
حوزه هاي شهري كه معابر آن عمدت اً كمتر از 6 متر عرض دارند.
* مقدمه
رشد شتابان جمعيت شهرنشين، هجوم جمعيت مهاجر به شهرهاي بزرگ و لزوم پاسخ گويي به نيازهاي جمعيت شهرنشين و نيز ارائه خدمات شهري، ضرورت به كارگيري تمام توانها و ظرفيتهاي موجود شهر را بيش از پيش نمايان ميسازد. بدين منظور لازم است تا به جاي توسعه و رشد بيرويه شهر به صورت افقي، از طريق پر كردن بافت موجود شهر، افزايش متعادل تراكم و تغيير كاربري بناهاي قديمي و آلوده كننده، به رشد و توسعه پايدار شهر دست يافت. از سوي ديگر اقتضاي زندگي شهرنشيني امروزي چنين است كه شهرها مكاني براي زندگي، كار و تفريح باشند و الگوي سكونت در حومهها. كار يا تحصيل در مراكز شهري، ديگر جذابيتي براي شهروندان ندارد. در پياده سازي اين توسعه انتخاب نقاط مناسب و مطلوب براي توسعه از اهميت بالايي برخوردار است و شناسايي اين نقاط مستلزم درك صحيح عوامل و مولفههاي مرتبط و موثر در توسعه ميان افزا است. در اين فصل سعی شده است با هدف معرفي رويكرد توسعه درونی به شناخت عوامل موثر در پياده سازي آن پرداخته شود و با بررسي دقيق آنها سعي خواهد شد، معيارهاي صحيح انتخاب نقاط مطلوب براي توسعه درونی شهر کرج تبيين شود.
2-1- تعریف اصطلاحات و مفاهیم پایه تحقیق
2-1-1-توسعه پایدار (Sustainable Development)
کمیسیون برانت لند توسعه پایدار را چنین تعریف می کند : « توسعه ای که در آن نیاز نسل کنونی بدون کاهش توانایی های نسل های آتی در برآوردن احتياج هايشان؛ تامين شود» (Bruntland,1987: 54)
2-1-2-توسعه شهری (Urban Development)
در مورد معنا و مفهوم توسعه ، نظرات متفاوتی وجود دارد. هريک از اين نظريات می تواند جهاتی از معنای موردنظر را در بر گيرد عدهای از صاحبنظران، توسعه را انجام اقداماتی به منظور استفاده از امکانات مختلف منطقه ای، در جهت نيل به اهدافی مشخص می دانند . گروهی ديگر از انديشمندان، آنچه را که به مدد آن بتوان سطح زندگی مردم را ترقی داده و آنها را به مرحله ای از رشد رسانيد که با استفاده از امکانات فنی، طبيعی، اجتماعی و اقتصادی دارای يک زندگی همراه با رفاه شوند، تعريف توسعه میدانند (شيعه، ١٣٧٨: ١١٩). در علوم مختلف ، خصوصاً در شهرسازی، در ارتباط با توسعه تعاريف زيادی ارائه شده است . اگر توسعه را در ابعاد منطقه ای، شهری و روستايی درنظر بگيريم، در بعد توسعه شهری عباراتی همچون توسعه اقتصادی، اجتماعی و همچنين توسعه کالبدی نمايان می شوند.
2-1-3- توسعه پراکنده شهری(Urban Sprawl)
«توسعه آشفته، غير جذاب، يك شهر يا يك ناحيه صنعتي در مرز يا مجاورت حومه شهري». در منابع ديگر، بر طبق نقطه نظرات و اهداف، بر روي جنبههای فضايي آن تاكيد داشتهاند. آژانس محيط زيست اروپا (EEA) رشد پراكنده را به عنوان الگوي فيزيكي توسعه كم تراكم در نواحي بزرگ شهري توصيف میکند. در تسلط شرايط بازار، ميل كامل به سمت نواحي كشاورزي اطراف میباشد.
پراكندهرويي، رشد شهري را به سمت کنارههای شهر هدايت میکند و دلالتي است بر برنامهريزي محدود بر كنترل تقسيمات زمين، توسعه پراكنده و آشفته و تمايل براي رشد ناپيوسته، رشد مرحله در ناحيه و تحت محاصره زمینهای كشاورزي ((European Environment Agency,2006:6-25.
2-1-4- توسعه درونی شهر (Urban Regeneration – Infill Development)
توسعه درونی شهر همواره با دو رویکرد همسو اما متفاوت رو به رو بوده است. رویکرد اول توسعه درونی را معطوف به استفاده از اراضی، کاربری ها و ظرفیت های موجود در درون شهرها می داند که صرفاَ ابعادی کالبدی و شهرسازانه(طراحی شهری) دارد. رویکرد دوم که گاهی از آن به آفرینش و احیاء مجدد یاد می شود، توسعه درونی را در همه ابعاد اجتماعی، اقتصادی و کالبدی می داند؛ بطوری که زمینه های اقتصادی- اجتماعی در نهایت باعث احیاء و توسعه کالبد شهری می شوند. رویکرد غالب در احیاء و نوسازی بافت های فرسوده، بر مبنای این رویکرد دوم میباشد.
از توسعه درونی تعاریف زیادی ارائه شده است که در زیر به آنها اشاره خواهد شد :
سازمان حفاظت محیط زیست آمریکا ( EPA ) توسعه درونی شهر را آنتی تزی در مقابل رشد پراکنده شهر مطرح کرده و بیان داشته است توسعه درونی نه تنها نواحی سبز اطراف شهرها را حفظ می کند بلکه سبب بهره مندی قسمت اعظم شهروندان از مزایای مجاورت (در کنار هم زندگی کردن در مقابل رشد پراکنده و گمنامی که از مشخصات کلان شهرهاست)، انواع حمل و نقل و همچنين زیرساخت هاي شهري می شود (الله ویسی، 1390: 43).
درونی بودن رشد به معنای رها کردن عرصههای بیرونی شهر نیست، بلکه در پی انتظام کشیدن آنها نیز میباشد انتظامی که توزیع مناسب تجهیزات و تأسیسات شهری را هم در درون و هم در برون پی میگیرد. تعادل و توازنی که سازگاری درون و برون، قدیم و جدید و امروز و فردا سبب خواهد شد (حبیبی،1383:215). این رشد بستری خواهد بود که نوگرایی و نواندیشی در عین پاسداری از مفاهیم کهن، چهره شهر را دگرگون کرده و شهری میسازد که در آن حیات مدنی معنای تازه مییابد. شهری که هسته تاریخی آن علاوه بر انباشت خاطره نسلهای گذشته، خاطره نسل کنونی را نیز ذخیره خواهد کرد (حمیدی و همکاران،1376: 67).
توسعه درونی عبارت است از؛ توسعه و گسترش شهر در مکانهای خالي، توسعه نيافته، كم استفاده و احیاء بافتهای درحال زوال و فرسوده درون شهرها، که زمینه ساز پایداری اقتصادی، اجتماعی و اکولوژیک شهر میشود(تلخابی، 1391: 29).
توسعه درونی، ساختن بناهای جديد بر روی زمينهای خالی و يا قطعات استفاده نشده ميان واحدهای همسايگی و همچنين نواحی تجاری است . اين مکان ها معمولاً در مجاورت جايی که زندگی می کنيم قرار داشته و پيش از اين،از خدمات زيرساختی مختلف مانند جاده دسترسی، آب, برق و … برخوردار بوده اند. با ايجاد توسعه درونی، می توان باعث رشد شاخص های زندگی و بالا رفتن کيفيت زندگی در محله های يک شهر گرديد(فخراحمد،1384: 25).
توجه به این نکته لازم است که توسعه درون و توسعه میان افزا مترادف هم نیستند. توسعه ای که در درون بافت های موجود و کالبد احداث شده روی می دهد، توسعه درون است و منظور از توسعه میان افزا، توسعه فضاهای خالی و احداث نشده در داخل بافت های پر موجود می باشد و معمولا ابعاد کوچک تر و محدود تری از توسعه را در بر می گیرد(خاکساری، 1388: 54).
2-2- بافتهای شهری
بافت شهر، از نظر فيزيكي عبارت است از دانه بندي و در هم تنيدگي فضاها و عناصر شهري که به تبع ويژگي هاي محيط طبيعي، به ويژه توپوگرافي و اقليم در محدوده شهر يعني بلوک ها و محله هاي شهري به طور فشرده يا گسسته و با نظمي خاص جايگزين شده اند(توسلي،1368: 5). بافت هر شهر کميتي پويا و در حال تغيير است که نحوه شكل گيري چگونگي رشدو گسترش شهر را در طول زمان نمايان مي سازد. بافت هر شهر، دانه بندي فضاي كالبدي شهر و همچنين چگونگي و فاصله بين عناصر شهري را معين مي كند. حصول شرايط، ارتقا اجتماعي مبتني بر پويایي بازرگاني وصنعتي وسود آوري خدمات و افزايش خدمات و رشد جمعيت، سبب جابه جايي مکاني و طبقه اي انسانها در محدوده جغرافيايي شهرها شده و در نتيجه سبب خروج هر منطقه به سوي منطقه بيروني و تشكيل نوع خاصي از بافت شهري در فضاي جغرافيايي شهرها شده است(فريد،1375: 138). بنابراين با توجه به مراحل رشد و توسعه كالبدي فضايي شهرها تحت عوامل فوق، مي توان بافت هاي گوناگون شهري را از همديگر تشخيص داد.
2-2-1- بافت قديم
بافت قديم، بافتي است كه گرداگرد هسته اوليه شهرها يا بافت تاريخي تنيده شده است. بافت قديم به عنوان شبكه بهم پيچيده روابط كالبدي به يادگار مانده از نسل هاي پيشين نشان دهنده نظام اجتماعي خاصي است كه در قديم وجود داشته است (دهاقاني،1381: 426).
2-2-2- بافت فرسوده
بافت فرسوده شهري، كل يا آن بخش از فضاي شهري است كه نظام زيستي آن، هم از حيث ساخت و هم از حيث كاركرد اجزاي حياتي خود دچار اختلال و ناكارآمدي شده است(کمانرودی،1387: 30).
اصولا بافتهای قدیمی و فرسوده، بافتی است که در فرآیند زمانی طولانی شکل گرفته و تکوین یافته و امروز در محاصره تکنولوژی عصر حاضر گرفتار گردیده است. اگرچه این بافت در گذشته به مقتضای زمان دارای عملکردهای منطقی و سلسله مراتبی بوده ولی امروز از لحاظ ساختاری و عملکردی دچار کمبودهایی میباشد و آنگونه که می بایست جوابگوی نیاز ساکنین خود نمیباشد. امروزه با تغییر کارکردها و نگرشها لزوم رسیدگی به این بافتها و ساماندهی آن احساس میگردد (حبیبی،1386:ص:16).
2-2-3- انواع بافتهای فرسوده
1- بافتهای داري ميراث فرهنگي : در برگيرنده آثار بجاي مانده از گذشته و جايگزين ناپذير مي باشند كه مي توانند در آگاهي جوامع از ارزش هاي فرهنگي گذشته خود كمك كنند.
2- بافتهای شهري(فاقد ميراث فرهنگي) : بافتهایی هستند كه در محدوده قانوني شهر قرار دارند، داراي مالكيت رسمي و قانونیاند، اما از نظر برخورداري از ايمني و استحكام و خدمات شهري دچار كمبود میباشند.
3- بافت ارزشمند تاريخي: اين بخش محدودهای از بافت تاريخي را در بر میگیرد كه ساختار و قسمتي عمده اجزاء و عناصر تشكيل دهنده آن از ابنيه فضاها و گذرها دست نخورده باقي مانده و داراي ارزش تاريخي شهرسازي و معماریاند.
4- بافت ناكار آمد: گسترههایی با كاربري نامتجانس و بخشهای از شهر هستند كه كاربري موجود آنها با كاركرد شهري مغايرت دارد و سطح نسبتاً وسيعي را در گسترههای شهري به خود اختصاص دادهاند. از قبيل کارخانهها و صنايع مزاحم، پادگانها، زندانها، کارگاههای بزرگ، اراضي باير، ساختمانهای متروك، گسترههای طبيعي موجود مانند تپهها، باغات، مسیلها و رودخانهها.
5- بافتهای نابسامان مسئله دار : بخشهای از بافتهای شهري را در بر میگیرد كه بعد از سال 1300 هجري شمسي توسعه يافته و بدون برنامه قبلي يا با كيفيت نازل و بدون رعايت حداقل موازين معماري و شهرسازي ايجاد شدهاند. اين بافتها به لحاظ اجتماعي، هويتي، زيستي، منظري، كالبدي، اقتصادي و تأسیساتی دچار معضل هستند.
6- بافتهای حاشیهای: اين دسته از بافتها عمدتاً در حاشيه اكثر شهرهاي بزرگ كشور و مراكز استانها شكل گرفتهاند و جمعيت مهاجر روستايي و اقشار تهيدست را در خود جاي دادهاند. اين بافتهای حاشیهای شهر توسط مالكان خرد يا بزرگ تفكيك شدهاند و اقشار كم درآمد يا مهاجران بي بضاعت از طريق تملك آن ساكن شدهاند.
7- بافتهای روستايي واقع در محدوده شهري : اين دسته از بافتها به دليل توسعه نامتناسب شهري در درون بافتهای شهري واقع شده و به لحاظ كاركردي و كاربري با بافت مجاور خود در تقابل قرار گرفتهاند و بخشی از بافت همجوار را نيز تحت تأثیر منفي قرار دادهاند(رهنما، 1388: 68).
2-2-4- معيارهاي تعيين بافت هاي فرسوده :
1- بلوک هايي که بيش از 50 درصد ابنيه آن ناپايدار وفرسوده باشد
2- بلوک هايي که بيش از 50 درصد معابر آن کمتر از 6 متر باشد
3 – بلوک هايي که بيش از 50 درصد ابنيه آن کمتر از200 متر مربع باشد(سازمان عمران و بهسازی شهری ایران، 1384)
2-2-5- ويژگي هاي عمومي بافت ها ی فرسوده
الف : عمر ابنيه
بيش از 80% از ساختمانها در اين گونه بافتها داراي قدمتي بيش از 50 سال ميباشند يا اگر در 50 سال اخير ساخته شده باشند فاقد رعايت استانداردهاي فني هستند به گونهاي که غير استاندارد بودن آنها از ظاهر ساختمان قابل تشخيص است. ابنيه اين بافتها عمدتاً تاب مقاومت در مقابل زلزلهاي با شدت متوسط را ندارند.
ب: دانهبندي
ابنيه مسکوني واقع در اين گونه بافتها عمدتاً ریزدانه بوده و مساحت عرصه آنها به طور متوسط کمتر از 200 مترمربع ميباشد.
ج : نوع مصالح
مصالح
