
“توانایی اعمال تهدید” را میتوان در قالب آناتومی کارکرد یک تهدید موشکی به صورت مدل زیر ارائه کرد:
شکل شماره 8. آناتومی تهدید موشکی تاثیرگذار
بازدارندگی بر اساس توازن دفاع – تهاجم بنیان نهاده شده است و هرگونه متغیر ایجاد کننده عدم توازن به عنوان بیثبات کننده بازدارندگی خواهد بود. از سویی دیگر نباید این نکته مورد غفلت قرار بگیرد که نظام دفاع موشکی سبب خواهد شد که بازدارندگی وارد وضعیت نوینی از نقطه تعادلی شود و بنابراین نقش ثباتزایی را ایفا کند(قاسمی، 1390الف: 207-208).
کالین گری معتقد است: نبود سلاح و حذف کامل سلاحهای موجود، عامل تضمینکننده صلح نیست، بلکه وجود این تسلیحات و برابری توانمندی نظامی و تسلیحاتی کشورهاست که موجد ثبات در وضعیت موجود و جلوگیری از بروز جنگ و بینظمی خواهد شد(ساعد، 1389: 105).
تغییر در توازن دفاع – تهاجم تاثیر قابل ملاحظهای در بروز جنگ و بینظمی در سیستم بینالملل دارد، عواملی که سهولت عملیاتهای تهاجمی را افزایش داده و یا هزینه چنین عملیاتهایی را نسبت به عملیاتهای دفاعی کاهش میدهد، سبب افزایش احتمال جنگ و بحران خواهند شد، اصولاً ماهیت آنارشی و خودیاری سیستم بینالملل سبب میشود که دولتها صرفاً به نیات و مقاصد رقبای بالقوه اطمینان ننمایند. و بیشتر مقاصد را از توانائیها استنتاج کنند. زمانی که تهاجم برتری دارد، رفتارها نیز تهاجمی خواهد شد. و زمانی که دفاع برتری یابد، دولتها کمتر در مورد مقاصد رقبا نگران میباشند. و بنابراین تعارضات ناشی از ترس کمتر خواهد بود(قاسمی، 1390ب: 118).
نظم سیستمی زمانی حفظ خواهد شد که رهبران دریابند حریفان بالقوه آنها در صورت رخداد رفتار نامطلوب، توان و اراده تلافی را خواهند داشت. بنابراین در پاسخ به تجاوز بالقوه، استراتژیستها باید با افزایش توانایی نظامی و نشان دادن اراده تلافی، تهدیدات بازدارنده را تقویت نمایند(قاسمی، 1388: 59).
از این مطالب اینگونه فهم میشود، که ابزار نظامی و تجهیزات پیشرفته دفاعی و تهاجمی، همانند کفه ترازو عمل میکند که دارای یک نقطه کانونی است حفظ نقطه کانونی و تعادلی رمز موفقیت و تاثیرگذاری بیشتر در محدوده عمل است. که در اکثر مواقع باعث کنترل شرایط بحرانی و بروز جنگ و پیشبرد خواستهها و ارادهها و موجب تاثیرگذاری بیشتر در منطقه و حتی صحنه بینالملل خواهد بود.
لیبر8 میگوید: “تکنولوژی نظامی یکی از مهمترین عوامل تاثیرگذار بر معادله دفاع – تهاجم به شمار میآید” بدین ترتیب بر اساس این نظریه، صرف تواناییها و نحوه توزیع آن نمیتواند جدیت معمای امنیتی را در سیستم بینالملل نشان دهد، پیبردن به این موضوع مستلزم توجه به معادله دفاع – تهاجم خواهد بود. و در این میان تکنولوژی نظامی و نوع دفاعی – تهاجمی آن از جمله مهمترین متغیرها محسوب می شود(قاسمی، 1390ب: 119).
2-10-سامانههای موشکی وکارکرد آن در سازههای فیزیکی بازدارندگی
جنبه فیزیکی یعنی محل و مکان خاص در سیستمهای سنتی بازدارندگی و موازنه قوا عامل مکان جغرافیایی و نبردهای متقارن بیشتر سازههای محیط استراتژیک را به خود اختصاص داده بود. اما اکنون: “سیستم نوین و پیچیده مفهوم تحلیلی فضای استراتژیک، جایگزین مفهوم مکان استراتژیک گردیده است. مکان درقالب محدوده مشخص سرزمینی قابل تعریف میباشد. این در حالی است که موازنه نوین با فضای استراتژیک رو به روست و این فضا قابل تعریف در قالب مشخص سرزمینی نخواهد بود(قاسمی، 1391الف: 181).
“شلینگ” … عقیده دارد موشکها ابزار قدرت صدمه هستند به این معنی که با شلیک آنها اهداف و منافع دشمن آسیب میبیند، اما توان نظامی او نابود نمیشود. به این ترتیب موشکها دارای خواص اصلی یک استراتژی هستهای هستند ، مانند قدرت وارد کردن درد شدید و یا قدرت تخریب. به نظر شلینگ موشکها با برخورداری از چنین خواصی دارای “خشونت نهفته” هستند و ابزار مناسبی برای بازدارندگی میباشند زیرا به این ترتیب میتوانند رفتار دشمن را کنترل کنند. به این ترتیب یک موازنه وحشت شکل میگیرد و کشورها به منظور اجتناب از جنگ به دیپلماسی روی میآورند و موشکها ابزار دیپلماسی میشوند. به نظر شلینگ به این ترتیب پیروزی در جنگ ممکن نیست اما کشورها باید به لزوم حفظ توانایی ضربه دوم واقف باشند و بهترین سلاحها را خوب پنهان کنند تا برای ضربه دوم به کار روند. به نظر او ضربه دوم و قابلیت آن انگیزه اقدام به ضربه اول را ازبین میبرد(قوام ملکی، 1390: 109).
2-10-1- نقاط هدف در انواع بازدارندگی
وضعیت و هدفهای سامانه دفاع موشکی در گونههای مختلف بازدارندگی با یکدیگر متمایز خواهد بود. در بازدارندگی متقابل، نقاط جمعیتی و تاسیسات هستهای و صنعتی دشمن به عنوان نقاط هدف ارزیابی میشود. اما در بازدارندگی یک جانبه چالشگران منطقهای مورد هدف میباشند، و متحدان منطقهای قدرت بزرگ است. در بازدارندگی شبکهای، نقاط حساس و حیاتی شبکه منطقهای و محلی است. و اما در بازدارندگی مثلثی متحدان منطقهای مداخلهگر(قاسمی،1390الف: 206) جزو نقاط هدف و آسیبپذیر به حساب میآیند.
2-10-2-کارکرد سامانههای موشکی بر اساس نقاط هدف
دور کردن خطر و رهایی از تهدید اولین گزینهای است که واحدها در توجیه دست یافتن به تجهیزات موشکی و سیستم دفاع راهبردی و استراتژیک به آن متوسل میشوند در واقع سامانههای موشکی عاملی بسیار مهم در بازدارنده نگهداشتن و نامعتبر ساختن بروز و ظهور تهدید است. کشورهای “ناهمطراز” از جنس قدرت نظامی تلاش میکنند خود را در وضعت متعادلتری در بازدارندگی منطقهای نگهدارند. و جایگاه مناسبتری از جهت استحکام با پایههای پولادین و با دوام در نظام منطقهای برای خود بسازند. که با هر گردبادی به اینطرف و آن طرف اصابت نکنند. در نتیجه زمانی که توان مقابله با قدرت مداخلهگر برتر برای آنها وجود ندارد با تهدید منافع و متحدان منطقهای قدرت مداخلهگر، به دنبال حفظ توازن در منطقه میباشند. در این حالت است که بسیاری از واحدها رساندن توانایی خود به بازدارندگی مثلثی را عاملی در جهت تقویت بازدارندگی خود تعبیر میکنند. در واقع به صورت فعال و تاثیرگذار در صحنه بینالملل خود را نشان میدهند. شاید داشتن سیستم موشکی یک نوع ابهت به دارنده آن و جنبه پرستیژی نیز داشته باشد. اما آنچه که روشن است. لزوم رسیدن به نقطه تعادلی در محیط بازدارندگی است. همه و همه گویای این نیست که، هیچ نوع ارتباطی وجود نداشته باشد روابط چندجانبه، علیالخصوص روابط دوجانبه تاثیر مستقیمی نیز بر اشکال بازدارندگی دارد.
برخی ازکارکردهای سامانه موشکی در بازدارندگی منطقهای به شرح زیر میباشد:
1-دستیابی به تاسیسات و نقاط حساس چالشگران منطقهای و هدفگیری آنها و در نتیجه، اعمال تهدید در شکل کنش راهبردی چالشگر و درنتیجه، اعمال تهدید در قالب تلافی گسترده یا پاسخ انعطافپذیر علیه آن.
2-دستیابی به نقاط راهبردی یعنی متحدان منطقهای قدرت مداخلهگر توسط قدرت چالشگر منطقهای (به منظور امکانپذیری بازدارندگی مثلثی)
3-معتبر ساختن بازدارندگی شبکهای منطقهای از طریق ممکن ساختن واپایش (کنترل) بر فرایندهای بازخورانی بین اجزای شبکه منطقهای و فرامنطقهای(قاسمی، 1390الف: 204).
واقعیتهایی (نیز) در صحنه (منطقهای) وجود دارد که بر تعاملات اثر میگذارد. مثل اینکه جوهر و مبنای نگرشی ما به مبانی امنیتی با دیگر کشورها و قدرتهای منطقه متفاوت است. مبنای اصلی ما در نگرشمان به ترتیبات امنیتی یک مبنای ایدئولوژیک است. و این امر ممکن است. برای دیگر قدرتها پذیرفته نشود. مثلا عربستان اگرچه برای شکست ایران در جنگ عراق 30 میلیارد دلار هزینه کرد، اما اکنون حاضر است بسیار بیشتر هزینه کند تا تفکر شیعه درلبنان (و یا سوریه و غیره) وجهان عرب به پیروزی نرسد. با توجه به وجود این تضادها در سطح کشورهای منطقه، الگوی موازنه مناسبترین الگو است زیرا در مدل موازنه ماهیت وجودی قدرتها به رسمیت شناخته میشود و طرفین ظرفیتها، قدرت و توان یکدیگر را به رسمیت میشناسند. آنچه که در این الگو ریشه تعامل است شوق به همزیستی مسالمت آمیز نیست بلکه نگرانی از فنا و تهدید متقابل است که عنصر اصلی این موضوع بازدارندگی است. بازدارندگی تمهید شرایط و ابزاری است که بدون بکارگیری زور نظامی، دشمن را از ورود به عرصه متنازع منصرف کند(www.bashgah.net).
سامانههای موشکی، در تلاقی دو نوع بازدارندگی یکجانبه و گسترده اعمالی از سوی قدرتهای مداخلهگر و بازدارندگی مثلثی اعمالی از سوی قدرتهای منطقهای تعریف خواهد شد. دراین میان، بازدارندگی وضعیتی نخواهد بود که واحدها به گونه داوطلبانه خود را در آن محبوس نمایند. در حقیقت میتوان بازدارندگی را به قفسی تشبیه نمود، که واحدها در آن گرفتار خواهند شد. بنابراین به دنبال راه و روشهایی خواهند بود، که از این وضعیت رهایی یابند. (درنتیجه) میتوان وضعیت بازدارندگی را وضعیتی ناپایدار تصور نمود، که هر لحظه احتمال فروپاشی آن وجود دارد. سامانههای دفاع راهبردی موشکی ازجمله سامانههایی است که واحدها برای رهایی از تهدیدهای مندرج در بازدارندگی به آن متوسل می شوند.(قاسمی، 1390الف: 204)
در سال 1759 یک ژنرال انگلیسی به نام جیمز ولف9 هنگام بازدید از دژ عظیم فرانسه در کبک10 اظهارکرد که «جنگ انتخاب دشواریهاست» سخنان او هنوز هم به عنوان حقیقتی روشن در گوش انسانها طنینانداز است(مکنزی، 1382: 137).
همیشه ممکن است که شرایط به نفع یک کشور نباشد و ممکن است در زمان تهاجم دشمن، از بین گزینههای مختلف دشوارترین آنها که حمله به زیرساختها و نقاط جمعیتی یک کشور است را در جهت شکستن اراده آن کشور برگزیند.
بر اساس اصل بنیادین بازدارندگی سنتی هستهای، یعنی اعمال تهدید از طریق اصل تلافی گسترده و تهدید معتبر، سامانههای موشکی دارای دو کارکرد مهم زیر خواهند بود:
1-دستیابی به تاسیسات و نقاط جمعیتی دشمن و در نتیجه، ممکن ساختن اصل تلافی گسترده و تخریب جمعی.
2-ناممکن ساختن اصل تلافی و اعمال تهدید از دشمن.
که در حوزه بازدارندگی، با در نظر گرفتن واحدها از یک سو دستیابی به آنها، کارکرد تهاجمی و تخریب جمعی داشته و از سوی دیگر میتواند مانعی برای چنین تخریبی از سوی طرف مقابل محسوب شود(قاسمی،1390الف: 203).
اهداف دو کارکرد فوق مستقیما زیرساختهای یک کشور را در نظر گرفته است. که توان و اراده کشور دیگر را دچار تزلزل نماید.که دارای سه گزینه میباشد.1- عنصر بقا 2- از کار انداختن توان حداکثری سیستم 3-پیشبینی توان بالقوه موشکی دشمن و شگردهای نوین جنگ. مطابق شکل زیر:
شکل شماره 9: اهداف سامانههای موشکی
توانایی و قدرت هنوز هم عاملی بسیار مهم در نظام آنارشیک توام با پیچیدگی در عرصه بینالملل میباشد. تا هنگامی که قدرت در مفهوم کمی و کیفی آن هنوز عامل اصلی برای ایجاد فرایند رژیمهای بینالمللی است، اصول خودیاری و دفاع از خود مهمترین اقدامات امنیتی و اعتمادآفرین به شمار میآیند.
2-11-کارکرد سامانههای موشکی در شرایط ثبات و بیثباتی بازدارندگی
بر اساس مفروض پژوهش یکی از موضوعهای مهم در نظریه بازدارندگی شرایط ثبات و بیثباتی در بازدارندگی است در این میان سامانههای موشکی اعم ازسامانههای تهاجمی و تدافعی به عنوان یکی از موضوعهای جدال برانگیز و یکی از بحثها و جدالهای اساسی بین دانشمندان روابط بینالملل در حوزه نظریهپردازی بازدارندگی به شمار میآید(قاسمی،1390الف: 201).
منطق بازدارندگی کنونی ابرقدرتی چون آمریکا در فضای بدون اتحاد جماهیر شوروی در قالب سنتی خود که یا با ما هستی یا علیه ما یادآور بازی جوانک ترسو از دید مقابل معنی و مفهوم پیدا می کند.
در چارچوب بازی جوانک ترسو هردولتی دارای دو گزینه اصلی است: گزینه نخست، حمایت از وضع موجود از طریق همکاری است. گزینه دوم نیز تغییر وضع موجود از طریق اقدام نظامی
