط فكري سازمان
رهبران سازمان عمل اسلامي عراق، سيد محمد شيرازي را به عنوان مرجع تقليد، تبليغ و معرفي نموده و به طور صريح اظهار ميكردند كه “ما در احكام و امور شرعي به وي مراجعه ميكنيم”.
اما اگر بخواهيم خط فكري سازمان را دقيقتر مورد بررسي قرار دهيم به دو محور ميتوان اشاره نمود:
1- محور ديني
در زمينه مسائل شرعي و ديني از كتب و سخنرانيها و رساله سيد محمد شيرازي به عنوان منابع تفكر اسلامي استفاده مي شد.
2- محور تشكيلاتي
سازمان عمل اسلامي تشكيلاتي بسته و بسيار پيچيده داشت و در زمينه تغذيه فكري و روحي افراد تحت پوشش، از افكار انقلابي رايج در صحنه مبارزات انقلاب اسلامي ايران همچون انديشههاي دكتر علي شريعتي بهره ميگرفت. آقاي مدرسي در برخوردهاي حضوري، بر استفاده از كتب و نوارهاي دكتر شريعتي صريحاً تأكيد ميكردو معتقد بود در صحنه عراق بايد از افكار هجومي شخصيتهايي چون دكتر شريعتي و “عبدالعزيز بدري” استفاده كرد. اما در زمينه برنامههاي سازماني و تشكيلاتي از “ساف” الگو ميگرفت. (ناظميان 73: 1381)
اين دو محور فكري، به موازات هم ترويج و تبليغ ميشد و بسته به منافع سازمان، ممكن بود يكي از آنها تحت الشعاع ديگري قرار گيرد. ولي به هر حال نتيجه واحدي از اين دو تفكر گرفته ميشد و آن محوريت سازمان بود. البته اخيراً چنين به نظر ميرسيد كه در وراي دو جريان فوق، جريان فكري سومي نيز در حال رشد و تكوين باشد و آن انديشههاي سيد محمدتقي مدرسي بود. سازمان با تكثير نوارهاي سخنراني ايشان به صورت نوار و ويدئو و ارسال آن به مناطق مختلف، تلاش ميكردند تا مدرسي را با القابي نظير “علامه” و “رهبر جهان اسلام” مطرح سازد. ايشان در سالهاي اخير اقدام به تدريس درس خارج براي هواداران در دفترش مينمود.
اين سازمان و رهبران آن، به آموزش كادر روحاني و تربيت نيروهاي حوزوي علاقه فراواني نشان ميدهد و هم اكنون از طريق مراكزي كه تأسيس نموده و در اختيار دارد، اين مهم را انجام ميدهد و برجستهترين مركز آنها حوزه علميه حضرت قائم ميباشد كه سيدمحمد تقي و سيد هادي مدرسي در تعيين كادر آموزشي و برنامههاي تحصيلي اين حوزه دخيل ميباشند و طلاب اين حوزه نيز عموماً از كشورهاي عراق و حوزه خليج فارس هستند.
دفاتر سازمان عمل اسلامي در سراسر دنيا
دفاتر مختلف سازمان در داخل و خارج ايران از اين قرارند:
1- مركز “الشباب المسلم” در آمريكا
اين مركز در شهر “دالاس” آمريكا قرار دارد و نيروهاي فعال آن بيشتر از كشورهاي حاشيه خليج فارس ميباشند و از نظر تشكيلاتي تحت نظارت آقايان سيد محمدتقي مدرسي و “شيخ حسن صفار” اداره ميشود. مسئوليت اين مركز را شخصي به نام “ابوصادق” بر عهده دارد و سالانه كنفرانسهايي تشكيل ميدهد. از ديگر فعاليتهاي اين مركز انتشار نشريه “الشباب المسلم” و پخش نوارهاي ويدئو و كاست سخنراني شخصيتهاي مذهبي و سياسي سازمان همچون سيد محمد شيرازي، سيد محمدتقي مدرسي، سيد هادي مدرسي، شيخ حميد مهاجر، شيخ حسن صفار، شيخ محمد فوزي و ديگران است. گفتني است كه هيچگونه سخنراني از ديگر شخصيتهاي اسلامي غير حزبي در مجموعه فعاليتهاي اين مركز وجود ندارد.
2- دفتر سازمان عمل اسلامي در سوريه
اين دفتر در “زينبيه” دمشق قرار دارد و تحت سرپرستي “شيخ مفتح” و معاونت “شيخ فوزي” اداره ميشود. فعاليتهاي اين دفتر نيز در تشكيل كلاسهاي تفسير قرآن و اصول و عقايد و ايراد سخنرانيهاي مختلف خلاصه ميشود.
3- دفتر سازمان عمل اسلامي در لندن
با توجه به حضور گسترده اتباع عراقي در انگلستان، اين سازمان با همكاري اتباع سعودي و بحريني اقدام به تأسيس دفتري در لندن نمود كه نشريهاي به نام “الحوار الاسلامي” را منتشر ميكند.
4- دفتر سازمان عمل اسلامي در پاريس
فعاليت اين دفتر قبل از بمبگذاري در مقابل سفارت عراق در پاريس در سال 1360 هجري شمسي توسط سازمان، علني بود كه از آن پس حالت مخفيانه به خود گرفت. اين دفتر با همكاري هواداران تونسي و مراكشي اقدام به ترجمه مجله الشهيد به زبان فرانسه نمود كه تنها هفت شماره از آن منتشر شد. اين دفتر، جوانان مذهبي كشورهاي مختلف آفريقايي را جذب و براي تحصيل به مدرسه علميه قائم (وابسته به سازمان) در ايران ميفرستد.
5- دفتر تجمع نيروهاي حوزه قائم در تهران
تشكيلات وابسته به سيد محمدشيرازي
سيدمحمد شيرازي داراي تشكيلات مختلفي در خارج از عراق است كه هر چند داراي نامها و رهبران مختلفي است اما از يك جا سرچشمه ميگيرد و تغذيه ميشود. برخي از اين تشكيلات عبارتند از:
1- جنبش رانده شدگان عراقي (حركه المهاجرين العراقيين)
اندكي پيش از آغاز جنگ تحميلي عراق عليه ايران و در پي اخراج نخستين گروههاي رانده شده ايراني و عراقي توسط رژيم بعث و اسكان آنها در شهرستانهاي مختلف، سيد محمد شيرازي تعدادي از نيروهاي خود را براي ارائه خدمات عمومي و فعاليتهاي فرهنگي وارد اردوگاههاي راندهشدگان كرد. هدف اصلي او، تبليغ نظرات و آراي خود و ايجاد پايگاه در بين آنان بود. در ميان افراد اعزامي به اردوگاه رانده شدگان، شخصي به نام “جمال وكيلي” بود كه به اردوگاه راه يافت.
“جمال الوكيلي” كه بعدها لباس روحانيت را پوشيد با محمد تقي مدرسي اختلاف پيدا كرد. از اين روي اين جنبش منحل شد. ولي بعدها بار ديگر “جمال وكيلي” كه از هوداران سيد محمد شيرازي است، فعال شده و تحت عنوان جنبش راندهشدگان عراقي دست به فعاليت فرهنگي و تبليغي زد.
2- جنبش تودههاي مسلمان (حركه الجماهير المسلمه)
اين جنبش كه از سيد محمد شيرازي خط ميگرفت، در حسينيهها و مساجد و ديگر مراكز ديني و فرهنگي به شكلي محدود فعاليت داشت.
3- روحانيت مجاهد عراق (علماء الدين المجاهدين)
اين گروه
