
است طراحی نمایند. بازدارندگی از جمله موضوعات علمی است که در کنار جنگ به عنوان مهمترین موضوع مطالعات استراتژیک مطرح می باشد(قاسمی، 1386).
2-7-سازههای فیزیکی بازدارندگی و گونهشناسی
بازدارندگی دارای مدل فیزیکی خاصی است، از این منظر گونهبندیهای خاصی از مدل مذکور صورت گرفته است که هرکدام از گروهبندیها بر اساس متغیری ویژه میباشد. اما در اولین وهله باید گفت که سیستم بازدارندگی منطقهای با توجه به ساخت شناسی منطقه از دیدگاه کانتوری و اشپیگل که از سه بخش مرکز، پیرامون و مداخلهگر تشکیل شده دارای چهارگونه احتمالی از واحدهای زیر است که عبارتند از:
1-قدرت مداخلهگر منطقهای
2-قدرت های تحتالحمایه قدرت مداخلهگر در درون منطقه
3-قدرت یا قدرتهای ناراضی منطقهای
4-سایر واحدهای درون منطقهای.
در این راستا مدل بازدارندگی منطقهای از کنش متقابل بین واحدهایی شکل میگیرد که در بیشتر مواقع از قدرت نامتقارن با یکدیگر برخوردارند(قاسمی، 1390ب، 375).
بعد فیزیکی بازدارندگی تنها در قدرت و واحدها خلاصه نمیشود بلکه عناصری را دربر میگیرد که حدود بازدارندگی در آنها مشخص میشود که گستره جغرافیایی و محیط استراتژیک از جمله آنها است.
به طور کلی عناصر مدل بازدارندگی منطقهای عبارتند از:
1- گستره جغرافیایی بازدارندگی که درآن بازدارندگی و اقدامات بازدارنده اعمال میشود.
2- محیط استراتژیک و عناصر تشکیل دهنده آن از جمله تهدیدات و فرصتهای احتمالی نهفته در آن.
3- واحدهای تشکیل دهنده منطقه و درگیر در فرآیند بازدارندگی که بر اساس بخشهای تشکیل دهنده منطقه مشخص میشوند.
4- محیط استراتژیک و نوع آن از نظر اینکه آیا محیط تعارضی است یا عناصر همکاری درآن مهیاست. آیا محیط، متعارف و فاقد سلاحهای نامتعارف و کشتار جمعی است، آیا فرآیند ادغام درآنها صورت گرفته و تبدیل به منطقه امن شده یا کشتار یا عناصر تعارضی و ستیزشی در آن فعال بوده و لذا فرایندهای تعارضی متعددی درآن مشاهده میگردد(قاسمی،1390ب: 376-375).
2-8-سامانه موشکی و جایگاه آن در منطق بازدارندگی
سامانههای موشکی همواره باعث ایجاد تنش بین کشورها بود. برای نمونه، بحران موشکهای بالستیک کوبا در سال 1962 که با تحویل موشکهای دوربرد شوروی به کوبا، اتفاق افتاد. یا بحران تایوان در سال 1996 پس از انتخابات دموکراتیک چین چندین موشک بالستیک به خطوط کشتیرانی نزدیک تایوان شلیک کرد، بحران تائپودونگ در سال 1998 که کره شمالی یک موشک بالستیک را به طور ناگهانی در آسمان ژاپن آزمایش کرد که موجب اعتراض برخی کشورهای غربی قرار گرفت.
در سال 1975 ایالات متحده آمریکا نخستین سیستم دفاع موشکی خود را با نام سیفگارد3 در داکوتای شمالی ایجاد کرد. با بهکار بردن کلاهک هستهای کوچک در آن، نیروی دریایی ورود آن به فاز عملیاتی را اعلام و اندکی بعد کنگره بلافاصله آن را تعطیل کرد. در سال 1983 رونالد ریگان بار دیگر با اعلام «ابتکار دفاع استراتژیک»4 مباحثات دفاع موشکی را مطرح کرد. ریگان درصدد بود تا از طریق «ابتکار دفاع استراتژیک»، ایالات متحده امریکا را در برابر حملات هستهای گسترده شوروی مصون نگاه دارد و موشکهای بالستیک آنها را ناتوان و ناکارآمد سازد(هادیان، هرمزی، 1390: 53). اما دو قدرت جهانی پس از باور توانایی هستهای هم دیگر و برآورد هزینه ریسک نابودی بر اساس منافع و بررسی سود و زیان به گزینه کنترل تسلیحات روی خوش نشان دادند.
موافقان لایحه طرح دفاع موشکی (ایالات متحده) در دفاع از این لایحه موارد زیر را ذکر میکردند:
1- وجود یک تهدید واقعی
2- امکان اجرائی طرح از نظر تکنولوژیک
3- هزینه پیادهسازی سیستم
4- تاثیر بر توازن استراتژیک روابط آمریکا و متحدانش»(رضایی، 1389: 14).
رقابت آمریكا و روسیه برای استقرار سپر دفاع موشكی در مناطق مختلف جهان در ژئوپلتیك منطقهای وبینالمللی تاثیرات مهمی به جای گذاشته است. سپهبد پاتریک . جی .او ریلی مدیر آژانس دفاع موشکی آمریکا میگوید: در سال 1972 فقط 9 کشور موشکهای بالستیک داشتند. امروزه تعداد کشورهای صاحب موشکهای بالستیک به 20 کشور میرسد(1 :2011, (j.o Reilly. افزایش کشورهای دارای سلاحهای موشکی بالستیک نشان از افزایش تهدیدات در جهان است. در چنین محیط آنارشی است که مسابقه تسلیحاتی شکل می گیرد. و دقیقاً در چنین فضایی است کشوری که مسلح نیست منفعل خواهد بود.
ملتی که انتخاب می کند مسلح نباشد، در ساختار نظام بینالمللی که مهمترین مظاهر آن مبارزه قدرت است، منفعل میشود. قدرت چانهزنی را ازدست میدهد. در ایجاد رژیمها یعنی در ایجاد اصول، هنجارها، قواعد و رویههای تصمیمگیری، ناتوان میشود(عسکرخانی، 1377: 48).
سرعت در پیشرفت علوم فناوری و تکنولوژی جدید در فاصله زمانی کوتاهتراز بعد نرم و سخت، بارزترین علل تحولات سیاسی نظامی در روابط بین الملل و پس از جنگ جهانی دوم محسوب میشود.
پس سامانههای دفاعی میتوانند بعنوان یک نوع عامل اطمینان بخش به دولتها در رسیدن به خواسته های دیپلماتیک و یک نوع عامل بازدارنده به حساب آیند. هر چند این مسئله عاملی در مسیر مسابقه تسلیحاتی است. ولی این امر مانع از این نمیشود که در نظام بینالملل آنارشیک، واحدها تنها نظارهگر قدرتمندتر شدن قدرتهای بزرگ دیگر باشند. مسلح شدن دیگران در واقع یک نوع تهدید برای کشور فروتر است که در نهایت باید تبعیت کند.
طبیعتا در نبردها، هر کشوری که میتوانست خود را با شرایط جدید جنگی و بر اساس توانایی تکنولوژی مدرن هماهنگ سازد در پیروزی در جنگ و تحمیل اراده خود بر دیگری موفقتر بود.
برژینسکی معتقد است: از میان رفتن شوروی سابق با نمایش قاطع تواناییهای تکنولوژیک نوین نظامی آمریکا در جنگ خلیج فارس هم زمان شد، که طبیعتاَ اعتماد دوباره مردم به قدرت منحصر به فرد آمریکا را در پی داشت… جنگ علیه عراق در 1991 و جنگ کوزوو در 1999 به وضوح نشان داد که آمریکا در کاربرد تکنولوژی برای مقاصد نظامی در جهان پیشگام است(رضایی، 1389: 7).
اصطلاح انقلاب در امور نظامی، نمایانگر حرکتی در جهت گرد هم آوردن فناوریها به منظور کمک به پیشبرد و مدیریت جنگ است. در طول چند دهه گذشته، ارتش آمریکا، سیستمهای فناورانه خود را به نحوی توسعه داده است که تا جایی که امکان دارد در هر میدان جنگی بتواند شرایط آگاهی کامل نیروها از اوضاع جنگ را فراهم آورند. این سیستمهای فرماندهی و کنترل و شبکههای رایانهای با بهرهگیری از فناوری فضایی در یکدیگر ادغام شده و به صورت یک سازوکار یکپارچه در آمدهاند(هالپین و دیگران، 1389: 151).
تسلیحات با دقت بالا در حال به حداقل رساندن تلفات نیروهای خودی و به حداکثر رساندن تلفات دشمن هستند. ابزارها و روشهای جدید جنگ مانند جنگ اطلاعاتی، جنگ شبکه محور، فرماندهی و کنترل یکپارچه، ابررایانهها، تکنولوژی اطلاعاتی و ارتباطی منجر به شکلگیری انقلاب در امور نظامی شدهاند. همه اینها ممکن است پارامترهای مربوط به امنیت ملی را دگرگون سازد(فرجیراد، صوفی، 1389: 62).
نکتهای که به نظر نگارنده قابل توجه است این است که تاکنون بمب هستهای در هیچ جنگی آزمایش نشده است.ا پس از ماجرای هیروشما و ناکازاکی در خلال جنگ جهانی دوم و اثرات مخرب بمب اتم که به مراتب ضعیفتر از بمبهای هستهای بود. و از آنجائی که جنگ هستهای ممکن است حیات کشور دارنده آن سلاح را نیز به خطر بیاندازد با وجود کلاهکهای هستهای آماده به کار در بسیاری از کشورها از جمله آمریکا، گرایش به سمت موشکهای بدون کلاهک هستهای به مراتب بیشتر شده است.
از جمله جنگ افزارهایی که به ویژه در دهه اخیر، ورود آنها به زرادخانههای نظامی، استراتژیهای نظامی و بالطبع منازعات را متاثر ساخته، موشکهای بالستیک هستند. این تسلیحات که با تعبیراتی چون «سلاح وحشت»5 «نیروی هوایی فقرا»6 و یا «سیاست بالستیک» 7از آنها یاد میشود، بیش از پیش مورد توجه کشورهای جهان سوم واقع شدهاند، به طوری که امروزه بیش از بیست کشور در باشگاه دارندگان موشک بالستیک قرار دارند و دیگران نیز درصدد ورود به این مجموعه هستند(کرمی، 1375: 38-37). اما نکتهای که حائز اهمیت است سرمایهگذاری در بخش نظامی است، هنوز شاهد اختلاف فاحش هزینههای نظامی کشورها با ایالات متحده آمریکا میباشیم.
شکل زیر میزان توجه کشورها به تجهیزات نظامی از طریق تخصیص اعتبار و بالاترین هزینههای نظامی در سال 2012 را نشان میدهد:
States with the highest military expenditure in 2012
Source: SIPRI Military Expenditure Database
شکل شماره 6: کشورهای با بالاترین هزینه نظامی در سال 2012
2-9-معادله دفاع و تهاجم و امنیت منطقهای
هدف ما پاسخ به معمایی است به نام امنیت، آیا با بیان مولفه قدرت و معادله دفاع – تهاجم می توان به نتیجهای دست یافت. دقیقاً در نقطهای که جنبه کانونی نیز دارد خلع قدرت باعث افزایش نفوذ قدرت یا قدرتهای مداخلهگر خواهد شد.
امنیت در محیط آنارشی
سیستمهای امنیتی فردگرایانه
توازنقدرت بازدارندگی
وضعیت راهبردی
شکل شماره 7: امنیت در محیط آشوب
محیط آنارشی بینالمللی و منطقهای باعث شکلگیری سیستمهای امنیتی مستقل و بدور از نظم خاصی میشود که میتوان سیستمهای امنیتی فردگرایانه را در این گزینه گنجاند. جهان قابل درک کنونی هنوز هم بر اساس دولت محوری، بقا و خودیاری، قدرت؛ که برگرفته از سه اصل واقعگرایی است، استوار میباشد. این مطلب گویای این است که رسیدن به صلح و رفاه و آسایش جز از طریق دستیابی به قدرت امکان پذیر نمیباشد. کمرنگ شدن نقش سازمانهای بینالمللی از شاخصههای اصلی این نوع سیستم جهانی است. در واقع این دولتها هستند که مسئولیت محیط پیرامونی خود و حفظ امنیت شهروندان (امنیت ملی) را به عهده دارند. به عبارتی دیگر دولتها بسان آن نهرهای کوچک منتهی به جویبار عظیمی هستند که بایستی خود مسیر خود را شناسایی کنند. و در این جویبار جایگاه مناسبی بیابند. نقش دولتها یک نقش مستقل در نظامی است که اساس شکلگیری آن بر قدرت استوار است. اصل قدرت درجهت نیل به جایگاه مناسب بینالمللی، داشتن قدرت و رقابت نظامی است. زیرا در واقعگرایی، داشتن قدرت و اقتدار برتر باعث حضور پررنگتر در تصمیمگیریهای بینالمللی است و این یعنی جایگاه مناسب و مطمئن در نظام بینالملل، هر نوع رفتار دولت تاثیرگذار، از جانب طرف مقابل در دو قالب توازن قوا و بازدارندگی تفسیر میشود. در فضای واقعگرایی جدید داشتن “توانایی در انجام ماموریت استراتژیک” بسیار حائز اهمیت و عامل بازدارندگی است.
ماموریت استراتژیک ماموریتی است که بر علیه یک یا بیش از یک سری اهداف دشمن با هدف انهدام نهایی و فروپاشی ظرفیت رزمی دشمن و ارادهاش برای جنگیدن انجام میشود. هدف ها شامل سیستمهای کلیدی ساخت، منابع مواد خام، مواد حساس، انبارهای ذخیره، سیستمهای نیرو، سیستمهای حمل و نقل، تسهیلات ارتباطی و سایر سیستمهای مشابه است. در جنگ جهانی دوم ناوگان زیر دریایی ایالات متحده و آلمان و نیروهای بمبانداز آمریکایی و بریتانیایی بیشتر ماموریتهای استراتژیک داشتند تا تاکتیک. در عصر موشکهای مدرن ماموریت استراتژیک میتواند شامل انهدام تسلیحات استراتژیک در سناریوهای خاص نیز بشود. ماموریتی که هدف آن مثلاً انهدام کامل موشکها در محلهای استقرار آنها باشد.(روشندل، 1372: 45)
سامانههای موشکی یکی از ابزارهای راهبردی بازدارندگی محسوب میشوند و از همان ابتدا نیز این دو به عنوان مکمل یکدیگر عمل مینمودهاند. در بازدارندگی، توانایی تهدید با توانایی اعمال تهدید با یکدیگر گره خوردهاند.(قاسمی، 1390الف: 207)
حمله به زیرساختهای مهم و حیاتی در یک هجوم موشکی به منزله
